پیش نمایش بازی Last Of Us II / همه چیز در مورد انتظارترین بازی سال 2020 “آخرین بازمانده از ما 2”
در سال 2013 یک اتفاق ویژه در دنیای بازی های کامپیوتری افتاد و آن آمدن یکی از منحصر به فرد ترین و خاص ترین بازی های کامپیوتری تمام دوران بود. یک بازی کامپیوتری که داستان و شخصیت پردازی در دنیای گیم را به مرز های جدیدی وارد کرد. با سایت ساعت هفت همراه باشید با پیش نمایش بازی Last of Us II آخرین اطلاعات از این بازی را بدست بیاورید و با هم به تحلیل گیم پلی های منتشر شده از بازی می پردازیم. (مسلما اگر اطلاعات جدیدی در مورد بازی در ماههای آینده منتشر شود این پست به روز می شود.)
مطالب مرتبط:
پیش نمایش بازی Ghost of Tsushima
خاطرات Last Of Us (حاوی اسپویل از بازی قبلی)
در Last Of Us دیدیم که این بازی در مورد بقا و زنده ماندن در دنیایی آخر و زمانی بود. دنیایی که به شدت تاثیر گذار و زنده درست شده بود. گیم پلی بازی لحظات پر استرس و پر هیجانی برایمان خلق کرد و داستان پر از سورپرایز های باور نکردنی و غافلگیر کننده بود. داستانِ الی و جوئل که با هم همسفر شده اند. یک سفر پر احساس و پر کشش که اتفاقاتش مانند میخی در مغر انسان فرو می رود. دیالوگ هایی فوق العاده خوش فکر که برایتان ماندگار می شود. از تجربه ی تمام این لذات 7 سال (نسخه PS3) می گذرد و نوبتش است که با شماره ی دوم بازی که قرار است در تاریخ 21 فوریه 2020 به صورت انحصاری برای کنسول PS4 منتشر شود آن خاطرات را دوباره زنده کنیم. یک حسِ نوستالژی و دوست داشتنی از خاطراتی که انگار همین دیروز برایمان اتفاق افتاده اند…
در بازی Last Of Us با همسفر، همراه بودیم. جوئل که دخترش را در اثر شیوع قارچی آخر و زمانی از دست داده است و الی یک دختر 14 ساله که در برابر این بیماریِ قارچی به نوعی مصون است و نقشی کلیدی می تواند برای معالجه ی این بیماری و حتی بازگشت دنیا به حالت عادیش می تواند ایفا کند. این یک ترکیب کم نظیر در دنیای سرگرمی هاست و حال آن دو همسفر می شوند. جوئل داغ دار و الی یک نوجوان شیطان و بازیگوش که می خواهد در این دنیای آخر و زمانی تنها نباشد و به کسی تکیه کند. دو شخصیت کاملا متضاد در کنار هم ولی برای یک هدف و به سمت یک مسیر می روند. باید الی به آزمایشگاه برسد شاید راهی برای درمان این بیماری و نجات دنیا پیدا شود. این راه پر خطر، پر تلاطم ، پر از اتفاقات ویژه برای گیمرهاست. و در آخر با یک پایان بندی ماندگار “Last Of Us” به یکی از بهترین و خاطره انگیزترین بازی های تاریخ دنیای گیم تبدیل می شود. (در پستی جداگانه به داستان کامل شماره ی یک خواهیم پرداخت.)
اما Last Of Us 2 …
وقتی شماره ی قبلی بازی را نگاه می کنیم به یکباره انتظاراتمان به شدت افزایش پیدا می کند. اگر قرار است چیزی بهتر از شماره ی قبل تجربه نکنیم پس همان بهتر که اصلا آن را تجربه نکنیم! وقتی شماره ی قبل یک شاهکار به تمام معنا بود پس Naughty Dog که یکی از بهترین سازندگان دنیای گیم است کارِ بسیار سختی برای ساختِ دنباله ی آن دارد و علت تمام تاخیرهایی که برای این بازی رقم خورد ساخت بازی با بهترین کیفیت ممکنه است و در این مورد باید از سونی تشکر کرد که تمام قد از Naughty Dog و بازیش حمایت کرده است و مطمئنا با فروش خوب بازی این حمایت پاسخ داده خواهد شد.
