داستان بازی Elden Ring منطقه Liurnia of the Lakes / داستان بازی ELDEN RING قسمت سوم
در قسمت سوم از داستان بازی Elden Ring به داستان و اتفاقات منطقهی Liurnia of the Lakes میپردازیم، با ما همراه باشید.
این مطلب بخشی از راهنمای سفر شما در بازی ELDEN RING است برای مطالب مشابه بیشتر به صفحه اصلی مراجعه کنید.
دنیای الدن رینگ
داستان کامل بازی ELDEN RING (فهرست)
قسمت قبلی: داستان و تاریخچه منطقه Limgrave
مقدمه
با کشتن Godrick the Grafted شما اولین Great Rune بازی را بدست میآورید و یک قدم به Elden Lord شدن نزدیک میشوید. حال جایگاه شما نیز در میزگرد مستحکمتر میشود و مناطق جدیدی به روی شما گشوده میشود. در شمالِ قلعهی Stormveil منطقهی لیورنیا قرار دارد که تقریباً به زیر آب فرو رفته و این منطقه را دریاچههای لیورنیا مینامند. اینجا مکان آکادمی رایا لوکاریا نیز میباشد، این آکادمی جادوگرانی را پرورش میدهد که تحت امر نظم طلایی نیستند. در این منطقه درباره فرزندان Radagon و Rennala بیشتر خواهید آموخت، همچنین دربارهی گذشتهی Lands Between چیزهای بیشتری فرا میگیرید و میتوانید یکی از پایانهای بازی را نیز دنبال کنید. در انتهای این منطقه هم میتوانید به شرق بروید و پایتخت Leyndell را ببینید و به کوهستان Gelmir سرک بکشید.
ملاقات با Two Fingers
ورود به میزگرد با در دست داشتن Rune بزرگ گادریک شما را عضو رسمی این مجمع میکند و درب روبروی میزگرد را میگشاید. در آنجا با دوانگشت مواجه میشوید و در مییابید که این واژه یک لقب معمولی نیست. در کنار دوانگشت بزرگ که به نظر متعلق به یک دست بزرگتر است، اِنیا (Enia) روحانیِ درجهی اول طلایی را مشاهده میکنید که حرکات و صداهای تولیدی از دوانگشت را برای شما تفسیر میکند (و برای اینکه کارش را خفن جلوه دهد، تون صدایش را نیز عوض میکند! که بسیار بامزه است) او همچنین میتواند یادگار Rune بزرگ را در ازای تجهیزات نیمهخدایان با شما معامله کند یا خاطرات آنها را برای شما بازگو کند(حرکات و سلاح ویژهی آنها را به شما میدهد).
دوانگشت اطلاعات زیادی درباره آنچه در پسپرده در حال رخ دادن است به شما میدهد، این دو انگشت مسئول Grace و نور راهنمای آنها است (البته تا حدودی) و ظاهری کاملاً پوسیده دارند، (اگر به برجهای الهی بروید در بالای آنها انگشتان بیشتری را خواهید یافت هم پوسیده و هم مرده!) یک سوال بوجود میآید؛ چه چیز باعث میشود که ما بخواهیم حکمت این دوانگشت را دنبال کنیم، از کجا معلوم که حرفهای دوانگشت متعلق به ارادهی بزرگتر باشد و نه خودش، از کجا معلوم Enia حرفهای دوانگشت را درست تفسیر میکند و شاید اینها حرفهای خودش باشد؟
با این سوالات به نزد Gideon میروید و او اطلاعات اندکی از نیمهخدایی که میخواهید شکار کنید به شما میدهد. Gideon همچنین تمایل دارد Elden Lord شود و با کسب اطلاعات از گوشه گوشهی سرزمین میانی قصد دارد به این هدف برسد. او همچنین به شما اطلاعاتی درباره دیگر حاملان Great Runeها و نیمهخدایان میدهد ولی اگر دقت کنید او از شما میخواهد که برایش اطلاعات کسب کنید! اگر کمی منفیگرا باشید متوجه میشوید که دوانگشت و Sir Gideon همهی اطلاعاتی که دارند را در اختیارتان قرار نمیدهند. زیرا آنها برنامههایی دارند که نمیخواهند دیگران از آنها مطلع شوند، نه فقط این دو کاراکتر بلکه اکثر کاراکترها همینجور با شما برخورد میکنند. حال باید به لیورنیا برویم تا Rune بعدی را بدست آوریم.
