بررسی فیلم 2019 The Lighthouse
فیلم The lighthouse یا فانوس دریایی محصول سال ۲۰۱۹ اثر رابرت اگرز با بازی بازیگرانی چون ویلِم دفو و رابرت پتینسون در تاریخ 1 نوامبر به روی پرده ی سینما رفت.(نسخه ی بلو-ری این فیلم به طور رسمی در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۲۰ منتشر می شود) این فیلم از جمله فیلم های ویژهی سال ۲۰۱۹ چه از لحاظ صداگذاری ، تصویر و بازی بازیگران محسوب می شود. فیلم فانوس دریایی تفاوت های بسیار زیادی با عناوین امسال دارد. با سایت ساعت هفت همراه باشید تا به نقد و بررسی فیلم The lighthouse بپردازیم تا بیشتر با حال و هوای این فیلم آشنا شوید.
اگر به دنبال دیدن نقدهای بیشتری از فیلم های سال 2019 میگردید به لیست فیلم های سال 2019 مراجعه فرمایید. (فیلم های 2020 نیز در لیست فیلم های سال 2020 موجود است.)
دوست دارید مغزتان با فیلم ها به چالش کشیده شود؟
بررسی فیلم mulholland drive/ماورای تصاویر…
هفت عنوان برتر دیوید لینچ /آشنایی با او و فیلم هایش
داستان دو نگهبان فانوس دریایی…
داستان فیلم The lighthouse در مورد نگهبانان یک فانوس دریایی در قرن نوزدهم میلادی در نیو انگلند است. “توماس وِیک” سالهاست به عنوان فانوس بان در حال مراقبت و نگهداری از این فانوس دریاییِ قدیمی است و همکاران زیادی در طول سالها به کمک او آمدهاند. اما وقتی آخرین همکارش میمیرد، یک جوان تازه کار به نام “افریم وینزلو” برای همکاری با او و مراقبت از فانوس دریایی به پیشش فرستاده میشود. با ورود وینزلو داستانِ فیلم رنگ و شکل تازهای میگیرد. اتفاقات عجیب و غریبی منتظر این دو فانوسبان است که بیننده را درگیر و متعجب خواهد کرد.
بررسی کلی فیلم … ( بدون اسپویل)
فیلم فانوس دریایی یک فیلم سیاه و سفید با تِم فانتزی و درون مایه وحشت است که رنگ و لعاب آن کاملا با محتوای آن همخوانی دارد. یکی از بهترین استفادههای امسال از صدا و تصویر را میتوان در فیلم The lighthouse دید. صداها پر رنگ و پر اهمیتتر و تصاویر پر از ویژگیهای خاص و در قاب بندیهای ویژه تصویر برداری شدهاند.
می توان بعد از افریم و توماس سومین شخصیت فیلم را خوده فانوس دریایی دانست.
می توان بعد از افریم و توماس سومین شخصیت فیلم را خوده فانوس دریایی دانست. فانوس دریایی که همه چیز به آن بستگی دارد. فانوس باید تحت هر شرایطی زنده بماند چرا که روشن بودنش کشتیهای گرفتار در طوفان را در دلِ شب راهنمایی خواهد کرد. اما توماس که سالهاست در این جزیره و به عنوان فانوسبان کار میکند خصوصیات و افکار عجیبی پیدا کرده است. فانوس بخشی از وجود او شده است و نگاهی کاملا تعصبی نسبت به آن دارد. انگار فانوس یک موجود زنده است و او به بخشی جدا ناشدنی از آن تبدیل شده است و به نوعی آن را پرستش میکند. او اجازه نمیدهد کسی به جز خودش شبها در بالای فانوس نگهبانی بدهد و این باعث کنجکاوی “افریم” میشود. پس او شبها مخفیانه به بالای فانوس میرود تا کمی کنجکاویش را ارضاء کند. اما او با مسائل عجیب و غریبی رو به رو میشود!
