معرفی شخصیتهای انیمه Attack on Titan / حمله به تایتان
انیمه Attack on Titans یکی از محبوبترین انیمههایی ژاپنیست که از سال 2013 انتشارش را آغاز کرد و بخش اول فصل چهارم و نهایی آن نیز منتشر شده و باید منتظر بخش پایانی آن باشیم. این انیمه از روی مانگایی به همین نام ساخته شده است و دارای داستان و شخصیتهایی بسیار جذاب و منحصر به فرد است به طوری که از طرف مردم در سایت IMDB امتیاز 8.9 را بدست آورده است. در این مطلب سعی داریم تا نگاه اولیه به شخصیتهای این انیمه جذاب بیندازیم تا بیشتر با آنها آشنا شوید. در ادامه با سایت ساعت هفت با معرفی شخصیتهای انیمه Attack on Titans همراه باشید.
به روز رسانی: ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ (به علت منتشر شدن فصل نهایی به روز شد)
داستان ابتدایی انیمه حمله به تایتان(اطلاعات اولیه): انیمه Attack on Titans داستان سه شخصیت اِرِن، میکاسا و آرمین که در شهر آرامِ شیگانشینا (که صد سال آرامش را به خود دیده) را دنبال میکند. در دنیای این انیمه تایتانهایی(غولهای) عظیمی وجود دارند که به واسطه دیوارهای بلند و 50 متری شهرها نمیتوانند به درونش نفوذ و حمله کنند. در اصل آنها صد سال پیش به دنیا حمله کردهاند و با قدرتشان نسل بشر را در آستانه انقراض قرار دادهاند اما با ساخته شدن دیوارها آرامش و رونق دوباره به زندگی بشر بازمیگردد. مردم داخل دیوار به سه دسته تقسیم شدهاند که هر کدام پشت دیوار بخصوصی زندگی میکنند. نام دیوارها به ترتیب ماریا، رز و سینا است. مردم درونی در اصل اشراف و ثروتمندان هستند که مردم فقیر و کارگر را در دیوارهای بیرونی سپر بلای خود کردهاند! عدهای از مردم به دیوار ایمان دارند و گروه مذهبی وجود دارد که آن را میپرستد. سه دسته نظامی از دیوارها و شهرها دفاع میکنند اول یگان پلیس(Military Police Regiment) که امنیت داخل شهرها را از دست مجرمین تامین میکنند. دوم یگان پادگان(Garrison Regiment) است که امنیت دیوارها را برعهده دارد و سوم یگان یا گروه شناسایی (Scout Regiment) است که به بیرون از دیوارها برای گشت زنی و مبارزه با تایتانها میرود. این سه گروه وظیفه تامین امنیت دیوارها را برعهده دارند. همه چیز مانند همیشه آرام و بدور از هیاهو در جریان بود تا اینکه یک روز… (داستان کامل)
مطالب مشابه:
بازیگران و شخصیت های سریال Wednesday / معرفی بازیگران ونزدی (جدید)
معرفی بازیگران و شخصیت های سریال House of the Dragon
معرفی شخصیت ها و بازیگران گروه The Seven از سریال The Boys
معرفی شخصیت ها و بازیگران سریال Better Call Saul
معرفی شخصیت ها و بازیگران اصلی سریال Walking Dead (شخصیتهای زنده)
معرفی شخصیت ها و بازیگران سریال Walking Dead (شخصیتهای مرده)
معرفی شخصیت ها و بازیگران سریال The Witcher
معرفی شخصیت ها و بازیگران اصلی سریال Money Heist
معرفی بازیگران و شخصیت های اصلی سریال See
معرفی شخصیتها و بازیگران اصلی سریال Peaky Blinders / پیکی بلایندرز
معرفی شخصیتهای اصلی سریال The Mandalorian
معرفی شخصیتها و بازیگران اصلی سریال Vikings
مطالب بیشتر از دنیای حمله به تایتان:
بررسی انیمه Attack on Titan فصل نهایی (بررسی قسمتی- جدید)
بررسی سه فصل اول انیمه Attack on Titan / هولناک و طوفانی
