داستان کامل سریال Westworld فصل اول

سریال Westworld (مخصوصا فصل اول) یکی از قدرتمندترین جهان‌سازی‌ها و شخصیت پردازی‌ها در بین سریال‌های تلوزیونی را داراست. در این پست کمی بیشتر با داستان و شخصیت‌های سریال Westworld آشنا خواهید شد. مطلب فصل دوم سریال نیز به زودی ویرایش و به روز خواهد شد. با سایت ساعت هفت با داستان کامل سریال Westworld فصل اول همراه باشید.

مطالب مشابه:

بررسی سریال Westworld فصل سوم

داستان کامل سریال Westworld فصل دوم

داستان کامل سریال Better Call Saul

(داستان فصل‌های بعدی به شکل جداگانه در سایت منتشر خواهد شد.)

انتشار اولیه: ۶ مرداد ۱۳۹۹

به روز شده: ۶ تیر ۱۴۰۱ (متن به طور کلی ویرایش شد و اطلاعات بیشتر اضافه شد) (به علت انتشار فصل جدید)

(شامل اسپویل داستانی فصل اول داستان می‌باشد….)

“چیزِ سختیه که متوجه بشی که تمام زندگیت یک داستان مهیبه …”

پارک تفریحی Westworld (مقدمه)

در دهه 2050 شرکت Delos مکانی برای تفریح و سرگرمی افراد ثروتمند به نام Westworld ایجاد می‌کند. جهانی کاملا ساختگی که روبات‌های بیومکانیکی که از انسان‌ها قابل تشخیص نیستند در آن زندگی می‌کنند! این دنیا در زمانِ غرب وحشی (دنیای کابوی‌ها و گاو چران‌ها) در آمریکا در جریان است و داستان‌های متفاوتی در گوشه و کنار آن در حال اتفاق است. یک بازی ویدیوئی را در نظر بگیرید، اما اینبار شما شخصیت‌های کامپیوتری را کنترل نمی‌کنید بلکه شما نقش خودتان را ایفا می‌کنید و در عوض در دنیایی هستید که کاملا ساختگی‌ست و پر از ربات‌هایی است که مانند انسان رفتار می‌کنند و در مغزشان خط‌های داستانیِ خاصی نهفته شده‌ است. پس هر روز ربات‌ها به خواب می‌روند و روز بعد دقیقا همان اتفاقاتِ برنامه ریزی شده‌ی قبل برایشان تکرار می‌شود. در دنیای بزرگ Westworld شما می‌توانید به گشت‌زنی و یافتنِ ماجراجویی‌هایِ مختلفی بپردازید‌. به دنبال یک قاتل که پولی برای سرش تعیین شده بیفتید. به دل صحراها و زندگی سرخ پوستان بروید و داستان‌ها و ماجراهای مختلفی که در این دنیا در جریان است را دنبال کنید. مردم ثروتمند برای تفریح و خوش گذرانی، نوشیدن و ارضای امیال مختلف خود به پارک می‌آیند.

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

ابتدا مردم برای گشت زنی در دوران گذشته به پارک تفریحی پا می‌گذاشتند. کمی قدم زدن در شهری قدیمی با همان معماری و طرز فکر گذشته می‌توانست برایشان آرامش‌بخش و سرگرم‌کننده باشد. اما کم کم انسان‌ها به پارک وارد می‌شدند تا عُقده‌های درونی‌شان را تخلیه کنند. پس قتل‌ها، تجاوزها و وحشی‌گری‌ها شروع می‌شود. پس تازه انسان متوجه قابلیت‌های دیگری از پارک Westworld می‌شود….مکانی با قابلیت بینهایت… آنجا که انسان‌ها به دنبال ارضای امیال حیوانی و شهوانی و هر آنچه که در دنیای واقعی آنها را محدود کرده می‌روند، اما اینجا جایست که می‌توانند با فراغ بال بدون اینکه قانونی باشد، بدون اینکه هر یک از این اعمالِ شرورانه جرمی محسوب شود به قتل و جنایت بپردازند و دست به جنون بزنند… در این دنیا آنها آسیبی نمی‌بینند چرا که شلیک میزبان‌ها (ربات‌ها) به آنها اثری نمی‌گذارد ولی شلیک انسان‌ها ربات‌ها را از بین می‌برد پس این آزادی عمل باعث شده افسار گسیخته هر بلایی که دوست دارند سر میزبان‌ها بیاورند. انسان‌هایی که شاید در زندگی واقعی خود ثروت و همه آن چه را که تصور کنید را دارند ولی هدفی از زندگی کردن ندارند پس به Westworld می‌آیند تا شاید بتوانند از لا به لای داستان‌های آن برای زندگیِ بی‌هدف و تهی‌شان هدف و مزه‌ای برای زندگی کردن پیدا کنند.

