معرفی بهترین فیلم های آلفرد هیچکاک
آلفرد هیچکاک در داستان گویی کمنظیر است، او میداند چگونه با دیالوگها، آهنگها و قاب بندیهایش داستانهایش را مهیج، متفاوت و غیرقابل پیش بینی کند. او به خوبی شخصیتپردازی را میشناسد و از زوایای مختلف کاراکترهایش را برایتان زنده میکند. او میداند چطور استرس و حس تعلیق را درون شما تا آخرِ فیلم نگهدارد و کاری کند از تمام دقایق فیلمهایش لذت ببرید. آلفرد هیچکاک دهههاست که مورد ستایش علاقهمندان سینما قرار گرفته است و امروز قصد داریم تا در مورد بیادماندنیترین و بهترین فیلمهای او صحبت کنیم. فیلمهایی که هنوز با گذشت سالها ارزش وقتی که برایشان میگذارید را دارند و خواهند داشت… بیش از ۵۰ سال، این فیلمسازِ با استعداد با سبکِ متمایزِ خود میدانست که چگونه تماشاگران را درگیر شخصیتهای تاریک و اغلب مبهم خود کند… به خاطر تعداد فیلمهای خوب این کارگردانِ بزرگ ما اینبار بیشتر از هفت فیلم را برایتان جمعآوری کردیم تا هرچه بیشتر با فیلمهای هیچکاک آشنا شوید. همینطور در آپدیتهای بعدی فیلمهای بیشتری از این کارگردان به این مطلب اضافه خواهد شد. پس با سایت ساعت هفت با معرفی بهترین فیلم های آلفرد هیچکاک همراه باشید.
برای خواندن مطالب بیشتر از دیگر بازیگران و کارگردانهای مطرح به لیست محبوبترین بازیگران و کارگردان های هالیوود مراجعه کنید…
هرچه به پایین لیست بروید با فیلمهای برجستهتر و بهتری از هیچکاک رو به رو خواهید شد…
معرفی بهترین فیلم های آلفرد هیچکاک
Foreign Correspondent 1940 (خبرنگار خارجی)
فیلم خبرنگار خارجی داستان یک خبرنگار آمریکایی که برای نوشتن اخبار مرتبط با آغاز جنگ جهانی دوم به اروپا سفر کرده را روایت میکند. باید دقت کنید فیلم در سال ۱۹۴۰ منتشر شد و با امکانات آن زمان بسیار عالی به تصویر کشیده شده است. صحنههای تعقیب و گریز ماشین و سکانسهای داخل ماشینها بسیار عالی و هیجان انگیز فیلم برداری شدهاند. در میانه فیلم به یکباره فیلم از سبک گزارشی به یک فیلم هیجانی، معمایی تغییر مسیر میدهد و شما را تا انتها همراه داستان نگه میکند. مانند بیشتر آثار هیچکاک قاببندیها و نوع نمایش نماها در فیلم نبوغ آمیز و بسیار مبتکرانه است و آهنگ نیز به درستی با ریتم فیلم شما را همراهی میکند. داستان فیلم آغاز جنگ جهانی دوم و کش مکشهای پنهان و آشکاری که در حال وقوع بود را به صورت داستانی روایت کرده است. به تصویر کشیدن سقوط و غرق شدن هواپیما با امکانات آن زمان و استفاده از جلوهای میدانی و به تصویر کشیدن سکانسهای غیرمتعارف از نکات اعجاب انگیز فیلم محسوب میشود. هرچند در برخی قسمتهای فیلم میتوان اشکالاتی را یافت مثلا در صحنه سقوط هواپیما بعد از شکستن پنجره با چمدان، مرد روی لبه پنجره مینشیند در حالی که تکههای به ظاهر تیزِ پنجره هنوز روی آن باقی ماندهاند!