داستان انیمه Attack On Titan / تاریخچه دیوارها و معرفی تایتانهای نهگانه
نقد و بررسی انیمه Attack On Titan فصل ۴ قسمت اول
…خطر اسپویل داستان…
شخصیتها به ترتیب محبوبیت لیست شدهاند…
معرفی شخصیتهای انیمه Attack on Titan / حمله به تایتان
اِرِن یئگِر (Eren Yeager)
اِرِن یئگر شخصیت اصلی انیمه حمله به تایتان (Attack on Titan) میباشد. او از همان دوران کودکی خطر سقوط دیوارها را پیش بینی کرده بود. او پسر دکتر یئگر(محقق مرموزی که اطلاعات رسمی کمی از او در دسترس میباشد.) است و شجاعت خاصی در او موج میزند. اما از طرفی او نمیتواند جلوی عصبانیت افسارگسیخته خود را بگیرد و در بسیاری از موارد بدون فکر و احساسی عمل میکند. او از همان ابتدا قصد پیوستن به “گروه شناسایی” (Scout Regiment) و رفتن به بیرون از دیوارها برای مبارزه با تایتانها و گشت زنی خارج از حصار دیوار را داشت. از نظر او زندگی در داخل دیوارها مثل زندگی کردن گاوها و گوسفندان است. بهترین دوستان او از دوران کودکی میکاسا و آرمین بودند که پیوند و دوستی ناگستنی میان آنها در جریان است. او بارها جان آن دو را نجات میدهد و آنها نیز بارها جانشان را در راه نجات او به خطر میاندازند.
در اولین حمله تایتانها به شهر “شیگانشینا”(Shiganshina) او مادرش را از دست میدهد و از همان موقع قسم انتقام میخورد تا آخرین تایتان را از بین ببرد. اِرِن در تمرینات نظامی برای پیوستن به “گروه شناسایی” شرکت میکند و به همراه بهترین دوستانش وارد یگان آموزشی 104 (104th Cadet Corps) میشود. ارن بعد از 5 سال تمرین در یگان آموزشی به عنوان نفرات برتر شناخته شده و تصمیم میگیرد وارد “گروه شناسایی” شود. دقیقا بعد از پایان دوره آموزشی او به همراه افراد آموزشی 104 در برابر تایتانها از شهر تروست دفاع میکند. او در راه دفاع از شهر تروست به نوعی جانش را از دست میدهد و توسط تایتانی خورده میشود. کمی بعد در طول نبرد شهر تروست یک تایتان عجیب پیدا میشود که به دیگر تایتانهای دشمن حمله میکند. در جنگ در شهر تروست این تایتانِ عجیب به یگان آموزشی کمک میکند و آنها را نجات میدهد. در آخر مشخص میشود که این غول عجیب توسط ارن کنترل میشود! در اصل او به خاطر مادهای خاصی که توسط پدرش روی او تزریق شده، نیمه انسان نیمه تایتان است. قدرت جدید او شهر تروست را از شر حملات تایتانها نجات میدهد و او با گذاشتن سنگ جلوی سوراخ ایجاد شده، شهر را نجات میدهد. این اولین قدمها برای تبدیل شدن او به قهرمان Eldia بود و بعد از این، ماجراجوییهای واقعی او در برابر تایتانها آغاز میشود. ماجراهایی که لحظات غیرقابل پیشبینی و هیجان انگیزی را خلق میکند و شخصیت او را به بهترین و ماندگارترین شخصیت این انیمه مبدل میکند…
لیوای آکرمن (Levi Ackerman)
او یکی از کارکشتهترین اعضای واحد “گروه شناسایی” محسوب میشود. او کمحرف، بداخلاق، سرسخت و نفوذناپذیر است و به راحتی با دیگران جوش نمیخورد و در مواجهه با اکثر افراد بیاحساس و سرد است. او در اکثر فعالیتهای مهم “گروه شناسایی” نقش دارد و ماهرترین فرد این گروه محسوب میشود. از دیگر خصوصیات او تمیز بودن بیش از حد اوست، او از وسایل کثیف و آلوده بیزار است اما اگر در راه انجام ماموریت باشد او ترسی از آلوده کردن خود به خون و کثیفی راه نمیدهد.
