بهترین سکانس های سریال بازی تاج و تخت (قسمت یازدهم)/آموزش زبان انگلیسی با سکانسهای برتر سریال Game of Thrones
در این سری مطالب از سایت ساعت هفت، قصد داریم به وسیله یکی دیگر از بهترین سریال های تاریخ یعنی بازی تاج و تخت (البته تا فصل ششم) زبان انگلیسی خود را تقویت کنیم. این سریال نسبت به سریال بریکینگ بد که در فروشگاه سایت موجود است، دارای تفاوت هایی از جمله تاکید بر مولفه های مهم زبان انگلیسی مانند تلفظ، اصطلاحات، عبارات و واژگان می باشد که بر همه آنها در ویدیو ها به آنها اشاره شده و در آخر هر ویدیو نیز مروری بر آنها شده است.
توجه: اگر برایتان این سوال مطرح شده است که چرا فقط تا فصل ششم این سریال قصد داریم این محصول رایگان را ادامه دهیم، بدین دلیل است که دو فصل آخر ارزش وقت گذاشتن ندارند. (برای توضیحات بیشتر به بررسی اختصاصی ما در سایت مراجعه نمایید.) از این رو با دیدن سریال تا آخر فصل ششم یک خاطره به یادماندنی در ذهن خود ثبت کنید.
آموزش زبان انگلیسی با سریال Game of Thrones (قسمت یازدهم)
دیالوگهای مهمی که در ویدیو مشاهده میکنید
I would have dressed, Your Grace.
لباس مناسبی نپوشیده ام، سرورم.
This is your home. I’m your guest.
خانه شماست. من مهمان هستم.
Handsome one, isn’t he?
پسر خوشتیپیه، درسته؟
I lost my first boy, a little black-haired beauty.
اولین پسرم رو از دست دادم، یک پسر کوچولوی زیبای مو مشکی.
He was a fighter too, tried to beat the fever that took him.
او هم جنگجو بود، سعی داشت با تبی که از پای درش آورد بجنگد.
Forgive me.
منو ببخشید.
It’s the last thing you need to hear right now.
در حال حاضر آخرین چیزیه که باید بشنوید.
I never knew.
اصلا نمیدونستم.
It was years ago.
برای سال ها پیش بود.
Robert was crazed, beat his hands bloody on the wall, all the things men do to show you how much they care.
رابرت دیوانه شده بود، دستاشو محکم میزد به دیوار، کارایی که مردها برای اینکه نشان بدهند برایشان مهم است می کنند.
The boy looked just like him.
این پسر خیلی شبیه پسر من است.
Such a little thing. A bird without feathers.
مثل یک چیز کوچک. مثل یک پرنده بدون پر و بال.
They came to take his body away and Robert held me. I screamed and I battled, but he held me.
تصمیم گرفتند جسدشو ببرند و رابیرت منو نگه داشته بود. من جیغ میزدم و تقلا میکردم اما من رو نگه داشته بود.
That little bundle. They took him away and I never saw him again. Never have visited the crypt, never.
اون کفن کوچک. بردن دفنش کردند و من دیگه او را ندیدم. هیچ وقت به اون سردابه نرفته ام.
I pray to the Mother every morning and night that she return your child to you.
هر روز و هر شب دعا به درگاه خدای الهه میکنم که بچتو بهت برگردونه.
I am grateful.
سپاسگزارم.
Perhaps this time she’ll listen.
شاید این بار به دعایم گوش کند.
مطالب مرتبط با گیم آو ترون:
20 نکته جالب درباره سریال بازی تاج و تخت که احتمالا نمی دانستید
بررسی سریال game of thrones فصل آخر “قسمت اول”
بررسی سریال game of thrones (قسمت دوم)
دیگر قسمتها:
“قتل جان آرین و توطئه برای کشتن بران استارک”