The Wrong Man 1956 (مرد اشتباهی)
مرد اشتباهی فیلمی دلهره آور از آلفرد هیچکاک است که قدرت داستان گویی و خلق سکانسهای خاص و منحصر به فرد توسط او را به رخ میکشد… به گفتهی هیچکاک این یک داستان واقعی است…
فیلم ابتدا به آرامی به معرفی شخصیت اصلی داستان یعنی “منی” از زوایای مختلف میپردازد. او یک موسیقیدان اهل خانواده است که دو فرزند پسر دارد. مرد در شرایط سخت مالی گرفتار شده و قرضهای متعددی به بار آورده است. به خاطر همین به شرط بندی روی اسبها روی میآورد. اما کابوس اصلی زندگی او هنوز آغاز نشده، روزی او به اداره بیمه برای پرسیدن سوالی میرود اما در کمال ناباوری به جای یک سارق دستگیر میشود! آیا او همان سارق مسلح بوده یا اشتباهی رخ داده است؟ این سوالی است که در طول داستان با آن سر و کار خواهید داشت. فیلم به راحتی در همان دقایق ابتداییاش شما را با شخصیت مانی و اتفاقات داستان همراه میکند و نمیگذارد لحظهای از دیدن فیلم دست بکشید.
هنری فوندا در این فیلم مانند دیگر آثارش بسیار تماشایی و قابل قبول نقش آفرینی کرده است و استرس را به وجود شما منتقل میکند. یکی از بهترین سکانسهای فیلم زمانی است که مانی در زندان ناامیدانه سرش را روی دیوار تکیه میدهد و چشمانش را میبندد، بعد دوربین به شکل زیبایی میچرخد و میچرخد و آهنگ نیز پر سر و صدا و گیج و عجیب میشود که به نوعی هیچکاک میخواهد حالت درونی مانی و گیجی او را به مخاطب منتقل کند. سکانس برتر دیگر زمانی است که مانی با دیدن عکس مسیح دعایی زیر لب میخواند و در یک صحنه خیره کننده در فیلمبرداری و تدوین (در آن زمان) صورت مانی با صورت دزد واقعی یکی میشود و دزد واقعی در صحنه دیگر دستگیر میشود… در تمام طول فیلم استرس دست از سر شما برنمیدارد چراکه یک مرد خانواده ساده را به یکباره در جمع جنایتکاران میبینید و آینده و زندگی او در حالهای از ابهام قرار میگیرد.
شاید مهمترین نکته ناامید کننده فیلم تغییر ناگهانی شخصیت رز باشد. این تغییر برایتان قابل درک نیست چراکه هیچ زمینه چینی مناسبی برای این تغییر وجود ندارد و به یکباره رز همسر دوستداشتنیِ منی دچار جنون آنی میشود! در کل فیلم ارزش دیدن دارد و جزو آثار برجسته هیچکاک محسوب میشود و لحظات سراسر پراسترس و عجیبی را برایتان به تصویر میکشد.
Shadow of a Doubt 1943 (سایهی یک شک)
فیلم “سایه یک شک” داستان مردی به نام “چارلی” را به تصویر کشیده که به شکل غیرمنتظرهای به خانه خواهرش در کالیفرنیا سفر میکند. در تمام لحظات فیلم از ابتدا تا بخش انتهایی فیلم شما نسبت به رفتار “چارلی” مشکوک هستید و این شک به شکل زیبایی با قاب بندیها و کلوزآپهای صورت چارلی و رفتارهای مشکوکِ گاه و بیگاه او نشان داده میشود. فیلم به زیبایی حس تردید نسب به اتفاقات داستان را در تمام دقایق فیلم زنده نگهداشته است و در ادامه به درستی با رو کردن حقایق اصلی، تعلیق را چاشنی داستانش میکند.
جلوتر خواهر زاده “چارلی” که هم نام او میباشد و در ابتدا حس بسیار نزدیکی به داییاش دارد، نسبت به رفتار او مشکوک شده و همین و البته ورود دو مرد که بعدا مشخص میشوند پلیس هستند باعث برملا شدن اسرار تاریکی در مورد چارلی میشود. در این فیلم هیچکاک نورپردازی زیبا و معناداری را در بسیاری از سکانسهای فیلم (مخصوصا زمانی که دو کاراکتر “چارلی” را نشان میدهد) به نمایش گذاشته است. نورپردازیای که نام فیلم را به زیبایی در دقایق مهم آن زنده کرده و به داستان و اتفاقات عمق خاصی بخشیده است. با اینکه فیلم آن جذابیت و طراوت لازم برای مخاطب امروزی را دارا نیست (و مخصوصا از نظر شخصیتپردازی و داستان میتوان در آن ایراداتی دید) اما نمیتوان بازیهای عمیق، داستان مرموز و پرجزئیات و در کل هنر فیلمسازیِ سراسر هیجان انگیز و متفاوت هیچکاک را در این فیلم نادیده گرفت.
