بررسی فیلم John Wick:  Chapter 3 – Parabellum / باران گلوله

بررسی فیلم John Wick:  Chapter 3 – Parabellum / باران گلوله

فیلم John Wick:  Chapter 3 – Parabellum  سومین قسمت از سری فیلم های John Wick به کارگردانی Chad Stahelski می باشد. در John Wick:  Chapter 3 – Parabellum، جان ویک باید با عواقب کشتن سانتینو دِ آنتونیو مواجه شود. در ادامه با بررسی فیلم John Wick:  Chapter 3 – Parabellum با مجله اینترنتی ساعت 7 همراه باشید.

اگه میتونی منو بگیر

(این قسمت حاوی اسپویل است)

داستان جان ویک سوم : آماده برای جنگ، درست بلافاصله بعد از قسمت دوم اتفاق می افتد. حالا جان ویک یک قاتل مطرود است که برای سرش 14 میلیون دلار جایزه گذاشته اند. او می داند که در نیویورک دیگر هیچ کجا امنیت ندارد و قاتلین حرفه ای مانند موروملخ بر سرش ویران خواهند شد تا 14 میلیون دلار را بگیرند که پول کمی نیست. اما جان هم به همین راحتی ها تسلیم نخواهد شد.

از طرف دیگر انجمن با فرستادن یک قاضی سعی دارد کسانی که در همکاری با جان برای کشتن سانتینو دِ آنتونیو نقش داشته اند را بیابد تا آنها را مورد قضاوت انجمن قرار دهد و بر اساس میزان همکاری، آنها را مجازات کند. جان یک صلیب و یک مهر را بعد از درگیری در کتابخانه نیویورک بدست می آورد و سپس به نزد زنی می رود که او را بزرگ کرده و تمام آموزش های لازم برای تبدیل شدنش به جان ویک داده است ، می رود.

با نشان دادن صلیب از او طلب یاری می کند. زن با این که میداند بخاطر این کار مورد قضاوت قاضی قرار می گیرد به او کمک می کند. در کازابلانکا جان با صوفی که او هم قاتلی حرفه ای است دیدار می کند و با نشان دادن مهر از او درقبال لطفی که در گذشته در حقش انجام داده طلب کمک می کند. با دیدن Elder و بازگو کردن این حقیقت که می خواهد زنده بماند تا همواره عشق به همسرش را بیاد داشته باشد با فدا کردن حلقه ازدواجش دوباره به جرگه ی قاتلین بر می گردد اما باید لطفی کند، او باید وینستون را بکشد.

دربازگشت به نیویورک و درگیری با افراد گروه Zero به هتل کانتیننتال می رود اما در کشتن وینستون درنگ می کند. وینستون به او می گوید که میخواهد به عنوان یه قاتل خونسرد از او یاد شود یا مردی که همسرش را دوست داشت. با آمدن قاضی و تسلیم نشدن وینستون، حکم تقدس هتل برداشته شده و جنگی بین ویسنتون با انجمن شروع می شود. در انتها قاضی تقاضای مذاکره می کند و وینستون با خیانت به جان او را به نظر می کشد. اما جان توسط بوئری که او هم مورد قضب قاضی و سران انجمن واقع شده بود نجات می یابد. هر دو آماده می شوند تا خشم خود را به انجمن نشان دهند.

(پایان اسپویل)

همه را بکُش

سرتاسر فیلم John Wick:  Chapter 3، پر است از اکشن های نفس گیر و پر جنب و جوش که لحظه ای شما را آرام نمی گذارد. جان ویک با بازی “کیانو ریوز” شخصیتی ساکت و تودار، با واکنش های سریع و خشن اما در دل این همه خشونت قلبش بخاطر عشق می تپد. عشق به زنی که او را از عالم سیاه و مخوف خلافکاران و جنایتکاران بیرون آورده و گوشه ی روشن دنیا را به او نشان داده است.

این واقعیت از او شخصیتی خاکستری ساخته که صرفاً یک آدمکش محض نیست. می خواهد گوشه ای آرام را بیابد و با یاد عشقش بقیه عمرش را سپری کند. اما مثل اینکه سیاهی او را هرگز رها نخواهد کرد. جان ویک هر بار از اینکه بازیچه دست این و آن قرار می گرفت بیزار بود. بنابراین سعی داشت تا خود را دوباره از نو بسازد و شاید بتواند گذشته سیاه خود را فراموش کند اما هرگز نتوانست از این سیاهی خلاصی یابد زیرا که هر چه قدر که سعی در آرام جلوه دادن خود و عادی بودن داشت اما درونش آتشی بود که آماده انفجار بود و این امر با کشته شدن سگش! در قسمت اول دوباره روشن شد.

بازی های خوب و گیرا

نقش آفرینی کیانو ریوز و بروز احساسات خشم آلود یا بیزار بودن از انجمن و این فرقه بازی ها یا خونسرد بودن در زمانی که خنجری را در چشم یک قاتل فرو میکند بسیار خوب از آب درآمده است. کیانو ریوز که بخاطر دچار شدن خواهرش به سرطان مدتی از سینما کنار گرفته با سری فیلم های جان ویک دوباره اسمش به سر زبان ها افتاد. بازی خوب لارنس فیشبورن در نقش شاه کارتون خوابها نیز همچنین  زیبا و دلنشین است.

