هفت فیلم برتر دنیل دی-لوئیس / بیوگرافی و معرفی بهترین فیلمهای Daniel Day-Lewis
“سِر دنیل دی-لوئیس” بازیگر 67 سالهی تئاتر، سینما و تلویزیون اهل کشور انگلستان بوده که در سال ۲۰۱۷ از دنیای بازیگری خداحافظی نمود. او همچون بسیاری از غولهای بازیگری دنیا از سبک متد اکتینگ برای ایفای نقشهایش استفاده کرده و به سختگیری و تحقیق زیاد درباره آنها مشهور میباشد. دی-لوئیس را میتوان یکی از گزیدهکارترین بازیگران در صنعت سینما بشمار آورد، بطوریکه تعداد آثاری که او پیشنهاد بازی در آنها را رد کرده (که البته در میان آنها آثار موفق زیادی نیز دیده میشود) از تعداد فیلمهای برخی بازیگران بیشتر میباشد. او با ۳ جایزه اسکار، ۴ جایزه بفتا، ۲ جایزه گلدنگلوب و ۳ جایزه انجمن بازیگران فیلم و … جزو پرافتخارترین بازیگران مرد در تاریخ سینما به حساب میآید. دی-لوئیس تنها بازیگر مردی است که ۳ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را در کارنامه خود جای داده و همچنین تنها بازیگریست که توانسته دوبار پنج جایزه حرفهای سینما (اسکار، بفتا، انجمن منتقدان، گلدنگلوب، انجمن بازیگران) را کسب کند. در سال ۲۰۲۰ نیویورک تایمز نام دنیل دی-لوئیس را در رتبهی سوم فهرست ۲۵ بازیگر برتر قرن بیست و یکم قرار داد. او در سال ۲۰۱۴ به دریافت نشان شوالیه مفتخر گردید و اکنون “سِر دنیل دی-لوئیس” نامیده میشود. بدونشک هر کجا که صحبت از بازیگری باشد، نام دنیل دی-لوئیس همواره بر سر زبانها خواهد بود. مردی که با هنرنماییهایش فصلی جدید در دفتر بازیگری سینما پدید آورد و خودش را نه بعنوان یک ستاره بلکه بعنوان یک اسطوره در تاریخ سینما ماندگار کرد.
برای خواندن مطالب بیشتر از دیگر بازیگران و کارگردانهای مطرح به لیست محبوبترین بازیگران و کارگردان های هالیوود مراجعه کنید…
بیوگرافی دنیل دی-لوئیس
خانواده دنیل دی لوئیس
“دنیل مایکل بلیک دی-لوئیس” (Sir Daniel Michael Blake Day-Lewis) متولد ۲۹ آوریل ۱۹۵۷ در منطقه کنزینگتون، لندن میباشد. پدرش “سیسیل دی-لوئیس” یک شاعر و نویسنده نامدار بود که اصالتی ایرلندی-انگلیسی داشت و از دو سالگی در لندن زندگی میکرد و بعدها به مدت چهار سال ملک الشعرای بریتانیا شد. مادرش “جیل بالکن” یک بازیگر یهودی بود که عقبهاش به مهاجران لتونی و لهستانی بازمیگشت. دنیل یک خواهر بزرگتر به نام تاماسین دارد که سرآشپز برنامههای تلویزیونی و منتقد غذا میباشد. او همچنین دو برادر ناتنی بزرگتر از ازدواج نخست پدرش دارد که ارتباط چندانی با آنها نداشته است.
دو سال بعد از تولد دنیل خانوادهاش به کرومز هیل در گرینویچ نقل مکان کردند و او کودکیاش را به همراه بچههای سرسخت جنوب لندن سپری نمود. دنیل در دوره ابتدایی در مدرسه به خاطر یهودی بودن و ظاهر مرتب و شیکاش مورد آزار و اذیت قرار میگرفت. چیزی که رفتهرفته او را به یک شخصیت بینظم با رفتارهای خشونتآمیز تبدیل کرد که اغلب برای دزدی از مغازه و خلافهای کوچک دچار مشکل میشد. در سال ۱۹۶۸ والدین دنیل به دلیل رفتارهای پرخاشگرانهاش، او را به یک مدرسه شبانهروزی در کُنت فرستادند. در همین مدرسه بود که او با سه علاقهی برجسته خودش یعنی نجاری، بازیگری و ماهیگیری آشنا شد. اما اینها بیزاری او نسبت به مدرسه را کمتر نکرد و پس از دو سال بدلیل رفتارهای نامناسب به مدرسهای دیگر در همپشایر منتقل شد.