سرزمین جادوگران
لیورنیا بیشتر از آنکه دریاچه باشد، مردابی است که بخاطر جنگها بسیار شهرهایش به زیر آب و گل و لای فرو رفتهاند. علاوه بر نبردهای Shattering این منطقه از جنگِ داخلی نیز صدمه دیده است. دو قدرت سیاسی در لیورنیا وجود دارند که با یکدیگر رقابت شدیدی دارند. یکی از طرفین را یک نیمهخدا کنترل میکند و دیگری را یک Shardbearer و هر دو در استحکامات خود قرار دارند. در مرکز این دریاچه یک آکادمی جادوگری نیز وجود دارد و در شمال این منطقه کاخ سلطنتی کاریا موسوم به Caria Manor قرار گرفته است. آکادمی رایا لوکاریا و خاندان سلطنتی کاریا از یکدیگر متمایز هستند اما زمانی متحد هم بودند ولی از آن زمان خیلی گذشته است. کاریانها خانوادهی سنتی و قدیمی لیورنیا هستند و ملکه رنالا آخرین نسل سلطنتی کاریانها و جادوگری قدرتمند و قبلاً رئیس آکادمی بوده است.
در این منطقه دربارهی راداگون، برخی رویدادها که منجر به تسخیر کل سرزمینمیانی توسط نظم طلایی و سیاستهایی که آنها دنبال کردند و در نهاین فروپاشی رژیم پیشین خواهید آموخت. زمانی که ماریکا از طرف ارادهی بزرگتر انتخاب شد تا خدا شود، سرزمین میانی محل زندگی چندین ملل متفاوت از گونههای مختلف بود. لیورنیا خانهی جادوگرانی بود که هوش را به ایمان ترجیح میدادند و از کیهان انرژی کسب میکردند تا جادوهای خود را تقویت کنند. از طرفی در کنار آکادمی خاندان سلطنتی کاریان نیز وجود داشت که پادشاهانش بر لیورنیا حکمرانی میکردند (نه همهی آن ولی حداقل بخش بزرگی از آن).
Rennala در جوانی جادوگری قدرتمند و قهرمانی مشهور بود که آکادمی او را استاد بزرگ خود مینامید. تحت رهبری او، لیورنیا دربرابر حکم طلایی و ارتش ماریکا مقاومت کرد. ماریکا قهرمان خود راداگون را به آنجا فرستاد تا شاید او بتواند گره از فتح لیورنیا بگشاید. (در این زمان Godfrey مشغول نبرد با غولهای کوهستان بود) اما با اینکه تعداد لشگریان لیورنیا اندک بود ولی دربرابر ارتش نظم طلایی مقاومت کردند، زیرا جادوگرانش قدرتمندانه در برابر سربازان راداگون ایستادگی کردند. سرانجام این گره نه با زور بازو که با ازدواج گشوده شد. راداگون و رنالا با یکدیگر ازدواج کردند و بدین ترتیب لیورنیا فرامین نظم طلایی را پذیرفت. این امر کشور و جادوگران را تحت کنترل ماریکا در میآورد و نظم طلایی با اینکه با جادوگری مشکلی نداشت ولی در طرف مقابل جادوگران از دین و ایمان بیزار بودند. راداگون و رنالا صاحب سه فرزند شدند؛ رایکارد، رادان و رانی.
با این حال وقتی پا در لیورنیا میگذارید آن را متفاوت از آنچه در بالا گفته شد مییابید. بعد از آنکه ماریکا و ارتشش در تمام سرزمینها به پیروزی دستیافت، Godfrey از فیض (Grace) و هدایت معنوی محروم شد و به بیرون رانده شد. نوادگانش و جنگجویانی که او با خود برد، تبدیل به Tarnished شدند. پس از آن راداگون، رنالا را بنا به دلایلی ترک کرد و به پایتخت بازگشت تا با ماریکا ازدواج کند و تبدیل به دومین Elden Lord شود. جزئیات این تصمیم نامشخص است زیرا به نظر میرسد، راداگون و رنالا کاملاً عاشق یکدیگر بودند.
