بررسی فیلم Bombshell / بمبی از جنس صدا
فیلم “Bombshell” (که در زبان فارسی به بمب یا امری شوکهکننده ترجمه میشود) یک درام-بیوگرافی محصول کمپانی Lionsgate میباشد. کارگردانی این فیلم بهعهده “Jay Roach ” بوده و “Charles Randolph” نوشتن فیلمنامه این اثر را برعهده داشته است. از جمله بازیگران این فیلم میتوان به “شارلیز ترون”(Charlize Theron)،”نیکول کیدمن” (Nicole Kidman)،”مارگو رابی” (Margot Robbie) و همچنین “جان لیسگو” (John Lithgow) (در نقش راجر ایلز) اشاره کرد. فیلم بامب شل توانست بدلیل تیم بازیگری مشهورش و همچنین داستانِ جنجالیش توجهات زیادی را به خود جلب کند. “شارلیز ترون” و “مارگو رابی” برای ایفای نقش در این فیلم موفق شدند نامزدی در نود و دومین مراسم اسکار و هفتاد و هفتمین مراسم گلدن گلوب را در سال ۲۰۲۰ کسب کنند. فیلم “Bombshell” در تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۹ در سینماهای آمریکا به اکران درآمد و کیفیت عالی آن به صورت دیجیتال چند روزی است که منتشر شده است. با سایت ساعت هفت با بررسی فیلم Bombshell در خدمت شما عزیزان هستیم.
خلاصه داستان:
داستانِ این فیلم که براساس حوادث واقعی نوشته شده است،دربارهی رسواییِ بزرگ “راجر ایلز” رئیسِ هیئت مدیره و مدیرعامل ارشد اجرایی شبکه “فاکس نیوز” میباشد. ایلز در سال ۲۰۱۷ توسط یکی از مجریان شبکهاش “گرچن کارلسون”(با بازیِ نیکول کیدمن) که بهتازگی او را اخراج کرده است مورد اتهام آزارجنسی قرار میگیرد. البته در ابتدا او این امر را انکار میکند اما با رسانهای شدن این خبر تعداد شاکیان پرونده او بیشتر میشود. سپس وقتی که کارمندان رده بالا نیز همین اتهامات را به او وارد میکنند دیگر…
نقد و بررسی فیلم Bombshell (“بمبی از جنس صدا”)
فیلم “Bombshell” موضوعی را مطرح میکند که زنان نه تنها در رسانههایی همچون سینما و تلویزیون بلکه در تمامی فعالیتهای اجتماعی نظیر سیاست،ورزش،موسیقی و غیره با آن روبرو هستند. آزارهای جنسی و سواستفاده از زنان حتی در دنیای به ظاهر فمنیستی غرب یک امر غیرقابل انکار است. متاسفانه باید قبول کرد که قدرت و فساد دو عنصر جدایی ناپذیر میباشند. همین موضوع باعث میشود تا وقتی که صحبت از سواستفاده از قدرت و فساد میشود اغلب با بزرگنمایی و یا قضاوتِ یکطرفه روبرو شویم. البته “جی روچ” سعی کرده پشت پردهی زرق و برقهای تجملی و شلوغ رسانهها را به شکلی واقعی و بدون اغراق به ما نشان دهد. با اینکه این فیلم را از خیلی جهات میتوان یک فیلم فمنیستی دانست اما در کمتر جایی اثری از سیاهنمایی و اغراق در آن دیده میشود. البته این بدان معنا نیست که اصل این ماجرا سیاه و تاریک نمیباشد. اما وقتی که فیلمی الهام گرفته از اتفاقات واقعی میباشد، درست آن است که فیلمساز به حقایق موجود از آن حادثه پایبند باشد.
در هر صورت قضاوت را باید به صاحبان اصلی سینما یعنی مخاطبانش سپرد پس مهم برداشتی است که شما در پایان تماشای فیلم از آن دارید. در واقع اگر بخواهیم فیلم را براساس پایانبندی آن قضاوت کنیم. باید گفت که قربانیان اصلی اینگونه جرائم در اکثر مواقع ناشناخته باقی میماند. البته گستردگی ماجرا باعث شده تا شاهد تمرکز خوبی در فیلم نباشیم و در بسیاری از لحظات پراکندهگویی و اسامیِ زیاد و اتفاقات گوناگون باعث سردرگمی شما میشوند. بخش زیادی از فیلم شما با شخصیتی سروکار دارید که در پایان حتی نمیتوانید قاطعانه بگویید که او نیز مورد آزارجنسی قرار گرفته است. شاید اگر فیلم تمرکز بیشتری برروی قربانیان اصلی این اتفاق دردناک می گذاشت میتوانست احساسات شدیدتری را به تماشاگران فیلم منتقل کند.