او رئیس اصلی ” جوخه عملیات ویژه” (Special Operations Squad)(شامل تواناترین افراد “گروه شناسایی”) است و از همان ابتدا روی اعمال و رفتار اِرِن نظارت میکند. او به کمک اعضای اصلی یگان آموزشی 104 میآید و آنها را به بهترین شکل آموزش میدهد. او احترام زیادی برای رئیس گروه شناسایی یعنی “اروین اسمیت” قائل است و به شدت به حرفهای او احترام میگذارد. او به شکل صریح و توهینآمیز اظهار نظر میکند و به جز برای گروه شناسایی برای دیگر یگانهای نظامی احترام زیادی قائل نیست. در دوران نوجوانی بعد از مرگ مادرش او در شهر زیرزمینی(Underground City) بزرگ شد و توسط کنی(Kenny) که یکی از جنایتکاران بزرگ شهر بود پرورش یافت و آموزشهای جنایتکارانه دید. او یکی از پایههای اصلی انیمه حمله به تایتان محسوب میشود و بارها با شجاعتش جان شخصیتهای مختلف را نجات داده است و یکی از محبوبترین شخصیتهای این انیمه محسوب میشود…
میکاسا آکرمن (Mikasa Ackerman)
او از ابتدا مخالف پیوستن ارن به گروه شناسایی بود و این کار را بیهوده میدانست. او به مادر ارن قول میدهد که در همه حال از ارن حمایت کند و مراقب او باشد. بواسطه این قول و علاقه شخصی که او نسبت به ارن دارد، در تمام موقعیتها از ارن محافظت میکند. میکاسا به ارن و آرمین میپیوندد تا با آنها به تمرین نظامی بپردازد تا قدرت نابودی تایتانها را بدست بیاورد و وارد یگان آموزشی 104 میشود. با اینکه در یگان نظامی 104 بالاترین نمره را کسب میکند و به عنوان بهترین نفر گروه انتخاب میشود(و توانایی پیوستن به گروه دلخواه را بدست میآورد) به دنبال ارن وارد گروه شناسایی میشود. میکاسا از تجهیزات مانور سه بعدی(Omni-directional mobility gear) به بهترین شکل ممکن استفاده میکند و در شمشیرزنی بیشترین مهارت را داراست و میتوان گفت تنها لِوی(Levi) است که از او مهارت بالاتری دارد.
پدر او از خانواده آکرمن بود(و رابطه فامیلی با لِوی دارد)مادر او از خانواده آسیا شرقی بود. در دوران کودکی پدر و مادرش جلوی چشمانش توسط عدهای آدم ربا قتلعام میشوند(به علت خاص بودن نژادش) و او به گروگان گرفته میشود اما توسط ارن در بچگی نجات پیدا میکند. شال قرمزی که به گردن اوست از همان زمان توسط ارن به او داده میشود و او حتی یک لحظه بدون شال دیده نمیشود. همین اتفاق عاملی برای او میشود تا بسیار سرسخت بار بیاید و متوجه شود که دنیا جای بیرحمیست. از آن روز به بعد او نسبت به ارن احساس مسئولیت میکند و او را در قلب خود جای داده است. او ارن و آرمین را تنها عضو باقی مانده از خانوادهاش میداند و تمام توانش را برای حفاظت از آن دو مخصوصا ارن در طول انیمه به کار گرفته است…
آرمین آرلت (Armin Arlert)