اولین نقش آفرینیهای دنیل دی لوئیس
اولین نقشآفرینی سینمایی دنیل حضوری کوتاه در فیلم “Sunday Bloody Sunday” محصول سال ۱۹۷۱ و در ۱۴ سالگیاش بود. او در سال ۱۹۷۵ و درحالیکه حضوری درخشان در تئاتر ملی جوانان در لندن داشت، برای کارآموزی پنج ساله به عنوان کابینتساز درخواست داد که به دلیل نداشتن تجربه کافی رد شد. سپس او به مدرسه تئاتر بریستول اولدویک رفته و به مدت سه سال به همراه “میراندا ریچاردسون” (بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر انگلیسی) در آنجا حضور داشت. دنیل در آن زمان از دوران سرکشیاش فاصله گرفته و بسیار آرام شده بود. او در این مدرسه برروی حرفه بازیگریاش متمرکز شد و با تلاشهای فراوان و حضور در نمایشها و نقشهای متفاوت خودش را به بهترین شکل ممکن آماده نمود.
در اوایل دهه ۸۰ دنیل در تئاتر و تلویزیون حضوری مستمر داشت و نقشهای کوتاه و بلند مختلفی را تجربه نمود. دی-لوئیس پس از یازده سال با نقشی کوچک در فیلم (1982) “Gandhi” به سینما بازگشت. سپس دنیل دوباره به تئاتر برگشته و با قبول نقش اصلی در تئاتر “Another Country” مجدداً به مدت ۲ سال از سینما فاصله گرفت. در سال ۱۹۸۴ او در فیلم درام-تاریخی “The Bounty” در کنار آنتونی هاپکینز و مل گیبسون به عنوان نقش مکمل ظاهر شد. اما دنیل با حضور در نقشی متفاوت در فیلم My Beautiful Laundrette که محصول سال ۱۹۸۵ بود، توانست برای نخستین بار نقدهای مثبتی را بابت اجرایش از منتقدین دریافت نماید. دی-لوئیس در این دوره با حضور در نقشهای مکمل توانست توجه عمومی بیشتری را به خود جلب کند. در آن زمان دنیل به عنوان یکی از هیجانانگیزترین بازیگران جوان بریتانیا در نظر گرفته میشد.
خداحافظی از تئاتر
او در سال ۱۹۸۸ توسط “فیلیپ کافمن” (نویسنده و کارگردان آمریکایی) برای ایفای نخستین نقش اصلیاش به عنوان یک دکتر جراح اهل کشور چک در فیلم The Unbearable Lightness of Being انتخاب شد. اکنون زمان آن رسیده بود که دنیل از متد اکتینگ با شیوهی منحصر به بفردی برای ایفای نقشهایش بهره ببرد. او برای این نقش زبان چکی را آموخت و برای نخستین بار در طول فیلمبرداری از شکستن شخصیت در خارج از صحنهی فیلمبرداری خودداری نمود. دی-لوئیس که از سال ۱۹۸۶ حضور در آثار تلویزیونی را رها کرده بود، در سال ۱۹۸۹ و پس از تجربهی ناگوارش در صحنه تئاتر “هملت” (در حین اجرا در صحنهای که روح پدر هملت در مقابل او ظاهر میشود، دنیل بطور غیر قابل کنترلی شروع به هقهق کردن نمود و پس از خروج از صحنه به هیچ عنوان حاضر به بازگشت نشد) برای همیشه با صحنه تئاتر نیز خداحافظی کرد.
بازی در نقش یک فلج حتی در پشت صحنه!
دی-لوئیس با ایفای نقش کریستی براون در فیلم My Left Foot (1989) نقطه عطفی پررنگ و تماشایی در حرفهاش بوجود آورد. او با هنرنمایی فوقالعادهاش در این فیلم توانست بازیگریِ متد را وارد مرحله جدیدی کند که تا پیش از آن دیده نشده بود. او دوباره تصمیم گرفت که برای تمام مدت فیلمبرداری در شخصیتش باقی بماند و این مسئله با توجه به اینکه او در این فیلم نقش یک شخصیت فلج را برعهده داشت، کاری بسیار دشوار بود. او حتی در پشت صحنه نیز با کمک اعضای تولید برروی ویلچر تردد مینمود و با کمک دیگران غذا و نوشیدنی میخورد. این نقشآفرینی نخستین جایزه بهترین بازیگر مرد در مراسم اسکار و بفتا را برای دنیل به ارمغان آورد. این فیلم نخستین همکاری دی-لوئیس و “جیم شریدان” (نویسنده و کارگردان ایرلندی) به عنوان بازیگر و کارگردان بود و پس از آن در دو فیلم In the Name of the Father و The Boxer نیز باهم همکاری کردند.
