داستان گادفری و مرد همه چیز دان / داستان الدن رینگ قسمت دوازدهم
اگر هنوز فرصت نکردهاید، اکنون بهترین زمان برای دیدار از Roundtable Hold است. وقتی دوباره به آنجا برمیگردید تمام میزگرد را غرق در آتش خواهید یافت. بسیاری از افراد از اینجا رفتهاند، اما آهنگر، Enia و دوانگشت همچنان در اینجا حضور دارند. وقتی با Sir Gideon ملاقات میکنید، او متوجه میشود شما Erdtree را سوزاندهاید و میگوید که Roundtable Hold برای انتخاب Elden Lord تاسیس شده است و اگر سوزاندن آن جزوی از این فرآیند باشد، مشکلی نیست. تمام این حرفا این سوال را بوجود میآورد که اصلاً هدف از این Roundtable چیست؟ اگر قبل از به آتش کشیدن Erdtree به لِیندل میرفتید و عمارت Fortified Manor را میگشتید، در مییافتید که معماری آن دقیقاً شبیه Roundtable Hold است. اینکه شما تنها از طریق Site of Graceها میتوانید به Roundtable Hold بروید نشان میدهد که اینجا مکانی جادویی است و به خود Erdtree مربوط میشود، در واقع اینجا واقعی نیست. این مکان از Fortified Manor الگوبرداری شده و برای دادن پناهگاه به Tarnishedها ساخته شده است.
این مطلب بخشی از راهنمای سفر شما در بازی ELDEN RING است برای مطالب مشابه بیشتر به صفحه اصلی مراجعه کنید.
دنیای الدن رینگ
داستان کامل بازی ELDEN RING (فهرست)
قسمت قبلی: داستان منطقه Crumbling Farum Azula
داستان گادفری و مرد همه چیز دان / فروپاشیِ میزگرد
فلسفهی پشت این میزگرد به دوانگشت و در ردهی بالاتر از آن به ارادهی بزرگتر بر میگردد. اما سخنان هیوگِ آهنگر چیزی دیگر میگوید، او زیر لب اینطور ناله میکند که چرا نمیتواند سلاحی برای کشتن خدایان بسازد! او سلاحهای شما را تا حدی ارتقاء میدهد که بتوانید یک خدا را بکشید و این هدفی است که خود ماریکا به او داده است. هیوگ خود جزوی از Roundtable است، پایش به دیوار زنجیر شده، یعنی ماریکا Roundtable Hold را برای Tarnishedها ساخته است. البته این تنها مدرک نخواهد بود که نشان میدهد ماریکا چه برنامههایی داشته است.
هیوگ یا هیو تصمیم میگیرد که تا لحظهی آخر در Roundtable باقی بماند و فراموش میکند که شما چه کسی هستید. این لحظهای عجیب است که احتمالاً از وجود نوعی جادو در اینجا خبر میدهد. هرچه به پایان بازی نزدیکتر میشوید هیو لکنت زبانش کمتر میشود و کمتر صحبت میکند. گویی نابودی نیمهخدایان و اعمال شما و سلاحهایی که میسازد او را قویتر میکنند. انگار که در کنار میزگرد و همزمان با این مکان در حال پیشرفت است. اما وقتی که شما را بیاد نمیآورد انگار دوباره به قول معروف Reset شده است، او دیگر لکنت زبان ندارد و بوضوح قویتر شده است و آنقدرها هم از آتش گرفتن این مکان ناراحت نیست. با این حال نمیشود از این رفتار هیوگ نتیجهای منطقی حاصل کرد و تنها میتوان گفت که هرچه میزگرد به پایانش نزدیکتر میشود، هیوگ قدرتمندتر میگردد و در نتیجه شما را هم از یاد میبرد.
