۱۳ نکته دربارهی Dutch Van Der Linde در بازی Red Dead Redemption 2 که احتمالاً نمیدانستید
رهبر دارودستهی قانونشکنان امریکایی که آرتور مورگان (Arthur Morgan) نیز عضوی آن است، داچ وَن دِر لینده (Dutch Van Der Linde) میباشد، که احتمالاً او را با این جمله میشناسید: “Gentleman, I Have A Plan” (آقایون من یه برنامه دارم!). کاراکترهای Red Dead Redemption 2 در بحث سناریو بسیار متمایز، واقعی، دارای خُلقیات متفاوت، اهداف و طرز فکرهای مختلف هستند. بیشتر از آنکه خود را مشغول بازی کردن ببینید، انگار نشستهاید و سریالی فوقالعاده را نظارهگر هستید که Arthur Morgan (کاراکتری که آن را هدایت میکنید) نیز جزوی از این سریال بزرگ و پرخرجِ وسترنی است. از همین رو از Red Dead Redemption 2 میتوان به عنوان یکی از بهترین بازیهای تاریخ دنیای گیم (حتی بهترین از نظر داستانی و شخصیتپردازی) نام برد…
برای خواندن مطالب بیشتر در مورد بازی Red Dead Redemption 2 به مطلب اختصاصی ساعت هفت یعنی راهنمای قدم به قدم تمام مراحل اصلی و فرعی بازی رد دد ۲ (روش طلایی کردن تمام مراحل) مراجعه کنید.
“۲۶ اکتبر 2023 پنجمین سالگرد انتشار RDR2 این مطلب به روز شد”
دقت کنید این مطلب حاووی اسپویل داستانی از بازی Red Dead Redemption 2 است….
آرتور مورگان و در کل، داستان Red Dead Redemption 2 هیچکدام از کاراکترهایش را قضاوت نمیکند. آمریکا و جامعهی آن در حال پوستاندازی است، زیرا دیگر دارودستههای خلافکاری که از قطارها سرقت میکنند، بانک میزنند، شهرها را به رعب و وحشت میاندازند و به پیشرفت آن کمکی نمیکنند را بر نمیتابد و در این میان Dutch Van Der Linde خیال میکند که میتواند با تکیه بر سنتها و روشهای قدیمی زندگی خود و دارودستهاش را پیش ببرد و بهشتی کوچک در امریکای پهناور برای خود به هم بزند.
به سختی میتوان انکار کرد که داچ وَن دِر لینده چقدر در اولین بازی Red Dead Redemption ایفای نقش کرد. اما این شخصیت نقش مهمتری را در Red Dead Redemption 2 برعهده دارد و قوس شخصیتی خود را به دست میآورد که پر از فراز و نشیب است. به طور طبیعی، به دلیل افزایش زمان پردازش این کاراکتر، چیزهای بیشتری در مورد رهبر کاریزماتیک این باند میآموزید.
در بازیهای جهانباز معمولاً جزئیات بیشتری در محیط پراکنده میشوند و بسته به اینکه چقدر خرج این جزئیات کنید، بازیِ شما میتواند نسبت به دیگر رقبا متمایزتر باشد. Red Dead Redemption 2 نیز از این قانون مستثنا نیست و هم حیاتوحش دارد و هم تمدن بشری، هم شبیهساز زندگی در دوران وسترن است، هم میتواند خشن بوده و در لحظاتی شما را یاد شاهکارِ “خوب، بد، زشت” بیاندازد. در Red Dead Redemption 2 علاوهبر سکانسهای درام و سینمایی، بسیاری از جزئیات سناریویِ بازی در هنگام قدم زدن شما در کمپ اتفاق میافتد. Npcها به طرز بسیار پویایی با یکدیگر در حال تعامل هستند و چیزهایی به هم میگویند که اگر آنها را سَرسَری بگیرید ممکن است نکات جالب توجهی را از دست بدهید. این نکته دربارهی Dutch Van Der Linde نیز صدق میکند. در اینجا با ۱۳ نکته در مورد این کاراکتر خاص در دنیای گیم با شما همراه هستیم.
۱۳ نکته دربارهی Dutch Van Der Linde در بازی Red Dead Redemption 2 که احتمالاً نمیدانستید
۱۳- پدرش را در جنگ داخلی امریکا (Civil War) از دست داده است
داچ در مورد خانواده یا گذشته خود اغلب صحبت نمیکند. با این حال، اگر فالگوش بایستید، داچ چیزهایی از این مورد بیان میکند. یکی از این نمونهها، نظری است که او درباره پدرش ابراز میکند. او ادعا میکند که پدرش در جنگ داخلی در حالی که برای طرف شمالی میجنگید جان باخته است.