بعد از جدایی، راداگون از عنبر Erdtree برای رنالا تخمی ساخت که درونش Rune بزرگی قرار داشت که هنوز متولد نشده است. این Rune قادر است مردم را دوباره متولد کند و رنالا قدرت انجام اینکار را از این Rune میگیرد. اما انگار این قدرت آنچنان که باید خوب کار نمیکند زیرا کودکانِ دوباره زنده شده، مدت زمان کوتاهی زنده میمانند. جدا شدن راداگون باعث فروپاشی ذهن و قلب رنالا شد. او خود را در رایا لوکاریا حبس کرد و اعضای آکادمی متوجه شدند که رنالا دیگر قادر به رهبری آنها نیست. در مقطعی شاید بعد از رفتن راداگون یا شاید در طول Shattering، رنالا در کتابخانهی بزرگ آکادمی محبوس شد. این امر باعث وقوع نزاع داخلی بین کاریاها و لوکاریا شد و جادوگران آکادمی و شوالیههایش توانستند تا کاخ کاریانها پیشروی کنند ولی نتوانستند آنجا را فتح کنند اما توانستند کنترل کامل لیورنیا را به چنگ آورند.
کاخ کاریا (Caria Manor)
وقتی وارد کاخ کاریا میشوید متوجه میشوید که این کاخ توسط طلسمهای جادویی محافظت میشود. حتی وقتی نزدیک کاخ میشوید باران تیرهای جادویی میتواند هر نیرویی را از بین ببرد. درون کاخ متوجه میشوید که تقریباً متروکه است و جزء موجودات دستمانند و ارواح نگهبانان کاخ کسی از آن محافظت نمیکند. برخلاف قلعهی Stormveil و یا قلعهی Morne در شبه جزیرهی Weeping هیچ فردی صاحب قلعه نیست، اما کاملاً خالی از سکنه هم نیست! در شمال غربی کاخ شبح جادویی لورتا، از شوالیههای کاریا قرار دارد. اگر او را شکست دهید بسیاری از حفاظهای جادویی کاخ از جمله تیرهای جادویی خارج از قصر برداشته میشوند.
پشت از قصر در زمینهای تحت محافظت، رانی را خواهید یافت، که به نظر میرسد درون بدن یک عروسک زندگی میکند. در کنار او هنوز چندنفر وفادار به خاندان کاریانها هم وجود دارند، ایجی، یک غول خوشزبان، بلاید، محافظی دورگهی انسان و گرگ معروف به سایه و سلوویس که از نوع لباسهایش مشخص است که به راداگون و رنالا وفادار است. به گفتهی Sir Gideon بعد از ازدواج رنالا با راداگون تمام فرزندان آنها بعلاوهی خود رنالا به مقام نیمهخدایی رسیدند، اما در این میان رانی Rune بزرگ خود را کنار گذاشت. بنابراین او یک Shardbearer نیست و نمیتوانید با او مبارزه کنید، در عوض میتوانید به او کمک کنید. رانی در نهایت به شما میگوید که یک Empyrean است، توسط دوانگشت برگزیده شده و پتانسیل تبدیل شدن به خدا را دارد(مانند ماریکا).
داستان رانی جزئیانی دارد که قابل تامل هستند اما او نیز مانند دیگر نیمهخدایان به دنبال قدرت است. او اما در بدنش محدود شده و نمیتواند تمام پتانسیل خود را نشان دهد، از طرفی چرخیدن در Lands Between در هیبت یک عضو خاندان سلطنتی کاریان هم به شدت خطرناک است، بنابراین انجام بسیاری از کارها و ماموریتهای او برعهده شما و بلاید است. (در ادامه بیشتر در مورد او خواهید خواند.)
فاجعهی آلبینوریک
برای جادوگرانِ رایا لوکاریا کنترل لیورنیا یعنی، استخراج سنگهای جادویی Glintstone از معادن و همینطور پوشیدن لباسهای عجیب غریب و مطالعهی جادوهای پیشرفته است. حدس زدن اینکه آنها قصد دارند خود را برای مقاومت در برابر هرگونه تهدید بالقوه و ارتشهای نیمهخدایان آماده کنند، دور از ذهن نیست.
در سراسر لیورنیا شما آلبینوریکها را میبینید، موجوداتی که به گفتهی بازی ساختهی دست انسانها هستند! البته منظور ساختهی دست جادوگرانند. نسل اول آلبینوریکها شبیه انسانها بودند، معمولاً آنها را در حال خزیدن بر روی زمین میبینید زیرا آنها دارای نقصی هستند که در نهایت پاهایشان را از کار میاندازد. نسل دوم آن موجودات قورباغه مانندی هستند که در اطراف شهر ویران شدهی کنار دروازهی آکادمی در حال گشتزنی هستند. هم آکادمی و هم خاندان کاریانها از این آلبینوریکها به عنوان کارگر و یا مستخدم بهره میبردند و از طرفی آنها را ناپاک میدانند زیرا مورد لطف Etdtree قرار نگرفتهاند، با این حال آنها موجوداتی بااحساس و دارای شعور هستند.