مَردِ همه چیز دان
وقتی به لِیندل برمیگردید متوجه میشوید تمام شهر زیر خاکستر درخت Erdtree پنهان شده است. از این رو عنوان Ashen را به آن دادهاند. خاکسترهای زیر پایتان رسیدن به پای درخت Erdtree را برایتان راحتتر میکند. اما وقتی به اتاقها و تالارهای سلطنتی برمیگردید با چهرهای آشنا روبرو میشوید؛ Sir Gideon Ofnir, The All-Knowing. کاملاً مشخص است که Gideon میخواهد جلوی ما بایستد و نگذارد که ما به Erdtree پا بگذاریم. وجود گیدئون در اینجا در نوع خود جالب است. او در تمام مدت به شما کمک کرده است و او نیز یک Tarnished است و همانطور که به شما گفت میخواهد که عنوان Elden Lord را بدست بیاورد. اگر دربارهی چهار Shardbearer به نامهایِ Mohg، Malenia، Miquella و Ranni به او اطلاعات بدهید او به شما هدایای خوبی میدهد و البته همانطور که در لیورنیا مشاهده کردیم Gideon میتواند خیلی بیرحم باشد.
تمام افرادی که در Roundtable ملاقات کردید یکبار در طول عمر خود نور هدایت Graceها را دیدهاند. اما همهی آنها اذعان کردهاند که در طول جستجوی طولانی مدت خود دیگر قادر به مشاهدهی نور Grace نیستند. بنابراین Gideon هدایت Graceها را از دست داده است. او در تلاش است تا به نحوی Shardbearerها را بیابد و بوسیلهی افرادش مانند Ensha سعی دارد هر طور که شده مکان آنها را کشف کند. او هیچگاه خودش به کسی یا مکانی حمله نمیکند بلکه از طریق افرادش این کار را انجام میدهد و خود در Roubdtable پنهان میشود، جایی که کاملاً او را از آسیب مصون میدارد.
بنابراین Gideon در تمام این مدت از شما برای اهدافش استفاده میکرد. هنگامی که پیبرد شما میتوانید Shardbearerها را شکست داده و نابود کنید از شما برای یافتن چهار Shardbearerای که پنهان شده بودند استفاده کرد، به امید آنکه شما بتوانید آنها را هم نابود کنید. بعد از کشتن Ensha شما او را در تنگنا قرار دادید و او چارهای جز همکاری با شما نداشت و سعی کرد با عذرخواهی رسمی به نوعی شما را طرف خود نگهدارد. از طرفی او همواره در تمام مدت شما را زیر نظر دارد و وقتی به نزد او برمیگردید، از سخنانش میشود فهمید که او انگار میداند شما چه کاری انجام دادهاید یا کجا بودهاید. [در قسمتهای قبل گفتم که Sir Gideon این اطلاعات را از طریق سوسکهای غلتان بدست میآورد.]
در هنگام مبارزه با او، Gideon انواع جادوها و افسونها را به نمایش در میآورد. او از جادوی Carianها، حملات Mohg و افسونهای خونی، جادوهای رایکارد و غیره بهره میبرد. او حتی از جادوی Malenia که شکوفهی پوسیده نام دارد استفاده میکند! چرا؟ چون همهی اینها را شما به او نشان دادهاید و در موردشان به او اطلاعات دادهاید. در واقع شما همهی این نیمهخدایان را از طرف Sir Gideon به قتل رساندید. Gideon بدون اینکه در نبردی شرکت کرده باشد و بدون کوچکترین دردسری به لطف شما خود را تقویت کرده است. ممکن است فکر کنید که او می خواهد در این لحظه Great Runeهای شما را با کشتنتان بدست آورد تا خودش Elden Lord شود. مشابه این عمل را قبلتر نیز از او سراغ داریم وقتی Ensha را برای قتل ما فرستاد. این ادعا تنها در صورتی درست است که حرف او مبنی بر اینکه Ensha سرخود عمل کرده است را باور نکنید.