به طور خاص، او میگوید که این اتفاق در یک نبرد در پنسیلوانیا رخ داده است. این احتمالاً بدان معنی است که پدر داچ در نبرد گتیسبورگ (نبردی که ۴۶ تا ۵۱ هزار نفر در آن کشته شدند و باعث شد نیروهای کنفدراسیون (جنوبیها) به ویرجینیا عقبنشینی کنند و تلفات زیادی از سوی نیروهای اتحادیه (شمالیها) متحمل شوند) کشته شد. به این ترتیب، داچ زمانی که پدرش را از دست داد، کمتر از ده سال داشت.
۱۲- او یک غلاف شخصی برای چاقویش دارد (در اصطلاح عامیانه Signature میگویند که اسم فرد بر روی آن شئ هک شده باشد، در اینجا حروف D.V.L را میبینیم که اسم و فامیل داچ را بازگو میکنند)
باند Van Der Linde طوری زندگی میکنند که نیاز به حمل سلاحهای قدرتمند را تقریباً همیشه احساس میکنند. به طور معمول، آنها Revolver دارند، اما هر کدام یک چاقو هم برای برخوردهای نزدیک و هم برای شکار حمل میکنند. اگر به غلافی که داچ چاقویش را در آن نگه میدارد دقت کنید، متوجه میشوید که فقط غلافی نیست که میتوانید از فروشگاه بخرید. او این چیز را شخصا ساخته است. حتی حروف اول نامش را هم با دست دوخته است. بنابراین، هیچ کس دیگری در گروه نمیتواند آن را با مالِ خود اشتباه بگیرد.
۱۱- همهی سخنرانیهای او فیالبداهه نیستند
در طول بازی، داچ سخنرانیهای خارقالعاده زیادی را ارائه میکند، معمولاً در تلاش برای ایجاد انگیزه یا متقاعد کردن اعضای باند خود است. این سخنرانیها میتواند بازیکن را هم تحت تاثیر قرار دهد و معمولاً کارساز هم هستند، زیرا اکثراً هیجانانگیزند. در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که او حرفها و واژهها و جملهبندیهایش را فیالبداهه ارائه میکند.
با این حال، یادداشتی که در میان درختان نزدیک کَمپ Horseshoe Overlook پنهان شده است، ثابت میکند که او برای برخی از آنها برنامهریزی کرده است. این یادداشت حاوی سخنرانی است که او کمی بعد در بازی ایراد میکند. دقیقاً یکسان نیست، همانطور که او کمی فیالبداهه را انجام میدهد، اما یادداشت همان ساختار کلی و نکات کلیدی را دارد.
۱۰- داچ عاشق کتابهای Evelyn Miller است
زمانی که در کمپ هستید، ممکن است متوجه شوید که داچ زمان زیادی را صرف خواندن کتاب میکند. نویسنده مورد علاقه او ظاهراً Evelyn Miller است. داچ در موارد متعددی دربارهی این نویسنده و آثارش صحبت میکند. رهبر کاریزماتیک حتی با Lenny درباره کتابهای Miller وارد بحث میشود، زیرا مرد جوان آنقدرها هم طرفدار آثار میلر نیست.
به نظر میرسد داچ با دیدگاه نویسنده درباره جهان موافق است. نکته جالب این است که وقتی بعداً در بازی با Evelyn Miller آشنا میشوید، او شخصیتی کاملاً متفاوت با داچ دارد. شاید آقای “وَن دِر لینده” برخی از آموزههای نویسنده را اشتباه متوجه شده باشد!
۹- او و اسبش پیوندی مستحکم دارند
بسیاری از اعضای باند Van Der Linde اسب خاص خود را دارند. داچ سوار یک اسب سفید زیبا به نام The Count است. در اوایل بازی، آرتور با چارلز در مورد پیوند قوی بین داچ و Count صحبت میکند. آرتور فاش میکند که یک بار سعی کرده بر اسب سوار شود، اما بلافاصله او را زمین زده است. ظاهراً این موجود فقط به داچ اجازه میدهد که سوارش شود. به نظر میرسد وفاداری شدیدی که این رهبر در افراد القا میکند، روی حیوانات نیز کار میکند.