او از همان ابتدا آرزوی خارج شدن از دیوارها و دیدن زیباییهای دنیا و اقیانوس را در سر میپروراند. بعد از سقوط شهر “شیگانشینا” او در کنار ارن و میکاسا قرار میگیرد. بعد از مرگ پدربزرگش او دیگر تنهای تنها میشود و داغ مرگ پدر و مادرش بار دیگر زنده میشود. برای همین او نیز به همراه ارن و میکاسا برای تمرین نظامی برای مقابله با تایتانها، وارد یگان نظامی 104 میشود. آرمین بعد از تمرینهای بسیار تصمیم میگیرد وارد گروه شناسایی شود. او به همراه بقیه افراد گروه آموزشی 104 در برابر تایتانها از شهر تروست دفاع میکند. با اینکه او قدرت زیادی ندارد اما هوش سرشار او و نقشههایی که میکشد یگان آموزشی را در شهر تروست نجات میدهد. در ادامه نیز نقشههای او نقش اساسی در داستان انیمه دارد. او صمیمیترین دوست ارن و میکاساست و یک رابطه قدرتمند در دوستی این سه تن وجود دارد که در طول سریال بسیار پررنگ است. اکثرا لحظات دراماتیک سریال به واسطه این رابطه صمیمی و قدرتمند در طول داستان شکل میگیرد و لحظات ماندگاری را خلق میکند…
معرفی شخصیتهای انیمه Attack on Titan / حمله به تایتان
اروین اسمیت (Erwin Smith)
او سیزدهمین فرمانده “گروه شناسایی” است و با قدرت زیاد و فکر آزادای که دارد به فکر بازپسگیری دیوار خارجی یعنی ماریاست. او بسیار با بصیرت و هوشمند است و همین باعث شده مورد احترام همه قرار گیرد و این موارد از او یک فرمانده توانا و در خور ساخته است. او آرایشهای نظامی و حمله را طراحی کرده و باعث افزایش زنده ماندن افراد در گشت زنیهای خارج از دیوار شده است. او ترسی برای قربانی کردن خود و گروه خود در راه ایجاد یک مسیر تغییر دائمی و دراز مدت برای مقابله با تایتانها راه نمیدهد. بارها و بارها او جان خود و گروهش را در ماموریتهای مختلف به خطر انداخته است. افراد گروه شناسایی او را از صمیم قلب باور دارند و دستوراتش را تا پای جان اجرا میکنند. او شخصیت بسیار پیچیدهای دارد. او جدی و آیندهنگر است و دائما در حال برنامه ریزی برای آینده است. او یک سخنران بسیار ماهر است و با استفاده از کلمات میتواند بر قلبهای همرزمانش نفوذ کند و به آنها اراده مبارزه ببخشد. در بسیاری از لحظات اراده او لحظات ماندگاری را در انیمه خلق کرده که باورنکردنی و ستودنیست…
هانجی زوی (Hange Zoë)
او رئیس دسته چهارم (Fourth Squad) گروه شناسایی محسوب میشود و عاشق آزمایش کردن روی انواع و اقسام تایتانهاست. او برای آنها اسمگذاری میکند و آزمایشات مختلفی روی آنها انجام میدهد و برای آنها احساسات به خرج میدهد. هانجی قصد دارد تا با آزمایشات مختلف به ماهیت واقعی تایتانها پی ببرد و اسرار نهان آنها را آشکار کند. او عاشق صحبت کردن در مورد آزمایشات و غولهاست و به هیچ عنوان از صحبت کردن در این زمینه خسته نمیشود. همه این موضوع را میدانند اما ارن یکبار به دام او میافتد و او نیز تا طلوع آفتاب بیوقفه در مورد اینگونه آزمایشات برای او صحبت میکند! او همچنین وظیفه ابداع وسایل مختلف را برعهده دارد و وسایل عجیب و جالبی را برای گروه شناسایی درست میکند. اورین اسمیت او را جانشین خود قرار داده و به او وظایف مختلفی در نبودش محول کرده است. او یک پژوهشگر پرانرژی و آزاداندیش است و روشهای منحصربه فردی برای هدایت گروهش و پیشبرد ماموریتها در پیش میگیرد. با اینکه او بسیار مهربان و بامزه است اما در موقعیتهای خطرناک که غالب لحظات انیمه را شامل میشود، جدی و آرام است و بسیار منطقی رفتار میکند.