دیالوگهای او در حین مبارزه بُعد دیگری به این تفاسیر میافزاید. Gideon در حرفهایش به ما میگوید که معتقد است ماریکا میخواهد Tarnishedها همیشه مبارزه کنند، بدون اینکه تبدیل به Elden Lord شوند. وقتی او را میکشید میگوید که باور نمیکند یک Tarnished بتواند یک خدا را بکشد. به نظر میرسد در مقطعی یا در طول بازی، Gideon چیزی دربارهی ماریکا آموخته است که نظر او دربارهی اینکه اصلاً تبدیل شدن به Elden Lord ایدهی مناسبی است را تغییر داده است. در توضیحات لباس گیدئون آمده است که “دانش با شناخت نادانی فرد آغاز میشود”، “درک اینکه جستجو برای دانش پایانناپذیر است. اما زمانی که گیدئون به وصیتنامهی ملکه ماریکا دستیافت با خواندنش به خود لرزید، نباید در پایان چنین چیزی رقم بخورد.” این موارد باعث میشود که گیدئون جلوی شما را برای Elden Lord شدن بگیرد زیرا به پایانی که نباید رقم بخورد منتهی میشود.
دقیقاً نمیدانیم گیدئون دربارهی ماریکا چه چیزی را کشف کرد که او را لرزاند. در حالی که گیدئون در طول بازی شما را تشویق میکرد که اطلاعات مختلف را برایش جمعآوری کنید و کاملاً فردی خودخواه بود، در این مقطع سعی دارد شما را از Elden Lord شدن بازدارد زیرا او خیلی چیزها میداند و از آنچه که قرار است اتفاق بیافتد میترسد. گیدئون متقاعد شده است که دنیا به همین وضع جای مناسبتری است زیرا چنانچه شما Elden Lord شوید دنیا به جای بدتری تبدیل خواهد شد. با این حال ما نمیدانیم حقیقت چیست!
به هر رو، گیدئون بجای آنکه شما را با حرف زدن متقاعد کند میخواهد با کشتنتان جلوی شما را بگیرد و شما نیز همچون بقیه افراد او را زیر پا میگذارید. بعد از پایان دادن به زندگی مَردِ همه چیز دان، شما باید Tarnishedای دیگر را از سر راه بردارید، اولین Tarnished.
گادفری اولین ارباب کهن
در مقابل درب بزرگ Erdtree جایی که شما قبلاً با مورگات به نبرد پرداختید، با پدرش، گادفری روبرو میشوید. این دیگر طرحی جادویی نیست و قرار است نبردی حماسی رُخ دهد. او نیز میخواهد دوباره سریر قدرت را تصاحب کند اما شما راه او را سد کردهاید و تاج و تختش را مدعی هستید. اما چرا گادفری اینجاست؟
در واقع تاریخ گادفری به طور اجتنابناپذیری به تاریخ شما گره خورده است. ماریکا، گادفری را به اولین ارباب کهن تبدیل کرد، تا بتواند از قدرت باورنکردنی او در کارزارهای متعددش بهره ببرد و قدرت خود را در سرزمینهای میانی تثبیت کند. اما قبل از آنکه گادفری تبدیل به Elden Lord شود نامش “هورا لو” بود. او رهبر گروهی جنگجوی سرسخت بود و احتمالاً بزرگترین مبارز زمان خود بوده است تا تبدیل به داراییای منحصر به فرد برایِ ماریکا شود. با این حال هورا لو برای حکومت کمی بیش از حد تشنه به خون بود. او در مبارزات با ریختن خون بر روی خودش به حالت Berserk (مبارزه تا حد مرگ) میرفت و تواناییهای خود را چند برابر میکرد. این حالت برای جنگجو میتواند خطرناک باشد زیرا او به خونخواهی به نوعی معتاد میشود! پس برای کنترل خود و اینکه بتواند هر وقت که خواست از خون برای تقویت خود بهره ببرد، از جانور سلطنتیاش Serosh که بر پشتش قرار داشت استفاده میکرد. چیز زیادی درباره Serosh شیرِ زرهپوش نمیدانیم، جز اینکه او پادشاه جانوران بود و وقتی با گادفری مبارزه میکنید او نوعی حضور شبح مانند دارد. تمام کار Serosh این بود که به عنوان جانور سلطنتی با گادفری باشد و در کنار او در نبردهایش شرکت کند و این شیر تبدیل به نمادی برای گادفری در سراسر سرزمینهای میانی شد.
