در این مطلب قصد داریم تا با استفاده از یکی از سکانسهای برتر سریال بریکینگ بد زبان انگلیسی خود را کمی بیشتر تقویت کنیم. در این سری مطالب سعی شده بهترین و ماندگارترین سکانسهای سریال برای شما استخراج شده و بعد به بررسی دقیق آنها از لحظات کلمات، تلفظ، گرامر و بسیاری از دیگر مسائل بپردازیم. ویدیو پیش رو از فصل دوم قسمت هشتم سریال Breaking Bad برداشت شده پس مراقب اسپویل باشید. (بهتر است قبلا سریال را دیده باشید تا داستان برایتان لو نرود.)
دیالوگهای مهمی که در ویدیو مشاهده میکنید
Nice of you to come down. Please
لطف کردید تشریف آوردید.
Look at you. Should I call the FBI and tell them I found D.B. Cooper?
نگاهش کن! زنگ بزنم اف بی آی بگم که کوپر رو پیدا کردم؟
Joking.
شوخی کردم.
It is a shame that we have to meet under these circumstances.
حیف که در این شرایط باید همدیگرو ببینیم.
I believe you have something for me?
فکر میکنم چیزی برام آوردی؟
Faith and begorro. A fellow potato-eater
ایمان و اعتقاد. یک رفیق سیب زمینی خور.
I just do for the homeboys. They all want a pipe-hitting member of the tribe, so to speak.
فقط برای بچه محل ها ازش استفاده میکنم. مردم فکر میکنند که با این اصطلاح بهتر میتونم لابی کنم.
I digress. Good things are happening. Fact is, your nephew is going to get out in no time.
از موضوع کاملا خارج شدم. چیز های خوبی در حال اتفاقه. در حقیقت، خواهرزاده شما خیلی سریع آزاد خواهد شد.
There is still a few details to be ironed out, but now that the DEA is involved. I think he is looking at time served, then probation. So leave your number with Francesco and we will be in touch.
یکسری جزئیات فعلا مونده که بایستی حل و فصل شه، اما الان که پای ستاد مبارزه با مواد مخدر اومده وسط. فکر کنم یه مدتی تو زندان بمونه و بعدش آزادی مشروط میگیره. خب، شمارتو به فرانچسکو بده تا باهم در ارتباط باشیم.
That is the Drug Enforcement Administration. The feds.
ستاد مبارزه با مواد مخدر. فدرال ها.
I hope that I am not the breaker of bad news, but your nephew got mixed up with some pretty nasty customers.
امیدوارم مجبور نباشم خبرهای بدی بهت بدم، اما خواهرزادت با افراد خطرناکی میگرده.
What does that have to do with the DEA?
چرا ستاد مبارزه با مواد مخدر وارد این جریان شده؟
They are after some mystery man. Some heavy-hitter that goes by the name Heisenberg.
به دنبال یک فرد رازآلود میگردند. یک کله گنده ای که اسمش هایزنبرگه.
They want this guy like the axe wants the turkey.
این فرد از همه چی بیشتر براشون مهمتره.
Seems young Brandon may have information that could lead to his arrest.
به نظر میرسه که بِرَندن ممکنه اطلاعاتی داشته باشه که اونو گیر بندازند.
Jesus, cheer up. This is good news. I mean, Brandon fell head-first into the doo-doo pile and came up smelling like Paco Robanne
ای خدا، شاد باش بابا. خبر خوبیه که. منظورم اینه که برندن در ابتدا به نظرشون یک فرد معمولی بوده اما الان متوجه شدن که آدم مهمی هست.
I just think that we should review our options.
فکر کنم بهتره گزینه هامونو مرور کنیم.
I am going to tell you what your options are. You got a grand total of two. Options A: Brandon takes the deal. Options B : Brandon goes up to the penitentiary and gets his rectum resized about yay big.
پس بزار بهت بگم که گزینه هات چیا هستند. دو تا بیشتر گزینه نداری. گزینه اول: برندن اطلاعات رو بده. گزینه دو: برندن بره بازداشتگاه و یه بواسیری به این بزرگی بگیره.
What about reprisals?
اگر انتقام بگیرن چی؟
I mean, if Brandon informs on this Heisenberg, God forbid they decide to take revenge?
منظورم اینه که اگر برندن هایزنبرگ رو لو بده، خدایی نکرده تصمیم بگیرن انتقام بگیرن چی؟
What have been telling him?
مگه چی بهش گفتی؟
The kid keeps spouting off about, “If I talk, they will kill me.”
این بچه مدام داره میگه که اگر حرف بزنم منو میکشن.
Right now, he is the only thing holding up this deal.
همین الان، او تنها کسی هست که این معامله رو نگه داشته.
Your nephew won’t last in prison two weeks. Let him take this chances on the outside.
خواهرزادت یک هفته بیشتر تو زندان دوام نمیاره. بهش اجازه بده از فرصت هاش استفاده کنه.
Maybe I can work in some witness protection.
شاید بتونم براش محافظ شاهد بگیرم.
These are vicious, desperate people.
اینها افراد خطرناک و بی رحمی هستند.
I have been told that one of them killed another man by crushing his head with ana ATM machine
شنیدم که سر یکی از اونارو با دستگاه خودپرداز له کرده.
People love to take credit for the fun ones.
مردم خیلی دوست دارند با این داستان ها کسب اعتبار کنند.
The guy who gut his head smooshed used to be a client of mine.
این یارویی که سرشو له کردند قبلا یکی از موکلام بوده.
His wife killed him. It was open and shut.
زنش کشتش. کاملا شفاف و واضحه.
Trust me. You folks have nothing to worry about.
بهم اطمینان کن. تو و خانوادت اصلا نگران هیچی نباشید.
I am going to set your nephew straight, get him singing like a canary and all is right with the world.
طوری میفهمونم بهش که مثل بلبل همه چی رو بگه و همه چی به خوبی و خوشی تموم بشه.
Ten thousand dollars.
ده هزار دلار.
بهترین سکانس های سریال Breaking Bad را در سایت ساعت هفت دنبال کنید.
منابع: ویدیو از قسمت اول سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) محصول شبکه AMC برداشت شده است.