ساشا براوس (Sasha Braus)
او از شهر دیوار جنوبی رز، به یگان 104 پا گذاشته است. در اولین برخورد او را کاملا بیخیال و مشغول خوردن سیب زمینی میبینیم و سر و صدای فرمانده یگان آموزشی نیز روی او اثری نمیگذارد! او غذا خوردن را از همه چیز بیشتر دوست دارد! بعد از روز اول آموزش بچههای یگان 104 اسم او را “دختر سیب زمینی”(potato girl) گذاشتند. او در ابتدا دختری خجالتی، ساده، در مواقع خطر ترسو و تا حدودی با رفتاری عجیب و غریب بود. او بعد از حمله اولیه به شهر تروست تصمیم قطعیاش را میگیرد و با وجود تمام ترسهایش وارد واحد شناسایی میشود. او اهل روستای Dauper Village است و از دوران کودکی به خوردن علاقه شدیدی داشت و حتی برای اینکار با پدرش نیز سر جنگ داشت و دزدکی به خوردن غذاهای انبار شده میپرداخت! او عاشق زندگی سنتیشان یعنی شکار کردن و سپری کردن زندگی به واسطه خوردن گوشت است اما با شکست دیوار سینا و ورود انسانهای جدید و کم شدن گوشت خانوادهاش مجبور به تغییر سبک زندگی میشوند و او نیز برای دفاع از سرزمینش وارد خطرناکترین گروه نظامی یعنی گروه شناسایی میشود. اما دختر سیب زمینی قصه ما بعد از گذشت زمان تبدیل به یکی از بهترینهای گروه شناسایی و در کل یکی از متفاوتترین و ماندگارترین شخصیتهای این انیمه میشود…
معرفی شخصیتهای انیمه Attack on Titan / حمله به تایتان
راینر براون (Reiner Braun)
راینر براون، معاون ارشد الدیاییهاست، او قهرمان عملیتان بازپسگیری تایتان موسس و حمله به جزیره پارادایس از دید Marleyای هاست. او از نوجوانی حامل تایتان Armored بوده است. مادرش یک الدیایی و پدرش یک مارلیای بودهاند. ولی وقتی پدرش فهمید که مادرش یک الدیایی است آنها را ترک و برای اینکه دولت مارلی مجازاتش نکند حرفی از این موضوع نزد. او همراه با خانوادهاش در سکونتگاه اجباری لیبریو زندگی میکنند. از کودکی بسیار سخت تلاش میکرد تا خود را یک Warrior نشان دهد ولی در هیچ زمینهای دارای تبحر خاصی نبود. وقتی فهمید که علت انتخاب او به عنوان حامل تایتان زره پوش تعریف و تمجید مارسل دوستش بوده نه لیاقت و نمرات بالا بسیار سرشکسته شد ولی قدرت تایتان زره پوش به او انگیزه و جرات داد.
راینر بعد از وقایع جزیره پارادایس و دوباره حمله به این جزیره در فصل چهارم با خاطراتی که از این حملات داشت و دوستانی که از دست داد، نتوانست کنار بیاید. او شخصیت محبوب خود هاجیمه ایسایاماست.
جین کریشتین (Jean Kirschtein)
او زاده شهر تروست است و به یگان 104 پا گذاشته تا بتواند به واحد پلیس شهر (Military Police Regiment) ملحق شود. او در ابتدا به شدت از به خطر انداختن جانش هراس دارد و بهترین راه زندگی را بودن داخل محیط ایمن درون دیوار و زندگی به عنوان یک پلیس میداند چراکه کار سادهایست و خطر جانی ندارد. اما بعد از حمله تایتانها به شهر تروست و وحشتی که در شهر به راه میافتد تصمیم میگیرد تا به “گروه شناسایی” ملحق شود تا جلوی تایتانها بایستد. او شخصیتی صریح و بدون ترس دارد و هر آنچه در سر دارد را بازگو میکند. در دوران آموزشی در یگان 104 او به راحتی جوش میآورد و ارتباط خوبی با ارن که مخالف نظر او بود، برقرار نمیکرد و بیشتر یک شخصیت خودخواه از خود نشان داده بود اما بعد از یگان آموزشی به یکباره شخصیت واقعیاش را در لابهلای ماجراها و خطرات پیش آمده نشان میدهد و به یکی از مهمترین تازهکاران “گروه شناسایی” تبدیل میشود و در ماموریتهای مختلف دوشادوش افراد گروه به مبارزه بر علیه تایتانها میپردازد…
کونِی اسپرینگر (Connie Springer)
او در روستای Ragako در جنوب دیوار رز به دنیا آمد و برای افتخار آفرینی برای دهکدهاش وارد یگان آموزشی 104 شد و با تمام پستی و بلندیها به عنوان یکی از شاگردان ممتاز(نفر هشتم) فارغ التحصیل میشود. در یگان آموزشی او ارتباط نزدیکی با سایر افراد یگان برقرار میکند و دوستی بسیار نزدیکی مخصوصا با ساشا براوس و جین کرستین برقرار میکند. او از خودستایی و جلوه دادن مهارتهای خود لذت زیادی میبرد و فردی شوخ،بامزه و خوشبین در کنار دوستانش است.در ابتدا او نمیتوانست خطر واقعی تایتانها را درک کند، اما در مقابله واقعی با تایتانها تازه متوجه اوج خطرناک بودن آنها میشود و غمها و دردهای بیشتر که در طول داستان متوجه او میشود او را پختهتر میکند و خوشبینی بچهگانه او را از بین میبرد…
کنی آکرمن (Kenny Akermann)
کِنی دایی لیوای است و بعد از آنکه خواهرش درگذشت سرپرستی لیوای را بر عهده گرفت. او زمانی در شهر زیرزمینی و در کوچه پس کوچههای دیوار سینا معروف به Kenny The Ripper بود. او یک قاتل سریالیست که گلوی قربانیانش را میبرید. اما بعد از آنکه با Uri Riess ملاقات کرد، دیدگاهش نسبت به دنیا و مردم تغییر کرد و به عضویت نیروی نظامی پلیس درآمد. او رهبر جوخه Anti-Personnel Control است، او عاشق جنگیدن است و اینکار او را سر ذوق میآورد. او حتی نسبت به لیوای هم با اینکه او را بزرگ کرده و نسبت خونی دارد، رحمی ندارد و با او تا سرحد مرگ مبارزه میکند.