Rope 1948 (طناب)
فیلم طناب مانند بسیاری از دیگر آثار هیچکاک استرسی عجیب را به دلتان میاندازد. عجیب اینکه فیلم با صدای فریاد مردی از پشت پنجره آغاز و بلافاصله به درون خانه میرود و قاتلین را به نمایش میگذارد. در اینجا با داستانی معمایی و جنایی طرف نیستیم که آخر آن مشخص شود چه کسی قاتل است! بلکه از همان سکانس ابتدایی قاتلین مشخص هستند.
طناب محصول سال ۱۹۴۸ یکی از عجایب تاریخ سینماست و این عجایب مربوط به بازیگری، تدوین و فیلمبرداری منحصربه فردش است، به طوری که در طول فیلم حس میکنید، حدود یک ساعت و بیست دقیقه بدون وقفه و کات، فیلم برداشت شده است. (هرچند لحظات کات با زوم روی لباس شخصیتها کاملا مشخص است اما این موضوع در زمان خود یک اتفاق منحصر به فرد بوده است.) این برای اولین بار بود که در یک فیلم سینمایی چنین نوآوریای انجام شده بود و آلفرد هیچکاک بار دیگر از زمان خود فراتر رفت و یک دستاوردِ بزرگِ فنی در کنارِ بازیگران بسیار ماهر فیلم خلق کرد. داستان فیلم در مورد دو مرد جوان به نامهای آلفرد و براندو است که در همان ابتدای فیلم مرتکبِ قتل یکی از دوستان خود به نام جک میشوند و با طنابی او را خفه میکنند و جنازه را درون صندوق کتابی پنهان میکنند. از قضا همان روز آن دو مهمانیای ترتیب دادهاند و در آن مهمانی از دوستان و خانواده جک نیز دعوت کردهاند. ماجرا تا جایی پیش میرود که… این فیلم با روایت بدون وقفهاش یک حس تنش و هیجان دائمی را تا ثانیه آخر در دل مخاطب زنده میکند، فیلم طناب میتواند برایتان به یکی از خاطره انگیزترین فیلمهای جناییای که تا به حال دیدهاید، تبدیل شود!
Strangers on a Train 1951 (بیگانگان در قطار)
بیگانگان در قطار، فیلمی نوآر مهیج روانشناختی به تهیه کنندگی و کارگردانی آلفرد هیچکاک و بر اساس رمان بیگانگان در قطار نوشته پاتریشیا هایسمیت محصول سال 1950 است. داستان فیلم در مورد دو غریبه است که در قطار با هم آشنا شده و داستان عجیبی را رقم میزنند! “گای هاینز”، ستاره آماتور تنیس، میخواهد از همسرش “میریام” طلاق بگیرد تا بتواند با “آن مورتون”، دختر یک سناتور آمریکایی ازدواج کند. از طرفی “برونو آنتونی” روانشناس ثروتمند که “هاینز” را میشناسد، ایدهاش برای طرح یک قتل را برای او فاش میکند! برونو از پدر ثروتمندش متنفر است و هاینز نیز میخواهد از شر همسر فعلیاش خلاص شود! پس دو غریبه با هم ملاقات میکنند و «هریک قتل فرد مقابل را برعهده میگیرند!» – برونو به او پیشنهاد میکند که میریام را بکشد و گای پدر منفور برونو را میکشد! هر یک از آنها یک فرد غریبه را بدون هیچ انگیزهی آشکاری به قتل میرسانند، بنابراین به هیچکدام مظنون نمیشوند! اما این پایان ماجرای هیجان انگیز آنها نیست، اتفاقات عجیب و مرموزِ بیشتری منتظر هردوی آنهاست… یک ملاقات ساده در قطار به یکبار در طول فیلم تبدیل به یک موش و گربه بازی و داستانِ قتل و باجخواهی میشود… این فیلم یکی از مهیجترین و جذابترین آثار آلفرد هیچکاک است که از دیدن آن پشیمان نخواهید شد. در فیلم بیگانگان در قطار از ابتدا تا انتها سوار موج هیجانانگیزی پر از زوایای دوربین سرگیجهآور و تصاویر خیرهکننده میشوید، با پایانی به معنای واقعی کلمه انفجاری…