یکی از پرافتخارآفرین بازیگران مرد تاریخ
اکنون شهرت دنیل از مرزهای بریتانیا خارج و به تمام جهان رسیده بود و کمتر کسی بود که استعداد و توانایی او را تحسین نکند. دی-لوئیس طی بیشتر از چهار دهه حضورش در سینما تحولی عظیم در حرفهی بازیگری ایجاد نمود و نشان داد که در این حرفه نیز میتوان به کمال رسید. او در دهه ۹۰ تنها در پنج فیلم و از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۷ یعنی در بیست سال تنها در ۶ فیلم نقشآفرینی کرد. اما همین کارهای اندک کافی بود تا او به یکی از پرافتخارترین بازیگران مرد در تاریخ سینما تبدیل شود.
دنیل به مدت ۶ سال از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵ با “ایزابل آجانی” بازیگر فرانسوی رابطه داشت که حاصل آن یک پسر به نام “گابریل-کین دی-لوئیس” بود که چند ماه پس از پایان رابطهشان در نیویورک به دنیا آمد. دنیل به هنگام بازدید از خانه نمایشنامهنویس معروف “آرتور میلر” در حین ساخت نسخهای سینمایی از نمایش “The Crucible” در سال ۱۹۹۶ با “ربکا میلر” دختر آرتور آشنا شد. آنها اواخر همان سال ازدواج نموده و در سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ صاحب دو فرزند پسر به نامهای رونان کال و کشل بلیک دی-لوئیس شدند. دنیل که اوایل دهه نود به دلیل توجهات بیش از حد رسانهها پس از فروپاشیاش در صحنه تئاتر به ایرلند نقل مکان کرده بود. هماکنون نیز به همراه خانوادهاش در این کشور و گاهاً در منتهتن نیویورک زمانش را سپری میکند. او برروی حریم شخصیاش حساس بوده و به شدت از آن محافظت میکند. “دنیل دی-لوئیس” اکنون دیگر قصد حضور در عرصه بازیگری را ندارد و احتمالاً دلیل اصلی آن اُفت شدید فیلمنامهها و آثار سینمایی بوده است. اما بدونشک پرترهای که او از هنرنمایی یک بازیگر در پردهی سینما ترسیم نمود تا سالهای سال بیرقیب خواهد ماند.
هفت فیلم برتر دنیل دی-لوئیس
7. Gangs of New York (2002)
%IMDB: 7.5 Rotten: 72% Meta: 72
دنیل برای اجرای هرچه بهتر نقشِ “بیل قصاب” دو بازیگر سیرک را استخدام نمود تا به او پرتاب چاقو را بیاموزند و همچنین به مدت چندین هفته در یک قصابی کار کرد تا بیشتر به کاراکترش نزدیک شود!
فیلم “دارودستههای نیویورک” یک درام تاریخی حماسی آمریکایی بوده که توسط “مارتین اسکورسیزی” کارگردانی شده است. فیلمنامهی این اثر توسط “جی کاکس”، “استیون زایلیان” و “کنت لونرگان” و براساس کتابی با همین نام نوشتهی “هربت آسبری” به رشته تحریر درآمده است. “دنیل دی-لوئیس”، “لئوناردو دیکاپریو”، “کامرون دیاز” و “لیام نیسون” از جمله بازیگران مشهور این فیلم به شمار میروند. داستان فیلم در دههی ۱۸۶۰ میلادی اتفاق میافتد جایی که گروهی از مهاجران ایرلندی در اعتراض به دستمزدهای پایین ناشی از هجوم بردههای آزاد شده و همینطور سربازی اجباری اعتراض میکنند. فیلم Gangs of New York با نقدهای مختلفی از سوی منتقدین روبرو گردید و بیشتر آنها کارگردانی اسکورسیزی و اجرای تماشایی و فوقالعاده دی-لوئیس را مورد ستایش قرار دادند. اما از خشونت زیاد آن و شخصیتپردازی ضعیف داستان انتقاد کردند. اگرچه بطورکلی این فیلم نقدهای مثبت بیشتری دریافت نمود و عملکرد مناسبی نیز در گیشه از خود بجا گذاشت و در بسیاری از لیستها جزو ۱۰ فیلم برتر سال قرار گرفت.