او تنها به دنبال سرگرم کردن و لذت بردن از زندگی است، حتی وقتی با پدربزرگش صحبت میکند و از تاریخچه خاندان آکرمنها سردرمیآورد نیز لذت و قتل و غارت را فراموش نمیکند. او از ترسوها بدش میآید و نسبت به آنهایی که کورکورانه ابراز وفاداری میکنند نیز نفرت دارد. کنی بعدها فاش کرد که تنها برای بدست آوردن قدرت از Rod Riess اطاعت کرده است. او میخواست که قدرت تایتان موسس را بدست آورد و تنها برای این موضوع از Rod اطاعت کرده بود. او میخواست بداند مهربان بودن و احساس دلسوزی نسبت به مردم چه حسی دارد درست مانند Uri.
هیستوریا رایس (Historia Reiss)
یکی از افراد ساکت و مهربان یگان 104 هیستوریا بود. در ابتدای داستان او یتیمی مهربان بود که دوست داشت به همه یاری کند. شاید کمتر کسی میتوانست پیشبینی کند که او چه نقش کلیدی در داستان انیمه داشته باشد. اما در ادامه داستان متوجه میشویم که او فرزند نامشروع نجیب زاده رود رِیس و آخرین عضو خانواده سلطنتی رِیس محسوب میشود. قبل از اینکه او نام واقعیاش را فاش کند با نام کریستا لنز شناخته میشد. او سرانجام نام واقعی خود را پس میگیرد و پس از یک کودتای موفق، هیستوریا بر تخت سلطنت مینشیند و ملکه جدید دیوارها میشود و جایگزین سلطان دست نشانده قدیمی میشود.
دات پیکسیس (Dot Pixis)
دات پیکسیس بالاترین فرمانده یگان پادگان (یگانی که وظیفه محافظت از دیوارها را برعهده دارد) در منطقه جنوب که شهر تروست نیز شامل آن است محسوب میشود. او در برابر حمله تایتانها به شهر با شجاعت بسیار مسئولیت بستن سوراخ ایجاد شده توسط تایتانها را به ارن میسپارد. او همیشه در حال نوشیدن مشروبات الکی است و با اینکار میخواهد شکستهای گذشته خود را فراموش کند و در قلبش به فکر پیروزیهای بزرگی است. از نظر دات، ارن تنها شانس آنها برای بازپسگیری شهر تروست است. او پیرمرد عجیب و غریب اما داناییست و در اوج هرج و مرج و خطر رفتار بسیار آرام و منطقی از خود نشان میدهد. مرگ یک سرباز برای او بسیار تلخ و ناگوار است اما در راه انجام ماموریتها از به خطر انداختن سربازانش واهمهای ندارد. او در نبرد شهر تروست اولین پیروزی بزرگ انسانها در برابر تایتانها را با کمک بچههای تازهکارِ گروه آموزشی 104 مخصوصا ارن، میکاسا و آرمین و دیگر افراد گروه رهبری میکند و جشن میگیرد. “دات پیکسیس” شاید نقش آنچنانی در داستان انیمه حمله به تایتان نداشته باشد اما مطمئنا در لحظات کوتاه حضورش نقش تاثیرگذاری از خود برایتان به جای میگذارد…
برتولت هوور (Bertholdt Hoover)
او یکی از جنگجویان نخبه مارلی موسوم به Warrior است که برای عملیات جزیره پارادایس اعزام شده بود. او توانایی تبدیل شدن به تایتان عظیمالجثه را دارد، و یکی از بزرگترین تهدیدهای بشریت در داخل دیوارها بود. او به همراه آنی لئونهارت، راینر براون و مارسل گالیارد برای عملیات بازپسگیری تایتان موسس به جزیره پارادایس فرستاده شدند. سپس او و راینر و آنی به هنگ 104 ارتش برای آموزش پیوستند. او سپس به همراه راینر به هنگ شناسایی پیوست و تا زمانی که هویت آنها لو رفت، عضو این گروه بودند. دیگران بِرتولِد را فردی ضعیف ولی با اراده و ساکت توصیف کردهاند. او آنتاگونیست سه فصل اول انیمه بود.
