بررسی فیلم در جبهه غرب خبری نیست ۲۰۲۲
در فیلمِ “در جبهه غرب خبری نیست” یا All Quiet on the Western Front با گروهی از سربازانی آلمانی در حین جنگ جهانی اول همراه میشویم. چهار دوست و دانش آموز جوان با شور و ذوقی وصف ناپذیر، البته به واسطه دروغها و حرفهای زیبایی که در وصف جنگ در مدرسه و رسانهها شنیدهاند، برای ثبت نام و ورود به جنگ در تقلا هستند. لبخند از روی لبانشان در حین آموزش در ارتش پاک نمیشود! سرخوش از اینکه تا سالِ دیگر همسری زیبا اختیار میکنند شعری با مزمون مشابه همخوانی میکنند… آنها هنوز ماهیت اصلی جنگ و خوی وحشتناک آن را نمیشناسند. اما وقتی به معنای واقعی کلمه قدم به میدان جنگ میگذارند، از همان دقایق ابتدایی از ترس به خود میلرزند… و صحنههای را تجربه میکنند که هیچگاه نمیتوانند آنها را از یاد ببرند… در ادامه میخواهیم بیشتر در مورد این فیلم ضد جنگی صحبت کنیم پس با بررسی فیلم در جبهه غرب خبری نیست همراه ما باشید…
مطلب مرتبط: مورد انتظارترین فیلم های سال 2022
دیگر فیلمهای جنگی (ضدِ جنگ) که در مورد آنها نوشتیم و ارزش دیدن دارند:
در فیلم سربازان در حقیقت تنها تیکتهای روی پیراهن یا یک عددِ روی یک پلاک فلزی برای ژنرالها یا افراد ارشد پشت جبهههای جنگ محسوب میشوند!
فیلم “در جبهه غرب خبری نیست” به شکل تاثیرگذاری قصد دارد نشان دهد سربازان در حقیقت تنها تیکتهای روی پیراهن یا یک عددِ روی یک پلاک فلزی برای ژنرالها یا افراد ارشد پشت جبهههای جنگ محسوب میشوند. در حالی که سربازان در لجن و خون خود غلت میزنند… آنها در پشت میزهای شام آنچنانی و تجملاتیشان غذاهای رنگارنگ تناول میکنند و از نقشه جنگ، نبرد و پیروزی حرف میزنند! در حالی که میبینیم سربازان از کمبود مواد غذایی رنج میبرند و برای سیر کردن شکمشان دست به هرکاری میزنند! (که حتی باعث ایجاد اتفاقات ناگواری نیز میشود) وقتی آنها روی کاغذ در مورد نقشههای جنگیشان صحبت میکنند، در حقیقت میلیونها انسان بیگناه در دنیای واقعی در حال پر پر زدن بر سر تنها چند صد متر خاک هستند!
فیلم قبل از اینکه حتی شخصیتهایش را معرفی کند، به لباسهای تن آنها جان میدهد. حال در طول فیلم، وقتی ناخودآگاه به لباس سربازان نگاه میکنید، خون هزاران بیگناه را روی آنها حس خواهید کرد!
صحنههای آغازین و انتهایی فیلم تکان دهنده و میخکوب کننده است، به طوری که تا ساعتها نمیتوانید آنها را نادیده بگیرید، فیلم به درستی شما را بخشی از خود میکند و تاثیرش را به شکل ویران کنندهای در ذهنتان باقی میگذارد.
بگذارید با توصیف ابتدای فیلم آغاز کنیم. در دقایق ابتدایی آرامش قبل از شروع جنگ و جنگل زیبایی به نمایش در میآید که حیوانات با آرامش در آن زندگی میکنند و با آغاز جنگ از آن جنگل باشکوه چیزی جز ویرانی باقی نمانده است… در سکانس بعدی با گروهی از سربازان آلمانی که به زودی به کوهی از جسد بدل میشوند رو به رو میشوید. کوهی از جنازه مانند کوهی از گوشتِ در حال فساد میماند اما لباسها و پوتینهایشان که بدرد بخور است! لباسهایی که چرخهی بازسازی آنها در ابتدای فیلم نشان داده میشود! فیلم قبل از اینکه حتی شخصیتهایش را معرفی کند، به لباسهای تن آنها جان میدهد. حال در طول فیلم، وقتی ناخودآگاه به لباس سربازان نگاه میکنید، خون هزاران بیگناه را روی آنها حس خواهید کرد!
“در جبهه غرب خبری نیست” یک فیلم جنگی همه چیز تمام است! فیلم به خاطر طراحی صحنه خارقالعاده و فیلمبرداری باشکوه و فنیاش توانسته سکانسهای میخکوب کننده زیادی را برای مخاطبانش به یادگار بگذارد. سنگرهایی که با سربازان تکه تکه شده مزین شدهاند و آهنگ خشن و پرانرژیای که مو را به تنتان سیخ میکند! موسیقی متن “هائوشکا” بخشی از هویت فیلم است، بدون آن حس تاریک و تلخی که در سراسر فیلم حس میشود، آنچنان به درونتان نفوذ نمیکرد. در اینجا مجموعهای از عوامل دست به دست هم داده تا یک فیلم ضدجنگ قدرتمند شکل بگیرد. فیلمی که در هر قدم تلنگری با خود به همراه دارد و در روزهایی که هنوز جنگ و مرگ و میر دست از سر دنیا برنداشته، وجود چنین فیلمهایی در ضدیت با جنگ کاملا ضروری است.