همچنین این فیلم نامزد ۱۰ جایزه اسکار (برنده نشده)، ۵ جایزه گلدنگلوب (۲ بار برنده) و ۱۲ جایزه بفتا (یک بار برنده) شده است که نشان از عملکرد عالی این فیلم در بخشهای گوناگون دارد. رویارویی دو تن از بزرگترین بازیگران معاصر تاریخ سینما (دی-لوئیس و دیکاپریو) در این فیلم یکی از جذابترین زوجهای سینمایی دههی نخست قرن بیست و یکم را به تصویر کشید. جایی که دی-لوئیس با هنرنمایی بینقصاش یک کلاس بازیگری تمام و کمال برای دیکاپریوی جوان به اجرا میگذارد. دنیل برای اجرای هرچه بهتر نقشِ “بیل قصاب” (شخصیتی که او در این فیلم نقشش را برعهده دارد) دو بازیگر سیرک را استخدام نمود تا به او پرتاب چاقو را بیاموزند و همچنین به مدت چندین هفته در یک قصابی کار کرد تا بیشتر به کاراکترش نزدیک شود. او در تمام مدت فیلمبرداری از کاراکترش خارج نمیشد، چیزی که باعث شد در نهایت به ذاتالریه مبتلا گردد. دنیل دی-لوئیس برای فیلم “دارودستههای نیویورک” نامزد جایزه اسکار و گلدنگلوب و برنده جایزه بفتا بعنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
6. Lincoln (2012)
%IMDB: 7.3 Rotten: 89% Meta: 86
دنیل دی لوئیس یکسال را صرف آمادگی برای این نقش کرد و بیش از ۱۰۰ کتاب در مورد لینکلن خواند و مدتها با یک گریمور برای رسیدن به شکل ظاهری لینکلن کار کرد. همچنین دنیل در طول فیلمبرداری با صدا و لهجهی لینکلن صحبت میکرد!
“لینکلن” یک فیلم درام تاریخی بیوگرافی آمریکایی به کارگردانی و تهیهکنندگی “استیون اسپیلبرگ” میباشد. فیلمنامه این فیلم توسط “تونی کوشنر” و براساس کتاب “تیم رقبا” نوشتهی “دوریس کرنز گودوین” به رشته تحریر درآمده است. در این فیلم “دنیل دی-لوئیس” در نقشِ “آبراهام لینکلن” شانزدهمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا ظاهر شده و در کنار او بازیگرانی همچون “سالی فیلد”، “دیوید استرا تایرن”، “جوزف گوردون-لویت”، “جیمز اسپیدر” و “تامی لی جونز” به ایفای نقش پرداختهاند.
داستان فیلم برروی ۴ ماه پایانی زندگی آبراهام لینکلن و تلاشهای او برای به تصویب رساندن سیزدهمین متمم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا توسط کنگره که به دنبال آن بردهداری در آمریکا ممنوع شد، تمرکز کرده است. “Lincoln” مورد تحسین اکثر منتقدین قرار گرفت و آنها هنرنمایی دی-لوئیس، کارگردانی اسپیلبرگ و کیفیت بالای تولید را تمجید کردند. علاوه بر این فیلم با موفقیت تجاری نیز همراه بود و با وجود بودجهی ۶۵ میلیون دلاریاش به فروشی بیش از ۲۷۵ میلیون دلار در گیشه دست یافت. این موضوع “لینکلن” را به پرفروشترین فیلمی که دی-لوئیس در آن به ایفای نقش پرداخته تبدیل مینماید. او برای این فیلم تقریباً تمام جوایز مهم سینمایی (از جمله اسکار، گلدنگلوب، بفتا، انجمن منتقدین و …) را بعنوان بازیگر نقش اصلی مرد دریافت نمود.
در ابتدا دنیل بازی در این نقش را نپذیرفت و این دیکاپریو بود که او را برای ایفای این نقش متقاعد کرد. او یکسال را صرف آمادگی برای این نقش کرد و بیش از ۱۰۰ کتاب در مورد لینکلن خواند و مدتها با یک گریمور برای رسیدن به شکل ظاهری لینکلن کار کرد. همچنین دنیل در طول فیلمبرداری با صدا و لهجهی لینکلن صحبت میکرد. دنیل دی-لوئیس پس از دریافت سومین جایزه اسکار بعنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد برای این فیلم توانست رکوردی جدید را به ثبت برساند.(نخستین بازیگر مرد در تاریخ سینما که سه بار برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد شده است) چیزی که باعث شد تصویر او برروی جلد مجله تایم با عنوان “بزرگترین بازیگر جهان” برجسته شود.