اگر به دهکدهی آنها در جنوب لیورنیا بروید متوجه این موضوع میشوید. این دهکده توانسته از خالقینش نحوهی زندگی متمدنانه (حداقل نوع روستاییاش) را بیاموزد و بخاطر آشوبهای بعد از Shattering و نزاع داخلی لیورنیا گوشهای از آرامش و آزادی را برای خود بدست آورد. این دهکده را که مییابید متوجه میشوید که آلبینوریکها را قتل عام کردهاند و آنها که جان سالم به دربردهاند، دیوانه شدهاند. چرایی این امر و علت قتل عام مردم دهکده را میتوانید از Finger Reader Crone و افراد درون این دهکده متوجه شوید. اما آنچه مسلم است این است که Sir Gideon در این قتل عام نقش داشته و Ensha را به اینجا فرستاده تا همه را بکشد.
البته یک جنگجوی Omen و یک شکارچیِ Omen نیز در این دهکده همچنان باقی ماندهاند، آنها نیز از مزدوران Gideon هستند. در این دهکده یک بازمانده بوسیلهی جادو خود را شبیه گلدان درآورده تا افراد Gideon او را پیدا نکنند، وقتی آلبوس را مییابید متوجه میشوید که Gideon در جستجوی چه چیزی بوده است. [همانطور که در مطلب قبل اشاره کردم Sir Gideon همهی چیزها را نمیداند، در واقع او اطلاعی از Consacrated Snowfield و محل Malenia ندارد.] این شئ تکهای از یک مدال ویژه است که آلبوس آن را از مردان Gideon پنهان کرده است. اما آلبوس میداند که دیگر نمیتواند به زندگی ادامه دهد پس آن تکهی مدال را به شما میدهد و به شما میگوید نیمهی دیگر در دست زنی آلبینوریک به نام لاتِناست.
این آیتم کلید کلی داستان آلبینوریکهاست که از دو قطعه تشکیل شده است. با توجه به توضیحات مدال آلبوس درمییابیم که این مدال کلید دستیابی به منطقهی Haligtree است، مکانی در کوهستان غولها که Gideon به آنجا دسترسی ندارد. اگر بعد از دریافت مدال به میزگرد برگردید آن را متروکه خواهید یافت و علیرغم گفتههای Gideon که میزگرد مکانی امن است، Ensha به شما حملهور میشود. ظاهراً قصد دارد شما را بخاطر قطعهی مدالی که نتوانست بدست آورد، بکشد.
بعد از کشتن Ensha به سراغ Gideon میروید و او از شما عذرخواهی میکند و میگوید که Ensha زیادروی کرده است. Gideon تقصیر را به گردن Ensha میاندازد و طوری موضوع را میپیچاند که انگار Ensha سرخود عمل کرده، نه اینکه خود Gideon دستور قتل شما را به Ensha داده باشد. حال Gideon از شما میخواهد به او کمک کنید تا بفهمد برخی از نیمهخدایان در کجا پنهان شدهاند. با این حال باید دیگر بدانید که Sir Gideon یک مرد موزمار است!
ماموریت Latenna به شما اطلاعت زیادی درباره آلبینوریکها میدهد، که نقش زیادی در داستانهای Mohg، Rykard و Miquella دارند. برای عذرخواهی Gideon اطلاعاتی به شما میدهد، او میگوید که نمیداند تکهی دیگر مدال کجاست ولی میداند که زنی آلبینوریک که در هنگام قتلعام فرار کرد، باید چیزی دربارهی آن بداند. در غاری در جنوب شرقی دهکده میتوانید لاتنا را بیابید، او توانست از دست Ensha فرار کند ولی گرگ وفادارش لوبو، زخمی شد و جان سپرد. پاهای لاتنا از کار افتاده و او هیچ راهی برای تحرک و جابهجایی ندارد، وقتی مدال را به او نشان میدهید او به شما دربارهی نیمهی دیگر مدال و محل آن در کوهستان غولها میگوید و اگر قول بدهید که او را به آنجا ببرید او به عنوان یک Spirit of Ash به شما میپیوندد. داستان لاتنا کوتاه است ولی اطلاعت زیادی درباره سرنوشت آلبینوریکها به شما میدهد. در واقع بعد از آنکه به کوهستان غولها میروید درباره سرنوشت آلبینوریکها و اینکه چرا اینقدر از مدال محافظت میکردند و چرا Sir Gideon دربهدر دنبال این مدال بود اطلاع کسب میکنید.