پس وقتی قطاری به همراه مردم جدید سر می‌رسد در حقیقت اکثر آنها انسان‌های عادی هستند که برای سفر یک یا چند روزه و تفریح قدم به Westworld گذاشته‌اند. برخی به مِی خانه می‌روند تا امیالشان را ارضا کنند و برخی به دنبال کشف رازهای آشکار و نهان این دنیای بزرگ و آزاد به ماجراجویی می‌پردازند. کم کم با هر بار قدم گذاشتن در پارک بیشتر از دنیای واقعی دور شده و خود را هرچه بیشتر غرق در منجلاب لذت‌های بی‌پایان و بدون محدودیت پارک می‌بینند. اما “این خوشی‌های خشونت بار، پایانی خشونت‌بار خواهد داشت!”…

گروهی در بیرون درهای Westworld در مقر اصلی کنترل همه چیز را در دست دارند. آنها بعد از هر بار خراب شدن و به قولی کشته شدنِ ظاهریِ هر ربات، آنها را خارج و ترمیم می‌کنند. آنها از نظر ذهنی و ظاهری و خط‌های داستان تمام ربات‌ها را بررسی، بازسازی و برنامه‌ریزی می‌کنند تا میهمان‌ها با خیال راحت به تفریح و خوش‌گذرانی بپردازند… ربات‌ها در حقیقت نه از طریق چیزی که خود فکر می‌کنند بلکه از طریق خطوط داستانی تعریف شده، زندگی می‌کنند. پس آنها حقِ تعریف و تغییر زندگی (حق انتخاب) خود را ندارند و تمام حرکات آنها از بیرون کنترل می‌شود. تا اینکه یک اتفاق (یک آپدیت خاص توسط فردی ناشناس تا اواخر فصل اول) یک مسیر جدید پیش پای برخی از این ربات‌ها قرار می‌دهد.

داستان شخصیت دِلورس (Dolores Abernathy)

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

“بیرون؟ جفتتون فکر می‌کنید من می خوام برم بیرون؟ حالا هر جایی که هست…اما اگر واقعا انقدر جای معرکه‌ایه! .. چرا همتون برا اومدن به اینجا سر و دست می‌شکونید!؟ “

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

” برخی آدما انتخاب می‌کنن که زشتی‌های این دنیا رو ببینن… اغتشاش و بی نظمی‌ها رو… [اما] من انتخاب کردم که زیبایی‌ها رو ببینم…”

متفاوت‌ترین ربات این دنیا در داستان فصل اول دِلورس است. او رباتی است که پی‌برده در یک چرخه‌ی تکراری روزمره اسیر شده، پس پا را فراتر از مسیر همیشگی که برای او تعبیه شده می‌گذارد و مشکلات بسیار زیادی را خلق می‌کند…

دِلورس شخصیتی‌ست که دنیایی که در آن زندگی می‌کند را کم‌کم زیر سوال برده و حتی از برنامه‌های تعیین شده در وجودش پا را فراتر می‌گذارد. او خود را منحصر به فرد می‌بینید و از مسیر خط داستانی تعیین شده خارج می‌شود. ابتدا او برای دیدن زیبایی‌های دنیای Westworld برنامه‌ریزی شده‌بود. اما او خیال می‌کرد که بوسیله حق انتخاب مسیرش را تغییر داده است، اما در حقیقت ربات‌ها حق انتخاب ندارند و آنها فقط آنچه برایشان برنامه‌ریزی شده را دنبال می‌کنند‌. حتی تمام مدت که دِلورس در این تصور بود که در حال انتخاب‌های خودش برای تغییر مسیر زندگیش است، طبق برنامه‌ی از قبل تعیین شده حرکت می‌کرد. او قدیمی‌ترین رباتی است که در این دنیا وجود دارد و تحول درونی او برای تغییر و آزادی (البته این هم برنامه ریزی شده بود) اتفاقات اصلی فصل اول را رقم می‌زند.

در دنیای Westworld چندین شخصیت اصلی دیگر وجود دارد که برای درک بهتر داستان باید آنها را بهتر بشناسید. و همین طور دو خط زمانی مختلف در فصل اول وجود دارد که ممکن است شما را گیج کند.