رمز و رازهایی در دل این جزیرهی اسرار آمیز وجود دارد که با گذشت فیلم هویدا میشوند. این رمز و رازها بارِ سوررئالیسم فیلم را به دوش میکشند و یک حس ناشناخته در درونتان بوجود میآورند و یک دلهره و ترس ناخواسته ایجاد میکنند. این نوع مسائل تا آخر فیلم کاملا ناشناخته میمانند و شما نمیتوانید بگویید اینها تخیلات فانوس بانان بر اثر تنهایی و فشار کاری زیاد است یا اینکه واقعا این مسائلِ فانتزی اتفاق افتاده است! فقط این به شما و تحلیلتان از فیلم بستگی دارد که به چه شکل این مسائل را برای خودتان کنار هم بگذارید و معنی کنید.
این دو برای سیراب کردن خود به مشروبات الکی روی می آورند…
صدای هوهویی که فانوس دریایی هر چند دقیقه یکبار به صدا در میآورد. صدای رعد برق ، صدای کشیده شدن آب دریا به شنهای ساحل و صدای شکسته شدن امواج دریا ، صدای پرندگان دریایی ، صدای وزش باد و نور فانوس دریایی که در بالای سرشان در حال چرخ زنی و پرواز است! اینها میتواند مغز انسان را از دورن بپوساند و تکرار این صداها و تصاویر و کار طاقت فرسا میتواند باعث توهماتی از جانب فرد شود. توهماتی واقعی که حتی میتوان آن را لمس کرد! حال اینها را با این موضوع که در درون جزیره آب آشامیدنی سالم وجود ندارد و این دو برای سیراب کردن خود به مشروبات الکی روی میآورند ترکیب کنید. این یک نتیجهگیری کاملا درست از دلایل رو به زوال رفتن عقل فانوس بانان میباشد.
در اینجا وقتی این واقعیتها را کنار هم میگذارید از میانهی فیلم به بعد به هیچ عنوان نمیتوانید بگویید که فیلم در حال نشان دادن واقعیتهاست و یا توهمات را به تصویر میکشد. ولی به نظر من از ابتدای فیلم ترکیبی از هر دو وجود دارد. برخی صحنهها را میتوان واقعی و برخی دیگر را تنها زاییدهی ذهن مریض فانوس بانان دانست. جلوتر باز فیلم شما را سردر گمتر میکند شاید حتی این تصور که یکی از این دو شخصیت کاملا خیالی باشند به سراغتان بیاید و تا انتهای فیلم این جوابهای ناتمام پاسخ داده نمیشود. در کل فیلم داستان قویی ندارد و بیشتر جنبهی روانشناسی شخصیتها را وا کاوی میکند و مخاطب بیشتر درگیر مسائل روان پریشانهی آنها میشود.
نکتهی برجسته ی دیگر فیلم بازی فوق العاده تاثیرگذار دو شخصیت اصلی آن است…
فیلم فانوس دریایی فیلمی است که میتوانید یکی از بهترین صداگذاریهای امسال را در آن تجربه کنید. صداهایی که فوقالعاده پر اهمیت هستند و تصاویر خاکستری و سفید مشکی که فیلم را مرموزتر کردهاند. همچنین نکتهی برجستهی دیگر فیلم بازی فوق العاده تاثیرگذار دو شخصیت اصلی فیلم ویلیام دافو (چهار بار نامزد جایزهی اسکار) و رابرت پتینسون است. هر دو به زیبایی در نقش خود فرو رفتهاند و به صورت اعجازآوری فیلمی که فقط دوشخصیت دارد را زنده و جذاب کردهاند. به طوری که تا انتهای فیلم بدون اینکه خسته شوید درگیر آنها میشوید. و تنها دلیل این موضوع به بازی بسیار جسورانهی هر دوی این بازیگران بازمیگردد.
اما در ادامهی بررسی فیلم فانوس دریایی به داستان فیلم میپردازیم پس مراقب باشید این بخش شامل اسپویل میباشد و تحلیل شخصی از داستان فیلم است و شما میتوانید به شکل دیگر فیلم را برای خود تحلیل کنید. (بهتر است قبل از خواندن این بخش فیلم را دیده باشید، شامل اسپویل میباشد.)