این اولین بار نیست که از روی رمان “در جبهه غرب خبری نیست” اثر نویسنده آلمانی “اریش ماریا رمارک” فیلمی اقتباس میشود. اولین فیلم به بعد از جنگ جهانی اول و قبل از آغاز جنگ جهانی دوم و ۱۹۳۰ باز میگردد. اگر فیلم را گیر آوردید حتما نگاه کنید کارگردان آمریکایی لوئیس مایلستون با امکانات آن زمان یک فیلم تاثیرگذار و پر از سکانسهای تلخ و احساسی برایتان تدارک دیده است. فیلم اقتباس شده بعدی به سال ۱۹۷۹ باز میگردد. فیلمی که به دست کارگردان آمریکایی “دلبرت من” ساخته شده است و با اینکه از نظر ساخت و کیفیت نبردها بهتر عمل کرده ولی نتوانسته تاثیرگذاری فیلم سال ۱۹۳۰ را تکرار کند. حال بعد از دو اقتباس آمریکایی از داستانی آلمانی، شاهد ساخت فیلم توسط “ادوارد برگر” نویسنده و کارگردان آلمانی هستیم.
اگر بخواهیم این سه فیلم را که از یک منبع و داستان اقتباس شدهاند مقایسه کنیم باید گفت هرکدام تاثیر خاص خود را در زمان خود بجای گذاشتهاند اما فیلم سال ۲۰۲۲ با امکانات حال حاضر سینما و البته بازی بسیار خوب بازیگرانش، طراحی صحنه و جلوههای ویژه چشمنواز مسلما جذابترین فیلم محسوب میشود. اما از نظر نشان دادن فروپاشی ذهنی سربازان، داستان سرایی، پایبند بودن به داستان اصلی، نمادسازی و فرم سینمایی نسخه ۱۹۳۰ از دو همنام خود پیشی میگیرد. از نظر بسیاری از سینما دوستان و منتقدینِ سینما فیلم سال ۱۹۳۰ یکی از بزرگترین فیلمهای ضدجنگ تاریخ سینما محسوب میشود. اما بلاخره با فیلمی طرف هستیم که بیش از ۹۰ سال از عمرش میگذرد… (البته صد در صد ارزش دیدن دارد) پس بهتر است به فیلم ۲۰۲۲ برگردیم و بیشتر در مورد آن صحبت کنیم.
فیلم دقیقا میداند چطور حس بودن در جنگ را برایتان زنده کند، لحظات پر التهابی که مرگ از همیشه نزدیکتر است. از همه طرف انفجار و ترکشهایی که هر لحظه ممکن است کار سربازان را بسازد… اینجاست که حسی که درون سرباز نگون بخت است به شما نیز نفوذ میکند! آن موقع است که میخواهید بروید و دندانهای آن مدیر مدرسه ابتدای فیلم که در وصف جنگ و خوبیهایش پرچانگی میکرد را در دهانش بریزید!
“در جبهه غرب خبری نیست” نسخه ۲۰۲۲ داستان شخصیتی به نام ”پال بایمر” که به همراه سه همکلاسی خود “آلبرت کروپ”، “فرانتس مولر” و “لودویگ بهم” در ارتش امپراتوری آلمان ثبت نام میکنند و عازم جنگ میشوند را روایت میکند. فرمانده در همان روز اول اعزام رو به “پال بایمر” میکند و میگوید تو تا صبح خواهی مرد! اما او اشتباه میکند، پال نه تنها آن روز نمیمیرد بلکه زنده میماند تا اتفاقات تلخ و شیرینی را در طول چند سال خدمت در خط مقدم و پشت جبهههای جنگ تجربه کند. این اتفاقات بخش اصلی داستان را تشکیل میدهد. همینطور فیلم بخشهایی از امضای پیمان صلح و معاهده ورسای را نیز به نمایش گذاشته، چیزی که در کتاب به آن اشاره نشده است. در این قسمتها به طور غیرمستقیم اشاره میشود که شرایط سخت معاهده صلح باعث میشود در آینده هیتلر برای انتقام جویی از این شکست به قدرت برسد و در نهایت میلیونها انسان بیگناه در سراسر دنیا در آتش این کینه توزی به کام مرگ بروند، که این موضوع بیراه و دور از واقعیت هم نیست.
پال با سربازان بیشتری در طول داستان آشنا میشود، ماجراهایی که برخی از آنها بسیار تلخ است! برخی از آنها دقیقا مانند نسخه ۱۹۳۰ ساخته شده و برخی از اتفاقات کاملا بکر و نو است. از بسیاری از جهات فیلم “در جبهه غرب خبری نیست” کم نقص است اما از نظر شخصیت پردازی نمیتواند آنچنان درخشان عمل کند. همینطور فرم روایی داستان نیز آنچنان که باید و شاید قدرتمند نیست. اما فیلم دقیقا میداند چطور حس بودن در جنگ را برایتان زنده کند، لحظات پر التهابی که مرگ از همیشه نزدیکتر است. از همه طرف انفجار و ترکشهایی که هر لحظه ممکن است کار سربازان را بسازد… اینجاست که حسی که درون سرباز نگون بخت است به شما نیز نفوذ میکند! آن موقع است که میخواهید بروید و دندانهای آن مدیر مدرسه ابتدای فیلم که در وصف جنگ و خوبیهایش پرچانگی میکرد را در دهانش بریزید!
نتیجه گیری…
امتیاز فیلم در جبهه غرب خبری نیست
اگر به دنبال دیدن یک فیلم جنگیِ بسیار خوش ساخت، هیجان انگیز و زیبا میگردید که حرفی برای گفتن داشته باشد و اثری بر رویتان بگذارد و اتفاقاتش تا مدتی دست از سرتان برندارد! فیلم در جبهه غرب خبری نیست یا All Quiet on the Western Front را از دست ندهید… اتفاقات تلخ و تاثیرگذاری منتظر شماست.