معنی اصطلاح On top of the world
قبل از هر چیز بهتر است توضیحات اصطلاحات را در مطلب “اصطلاحات در زبان انگلیسی چیست؟” مطالعه فرمایید و سپس به معنی اصطلاح “On top of the world” بپردازید.
On top of the world
در ویدیو پیش رو قرار است به “معنی اصطلاح On top of the world” بپردازیم. همانطور که مشاهده میفرمایید این اصطلاح به صورت تحت اللفظی “بالای جهان” ترجمه میشود، اما اگر بخواهیم معنای دقیقتری از آن استخراج کنیم، میتوانیم به صورت “سر حال بودن، سر زنده بودن، خوشحال بودن” ترجمهاش کنیم.
مثالهای مرتبط
I felt on top of the world when I found out that I got an A on my hardest exam.
زمانی که متوجه شدم در سخت ترین امتحانم نمره 20 رو گرفتم خیلی خوشحال شدم و سر زنده شدم.
When I heard she’d been released I felt on top of the world
زمانی که شنیدم که او آزاد شده بود خیلی سرحال شدم.
To be on top of the world is an idiom that means to be very happy.
اصطلاح on top of the world یک اصطلاحی است که به معنای خیلی شاد بودن می دهد.
Remember a time when you felt absolutely on top of the world.
بیاد بیار یک زمانی را که خیلی شاد و سرحال بودی.
She is on top of the world.
او خیلی سرحال و شاد است.
He was interested in her and she felt on top of the world.
از اون خانمه خوشش اومده بود و خانمه هم از خوشحالی نمیدونس باید چکار کنه.
I asked my girlfriend to marry me and she said Yes! – I am feeling on top of the world!
از دوست دخترم خواستم باهام ازدواج کنه و او جواب بله داد! – نمیدونم از خوشحالی باید چکار کنم.
I was on top of the world when I won first place in the contest.
وقتی که در مسابقه مقام اول رو کسب کردم از خوشحالی بال درآوردم.
برای خواندن مطالب و مثالهای مشابه به بخش اصطلاحات در زبان انگلیسی مراجعه کنید…