North by Northwest 1959 (شمال از شمال غربی)
فیلم شمال از شمال غربی یکی از سرگرمکنندهترین آثار هیچکاک محسوب میشود و با داستانش شما را تا انتها درگیر میکند. در این فیلم ستارهی آثار متعدد هیچکاک یعنی، کری گرانت، در نقش مردی در حال فرار از نیروهای مرموز و در عین حال مرگبار به ایفای نقش پرداخته است. آهنگهای برنارد هرمان و فیلمبرداری رابرت بورکز به همراه تدوین جورج توماسینی صحنههای به شدت به یاد ماندنی در فیلم بوجود آورده که تا قبل از این کمتر در آثار سبک مهیج با چنین جذابیت و حرارتی دیده شده بود! به عنوان مثال صحنه تعقیب و گریز ابتدای فیلم و یا سکانس تعقیب کری گرانت توسط هواپیما از صحنههایی است که در این فیلم برایتان ماندگار خواهد شد! داستان فیلم در مورد راجر تورنهیل مدیر تبلیغاتیای است که با فردی به نام کاپلان اشتباه گرفته میشود و به همین جهت ربوده شده و دردسرهای زیادی برایش در طول داستان پیش میآید. فیلم قدم به قدم اتفاقات هیجان انگیز و مرموزش را برایتان شکل میدهد و روابط و داستانهای دیگری نیز در این بین ایجاد میکند. هیچ موقع در طول دیدن چنین فیلمی خسته نخواهید شد چراکه اتفاقات بیوقفه روی سرتان خراب میشود!
Notorious 1946 (بدنام)
هیچکاک در هنگام خلق آثارش چنان به جزئیات تصاویر اهمیت میدهد که بیننده را متحیر ساختههایش میکند. او خوب بلد است حسی که کاراکتر اصلی در طول فیلم دارد را به شکل صحیح به مخاطب منتقل کند. بدنام یکی از آن فیلمهای برجسته هیچکاک است که تمام احساسات شما را در طول دیدنش برمیانگیزد! قاببندیها و تصاویری که در طول فیلم میبینیم به هرچه بهتر درک کردن کاراکترهای فیلم کمک بسیار زیادی کرده است. «بدنام» یک فیلم مهیج جاسوسی مربوط به جنگ جهانی دوم است که توسط بن هچت نوشته شده است. در این فیلم، جاسوسی به نام دِولین (با بازی کری گرانت) باید دختری آمریکایی آلمانی به نام آلیشیا هوبرمن (با بازیِ کم نقصِ اینگرید برگمن) را متقاعد کند که به گروهی از نازیها در آمریکای جنوبی (برزیل) برای کسب اطلاعات نفوذ کند. جلوتر در طول فیلم این دو عاشق هم میشوند و داستان از یک ماجرای جاسوسی به یک درام عاشقانه مبدل میشود، زمانیکه دِولین از آلیشا درخواست میکند برای نفوذ به نازیها و کسب اسرار آنها با فردی آلمانی به نام سباستین ملاقات کند، داستان شکل و شمایل متفاوتی به خود میگیرد…
داستانِ شکلگیری عشق دولین و آلیشا به خاطر اینکه شخصیت پردازی مناسبی در ابتدا برای آنها انجام نمیشود، خیلی سریع و بدون منطق به نظر میرسد، اما مسیرِ کلی داستان و البته نوعِ به تصویر کشیدن سکانسها بسیار به یاد ماندنی هستند. در این فیلم هیچکاک شما را در اضطراب شدید اتفاقات پیش رو قرار میدهد و ذهنتان را به بازی میگیرد و به شکل جنونآمیزی احساسات شخصیتهایش را برایتان زنده میکند و با یک پایان باز و جذاب با یک قاببندی منحصر به فرد داستانش را برایتان به پایان میرساند…
The Birds 1963 (پرندگان)
چه کسی فکرش را میکرد یک مشت پرنده موضوع اصلیِ یکی از ترسناکترین فیلمهای تاریخ سینما بشود!
میتوان پرندگان را نماد حس تعلیق در تاریخ سینما دانست. فیلمی که فراتر از زمان خودش یک سری از بهترین جلوههای ویژه تصویری را خلق کرد و حسی سراسر هیجان و تعلیق را تا آخرین لحظاتش برای بینندگانش بوجود آورد. داستان فیلم در مورد پرندگانیست که به ناگاه در خلیج بودگا در نزدیکی سانفراسیسکو رفتار عجیبی از خود نشان میدهند و به ساکنین این خلیج حملهور میشوند. بسیاری از منتقدین فیلم پرندگان را جزو بهترین آثار سبک وحشت هیجانی میدانند و فیلم را مورد تحسین قرار دادهاند.
فیلم به شکلی با تدوینِ جذاب و قاب بندیهای کاملا حرفهای و جلوههای ویژه تصویری شما را میخکوبِ جریان داستان میکند که کمتر میتوانید این حس را در دیگر فیلمهای این سبک تجربه کنید. فیلم یک حس ناشناخته و غیرقابل پیشبینی در وجودتان خلق میکند و یک اثر جذاب، غیرقابل پیش بینی و پراسترس محسوب میشود. پرندگان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما در استفاده ویژه از آهنگها، صداها، تصاویر و بازی عالی بازیگرانش برای القای حس تعلیق به مخاطب است و از این نظر در تاریخ سینما جاودانه شده است. اگر فکر میکنید جلوههای ویژه فیلم ضعیف است این را در نظر بگیرید که هیچکاک در سال ۱۹۶۳ چنین شاهکاری را خلق کرده است…
Rear Window 1954 (پنجره پشتی)
پنجره پشتی یکی از ماندگارترین آثار آلفرد هیچکاک است، فیلمی تک لوکیشنی که به شکل اسرار آمیزی گذر زمان را از مخاطب میرباید. مردی کنجکاو به نام جف که به خاطر پای شکستهاش باید چند وقتی را در خانهاش بگذراند، یک سرگرمی جدید برای خودش دست و پا میکند! او که حوصلهاش سر رفته با دوربین شکاری به دید زدن همسایههایش میپردازد! و داستان و اتفاقات پیرامون همسایههایش آنچنان او را درگیر میکند که به کل فراموش میکند که خانه نشین و زمینگیر شده است! فیلم داستان تک تک همسایهها را از دور دنبال میکند و به شکل زیبایی به هریک از آنها شخصیت و داستان منحصر به فرد خود را میدهد! در همین دیدزنیها او متوجه اتفاقات مشکوکی در خانه یک زن و مرد میشود! به یکباره داستان شکل جنایی به خود میگیرد و جف درگیر یک ماجرای قتلِ مزموز میشود!
این فیلم بدون شک یکی از نمادینترین فیلمهای ساخته شده در دوران طلایی هالیوود است و الهامبخش بسیاری از فیلمهای بعد از خود بوده است!در آن زمان، هر کسی که به او برچسب فضول خورده میشد، معمولاً مردم تصور میکردند که دارای مشکلات روانی است. اما با ظهور فناوری و به طور خاص تلفنهای هوشمند، فضولی کردن در میان مردم عادی شده است! همه ما میتوانیم زندگی روزمره یکدیگر را در اینترنت دنبال کنیم. تنها تفاوت بین زمانی که Rear Window منتشر شد و اکنون این است که برای هر کسی که به صورت آنلاین «تماشا میشود» آسانتر است که تصاویر ایدهآلی از خود ایجاد کند!