۸- در ارتباط با GTA IV
در طول فصل سوم از داستان RDR 2، داچ خود را با نام «آیدن اومالی» یا Aiden O’Malley معرفی میکند، نام مستعاری که او در حال پروراندن برای پنهان کردن هویت خود است. با توجه به اینکه گروه او تا چه حد شناخته شده است و این واقعیت که پینکرتونها از فصل دوم شروع به تعقیب آنها میکنند، نام مستعار داشتن طبیعی است.
نکتهی جالب اینجاست که Aiden O’Malley نام یکی از کاراکترهای حامیِ Niko Bellic در Grand Theft Auto 4 است. این اولین باری نیست که دو فرنچایز به همان اندازه بزرگ Rockstar به یکدیگر اشاره میکنند. GTA 5 دارای کتابی با عنوان «Red Dead» است که توسط J. Marston نوشته شده است!
۷- میتوانید قبر مادر داچ را در Blackwater پیدا کنید
داچ علیرغم نمایشی که برای دارودستهاش به نمایش میگذارد، مرد خانواده نیست. در حالی که او در مورد خانواده موعظه میکند، و به طور ضمنی گفته میشود که او واقعاً خود را به عنوان یک مردِ خانواده یا بزرگتر میبیند، به ندرت، یا حتی هرگز، اطلاعات شخصی زندگیاش را فاش میکند. او از پدرش یاد میکند، اما به ندرت از مادرش چیزی میگوید.
اگر در طول بازی به بلک واتر برگردید، به راحتی میتوانید از قبرستان بلکواتر دیدن کنید. حتی میتوانید نام افراد درگذشته را بر روی سنگ قبرها بخوانید. اگر بخواهید این کار را انجام دهید، قبر یک زن به نام ون در لینده را خواهید یافت. با توجه به متن، کاملاً واضح است که این مادر داچ است.
۶- “مرحله Favored Sons” در RD2 در موازاتِ “و حقیقت به تو [بال] آزادی میبخشد” در RD است
مسلماً بزرگترین نقطه قوت Red Dead Redemption 2 به عنوان یک دنباله، توانایی آن در اظهار نظر در مورد ماهیت چرخهای روایت خودش است. شباهتهای زیادی بین RDR 1 با RDR2 در داستانگویی و لحن و نحوهی روایت وجود دارد ولی RDR2 از این شباهتها آگاه است و از آنها به عنوان نقطه قوت خودش استفاده میکند.
این نکته به وضوح در “Favored Sons” (پسر موردعلاقه) مشاهده میشود، ماموریتی که مشابه “و حقیقت به تو [بال] آزادی میبخشد” از بازی اول است. در هر دو ماموریت، داچ در مورد ناتوانی خود در “مبارزه با طبیعت” حرف میزند. در جایی که در مورد اول، او از آن به عنوان یک افتخار یاد میکند ولی دومی صداقت را نشان میدهد – یک باور واقعی که او دیگر نمیتواند در دنیای عادی زندگی کند.
۵- واقعاً چه اتفاقی در Blackwater افتاد
اگرچه بازی هرگز به آنچه دقیقاً در بلکواتر رخ داد نمیپردازد – بیشتر به این دلیل که نه جان و نه آرتور واقعاً برای این مصیبت حضور نداشتند – به هر حال، شما میتوانید به لطف کنار هم قرار دادن سرِنخها از ژورنال آرتور و ماهیت واقعی داچ، قطعات اصلی پازل را کنار هم قرار دهید.
آرتور اشاره میکند که داچ به زنی در بلکواتر شلیک کرد. این احتمالاً تلاشِ داچ برای ایجاد فاصله بین گروه و پینکرتونها بوده باشد. از آنجا، چندین عضو گروه برای حرکت معطل کردند و داچ به جای کمک به آنها، آنها را رها کرد تا بتواند فرار کند!
۴- داچ هرگز پول خود را به کمپ اهدا نمیکند (Donate نمیکند)
به عنوان رهبر دارودسته، باید زیر سوال بُردَش (منظورم داچ است): آیا او نیز باید کمک مالی کند؟ این موضوع واقعاً ارزش بحث کردن را دارد، زیرا حتی نام Hosea را میتوان در دفتر Ledger مشاهده کرد ولی نام داچ به ندرت ظاهر میشود. این به معنی آن است که مشخص نیست بودجهی دارودسته خرج چه چیزی میشود.