5. Phantom Thread (2017)
%IMDB: 7.4 Rotten: 91% Meta: 90
دنیل برای آمادهسازی خودش برای این نقش به مدت یکسال نزد “مارک هاپل” (رئیس موزه ویکتوریا) به آموزش خیاطی و طراحی مُد مشغول شد. این فیلم آخرین فیلمیست که دنیل دی-لوئیس در آن به ایفای نقش پرداخته است و پس از آن برای همیشه از دنیای بازیگری خداحافظی نمود.
“رشته خیال” یک فیلم درام-تاریخی آمریکایی به کارگردانی و نویسندگی “پل توماس اندرسون” است. “دنیل دی-لوئیس”، “لسلی منویل” و “ویکی کریپس” بازیگران اصلی این فیلم میباشند. داستان فیلم در لندن و در دههی ۱۹۵۰ جریان دارد و به زندگی رینولدز وودکاک (دنیل دی-لوئیس) یک خیاط مشهور لباسهای مجلسی میپردازد. رفتار رینولدز به شدت وسواسگونه و سلطهگرانه بوده و به غیر از خواهرش سیریل (لسلی منویل) که در ادارهی خانه مُدش او را همراهی میکند، در مابقی روابط عاطفیاش با مشکل روبرو میباشد. تا اینکه با پیشخدمت جوانی به نام آلما (ویکی کریپس) آشنا میشود و بزودی زندگی کاری و عاطفیاش بکلی تغییر مییابد.
اندرسون پس از مطالعه در مورد طراح مشهور صنعت مُد “کریستوبال بالنسیاگا” به صنعت مُد علاقهمند شد و طبق گفتهی خودش داستان این فیلم را با الهام از زندگی این طراح اسپانیایی نوشته است. “Phantom Thread” با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدین روبرو گردید و بسیاری از آنها فیلمنامه و کارگردانی اندرسون، طراحی لباس، موسیقی فریبنده و گوشنواز “جانی گرینوود” و البته اجرای مثل همیشه فوقالعاده و خاص دی-لوئیس را ستایش کردند. دنیل برای آمادهسازی خودش برای این نقش به مدت یکسال نزد “مارک هاپل” (رئیس موزه ویکتوریا) به آموزش خیاطی و طراحی مُد مشغول شد. این فیلم آخرین فیلمیست که دنیل دی-لوئیس در آن به ایفای نقش پرداخته است و پس از آن برای همیشه از دنیای بازیگری خداحافظی نمود.
او برای این نقشآفرینی نامزد جایزه اسکار، گلدنگلوب و بفتا گردید. به جرات میتوان گفت که بدون اجرای هنرمندانه دی-لوئیس این فیلم هرگز نمیتوانست با چنین واکنشهای مثبتی از سوی منتقدین مواجه شود. دنیل به قدری در این نقش فرو رفته و حرکات و نحوه ادای دیالوگهایش به قدری تماشایی و دقیق میباشد که مخاطب را وادار میسازد تا داستان فیلم را تا آخر دنبال کند. اما دانستن اینکه این آخرین باریست که قرار است جادوی باورنکردنی دنیل دی-لوئیس در پرده سینما را به تماشا بنشینیم، کام هر سینما دوستی را تلخ خواهد نمود.
4. The Last of the Mohicans (1992)
%IMDB: 7.7 Rotten: 93% Meta: 76
دنیل برای ایفای هرچه بهتر این نقش تمرینات سختی با وزنه را پشت سر گذاشت و یاد گرفت که همانند شخصیتش در زمینهای جنگلی کمپینگ، شکار و ماهیگیری کند. او همچنین به مهارتهای نجاریاش افزود و نحوه ساخت قایق را نیز آموخت. او در طول مدت فیلمبرداری در نقشش باقی ماند و همواره تفنگ بلندی که در فیلم بود را با خود حمل میکرد!