وجود بازیگرانی بزرگ در این سری فیلم همچون کیانو ریوز و لارنس فیشبورن و یان مکشین یا هالی بری در همین قسمت به بهتر شدن فیلم کمک شایانی کرده است. درست است که فیلم به مانند بازی های سبک “Hack ‘n Slash” می ماند که در آن فردی با اسلحه ای در دست سِیلی از دشمنان را از پای در می آورد، بدون اینکه آخ بگوید اما وجود داستانی جالب  و مخاطب پسند و صحنه های مبارزه در سطوح مختلف از روی اسب بگیرید تا روی موتورسیکلت از کف خیابان تا خیابان های مراکش همگی باعث شدند تا با فیلمی به قول معروف “بکش بکش” محض طرف نباشیم.

در این فیلم حتی خود “جان ویک” قهرمان نیست بلکه از نظر من یک ضد قهرمان است که سعی دارد انسان خوبی شود اما اعمال گذشته اش او را رها نمی کنند.

وجود شخصیت پردازی های خوب در کنار خاکستری بودن اکثر شخصیت ها که هر یک در قبال کمکی که به جان می کنند خواسته نیز دارند و به گفته جوکر “اگر در کاری حرفه ای هستی آن را مجانی انجام نده” در پرداخت بهتر داستان کمک شایانی کرده است. در این فیلم حتی خود جان ویک قهرمان نیست بلکه از نظر من یک ضد قهرمان است که سعی دارد انسان خوبی شود اما اعمال گذشته اش او را رها نمی کنند. البته شاهد ضعف هایی در فیلنامه هستیم به طور مثال چگونه جان ویک با یک قایق از نیویورک تا کازابلانکا را طی می کند. به نظرم نویسندگان می توانستند صحنه اکشن زیبایی را در آب های اقیانوس آرام بسازند. حال شاید بودجه کمی داشته اند یا با تصور اینکه فیلم طولانی می شود از این کار صرف نظر کرده اند. صحنه های مربوط به مراکش واقعاً جای کار بیشتری داشت. نویسندگان می توانستند بیشتر از کاراکتر صوفی (با بازی هالی بری) استفاده کنند.

ایرادهای نه چندان بزرگ

قاب بندی تصاویر و استفاده از رنگ های مشکی و سرمه ای و تیره و نورپردازی فیلم برای خلق صحنه های اکشن فیلم در نیویورک به خوبی به کار رفته اند. این ترکیب رنگ ها و تونالیته ها باعث شده تصویری خوفناک از نیویورک به تصویر کشیده شود. در مقابل شاهد ترکیب رنگ زرد طلایی و سرمه ای در سکانس های مربوط به مراکش هستیم که باز هم در پیشبرد مقاصد کارگردان و تیم سازنده خوب عمل کرده است.

مورد دیگری که یادم آمد باز هم مربوط به فیلمنامه و همین سکانس مراکش است که جان ویک با لباس معروف خودش در خیابان قدم می زند و آن قدر تابلو  است که نیازی به شناسایی ندارد اما قاتلین که در مراکش هستند می گویند “خودشه”!اگر جان لباس محلی به تن می کرد سازندگان می توانستند صحنه ای باورپذیر تر خلق کنند. همچنین دیگر احتیاج نبود تا در سکانس مربوط به دیدار با Elder کت شلوار تنش را در بیاورد و دوباره یکی دیگر بر تن کند!

تاکید زیاد کارگردان به خشونت به عنوان مثال در صحنه مبارزه ی افراد انجمن با جان در هتل وینستون با این که عالی است اما در بعضی موارد شاهد شلیک چندین گلوله توسط ویک به سر افراد بخت برگشته انجمن هستیم که به نظرم افراط گونه است. من به شخصه آدم احساسی نیستم اما مگر افراد انجمن دارای نوار سلامتی هستند که جان چندین گلوله نثار کلّه ی آنان می کند تا بمیرند! البته شاید چون فیلم یک فیلم برای عامه مردم است کسی زیاد به این نکات توجه نکند اما من آدم منطقی ای هستم!

اکشن و دیگر هیچ

در مقابل موسیقی فیلم که کار Tyler Bates است که در کارنامه خود ساخت موزیک متن فیلم Guardian of the Galaxy را نیز دارد به خوبی در صحنه ها اکشن به کمک کارگردان می آید. کارگردان فیلم چاد استالسکی جز همین سری فیلم جان ویک کار دیگری را در کارنامه خود ندارد و به نظرم هربار کار او نسبت به نسخه قبلی بهتر شده و صحنه ها و سکانس های اکشن را بهتر از قبل ساخته و پرداخته است. بهترین Act را از تیم جلوه های ویژه و بازیگران خود گرفته است. فیلم با بودجه 75 میلیون دلاری ساخته شد که در امریکای شمالی به فروش 321.7 میلیون دلاری رسید که نشان موفقیت و مخاطب پسند بودن آن دارد. در سال 2021 باید منتظر نسخه چهارم این سری فیلم مهیج و عامه پسند باشیم.