Idiom (30) : Put a damper on something
در ویدیو پیش رو قرار است با معنی Put a damper on something آشنا شویم. همانطور که مشاهده میفرمایید این اصطلاح به صورت تحت اللفظی ” گذاشتن یک خفه کننده روی چیزی “ ترجمه میشود، اما اگر بخواهیم معنای دقیقتری از آن استخراج کنیم، میتوانیم به صورت “گند زدن به چیزی، ضد حال زدن به چیزی “ ترجمهاش کنیم.
مثالهای مرتبط
The cold weather put a damper on our plans.
هوای سرد گند زد به تمام برنامه هامون.
Both the kids were sick while we were in Boston, so that put the damper on things.
هر دوی بچه ها مریض شدند زمانی که در بوستون بودیم و همین به همه چیز گند زد.
The burglary put a damper on family’s Christmas.
سرقت از منزل به کریسمس خانواده ضد حال زد.( گند زد به جشنشون.)
Torrential rain put a damper on the event.
باران سیل آسا گند زد به اون رویداد.
That does put a damper on our relationship
اون موضوع گند زد به رابطمون.
I didn’t want to put a damper on your smorgasbord
من نمیخواستم گند بزنم به بساطت.
This almost puts a damper on my surprise.
این موضوع تقریبا گند میزنه به سورپرایزم.
برای خواندن مطالب و مثالهای مشابه به بخش
اصطلاحات در زبان انگلیسی و “اصطلاحات کاربردی در زبان انگلیسی” مراجعه کنید.
منابع:
- توضیحات: لیلا هژیر
- ویرایش و صداگذاری مثالها: حسین تاجرزاده
- ویدیوها: Shameless – The Defenestration of Frank [S07E06]