“آخرین موهیکان” یک فیلم درام تاریخی حماسی آمریکایی به کارگردانی “مایکل مان” و فیلمنامهای از خود او با همکاری “کریستوفر کرو” میباشد. آنها فیلمنامهی این اثر را براساس رمانی با همین نام نوشتهی “جیمز فنیمور کوپر” و البته بیشتر با اقتباس از فیلمی دیگر با همین نام محصول سال ۱۹۳۶ به رشتهی تحریر درآوردهاند. “دنیل دی-لوئیس”، “مادلین استو”، “راسل مینز”، “اریک شوایگ” و “جودی می” ستارگان این فیلم میباشند. داستان فیلم در سال ۱۷۵۷ میلادی و در خلال نبرد میان فرانسویان و سرخپوستان اتفاق میافتد. جایی که آخرین اعضای یک قبیله بومی آمریکایی (موهیکانها) یعنی اونکاس، پدرش چینگا چگوک و برادر خوانده نیمه سفیدپوستش هاوکی (با بازیِ دنیل دی-لوئیس) برای نجات دو زن و یک سرباز بریتانیایی خودشان را به خطر میاندازند و تصمیم میگیرند آنها را تا مقصدشان همراهی کنند.
فیلم “The Last of the Mohicans” پس از اکرانش با نقدهای مثبت منتقدین روبرو گردید و همینطور با فروش خوبش در گیشه به یک موفقیت تجاری برای سازندگانش تبدیل شد. جالب است بدانید این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین صدا شد که تنها جایزه اسکاری است که تاکنون توسط فیلمی به کارگردانی مایکل مان بدست آمده است! اکثر منتقدین به ستایش از فیلمبرداری، موسیقی و البته اجرای دی-لوئیس در فیلم پرداختند و این فیلم دومین نامزدی در بفتا را برای دنیل دی-لوئیس به ارمغان آورد. همچنین او برای ایفای این نقش برنده جایزه بهترین بازیگر بریتانیایی سال از انجمن منتقدین فیلم لندن شد.
دنیل برای ایفای هرچه بهتر این نقش تمرینات سختی با وزنه را پشت سر گذاشت و یاد گرفت که همانند شخصیتش در زمینهای جنگلی کمپینگ، شکار و ماهیگیری کند. او همچنین به مهارتهای نجاریاش افزود و نحوه ساخت قایق را نیز آموخت. او در طول مدت فیلمبرداری در نقشش باقی ماند و همواره تفنگ بلندی که در فیلم بود را با خود حمل میکرد. تعهد شدید دنیل به نقشهایش و همچنین برنامه سنگین فیلمبرداری سلامتی او را تحت تاثیر قرار داد و او پس از پایان فیلم به دلیل کلاستروفوبیا و توهمات خفیف تحت درمان قرار گرفت. او بار دیگر نشان داد که بازیگری برای او تنها یک شغل نبوده و او حاضر است از روح و جسمش برای اینکار مایه بگذارد.
3. My Left Foot: The Story of Christy Brown (1989)
%IMDB: 7.9 Rotten: 98% Meta: 97
شایعه شده بود که برای قرار گرفتن در وضعیت خمیده برروی صندلی چرخدار به مدت چندین هفته در طول فیلمبرداری دو دنده خود را شکسته است، اما او این مسئله را سالها بعد انکار نمود. جالب است بدانید که بسیاری از صحنههای فیلم از طریق آینه فیلمبرداری شدند، زیرا دنیل تنها میتوانست پای راست خود را برای انجام اعمالی که در فیلم دیده میشود، دستکاری کند!
“پای چپ من” یک فیلم کُمدی-درام و بیوگرافی به کارگردانی “جیم شریدان” و محصول مشترک ایرلند و بریتانیا میباشد. “جیم شریدان” و “شین کوناتون” فیلمنامهی این فیلم را با اقتباس از کتاب زندگینامهای “کریستی براون” منتشر شده در سال ۱۹۵۴ با همین نام نوشتند. داستان این فیلم به زندگی کریستی براون میپردازد که از بدو تولد مبتلا به فلج مغزی بوده و تنها میتواند پای چپ خود را حرکت دهد. کریستی با حمایت و مهربانی خانوادهاش به ویژه مادرش به نقاش و نویسندهای موفق و مشهور تبدیل میشود.
“دنیل دی-لوئیس” در نقش کریستی براون ستاره این فیلم بوده و در کنارش “ری مکآنالی”، “برندا فریکر” و “فیونا شاو” به ایفای نقش پرداختهاند. پس از اکران فیلم در فوریه ۱۹۸۹ منتقدان به ستایش آن پرداختند و کارگردانی شریدان، فیلمنامه و به ویژه اجرای دی-لوئیس و فریکر را تحسین کردند. همچنین این فیلم یک موفقیت تجاری برای سازندگانش محسوب میشود. زیرا با بودجهای ۶۰۰ هزار پوندی در گیشه ۱۴/۷ میلیون دلار فروش داشت. “پای چپ من” در جوایز اسکار ۱۹۹۰ پنج نامزدی دریافت کرد، از جمله برای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و در نهایت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد (دنیل دی-لوئیس) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (برندا فریکر) را کسب نمود. “My Left Foot” اولین فیلم سینمایی به کارگردانی “جیم شریدان” بود و توانست علاوه بر نامزدی در اسکار و بفتا جایزه بهترین فیلم حلقه منتقدان فیلم نیویورک را در سال ۱۹۸۹ بدست بیاورد.
