قبل از هر چیز بهتر است توضیحات اصطلاحات را در مطلب “اصطلاحات در زبان انگلیسی چیست؟” مطالعه فرمایید و سپس به مطالعه و دیدن اصطلاح شماره ی نهم Under the weather بپردازید.
مثالهای مرتبط
You look a bit under the weather.
به نظر کمی ناخوش میرسی.
I’m feeling a bit under the weather – I think I’ve caught a cold.
کمی ناخوشم( کسالت دارم)، فکر میکنم سرما خوردم
She’s been a bit under the weather recently.
اخیرا کمی ناخوش احوال است.
Well, they are under the weather.
خب، آنها ناخوش هستند.
He is feeling under the weather.
او احساس کسالت میکنه.
He is a little under the weather.
او کمی کسالت داره.
She was sufficiently under the weather to have to pull out of the championship.
او از بس حالش بد بود که مجبور شد از مسابقات قهرمانی بیاد بیرون.
If you say that you are under the weather, you mean that you feel slightly ill.
اگر میگی که کسالت داری، منظورت اینه که تا حدودی احساس مریضی میکنی.
I’m feeling a little bit under the weather. So I’m going to call in sick today.
کمی ناخوش احوالم. به سرکارم زنگ می زنم و مرخصی می گیرم.
برای خواندن مطالب و مثالهای مشابه به بخش اصطلاحات در زبان انگلیسی مراجعه کنید…