داستان فیلم فانوس دریایی در مورد شخصیتی به نام “افریم وینزلو ” است. در ابتدای فیلم میبینیم او از داخل دشکی یک تمسیلِ پری دریایی در میآورد و در جلوتر میبینیم او یک پری دریایی گرفتار در خشکیِ ساحل پیدا میکند و با هم عشق بازی میکنند. اگر دقت کنید اوست که تمام کارها را انجام میدهد ، از نظافت تا تعمیر و نگهداری و همه چیز بر عهدهی اوست. و شخصیت “توماس ویک” که به نظرم کاملا خیالی است ، فقط به او دستور میدهد و تنها آخر شبها که کنار هم می نشینند تا کمی غذای دریایی بخورند او مشروب مینوشد و برای او پر حرفی میکند.
در بخشی از فیلم افریم به توماس اعتراف میکند که در کارِ قبلیش که به عنوان چوب بُر کار میکرد کارفرمایش که بسیار به او سخت میگرفت، در جلوی چشمش میمیرد و او هیچ کاری به جز کشیدنِ سیگارش انجام نمیدهد. در اولِ فیلم کُندههای چوب را میبینیم که به طرز عجیبی در دل دریا به سمت افریم میآیند و در میان کندههای درخت یک جسد پیدا میشود، و او به زیر آب کشیده میشود و پری دریایی را میبینید!
در حقیقت به نظرم توماس همان کار فرمای قبلی اوست که بعد از آن اتفاق در ذهن او جا خوش کرده است و دست از سرش بر نمیدارد. اگر در فیلم دقت کنید صداها بسیار برجسته هستند حتی باد معدهی توماس در صحنههای مختلف فیلم به شکل عذاب آوری شنیده میشود! به نوعی توماس بخشی از وجود افریم است که میخواهد او را به خاطر اتفاقی که افتاده است تنبیه کند!
غذاهای تکراری، محیط تکراری ، نبود آب آشامیدنی مناسب و نوشیدن مشروبات الکی به مقدار بسیار زیاد مغز ” افریم” را نابود کرده است. او که تنهاست و احساس گناه میکند پس توماس را میسازد با همان اخلاق و خصوصیات کارفرمای قبلیش تا کمی احساسِ گناهش را کم کند. اما او در درونش گم شده است و توهم به بخشی از واقعیت برای او تبدیل شده است. او تنهاست پس پری دریایی را درست می کند تا با خود ارضایی خود را تخلیه کند. تمام این مسائل از درون او را نابود میکنند و اثری از او باقی نمیگذارند.
او میخواهد کمی خود را نجات دهد پس فانوس دریایی را به شکل یک قدیسه تصور میکند. نور فانوس در دل شب و هوهوهای آن شکل خدا به آن داده است چرا که قدرتمندترین و پر اهمیتترین شیء جزیره محسوب میشود. پس او از دور آن را میپرستد. در صحنهای که افریم به بالای فانوس برای سرک کشیدن به کارهای توماس میرود. او لحظهای توماس را به همراه پری دریایی توهمی خود در آنجا میبیند!
یکی دیگر از دلایلی که من وجود توماس را انکار میکنم صحنهی انتهایی فیلم است وقتی افریم کلید فانوس دریایی را پیدا میکند و به بالای آن میرود. بعد از اولین چرخش فانوس او به پایین پرتاب میشود. (به خاطر برق گرفتگی یا اینکه دستش بهش میزنه) این نشان میدهد هیچ کس نمیتواند سالم به بالای آن برج برود پس چطور افریم ، توماس را بارها و بارها در شب بالای برج، حتی برخی صحنهها لخت و در حال دست زدن به نور و پرستش آن میبیند و هیچ اتفاقی برای او نمیافتد؟
اگر بیشتر دقت کنید میبینید شخصیت و صحبتهای توماس کاملا متغییر هستند و هر سری یک داستانِ جدید میبافد مخصوصا در اواخر فیلم که شدت خوردن مشروبات بیشتر میشود. این کاملا روشن است که شخصیتی که افریم در ذهنش ساخته است روال مشخص و داستانهای یکسانی نداشته باشد چرا که مغز او در اثر مصرف شدید الکل رو به زوال است و داستانهایی که ساخته است را از یاد برده است!