گادفری و این شیر که بر پشتش قرار داشت، شکستناپذیر بودند. گادفری رهبری لشگر ماریکا را در نبردهای مختلف بر عهده داشت. گادفری غولها را شکست داد و وقتی راداگون توانست نظم طلایی و خاندان سلطنتی کاریان را به اتحاد برساند، او به جنوب و Limgrave لشگرکشی کرد و به تنهایی با موجودی به نام پروردگار طوفان مبارزه کرد. شکست دادن Storm Lord او را صاحب قلعهی Stormveil کرد و در نهایت او به جنوب رفت و قلعهی Morne را فتح کرد. دیگر برای گادفری در سرزمینهای میانی دشمنی باقی نماند و ارادهی بزرگتر او را رها کرد و فیضی که به او داده شده بود را گرفت. به همین دلیل ماریکا او را از خود راند و به بیرون از سرزمینهای میانی تبعید کرد. ماریکا گادفری و سربازان ارتشش را به بیرون از سرزمینهای میانی فرستاد تا “زندگی کنند و بمیرند”.
گادفری و سربازانش راهپیمایی طولانی را از سرزمینهای میانی آغاز کردند، شاید حتی برای برون رفتن به مبارزه نیز پرداخته باشند. در واقع Miriel، کشیشِ عهد (بیشتر نذر معنی میدهد اما در اینجا عهد بهتر است)، (همان لاکپشت بزرگِ درون کلیسا) به ما میگوید که گادفری و رزمندگانش تبعید شده و شکار نیز میشدند! در پایان راهپیمایی طولانی، گادفری تاج خود را رها کرد تا دوباره تبدیل به جنگجویی عادی شود و مانند تمام Tarnishedهای دیگری به زندگی عادی رو آورد و سرانجام درگذشت. در Cinematic ابتدایی بازی تمام Tarnishedها را میبینید که از گور برمیخیزند. با این حال بعد از شکستن حلقهی کهن و رویداد Shattering، گادفری و دیگر Tarnishedها از گور بلند شده و به سرزمینهای میانی فراخوانده شدند و Grace را یکبار دیگر دریافت کردند.
دیالوگهایی که Melina در کلیساهای ماریکا بیان میکند، نشان میدهد که این نقشهی ماریکا در تمام مدت بوده، او خود آنها را بیرون کرد و قول داد که فضل آنها را به ایشان بازگرداند. پس هنگامی که با او روبرو میشوید در واقع اولین Tarnished بازگشته تا مقامش را بازیابد ولی باید از سدِ شما بگذرد تا بتواند تاج و تختش را پس بگیرد. در حین مبارزه با او معنای خونخواهی و Berserk شدن را در میابید. او دوباره در هیبت هورا لو قرار میگیرد تا شما را به زیر بکشد ولی او نیز مانند تمام فرزندانش و نیمه خدایان دیگر زیر پای شما لِه میشود. او شما را تحسین میکند زیرا برای او معنای Elden Lord بودن یعنی فردی که از همه قدرتمندتر است. حال تنها رویارویی با ماریکا مانده است و چیزهای زیادی دربارهی او وجود دارد که باید بازگو شوند، پس تا قسمت بعد همراه ما بمانید.
قسمت بعدی: داستان ماریکا و راداگون
سلام
مثل خیلی از ادما که منتظر اپیزود بعدی سریال مورد علاقشون هستن
منم بعد خوندن هر داستان منتظر داستان بعدی هستم
عااااااااااااااااااااااااالی