داستان شخصیت ویلیام (William)

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

یکی از دوره‌های زمانی، زمانی است که داستانِ فردی به نام William که به همراه شخص دیگری به نام Logan برای تفریح وارد Westworld می‌شود را دنبال می‌کنیم. William جوانی با شخصیتی آرام، مهربان، وفادار و تودار که برای تغییر و تفریح به همراه Logan که قرار است برادر زنِ آینده‌اش شود، وارد پارک می‌شود. اما هرچه بیشتر می‌گذرد William بیشتر و بیشتر غرق در دنیای Westworld می‌شود و حتی در طول مسیرش Logan را نیز قربانی جنونش می‌کند.

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

در دوره‌ی زمانی دیگری مرد میان سالی را می‌بینیم به نام Man in Black که اسمی از او برده نمی‌شود. این مرد به دنبال رمز و رازهای دنیای Westworld است. او یکی از صاحبین اصلی این دنیاست و بیشتر از همه در این دنیا گشت‌زنی کرده‌ است. او به دنبال کشف رازهای نهان و آشکارِ این دنیاست. در اکثر خط های داستانی حضور داشته و می‌توان گفت اکثرِ میزبان‌های این دنیا را بیش از یکبار سلاخی کرده‌است! (حتی دِلورس) اکنون او به دنبال راهی‌ست تا کاری کند ربات‌ها بتوانند به او آسیب برسانند! چرا که او دیگر از کشتن یک طرفه‌ی آنها خسته شده و به نوعی دیگر این خشونت‌های یکطرفه او را ارضاء نمی‌کند! در حقیقت هردوی این افراد در آخر فصل اول سریال مشخص می‌شود که یکی هستند (در دو خط زمانی مختلف) و William با گذشت سال‌ها حضور در دنیای Westworld از دنیای واقعی فاصله گرفته و خود را اسیرِ رمز و رازها و داستان‌های این پارک تفریحی کرده و به Man in Black تبدیل شده‌ است. فردی که دیگر احتیاج به وانمود کردن ندارد و خودِ واقعیش شده‌است. Man in Black سال‌ها در پارک به دنبال رمز و رازهای آن و یک هزارتوی خیالی می‌رود اما در آخر در درون تمام این رمز و رازها پوچیِ مطلق را می‌بینید. تمام خط‌ها و مسیرهای داستانی به هیچ ختم می‌شود و انتهای خط داستانی وست ورد به هیچ ختم می‌شود!

داستان شخصیت مِیو (Maeve Millay)

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

شخصیت دیگری که تاثیر زیادی در داستان سریال دارد Maeve Millay است که یکی از ربات‌هایی است که چیزهای عجیبی می‌بینید. او به عنوان فاحشه در مِی خانه به انسانهایی که به پارک می‌آمدند خدمت می‌کرد. اما کم کم او خاطراتی عجیب از دختر بچه‌ای که هیچ وقت نداشت را به یاد می‌آورد! او در یکی از خط‌های داستانی به عنوان یک مادر به همراه دخترش در مزرعه‌ای در دل دشت زندگی می‌کرد تا اینکه بوسیله‌ی Man in Black خود و دخترش کشته می‌شود و اکنون در خط داستانیِ جدیدش به عنوان فاحشه مشغول است.

 اما او فلش‌بک‌هایی از زندگی مادرانه خود می‌بینید که باعث تغییراتی درونی در او می‌شود، اما Maeve کم‌کم چیزهای عجیب‌تری نیز می‌بینید. یکبار او بوسیله‌ی یکی از مهمان‌های پارک کشته می‌شود و به ناگاه در مقر اصلی که در حال ترمیم او بودند به هوش می‌آید! او چیزهایی در مرکزِ کنترلِ پارک می‌بینید که هیچ رباتی نباید از آنها مطلع شود. بعد از این او نقشه‌ای برای فرار از پارک و پیدا کردن دخترِ خیالی‌اش می‌کشد… او در آزمایشگاه پارک با دو فرد با نام‌های Felix Lutz و Sylvester که در حال ترمیم بدن او بودند آشنا می‌شود و برای فرار و تغییر مسیر زندگی‌اش از آنها کمک می‌گیرد. با کمک Felix Lutz و Sylvester او قدرت کنترل میزبان‌های دیگر را در اختیار می‌گیرد و کم‌کم مانند “بد افزار” به تغییر خط‌های داستانی دیگر دست می‌برد. Maeve Millay یکی از شخصیت‌های عجیب سریال است که سوالات زیادی را برایتان بوجود می‌آورد. اینکه ربات‌ها تا چه حد می‌توانند پیچیده و شبیه به انسان‌ها شوند. اینکه شبیه‌سازی تا چه حد می‌تواند منجر به ساخت رباتی شود که حتی وجود بشر را نیز زیر سوال ببرد.