اما دو چیز بیش از دیگر عوامل این فیلم را بر سرزبانها انداخته است یکی گریمهای دقیق و حرفهای و دیگری تیم بازیگری خوب و یکدست آن است. از گریم پرزحمت “جان لیسگو” برای ایفای نقش “راجر ایلز” گرفته تا گریم بینقص “شارلیز ترون” که همگی بسیار عالی و باظرافت کار شدهاند. دربارهی تیم بازیگری نیز باید اضافه کرد که “شارلیز ترون” بازیگری است که تعهدی ستودنی به نقشهایی که ایفا میکند دارد. او از آن دست بازیگرانی است که ثابت کرد میتوان زیبایی ظاهری و استعداد ذاتی را به طور همزمان به کار گرفت و از آنها استفاده کرد. مسلماً او الگوی بسیار خوبی برای جوانان نسل آینده هالیوود خواهد بود.
“مارگو رابی” نیز به خوبی توانسته راهش را در جادهی پرپیچ و خم هالیوود پیدا کند و در این فیلم هم بازیِ احساسی و درونگرایش شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. البته حضور کمرنگ و در سکانسهای پراکنده باعث شده تا شما کمتر بتوانید با نقشآفرینی زیبای “نیکول کیدمن” ارتباط برقرار کنید اما این باعث نمیشود تا ایرادی به او وارد شود. در واقع او در معدود صحنههایی که قادر به عرض اندام بوده بسیار عالی و حرفهای ظاهر شده است. این موضوع دربارهی بازیِ “جان لیسگو” در این فیلم نیز صدق میکند یعنی میتوان گفت که او نیز با آنکه زحمت بسیاری برای ایفای این نقش کشیده است اما آنطور که باید فرصتی برای هنرنمایی پیدا نکرده است. به طور کلی “Bombshell” درامی گیجکننده با شخصیتهای زیاد و شخصیتپردازی ضعیف است که سعی دارد هردو روی سکه را به ما نشان دهد. در این فیلم میخواهند به ما نشان دهند که افراد سودجو و فاسد میتوانند در هردو طرف ماجرا باشند هم در طرف متهمان و هم در طرف قربانیان پس نباید خیلی راحت گول تراژدیهای ساختگی این اتفاقات را بخوریم.
در آخر میتوان گفت فیلم “بامب شل” (Bombshell) اتفاقاتی واقعی را بازگو میکند که مدت زمان زیادی از فاش شدن آنها نمیگذرد. این موضوع خیال ما را راحت میکند که هنوز شایعات گوناگون و داستانهای نادرست و اشتباه زیادی در آن وارد نشده است. زیرا همگی خوب میدانیم که با گذشت زمان و شایعهپراکنیهای اضافی چقدر اصل حوادث رخ داده را تغییر می دهد. محوریت داستانِ این فیلم به موضوعی میپردازد که چندین سال است که فیلمها و سریالهای هالیوودی و حتی سینمای دیگر کشورها را درگیر خودش کرده است. اگرچه آگاهی دادن به مردم و آموزش فکری اقشار مختلف اجتماع از وظایف مهم سینما میباشد. اما امیدواریم که این موضوع باعث نشود تا هدف اصلی سینما که ساخت آثاری هنری و سرگرمکننده است به حاشیه رانده شود.در هر صورت تماشای اینگونه فیلمها باعث میشود تا بیشتر با سختیها و دردسرهای موجود در پیرامون کاریِ رسانهها پی ببریم و دیدن آن خالی از لطف نمیباشد.
نتیجه گیری
امتیاز فیلم Bombshell
اگرچه آگاهی دادن به مردم و آموزش فکری اقشار مختلف اجتماع از وظایف مهم سینما میباشد. اما امیدواریم که این موضوع باعث نشود تا هدف اصلی سینما که ساخت آثاری هنری و سرگرمکننده است به حاشیه رانده شود. در هر صورت تماشای اینگونه فیلمها باعث میشود تا بیشتر با سختیها و دردسرهای موجود در پیرامون کاریِ رسانهها پی ببریم و دیدن آن خالی از لطف نمیباشد.
امیدوارم از مطلب “ بررسی فیلم Bombshell ” لذت برده باشید تا بعد