دی-لوئیس که در طول تولید فیلم اصرار داشت که شخصیت خود را حفظ کند، از انجام هرکاری که براون نمیتوانست انجام دهد خودداری میکرد. حتی شایعه شده بود که برای قرار گرفتن در وضعیت خمیده برروی صندلی چرخدار به مدت چندین هفته در طول فیلمبرداری دو دنده خود را شکسته است، اما او این مسئله را سالها بعد انکار نمود. جالب است بدانید که بسیاری از صحنههای فیلم از طریق آینه فیلمبرداری شدند، زیرا دنیل تنها میتوانست پای راست خود را برای انجام اعمالی که در فیلم دیده میشود، دستکاری کند. هنرنمایی دی-لوئیس در این فیلم آنچنان بیادماندنی و جاودانه است که همواره جزو برترین اجراهای تاریخ سینما به شمار میرود. نقشآفرینی دنیل دی-لوئیس در فیلم “پای چپ من” در رتبه ۱۱اُم بزرگترین اجراهای کل تاریخ در مجله پریمیر انتخاب شد.
2. In the Name of the Father (1993)
%IMDB: 8.1 Rotten: 94% Meta: 84
دی-لوئیس برای آماده شدن برای ایفای نقش گری کانلون بیش از ۵۰ پوند (حدود ۲۳ کیلوگرم) وزن کم کرد. او همچنین برای نزدیک شدن به افکار و احساسات کانلون چند روزی را در یک سلول زندان سپری کرد. او از اعضای خدمه میخواست که نگذارند بخوابد و اینکه او را مورد آزار فیزیکی و توهینهای لفظی قرار دهند!
“به نام پدر” یک فیلم درام-جنایی و بیوگرافی محصول مشترک ایرلند و بریتانیا بوده که توسط “جیم شریدان” کارگردانی شده است. “تری جورج” و جیم شریدان فیلمنامهی این اثر را با اقتباس از کتاب زندگینامهای “بیگناهی ثابت شد: داستان گری کانلون از چهار گیلدفورد” اثر گری کانلون نوشتند. این فیلم به داستان واقعی چهار گیلدفورد میپردازد، چهار نفر که به دروغ به خاطر بمبگذاری در میخانه گیلدفورد در سال ۱۹۷۴ که منجر به کشته شدن چهار سرباز بریتانیایی خارج از وظیفه و یک غیرنظامی شد، محکوم شدند. این فیلم نقدهای بسیار مثبتی را از منتقدین دریافت نمود و در گیشه نیز عملکرد موفقیتآمیزی داشت. “In the Name of the Father” دومین فیلم پرفروش تاریخ در ایرلند و پردرآمدترین فیلم ایرلندی شد. اگرچه جیم شریدان نویسنده و کارگردان فیلم به دلیل تخیلی بودن بخشی از داستان مورد انتقاد قرار گرفت و مشخص شد که نادرستیهای تاریخی زیادی در فیلم وجود دارد.
دی-لوئیس برای آماده شدن برای ایفای نقش گری کانلون بیش از ۵۰ پوند (حدود ۲۳ کیلوگرم) وزن کم کرد. او همچنین برای نزدیک شدن به افکار و احساسات کانلون چند روزی را در یک سلول زندان سپری کرد. او از اعضای خدمه میخواست که نگذارند بخوابد و اینکه او را مورد آزار فیزیکی و توهینهای لفظی قرار دهند. دنیل حتی از افسران واقعی خواسته بود که او را به مدت ۹ ساعت مورد بازجویی قرار دهند. او در مصاحبهای عنوان کرد: “میخواستم بفهمم که چگونه یک مرد بیگناه میتواند آن اعتراف را امضاء کند و زندگی خود را نابود سازد”. “به نام پدر” هفت نامزدی در مراسم اسکار (از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و زن) کسب نمود و دی-لوئیس نیز نامزد جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. جایی که آن را به “تام هنکس” برای فیلم “فیلادلفیا” واگذار کرد، درحالیکه نقشآفرینی در آن فیلم را بخاطر بازی در فیلم “به نام پدر” رد کرده بود. اگرچه اجرای بیادماندنی دنیل در نقش گری کانلون برای همیشه در خاطرهی سینما دوستان حک گردید و به یکی از بهترین اجراهای دوران کاریاش تبدیل شد. “In the Name of the Father” در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ به انتخاب مردم در سایت IMDB در رتبهی ۱۸۹اُم قرار دارد.