اما Maeve Millay تصور می‌کند یکی از ربات‌های برده‌ی آزاد شده‌ است! او نیز نمی‌داند که دقیقا در خط داستانیی خاص اسیر است و تمام مراحلی که او پیش می‌رود جزو خط داستانی تعیین شده برای اوست! یکی از بخش‌های تاثیرگذارِ فصل اول دیدار اولیه Maeve  از طبقه ساخت ربات‌های انسان‌نماست که با آهنگ فوق‌العاده تاثیرگذار رامین جوادی تزئین شده است. مواجهه او با دنیای ساختگیش، فوق‌العاده تاثیر‌گذار است. Maeve با رفتار انسانی‌اش در برابر مرگ دخترش که بوسیله‌ی Man in Black انجام شده‌ تمام چرخه انسانیش را کامل می‌کند. در آخر فصل اول او با اینکه می‌توانست از Westworld خارج شود اما بر می‌گردد تا دخترش را نجات دهد و این هم یک انتخاب عجیب دیگر از طرف یک ربات است… 

داستان شخصیت دکتر فورد (Robert Ford)

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

شخصیت مهم دیگر در فصل اول دکتر Robert Ford است که یکی از سازندگان اصلی این دنیا محسوب می‌شود. او به همراه شخصی به نام آرنولد دنیای Westworld را خلق می‌کند. آرنولد شخصیتی که نمی‌خواست انسان‌ها وارد Westworld شوند و این مکان را خاص می‌دانست و ربات‌ها را نه فقط یک وسیله برای سرگرمیِ بشر بلکه دستاوردی بسیار بزرگ‌تر از این‌ها می‌پنداشت و در مقطعی این دنیا را به همراه خود نابود ساخت. اما دکتر فورد دنیای Westworld را زنده نگهداشت و توانست صدها خط داستانی مختلف در آن خلق کند و اکنون در حال کار روی یک پروژه مخفی و یک خط داستانیِ خاص است. بعد از گذشت سال‌ها دکتر فورد نیز کم‌کم به حرف آرنولد رسید. کسی جادوی دنیایی که آنها خلق کرده بودند را نمی فهمید و همه به چشم مکانی برای ارضای امیال به آن نگاه می‌کردند. برای درد و دل دیگر به ربات‌های از کار افتاده‌ی درون سرد خانه روی آورد و به صورت مخفیانه برای دنیایی که خود خلق کرده‌ بود نقشه ریخت. او همه چیز را برنامه‌ریزی می‌کند تا به داستان نهایی خود که در قسمت آخر که قرار است برای تمام اعضای هیئت مدیره به صورت زنده نمایش داده‌شود، برسد…

داستان شخصیت برنارد (Bernard Lowe)

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

برنارد شخصیت دیگری است که اینبار در خارج از دنیای Westworld به عنوان یکی از اپراتورهای پارک، مسئول نگهداری و به روزرسانی میزبان‌ها است. در ابتدا بعد از آپدیت، ربات‌ها با مشکلات زیادی رو به رو شدند و او باید به تک‌تک این مشکلات و تغییرات ناگهانی که بر روی روند داستانی برخی از آنها پیش آمده‌بود رسیدگی می‌کرد. در این اوصاف یک فرستنده‌ی ماهواره‌ای با کمک همکارش Elsie پیدا می‌کند که بدین وسیله به بیرون از پارک اطلاعات بیرون درز می‌شد، پس آنها به دنبال مصوب اینکار می‌گردند…

اما کمی جلوتر متوجه می‌شوید که برنارد نیز خود یک میزبان و ربات است و از روی شخصیت آرنولد که یکی دیگر از خالقان این دنیا بود ساخته شده‌ است و در حقیقت بعد از مرگ آرنولد او بود که به دکتر فورد کمک کرد تا دنیای Westworld را آنطور که هست خلق کند. آرنلود تمام تلاشش را برای ساخت ربات هایی با “خود آگاهی ” و حق انتخاب کرد و تا حدودی توانست به خواسته‌اش برسد و وقتی که دید ربات‌هایی که خلق کرده واقعی‌تر از آن است که بازیچه‌ی عده‌ای برای تفریح قرار بگیرد به دکتر فورد در مورد این موضوع گوشزد کرد اما او ربات‌ها را وسیله‌ی دست می‌دید برای همین موضوع آرنلود پارک و تمام میزبان‌ها را بوسیله ی دلورس کشت و نابود کرد. (اما دکتر فورد به همراه رباتی شبیه آرنلود یعنی برنارد دوباره پارک را بازسازی کرد.)