آنی لئونهارت (Annie Leonhart)
او یکی از برجستهترین سربازان مارلی است که بخاطر تواناییهایش در مبارزهی غیره مسلحانه و استفاده از سلاحهای سرد، شهرت دارد. او بخاطر همین تواناییها بالاترین رتبه را در بین Warriorها دارد اما توانایی رهبری او بسیار اندک است. بعد از نابودی شینگانشینا و دیوار ماریا او به هنگ 104 آموزشی ارتش رفت و پس از طی دوران آموزشی به نیروی نظامی پلیس پیوست. او هم یکی از آنتاگونیستهای فصل اول بود، در طی مبارزه با اِرن در دیوار سینا شکست خورد ولی توانست با سخت کردن بدنش و ایجاد یک کریستال بسیار سخت خود را نجات دهد. وضعیت او هم اکنون مبهم است.
یمیر (Ymir)
او در هنگ 104 ارتش آموزش دید و به گروه شناسایی پیوست. او توانایی تبدیل شدن به تایتان آرواره را داشت و درباره دنیای بیرون از دیوارها و ماهیت تایتانها دارای دانش بود. او در ابتدا شخصیتی خودخواه، بدبین، استثمارگر و پرخاشگر داشت ولی زمانی که با هیستوریا آشنا شد، تغییر شخصیت پیدا کرد و انسان بهتری شد. او در شخصیت هیستوریا، خودش را میدید و گذشته یکسان هردو باعث شد که او نسبت به هیستوریا، ابراز علاقه کند. او برای محافظت از او همه کاری میکرد، حتی به گروه شناسایی خیانت کرد و به راینر و برتولد پیوست.
هانس (Hannes)
هانس افسر ارشد نیروی ارتش در منطقه شیگانشینا و دوست خانوادگی Yeagerها بود. او کسی است که اِرن و میکاسا را از دست تایتانی که مادرشان را خورد نجات داد. او مردی خوشاخلاق و مهربان بود ولی بعضی اوقات در خوردن مشروب زیادهروی میکرد. بعد از سقوط شیگانیشینا او به یک سرباز جدی و متعهد بدل شد. او در برابر مرگ زندگی و نجات جان اِرن، دومی را انتخاب کرد و خود را فدای او کرد.
نیل داک (Nile Dok)
نیل داک فرمانده نیروی پلیس است، او شخصیتی منطقی دارد و وقتی در برابر تصمیمهای سخت قرار میگیرد، سعی میکند جوابی را پیدا کند که حس میکند بهترین گزینه است. او کسی است که در دادگاه خواهان کالبد شکافی Eren بود و بعد از آن میخواست او را اعدام کند. البته او میدانست که وجود Eren میتواند سودمند باشد. نیل احتمال میداد که درون دیوارها جنگ داخلی بر سر تصاحب Eren روی دهد، خصوصاً که گروه شناسایی هم قادر به تضمین هیچ چیز درباره Eren نیستند. اما وقتی لیوای گفت که نیروی نظامی پلیس دربرابر فرم تایتان Eren قادر به دفاع از خود و کنترل وضعیت را ندارند، Nile از مواضعش عقب نشینی کرد زیرا حق با لیوای بود. Nile هرگز انسانی متعصب و متعهد نیست، مثلاً وقتی تایتان مونث در دیوار اصلی شروع به تخریب و مبارزه با Eren کرد، او فرمانده اسمیت را که به دلیل نقض قوانین نظامی دستگیر کرده بود آزاد کرد زیرا نیروی نظامی پلیس به تنهایی قادر به کنترل اوضاع نبود. او برخلاف دیگر اعضای نیروی پلیس که الکلی و قمارباز هستند کار خود را جدی میگیرد.
پیک (Pieck)
او یکی از Warriorهاست که حامل تایتان Cart است. پیک شخصیتی شیرین و مهربان دارد و به سربازانی که در کنارش میجنگند و همرزمانش بسیار وفادار است. او بسیار باهوش است و میتواند به سرعت نتیجهگیری کند. زیک یائگر نیز این هوش او را نقطه قوتش میداند. او بیشتر مواقع چهاردستوپا بر روی زمین حرکت میکند و مثل گربه بر روی کاناپه دراز میکشد، زیرا بر این باور است که ماهیت تایتانش نیز اینگونه است.
پورکو گالیارد (Porco Galliard)
او هم یکی دیگر از Warriorهاست که حامل تایتان آرواره است. او برادر مارسل گالیارد است که در عملیات بازپسگیری تایتان موسس کشته شده بود. او شخصیتی شجاعی دارد و از مهارتهایش مشخص است که تجربه بالایی در نبردها قبل از تایتان شدن داشته است. با این حال او تک بعدی فکر میکند و جز کشتن دشمنانش و مردم پارادایس که شیطان خطاب میکند، به چیز دیگری فکر نمیکند.
ریکو بژنسکا (Rico Brzenska)
ریکو افسر ارشد و سرپرست جوخه خودش است، او عضو نخبه نیروهای ارتش (Garrison) است. او تنها رهبر باقی مانده از گروه نخبگان است که برای آزاد سازی Trost به کمک تایتان اِرن، از مهکله نجات یافت. او یکی از کاراکترهایی است که به گفته طرفداران، هاجیمه ایسایاما نباید ولش میکرد و میتوانست کاراکتر تاثیرگذاری در ادامه داستان داشته باشد. وضعیت او بعد از عملیات بازگشت به شیگانشینا نامشخص است، اما هنوز زنده است.
تئو مگاس (Theo Magath)
ژنرال ارتش مارلی است که Warriorها را رهبری میکند و از آنها برای حمله به دشمن استفاده میکند. Warriorها در قبال او پاسخگو هستند و تحت اوامر او هستند. او فردی بسیار وظیفهشناس است و تصمیماتش را حول اعتقادش میگیرد و هیچ وقت بیگدار به آب نمیزند. او تعصبات مارلیئها را دارد و نسبت به الدیاییها، نژادپرست است و آنها را تحقیر میکند. هیچ کس نمیتواند تصمیماتش را زیر سوال ببرد. البته در موضوعات نظامی، مثلا حمله به دشمن از نظرات الدیاییها استقبال میکند و به زیک یائگر و Colt Grice اجازه صحبت میدهد.
فالکو گریس (Falco Grice)
او یکی از سربازانی است که میخواهد Warrior باشد و راینر را مثل بت میپرستد و میخواهد مثل او باشد. او با Gabi Braun بر سر تصاحب تایتان زرهپوش رقابت میکند و از او عقب است همچنین او به Gabi علاقه دارد. برادرش Colt کسی است که در آینده قرار است صاحب تایتان Beast شود.
هیچ دوریسو (Hitch Dreyse)
هیچ دوریسو یکی از اعضای نیروی نظامی پلیس است که در منطقه استوهس خدمت میکند. او فارقالتحصیل سپاه 104 Cadet است. به طور خاصی نابالغ عمل میکند و از طعنه زدن و کنایه زدن به همکارانش و یا افسرها لذت میبرد. او اذعان کرده است که از سر تنبلی به نیروی نظامی پیوسته است. او میداند که نیروی نظامی پلیس، نیرویی فاسد است و میخواست خود از این مورد نیز بهرهمند شود. اما در عوض افسرها کلی کار دفتری و نظامی بر سرش ریختند. او وقتی Marlo از قانونمندی و برانداختن فساد از نیروی پلیس حرف زد از خنده رودهبر شد که نشان میدهد او چگونه شخصیتی دارد.
امیدواریم از مطلب ” معرفی شخصیتهای انیمه Attack on Titan ” لذت برده باشید تا بعد…
جرر گبی تو این لیست نبود از بس کع ما اتک فنا ازش متنفریم کائن چندش.