افریم که به خاطر کار زیاد عصبی است گیر یک پرندهی دریایی مزاحم میافتد. پرندهای یک چشم و کاملا مزاحم که انگار از او نمیترسد. افریم پرنده را از خود دور میکند. شب همان روز توماس به او میگوید : “کشتن پرندهی دریایی بد شانسی میآره.” اما در سکانسهای بعدی میبینیم که افریم از روی عصبانیت پرندهی یک چشم را میکشد. دقیقا همین موضوع باعث تغییر وزش باد و شروع طوفان میشود! در آخر فیلم افریم توماس را به داخل گودالی میاندازد و او را زنده زنده چال میکند…در آخرین لحظات توماس میگوید: ” تو مجازات میشی”
در صحنهی پایانی فیلم بعد از پرت شدن افریم به پایین فانوس دریایی بدن نیمه جان افریم را میبینیم که پرندگان دریایی در حال خوردن بخش بخش آن هستند. یک چشمش (دقیقا مانند پرنده ی دریایی که او کشته بود) خورده شده است و زنده زنده در حال خورده شدن است ( مثل توماس که زنده زنده چال میشود)
اما به شکل دیگری نیز میتوان فیلم را نگاه کرد ؛ افریم و توماس هر دو شخصیتهای واقعی هستند که بر اثر کار زیاد، محیط جنون آمیز، تنهایی و مخصوصا مصرف شدید مشروبات؛ واقعیت را از غیر واقعی تمیز نمیدهند و این ماجراها بوجود میآید. هر دو تحلیل درست است و هیچ کس نمیتواند بگوید نویسنده منظوره دقیقش چه بوده است و این یکی از دلایل ویژه بودنِ این گونه فیلمهاست که ساعتها شما را درگیر ماجراهایش میکند.
(پایان اسپویل)
فانوس دریایی یکی از متفاوت ترین و بهترین فیلم های سال ۲۰۱۹ محسوب میشود. تصاویر خیره کننده، بازی عالی بازیگران، داستانی روان شناسانه و درگیر کننده که ساعتها میتواند ذهنتان را درگیر کند. مطمئنا ارزشش را دارد تا ۷ ژانویه ۲۰۲۰ برای کیفیت خوب فیلم صبر کنیم تا این اثر را با کیفیت بهتر ببینیم و از بازی و اتمسفر فیلم بیشترین لذت را ببریم.
امتیاز فیلم فانوس دریایی
فانوس دریایی یکی از متفاوتترین و بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۹ محسوب میشود. تصاویر خیره کننده، بازی عالی بازیگران و داستانی روانشناسانه و درگیر کننده که مدتها میتواند ذهنتان را درگیر کند.
سلام
ازنقد حضرتعالی ودیگر دوستان به خصوص alialiali951@@gmail.comتشکر می نمایم .البته در کمال احترام ، تمام مطالبی که در مورد این فیلم و فیلم دیگر اینکارگردان( the lighthouse)خوانده ام از یک ضعف در بیان شرح کامل چرایی دیدگاه خود رنج میبرند والبته این ضعف ، ریشه در تناقض موجود در داستانهای این دو فیلم دارد.اصولا اگر قرار است عناصر بیرونی نشان داده شده در قالب مفاهیم انتفاعی مثل شیطان(در مفهوم عام)،دیو،پری دریایی و یا حیوانات مسخر شده ، نقش محرک واکنشهای متفاوت انسانهای درگیر ماجرا را داشته باشند، همانند فیلمthe others، لازم است در جایی از داستان و فیلم غیر واقعی بودن وسورئال بودن این عناصر از و
سلام ممنون از مطلبت
همون طور که می دونی و در متنم نوشته شده، هر کس می تونه نظری متفاوت در مورد اینگونه فیلمها داشته باشه و زیبایی هنرم همینه