یکی از اولین ارتقاهایی که بازیکنان در نهایت دریافت میکنند، احتمالاً کَمپ شخصی داچ است. این به خودی خود گویای ماهیت واقعی اوست. یعنی بدون آنکه پولی خرج کند، یا بهتر بگویم باسن مبارک را تکان دهد، پول، خودش به سمت او میآید. درست است، بهبودهای زیادی در اطراف خود مشاهده میکنید و همین نکته است که باعث میشود کمپ را ارتقاء دهید و همین نکته هم باعث الهام دیگران میشود و پیوندی ناگسستنی بین اعضای کمپ ایجاد میکند. ولی در نهایت شما دارید برای داچ کسب درآمد میکنید و زندگی او را بهبود میبخشید!
۳- از همان اولین سکانس بازی داچ خودکامگی خود را نمایان میکند
در حالی که در فصل چهارم است که داچ از منظر روایی به سیم آخر میزند و عقلش را از دست میدهد، اما میتوانید نفس او را از همان ابتدای فصل اول، پیشرو و در مرکز همه چیز مشاهده کنید. حتی اولین ماموریت به صراحت بیان میکند که باند داچ به طور کامل توسط مَنیَّت او اداره میشود.
چنانچه اندکی در اینباره بیاندیشید، واقعاً در اولین مأموریت چه کسی بیشتر از بقیه برجسته است؟ داچ. چرا؟ زیرا داچ تنها کسی است که به خود اجازه میدهد فعالانه عمل کند و صحبت کند. او چهره واقعی و هویت دارودسته است بنابراین او تمام گروه را نمایندگی میکند. گفتار او منحصراً توسط نفس هدایت میشود و مردانش را تحت نام خود جمع میکند.
۲- داچ به مردم گروهش سواد خواندن نوشتن میآموزد
یکی از دوستداشتنیترین ویژگیهای داچ این است که چقدر به آموزش اهمیت میدهد. توجه داشته باشید، این آموزش به معنای خصوصی نیست، بلکه یک آموزش جمعی است که در آن همه با هم کار میکنند تا دانش و هوش خود را بالا ببرند. داچ به عنوان یک عاشق ادبیات، مهارتهای خود را به دارودستهاش منتقل میکند.
هم جان و هم آرتور اشاره میکنند که داچ چگونه خواندن را به آنها آموخت. با توجه به اینکه نویسندگان بازی بسیار عالی عمل کردهاند، داچ به آرتور مهارتهای فنی را نیز آموزش داده است. به طور عجیبی (اما شاید نه چندان عجیب) داچ به زنها نحوه خواندن را آموزش نمیدهد. برای مثال، هرگز به ابیگیل آموزش نداد، با اینکه ابیگیل یکی از صمیمیترین اعضای گروه بود.
۱- داچ ضعیفان را شکار میکند
جالب است که داچ به آرتور جوان جا و سرپناه داد و او را زیر بالوپر خود پروراند، در حالی که این پسربچهی ۱۵ ساله آواره بود، داچ او را به خانهاش راه داد. داچ حتی در غیاب John (جان مارستون) برای Jack پدری میکرد و تا جایی که میتوانست جهانبینی او را شکل میداد. این مورد دربارهی Lenny، Sadie و Charles نیز صادق است.
این نکته قابل توجه است که داچ این افراد را برای انگیزههای شخصی خود وارد دارودستهاش کرده است. تمام این افراد زندگی خود را مدیون او میدانند و به همین دلیل به شدت به او وفادار هستند. او این موضوع را خوب میداند و به همین دلیل این افراد به او مدیون هستند و بر همین اساس او دو دهه بر زندگی آرتور تسلط داشت.
منبع: سایت The Gamer.com
داچ اول خیلی ادم خوبی بود ولی بعد دزدی سن دنیس کلا ی ادم دیگه شد جانو ول کرد گنگو تو خطر انداخت اخرشم به ارتور خیانت کرد
فقط همون نکته اولی خیلی جالب بود که اعضای ضعیف رو جمع میکرده
بهشون قدرت میداده به طور شدیدی وابسته داچ میشدن
قشنگ بود. من راضیم که رو پلی استیشن۴ دارمش. و امیدوارم نسخه ۳ رد دد بیاد
من شخصیت داچ رو دوست دارم
این همه جزئیات تو این بازی واقعا باور نکردنیه. این بازی فوق العادست.
دمتون گرم مثل همیشه عالی بود.
الکی یکی از بهترین بازیهای تاریخ نشده که 🙂
داچ حروم زاده…
خیلی خوب بود مخصوصا اون نکته که گفته بودید به داچ بهبه گروهش سواد خواندن و نوشتن یاد میداد
خیلی دوست داشتنی بود😃
عالی