دیگر داستان‌ها و اتفاقات نهایی

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

شخصیت Charlotte Hale از طرف هیئت مدیره مامور شده تا قدرت دکتر فورد را کم کند و بتوانند با از رده خارج کردن ربات‌های باهوش که صحبت‌های فلبداحه نیز در وجودشان است یک سری ربات فقط بر پایه‌ی خط داستان‌های خاص و جذب کننده‌ی مخاطبان به دنیای Westworld  اضافه کند. او می‌خواهد با کمک هیئت مدیره همه چیز را ساده‌تر کند تا مردم فقط برای ارضای جنسی و کشتن به پارک بیایند و با میزبان‌های پیچده و داستان‌های عجیب و غریب رو به رو نشوند اما…

داستان کامل سریال Westworld فصل اول

در خط داستانی William ما دلورس را می‌بینیم که در اولین سفر ویلیام به دل دنیای Westworld با او همراه می‌شود و کم کم در یک رابطه‌ی تنگاتنگ، عاشق دلورس شده و خود را در وابستگی شدید به این دنیا می‌بینید. در آن خط زمانی دلورس کمی قبلتر مسئول مرگ یکی از صاحبان اصلی این مجموعه یعنی آرنولد بود. پس در این مقطع زمانی دلورس چیز‌هایی می‌بیند و زمزمه‌هایی می‌شنود و یک دوگانگی در وجودش حس می‌کند. به نوعی او می‌خواهد از لابه‌لای خاطرات گذشته به آرنولد (که خودش او را کشته) برسد. آرنولدی که از همه بیشتر دلورس را قبول داشت. او دلورس را خاص می‌دانست و به خاطر همین و جلوگیری از باز شدن پارک به دست خود دلورس خودکشی می‌کند. 

ویلیام نیز به دنبال خط داستانی دلورس می‌رود و خیال می‌کند او با حق انتخاب خود در این مسیر قرار گرفته است ولی در حقیقت این نیز یکی دیگر از خط‌های داستانی دلورس محسوب می‌شود! ویلیام بعد از سفرش به Westworld تحت تاثیر این دنیا با خرید بخشی از سهام شرکت، وست ورد را از خطر نابودی بعد از مرگ آرنولد، نجات می‌دهد و جزو صاحبان اصلی پارک می‌شود. به خاطر همین است که او بی‌پروا در تمام خط‌های داستان شرکت کرده و تبدیل به Man in Black می‌شود. او دنبال عواقب کارهایش است تا شاید اینطور خلع و پوچی درونی خود را پر کند.

در بخش‌هایی از سریال صحبت‌های دکتر فورد با دلورس را می‌بینیم که در حال آزمایش اوست و او نیز به خاص بودن دلورس ایمان آورده‌ است چرا که او بعد از اینکه آرنولد را به دستور خودش می‌کشد به همراه William به همان محلی که او و همه میزبان‌های دیگر را کشته است خارج از داستانی که برای او تعریف شده بود بر می‌گردد!  

در آخر فصل اول متوجه می‌شویم که دنیای Westworld  فقط به بخش غرب وحشی آن ختم نمی شود و دنیاهای بسیار دیگر نیز در حال ساخت و برنامه‌ریزی است. همینطور دکتر فورد تمام میزبان‌ها را از بند اسارت انسان آزاد کرده، آنها را در خط‌های داستانی جدیدی می‌گذارد اما در عوض این بار به آنها حق انتخاب داده تا خود با افکار خود مسیر خود را تعیین کنند. در انتها سد می شکند و ربات هایی که سال‌های سال دستاویز افکار شرور انسان‌ها شده بودند آزاد شده و به جان انسان‌ها می‌افتند! در داستانِ آخرِ دکتر فورد؛ دلورس دکتر فورد را می‌کشد و به شکل جنون آمیزی طغیان کرده و شروع به تیراندازی به تمام میهمان‌ها می‌کند… این خط داستانی‌ای نیست که کسی برای او تعریف کرده‌ باشد! بلکه این مسیری است که خود او مانند یک انسان آن را انتخاب کرده و او اکنون یک ربات آزاد است!… در آخر به این جمله بیشتر می‌رسیم: “این خوشی‌های خشونت بار، پایانی خشونت‌بار خواهد داشت!”

ادامه: داستان فصل دوم

امیدواریم از مطلب ” داستان کامل سریال Westworld فصل اول ” لذت برده باشید تا بعد…

مقالات ویژه به روز شده

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها