بهترین سکانس های سریال بازی تاج و تخت (قسمت چهاردهم)/آموزش زبان انگلیسی با سکانسهای برتر سریال Game of Thrones
در این سری مطالب از سایت ساعت هفت، قصد داریم به وسیله یکی دیگر از بهترین سریال های تاریخ یعنی بازی تاج و تخت (البته تا فصل ششم) زبان انگلیسی خود را تقویت کنیم. این سریال نسبت به سریال بریکینگ بد که در فروشگاه سایت موجود است، دارای تفاوت هایی از جمله تاکید بر مولفه های مهم زبان انگلیسی مانند تلفظ، اصطلاحات، عبارات و واژگان می باشد که بر همه آنها در ویدیو ها به آنها اشاره شده و در آخر هر ویدیو نیز مروری بر آنها شده است.
توجه: اگر برایتان این سوال مطرح شده است که چرا فقط تا فصل ششم این سریال قصد داریم این محصول رایگان را ادامه دهیم، بدین دلیل است که دو فصل آخر ارزش وقت گذاشتن ندارند. (برای توضیحات بیشتر به بررسی اختصاصی ما در سایت مراجعه نمایید.) از این رو با دیدن سریال تا آخر فصل ششم یک خاطره به یادماندنی در ذهن خود ثبت کنید.
آموزش زبان انگلیسی با سریال Game of Thrones (قسمت چهاردهم)
دیالوگهای مهمی که در ویدیو مشاهده میکنید
Sit.
بنشین.
You’ll be fed.
بهتون غذا داده میشه.
Untie them.
بازشون کنید.
Rapers.
متجاوزها
They were given a choice, no doubt castration or the Wall.
قطعا بهشون شانسی داده شده، اخنگی یا دیوار
Most choose the knife.
اکثرا چاقو رو انتخاب میکنند.
Not impressed by your new brothers?
با برادران جدیدت تحت تاثیر قرار نگرفته ای؟
Lovely thing about the Watch – you discard your old family and get a whole new one.
چیز جالبی که در مورد نگهبانان شب هست اینه که تو خانواده قدیمی خودتو رها میکنی و یه خانواده جدید نصیبت میشه.
Why do you read so much?
چرا انقدر میخونی؟
Look at me and tell me what you see.
به من نگاه کن و بگو چی میبینی
Is this a trick?
شعبده بازیه؟
What you see is a dwarf.
چیزی که میبینی یک کوتوله اس.
If I’d been born a peasant they might’ve left me out in the woods to die.
اگر در خانواده روستایی به دنیا اومده بودم آنها منو در جنگل رها کرده بودند تا بمیرم.
Alas, I was born a Lannister of Casterly Rock.
افسوس، در خانواده لنیستر ها بدنیا آمدم.
Things are expected of me.
از من خیلی چیزها انتظار میره.
My father was the Hand of the King for 20 years.
بیست سال پدرم مشاور اعظم پادشاه بود.
Until your brother killed that king.
تا اینکه برادرت اون پادشاه را کشت.
Yes, until my brother killed him.
بله، تا اینکه برادرم او را کشت.
Life is full of these little ironies.
زندگی پر از نیش و کنایه های کوچولو هست.
My sister married the new king, and my repulsive nephew will be king after him.
خواهرم با پادشاه جدید ازدواج کرد، و خواهرزاده نفرت انگیز من بعد از او پادشاه خواهد شد.
But how?
اما الان؟
Well, my brother has his sword and I have my mind, and a mind needs books like a sword needs a whetstone.
خب، برادرم شمشیرش را دارد و من ذهنم را، و یک ذهن به کتاب احتیاج دارد درست مثل یک شمشیری که به تیزکننده نیاز دارد.
That’s why I read so much, Jon Snow.
به همین دلیل زیاد میخوانم.
What’s your story, bastard?
داستان تو چیه، حرامزاده؟
Ask me nicely and maybe I’ll tell you, dwarf.
درست ازم بپرس شاید پاسختو بدم، کوتوله.
A bastard boy with nothing to inherit, off to join the ancient order of the Night’s Watch, alongside his valiant brothers-in-arms.
یک حرامزاده که هیچ چیزی به ارث نبرده محکوم به پیوستن به انجمن قدیمی نگهبانان شب است، به همراه برادران جنگجوی شجاع خودش.
The Night’s Watch protects the realm from yes, yes, against grumpkins and snarks and all the other monsters your wet nurse warned you about.
نگهبانان شب از قلمرو محافظت میکنند، بله بله، در برابر کدوتنبل های زشت و لولو ها و همه هیولاهایی که دایه در موردش بهت گفته بود محافظت میکنند.
You’re a smart boy.
تو پسر باهوشی هستی.
You don’t believe that nonsense.
این مزخرفات رو باور نداری که!
مطالب مرتبط با گیم آو ترون:
20 نکته جالب درباره سریال بازی تاج و تخت که احتمالا نمی دانستید
بررسی سریال game of thrones فصل آخر “قسمت اول”
بررسی سریال game of thrones (قسمت دوم)
دیگر قسمتها:
“قتل جان آرین و توطئه برای کشتن بران استارک”