Psycho 1960 (روانی)
فیلم روانی یکی از متفاوتترین و بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما اثر یکی از جاودانهترین و پرمغزترین کارگردانهای سینما یعنی “آلفرد هیچکاک” است. روانی با ظرافت و جزئیات کمنظیری خلق شده است و اضطراب و حس تعلیق را در جریان داستانش تا به انتها حفظ میکند و حتی پایانش تا مدتها و شاید تا همیشه در ذهنتان جاودان شود! فقط تصور اینکه هیچکاک در سال ۱۹۶۰ توانسته چنین اثر خارقالعادهای را با امکانات آن زمان بسازد مو را به تن بیننده سیخ میکند!
فیلم شامل بخشهای استرسزای مختلفیست اما مسلما داستان اصلی با ورود زن به هتل شکل واقعی خود را میگیرد. در طول داستان فیلم شاهد اتفاقات وحشتناکی در این هتل هستیم که هیچکاک به شکل ویران کنندهای آن را با قاب بندیهای نوآورانهی خودش به تصویر میکشد و لحظات ماندگاری را برای بینندگانش خلق میکند. بازی با سایهها، صداها، تدوین نوآورانه و آهنگهای استرس زا و ساخت داستانی غیرقابل پیش بینی و جذاب از دلایلیست که فیلم روانی را به یکی از بهترین آثار سبک وحشت در تاریخ سینما تبدیل کرده است. در روانی هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و هر لحظه شاهد اتفاقات عجیب و غریبی خواهید بود. از میان تمام فیلمهای ترسناکی که بعد از روانی و به تقلید از این فیلم ساخته شد، هیچ کدام نتوانستند به اندازه این فیلم تاثیرگذار باشند و روانی برای همیشه به عنوان یکی از برترینهای ژانر وحشت میدرخشد.
Vertigo 1958 (سرگیجه)
سرگیجه به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما شناخته میشود. هیچکاک هر تواناییای که داشت در این فیلمِ اعجاب انگیز کنار هم جمع میکند و شخصیترین فیلم خود را خلق میکند. مانند اسمش فیلم از بسیاری از جهات شما را دچار سرگیجه میکند! اول حرکات فوقالعاده دوربین در نشان دادن حس ترس از بلندی شخصیت اول (که با نام Dolly zoom شناخته میشود)، دوم نوع روایت گیج کننده و حتی خود داستانِ درهم و اتفاقات غیرقابل پیش بینی و در آخر پایان بندی فیلم کاملا به اسمی که برای فیلم انتخاب شده میآید! جان “اسکاتی” فرگوسن (با بازی درخشان جیمز استوارت) کارآگاه سانفرانسیسکو به دلیل ترس از ارتفاع و سرگیجه بازنشسته میشود. گاوین الستر، یکی از دوستان قدیمی اسکاتی از او میخواهد که همسرش مادلین را تعقیب کند تا سر از کارش در بیاورد. او ادعا میکند که همسرش رفتار عجیبی داشته و وضعیت روحی او غیرعادی است. اسکاتی با اکراه این ماموریت را میپذیرد و با ورودش به این ماموریت با ماجراهای عجیب و باورنکردنیای رو به رو میشود! ماجراهایی گیج کننده و سرگیجهآور که در انتها کاری میکند که ترس او از ارتفاع به کل فراموش شود!
از منظر تکنیکی، به لطف موسیقی هیپنوتیزمکننده برنارد هرمان و فیلمبرداری رابرت بورکز که به طرز مبتکرانهای از رنگ برای افزودن لایههایی از معنا و گیجی به روایت داستان استفاده کرده، مانند هر قطعهی نابی از سینما، فیلم سرگیجه مبهوت کننده است! مجله معتبر فیلم بریتانیایی Sight & Sound هر ۱۰ سال یک بار نظرسنجیای از صدها منتقد برای انتخاب لیستی از بهترین فیلمهای تمام دوران انجام میدهد. در سال 2012، برای اولین بار در طی ۵۰ سال اخیر، شهروند کین در رتبه اول قرار نگرفت و این فیلم سرگیجهی هیچکاک بود که جایگاهِ بهترین فیلم تمام دوران را در این مجلهی معتبر بدست آورد! در بسیاری از دیگر لیستهای معتبر نیز سرگیجه در بین برترین فیلمهای تمام دوران قرار گرفته است…
امیدواریم از مطلب بهترین فیلم های آلفرد هیچکاک لذت برده باشید تا بعد…