1. There Will Be Blood (2007)
%IMDB: 8.2 Rotten: 91% Meta: 93
او برای ساختن صدا و شخصیت کاراکترش با پیشنهاد اندرسون به تماشای مستندهایی درباره “جان هیوستون” بازیگر، نویسنده و کارگردان آمریکایی نشست. دنیل همچنین درباره “ادوارد دوهنی” سرمایهدار نفتی که کتاب سینکلر تاحدود زیادی دربارهی او نوشته شده، تحقیقات زیادی کرد.
“خون به پا خواهد شد” یک فیلم درام-تاریخی آمریکایی به نویسندگی و کارگردانی “پل توماس اندرسون” میباشد. اندرسون فیلمنامهی این فیلم را با اقتباس از رُمان “نفت” اثر “آپتون سینکلر” به رشته تحریر درآورده است. “دنیل دی-لوئیس”، “پل دانو”، “کوین جی.اوکانر” و “دیلون فریزر” ستارگان این فیلم هستند. داستان فیلم به زندگی دنیل پلینویو (با بازیِ دنیل دی-لوئیس) میپردازد که یک کاوشگر فلزات گرانبها در نیومکزیکو بوده و سپس به دنبال کسب ثروت بیشتر و پس از کشف یک منبع نفت در لسآنجلس به آنجا رفته و شرکت حفاری خودش را تاسیس میکند و …
“There Will Be Blood” در زمینه کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، موسیقی متن و اجراهای خارقالعاده دی-لوئیس و پل دانو مورد تحسین جهانی منتقدین قرار گرفت. این فیلم به طور گسترده توسط منتقدین به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دهه نخست قرن بیست و یکم در نظر گرفته شده است. همچنین این فیلم با فروش ۷۶ میلیون دلاری در گیشه و با توجه به بودجه ۲۵ میلیون دلاریاش یک موفقیت تجاری نیز برای سازندگانش محسوب میشود که نشان از استقبال مردمی از این اثر دارد. “خون به پا خواهد شد” در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب مردم در سایت IMDB در رتبهی ۱۳۹اُم قرار دارد. اندرسون از زمانی که در حال نگارش فیلمنامه اولیه کار بود در ذهنش دی-لوئیس را در نقش پلینویو تجسم میکرد و قبل از تکمیل آن به سراغ او رفت. دی-لوئیس از طرفداران فیلم قبلی اندرسون یعنی “Punch-Drunk Love” محصول سال ۲۰۰۲ بود، به همین دلیل با خواندن نسخهی ناقص فیلمنامه نقش را پذیرفت.
دنیل برای نقشآفرینی در این فیلم توانست مهمترین جوایز فردی سال از جمله اسکار، گلدنگلوب و بفتا را بدست آورد. او برای ساختن صدا و شخصیت کاراکترش با پیشنهاد اندرسون به تماشای مستندهایی درباره “جان هیوستون” بازیگر، نویسنده و کارگردان آمریکایی نشست. دنیل همچنین درباره “ادوارد دوهنی” سرمایهدار نفتی که کتاب سینکلر تاحدود زیادی دربارهی او نوشته شده، تحقیقات زیادی کرد. دی-لوئیس با هنرنمایی اعجابانگیزش در این فیلم هنر بازیگری را به معنای واقعی کلمه به کمال میرساند و اجرای میخکوبکنندهاش برای همیشه در ذهنتان نقش خواهد بست. بدونشک حتی اگر نتوانیم “دنیل دی-لوئیس” را بهترین و بزرگترین بازیگر تمام دورانها بنامیم، باید از او بعنوان خاصترین آرتیست تاریخ سینما یاد کنیم.
امیدواریم از مطلب هفت فیلم برتر دنیل دی-لوئیس لذت برده باشید تا بعد…
ممنون از شما.
من تازه سایت شما رو کشف کردم. چقدر مطالب خوبی دارید. واقعا لذت میبرم از خوندشون.
موفق باشید.