بررسی فیلم Black Panther: Wakanda Forever / پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد
غم و اندوه به دنبالهی پلنگ سیاه ساختهی “رایان کوگلر” (Ryan Coogler) روندی کُند بخشیده اما در طول پیشرفت قصهی فیلم، آن را معنادارتر ساخته است. فیلم قبلی Black Panther شاید برای ما که در ایران آن را نگاه میکردیم معمولی و سطحی به نظر میآمد ولی در امریکا فوقالعاده سروصدا کرد و از همین رو دوستداران MCU در ایران نیز به تماشای آن نشستند. ولی احتمالاً خیلی از ما متوجه این همه سروصدا بخاطر فیلمی ابرقهرمانی با فیلمنامهای معمولی نشدیم، فیلمنامهای که مرا یاد انیمیشن مطرح شیرشاه (۱۹۹۸) از دیزنی میانداخت و بعضی سکانسها ارجاع و برداشت مستقیم از آن بود. دلیل سرو صدای فیلم Black Panther در امریکا، اما پرداخت و ارجاعات زیاد آن به زندگی سیاهپوستان امریکا و علیالخصوص سیاستهای ترامپ در سال ۲۰۱۸ و جنجالهای او در آن مقطع بازمیگردد.
مطالب مرتبط:
معرفی شخصیت بلک پانتر و حقایق جالب در مورد او
معرفی تمام شخصیت های مهم Marvel/ آشنایی با قهرمانان و شروران دنیای مارول
رتبه بندی تمام آثار فاز چهار مارول (از بدترین تا بهترین)
این مطلب دارای اسپویل داستانی میباشد…
بررسی فیلم Black Panther: Wakanda Forever / واکاندا تا ابد
فیلم Black Panther: Wakanda Forever به شدت تحت تاثیر از دست دادن قهرمانش، چادویک بوزمن، قرار دارد. او در سال ۲۰۲۰ بخاطر سرطان رودهی بزرگ درگذشت و غیبت او یکی از امیدوارکنندهترین فیلمها در این فاز از دنیای MCU را تسخیر کرده است، غم و اندوهی که نمیتوان آن را نادیده گرفت. به شخصه فیلمی از MCU را سراغ ندارم که غم و اندوه را با چنین تمرکز سرکوبناپذیری هدایت کند… (البته سریال Wandavision تا حدی توانست به احساسات همسری و پسلرزههای روانی از دست دادن عزیزان برای یک کاراکتر ابرقهرمانی نزدیک شود ولی در حد همان واژهی نزدیک شدن و در ادامه فیلم Dr. Strange and Multiverse of Madness ضعفهای زیادی از لحاظ فیلمنامه داشت)
کارگردان “رایان کوگلر”، توانسته با تغییر لحن و بیان فیلمهای MCU و استفاده از واژگانی متفاوت، مرثیهای در قالب دنیای مارول بسازد، او از مرگ و از دست دادن یک برادر برای خواهر و فروپاشی قلب یک مادر صحبت کرده است و از این منظر Wakanda Forever با دیگر آثار MCU فرق دارد، تافتهای جدابافته نیست ولی دنبال آن نوع دِرآمِدیهای MCU و دیزنی در آن نباشید.
داستان واکاندا تا ابد دربارهی طمع نیز میباشد، عنصری که در طول تاریخ جرقهی بسیاری از جنگها را زده است. همانطور که میدانید سنگ معدنی ویبرانیوم یکی از عناصری است که در ساخت سلاحهای پیشرفته و تکنولوژیها و فناوریهای فوق پیچیده نقش دارد، مادهای است که داشتن آن چشم طمع بسیاری از دولتهای جهان (در دنیای مارول) را به خود معطوف داشته است. در سکانسهای اولیه سربازان فرانسوی تلاش دارند مقداری از آن را بدزدند ولی توسط افراد Dora Milje عقب رانده میشوند.
حال که پادشاه واکاندا درگذشته است، ملکه راموندا (با بازی آنجلا باست) تاج و تخت را بدست گرفته است و در یک سال بعد از مرگ پسرش، سعی کرده است که جایگاه ملت افریقا به عنوان یک قدرت مستقل را استوار نگاه دارد. از سوی دیگر دولت امریکا سعی دارد با ردیابی عنصر ویبرانیوم در اعماق اقیانوس اطلس بتواند بدون واسطهای به نام دولت واکاندا به این عنصر ارزشمند دست یابد. اما آنها توسط نیرویی ناشناخته به عقب رانده میشوند. مردمان تالوکان (Talokan)، امپراتوریای در زیر آب که تنها چشمهی دیگر ویبرانیوم را بر روی زمین دارا میباشند. رهبر این مردمان زیر آب Namor (با بازی Tenoch Huerta Mejia) نام دارد، او سعی دارد از هر طریق ممکن وجود مردمانش را مخفی و پنهان نگهدارد. او دارای قدرتهای جهشیافته و ابرقهرمانی است. قدرت و زور بسیار بالا، فاکتور خوددرمانی و غیره… او به مردمان Talokan با همین قدرتها فرمانروایی میکند (در کامیکها او پدرش انسان و کاپیتان کشتی بود که با شاهدختی از آتلانتیس از نژاد Homo Mermanous ازدواج میکند و Namor توانائیهای زیستن در آب و غیره را از مادرش به ارث میبرد. Namor اولین کاراکتر ضدقهرمان در تاریخ کامیکبوکهاست که اولین حضور او به سال ۱۹۳۹ برمیگردد).