رِنالا، ملکهی ماهِ کامل
نورِ هادیِ Grace شما را به سمت آکادمی رایا لوکاریا، محل اختفای رنالا میکشاند. در داخل این آکادمی جادوگران و تعدادی آلبینوریک را خواهید یافت که به نظر به آنها خدمت میکنند. دوروبر آکادمی نیز شاهد زوایای دیگر قدرت این محفل هستید. سربازانی که در شمال آکادمی رژه میروند و توسط پرتابههای جادویی محافظت میشوند و عروسکهایی نظامی که دارای چند بازو هستند که توسط جادو زنده شدهاند. جادوگران این مجمع همچنان در حال مطالعهی کیهان و جادوهای قدرتمند هستند، آنها دانش خود را افزایش میدهند تا با اجتناب از ایمان، نسبت به خدای بیرونی دِینی نداشته باشند.
در اعماق آکادمی چیز عجیبتری خواهید یافت، Abductor Virgin یک ماشین مکانیزه که بر روی چرخهایی حرکت میکند و بازوهایی ارّهای یا داس مانند دارد که صورت یک دختر را در بالای این ماشین میتوانید مشاهده کنید. تعداد دیگری از این ماشینها را در بیرون محوطهی آکادمی و داخل حیاط مجموعه خواهید یافت که مشغول گشتزنی هستند. این ماشینها مربوط به کوهستان Gelmir و متعلق به رایکارد هستند. اگر دقت کنید این ماشین در دِل خود بازوهایی دارد که شما را به داخل میکشد، این بخش از ماشین برای رُبایش یا جمعآوری آلبینوریکها استفاده میشود. در قسمت بعدی بیشتر درباره این ماشینها توضیح خواهیم داد.
مسیر Graceها شما را به بالای آکادمی و جایی که کتابخانهی بزرگ قرار دارد، میکشاند، اینجا محل اختفای رنالا میباشد. اگرچه فرزندان او نیمهخدا هستند اما رنالا اینطور نیست، اما Rune بزرگ او به ما میگوید که او یک Shardbearer است. در هنگام ورود رنالا را نمییابید، او از تخم طلایی خود استفاده کرده و کودکانی با لباس آکادمی را برای خود ایجاد کرده است تا برایش آواز بخوانند. این دختران بر روی زمین میخزند و شبیه به آلبینوریکها هستند ولی دقیقاً یکسان نیستند. در واقع اینها موجوداتی هستند که توسط “تولد دوباره” قدرت Rune رنالا ایجاد شدهاند و برای مدت طولانی زنده نمیمانند. آنها از جادو برای حمله به شما و محافظت از رنالا استفاده میکنند. اما وقتی به اندازهی کافی به او ضربه میزنید متوجه میشوید که رنالا در واقع از چه چیزی محافظت میکند؛ Ranni.
در مرحلهی دوم شاهد قدرت جادویی خارقالعادهی رنالا هستید که در جنگهای نظم طلایی و لیورنیا از آن استفاده میکرد. از صحبتهای رنالا متوجه میشویم که این جادو کار Ranni است اما دقیقتر که بررسی کنیم متوجه میشویم این جادو را Ranni به مادرش داده تا از او محافظت کند. با شکست رنالا او نمیمیرد و در واقع شما او را نمیکشید اما او را با ذهن ویرانه و قلب شکستهاش رها میکنید. با قدرت تخم طلایی او میتوانید بارها و بارها مشخصههای شما را از نو تخصیص و شکل و شمایل شما را تغییر دهد. با در دست داشتن Rune رنالا شما پتانیسیل تبدیل شدن به Elden Lord را دارید.(اگر بخواهید) حال باید به سراغ Rune بزرگ دیگری و حامل قدرتمندش بروید، ژنرال رادان، او در منطقهی مخوف و ویران شدهی Caelid در انتظار شماست…
قسمت بعدی: داستان منطقه Caelid
بسیار عالی و مفید مرسی از زحماتتون