عملیات اکتشاف معادن ویبرانیوم در اقیانوس اطلس توسط امریکا تهدیدی برای آشکار شدن آرمانشهر اقیانوسی مردمان Talokan به حساب میآید. بنابراین Namor نقشهای برای متوقف کردن این پروژه طراحی میکند، کشتن دانشمند نابغهای که دستگاه ردیابی ویبرانیوم را ساخته است (Riri Williams). بدین ترتیب پای Ironheart هم به MCU باز شد و اگر نمیدانستید، قرار است در سال ۲۰۲۳ سریال Ironheart از دیزنیپلاس نیز پخش شود. Namor سعی میکند واکاندا را قانع کند که با آنها متحد شده و با جهان بالای آب مبارزه کنند. اما واکاندا امتناع میکند و بدین ترتیب دو ملت، جنگ را اجتنابناپذیر میبینند. البته این جنگ به اندازهی اصول محرک پشت آن، متقاعد کننده نیست. زیرا دولت امریکا بود که به آنها و مرزهایشان دستدرازی کرد پس Talokanها چرا به سراغ واکاندا میروند؟! در اعماق وجود Namor هنوز کمی عناصر انسانی موجود است. با همین ویژگی او خود را از آنتیهیروهایی مثل Wanda و Kang جدا میکند، او از مردمان قبایل Meso-American قرن شانزدهمی است که از بردگی گریخت و به زیر آب پناه برد. او یک بازمانده از نسلی است که یاد گرفتند با شرایط وحشتناک خو بگیرند. در واقع خلق و خوی او برای کاراکترش وزنهای مستحکم است.
کوگلر برای موفقیت دنبالهی Black Panther تمام تلاش خود را کرده است، او حتی طراح تولید و طراح لباس قبلی Black Panther را دوباره بکار گرفته است تا حس و حال واکاندا مانند قبل باشد. این بار، فراتر از مزارع زمرد و بازارهای پرجمعیت واکاندا، با عمارت زیرآبی Namor آشنا میشویم. آنچه طراحان فیلم تدارک دیدهاند، اکسیر بصری است که از فرهنگ مایاها بیرون میآید: لباس، گفتار و معماری، همگی با جزئیات برجسته بومی تزیین شدهاند. با این حال، شما چیزهای خیلی کمی دربارهی مردمان Talokan و فرهنگ و بینش و اندیشههای آنها خواهید فهمید و فیلم زمان بسیار کمی را صرف این موضوعات میکند که به نظر بهتر میتوانست مخاطب را با دوجبههی نبرد آشنا کند.
کتابهای مصور Superheroای و داستانهای ابرقهرمانی مجال مکث کردن به شما نمیدهند، بلافاصله از یک صفحه به صفحهی دیگر میروید. چند دیالوگ کوتاه میخوانید و تصاویر را حلاجی میکنید و خیلی سریع به صفحهی بعد میروید. در سینما نیز سکانسهای فیلمهای ابرقهرمانی همینطور هستند. منطق روایی این سری فیلمها نباید مجال استراحت به بیننده بدهند. اما بار درام فیلم Black Panther: Wakanda Forever و وجود غم در آن، از فیلمنامه میخواهد که اندکی بایستد و تامل کند. این صبر کمک میکند کاراکترها آنچه را که از دست دادهاند را باور کنند. Wakanda Forever بین ایستادن و قصه خوردن و شتاب کردن و فیلمی ابرقهرمانی بودن در حال تلو تلو خوردن است. در بعضی مواقع شاید از خود بپرسید در آخر این فیلم میخواهد چه احساسی را به اشتراک بگذارد؟
و همین حس چیزی است که فیلم Wakanda Forever را به یک فیلم منحصر به فرد در دنیای مارول تبدیل میکند، حسی که غم و اندوه در مرکزیت آن قرار دارد و همین موضوع جنبهای شده که ممکن است کمترین رضایت را در مخاطب ایجاد کند. زیرا فیلم کمی بیش از حد درگیر این موضوع میشود و آن را جزوی از داستان خود در نظر نمیگیرد. البته که مرگ چادویک بوزمن نیز موضوعی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
از طرفی همچون بسیاری از دیگر آثار دیزنی در این فیلم نیز زنان در اولویت قرار دارند. ولی اینبار تفاوت در غم و اندوه آنهاست، که باید با آن کنار بیایند. همچون نسخه اول ارجاعات زیادی هم به زندگی سیاهپوستان وجود دارد. اما فیلم یک نکته را به خوبی میشناساند و آن این است که حتی ابرقهرمانان نیز نمیتوانند بر مرگ غلبه کنند، بنابراین بازماندهها راهی برای مبارزه و تسکین دردهایشان پیدا میکنند. این داستانی قدیمی است که به طرز غمانگیزی واقعی است…
سخن آخر
امتیاز فیلم Black Panther: Wakanda Forever
سایه سنگین مرگ چادویک بوزمن فقید بر روی “واکاندا تا ابد” سنگینی میکند و کارگردان “رایان کوگلر” به خوبی مرثیهای زیبا برای او خلق کرده است. نسبت به دیگر آثار دنیای مارول در فاز چهارم فیلم Wakanda Forever پرداخت و فیلمنامهای بسیار بهتر و منسجمتری دارد. (نسبت به Thor: Love And Thunder و Dr. Strange And Multiverse of Madness) هرچند ضعفهایی نیز در فیلمنامه وجود دارد و شاید نتواند شما را راضی کند ولی این فیلم حتما ارزش یکبار دیدن را دارد.
امیدواریم از مطلب “بررسی فیلم Black Panther: Wakanda Forever” لذت برده باشید تا بعد…