داستان Last Of Us 2 حدود 5 سال بعد از اتفاقات شماره ی قبلی و حدود 25 سال بعد از شیوع بیماریِ قارچیِ Cordyceps Brain Infection است که به نوعی در مورد قارچی است که کنترل مغز انسان ها را در دست می گیرد و آنها را به نوعی زامبی مبدل می کند. الی اکنون 19 ساله شده است و بازیکنان کنترل او را در دست خواهند داشت و همینطور جلوتر جوئل که اکنون حدود 50 سال سن دارد نیز به الی می پیوندد. داستان ها و شخصیت ها و اتفاقاتی کاملا متفاوت و غیر قابل پیش بینیی در انتظار بازیکن است. در دنیای Last Of Us فقط مشکل زامبی های قارچی نیستند اینجا دنیای آخر و زمان است و هیچ قانونی در کار نیست و انسان ها نیز به جان هم افتاده اند و دنیایی پر هرج و مرج و خوفناک را به وجود آوردند… حال پنج سال گذشته … الی دیگر آن دختر بچه ی کوچک و معصوم نیست … او پنج سالِ دیگر در این دنیای وحشتناک زنده مانده است پس او نیز تبدیل به بخشی از این دنیا شده است…
می خواهیم کمی دمویی که از بازی مشاهده کردیم را تفسیر کنیم تا بیشتر با گیم پلی ، اتمسفر و دنیای Last Of Us 2 آشنا شوید…
بازی در نقش “الی” در جنگلی تاریک و سرد در جریان است. در صحنه ی اول می بینیم او در حال کشتن فردی با چاقوست ، آهنگی روح نواز در پس زمینه شنیده می شود که اتمسفر را خاص و خوفناک می کند. در همان ثانیه های اولیه جزئیاتِ چشم گیر و گوش نواز شما را متحیر می کند. صدای باد در لا به لای درختان ، صدای قورباغه هایی که از زیر پای الی عبور می کنند و قور قور می کنند… جزئیات تصویری یکی از بی نظیرترین بازی هایی است که تا به حال دیده شده است. صدای سوتی از راه دور استرس را به بازیکن منتقل می کند و الی نیز از وجود آنها با خبر می شود. الی نیم خیز در بین گل و لای و علف های هرز جلو می رود و به دنبال محلی برای مخفی شدن است. از دور افرادی با مشعل هایی در دست دیده می شوند و در حال گشت زنی در محیط جنگل هستند. الی در لابه لای چمن های بلند مخفی می شود و نیم خیز به جلو می رود. از همین جا می توان استرس و غیر قابل پیش بینی بودن بازی را درک کرد. دشمنان بسیار باهوش و تعداد آنها بسیار زیاد است و الی در این بخش یکه و تنهاست. به نظر می رسد به جز مخفی کاری چاره ی دیگری برای الی برای گذر از دشمنان پیش رویش نیست. کمی آن طرف تر در روی چوبه ای مردی حلق آویز شده است. یک اتمسفرِ ترسناکِ آخر و زمانی در پیش روی بازیکن قرار دارد و بازیکن همراه با الی حس تنهایی و ناچیزی را درک می کند.
دشمنان به الی نزدیک و نزدیک تر می شوند و نفس بازیکن به همراه الی در سینه حبس می شود. یک آهنگِ زیر پوستی که درجه ی حرارات و استرس بازیکن را بالا می برد کم کم در حال پخش شدن است. صدای کلاغ ها با صدای قورباغه ها ترکیب می شوند. صدای سوتی که از راه دور می آید و ماشین خرابی که در آن نزدیکی دیده می شود و یک جنازه ی پوست کنده آویزان به تیر برق که وحشت را به بازیکن منتقل می کند. صدای آوا و التماسِ مردی از راه دور “لطفا ، اینکا رو نکن… نکن…” و نفسی که جرات ندارد از سینه به بیرون پرت شود…مردی روی چوبه ی دار التماس و تمنا می کند که زنده بماند و الی از لا به لای علف ها در حال دید زنی این صحنه هاست. فردی بیرحمانه شکمِ مرد روی چوبه ی دار را می درد و فریاد مرد به آسمان می رود. یک وحشی گریِ غیر قابل تصور و اینجاست که استرس و ترس بیشتر در درونتان وارد می شود. تصورِ اینکه اگر “الی” گیر این افراد شرور بیفتد وحشتناک است. دل و روده ی مرد به بیرون از شکمش می افتد و نفس در سینه ی الی حبس می شود… ناگهان یک صدای سوتِ بسیار بلند از دور شنیده می شود. اینجا چه خبر است واقعا استرس سرتا پای بازیکن را فرا می گیرد…”پخش شید!” انگار دشمنان احساس خطر کرده اند و به دنبال چیزی می گردند…
الی به بلندی می رود تا وارد ساختمان شود و شاید راه فراری بدون دیده شدن پیدا کند… انگار او محاصره شده است. در پشت ماشینی خراب پناه می گیرد و محیط را دید می زند تا شاید راهی برای نجاتِ خود پیدا کند. آهنگی استرس زا در پس زمینه شنیده می شود که هنوز اوج نگرفته است. تیر کمان از پشت الی بیرون می آید و یکی از دشمنان پیش رویش که تنها شده است را هدف می گیرد و او را به زمین می اندازد. این حداقل کاری است که می تواند انجام دهد. به پیش جسد می رود و وسایلی که دیگر بدرد آن مزدورِ مرده نمی خورد را بر می دارد چرا که زندگی او به جمع آوری این وسایل بستگی دارد. تیر ها بسیار کم هستند او یک تیر کمان بیشتر ندارد. بازی تلاش برای بقا و زنده ماندن است نه یک بازی اکشن پر از مهمات این را فراموش نکنید. در میان راه ناگهان فردی در جلوی الی ظاهر می شود نفس الی بند امده است او به سرعت خود را پشت خودرویی پنهان می کند. از سوراخی که در آنجا است پایین می رود و خود را مخفی می کند. بازی پر هیجان و پر کشش ساخته شده است. الی از ماشین بالا می رود تا خود را به طبقه ی بالاتر ساختمان برساند. صدای آهنگ دست از سر بازیکن بر نمی دارد. فردی در رو به روی الی با چاقو در حال گشت زنی است. آهسته و نیم خیز به سمت او می رود. در نیمه ی راه ، فردی او را از دور می بیند. و او مجبور می شود با تیر کمان او را بکشد اما در آخرین لحظات او سر و صدا می کند . ” گرگ…. گرگ….” مردِ چاقو بدست حضور الی را متوجه می شود و به سمت او یورش می آورد…
با یک جای خالی به موقع الی از چاقو خوردن نجات پیدا می کند. یک درگیریِ تن به تن که ناگهان یک دشمن دیگر سر و کله اش پیدا می شود… گیم پلی وحشتناک و خوفناک و غیر قابل پیش بینی ساخته شده است. هیچ لحظه ای نمی توان پیش بینی کرد چه اتفاقی می افتد و هوش مصنوعی فوق العاده ی دشمنان همیشه شما را غافلگیر می کند. استرس و ترس یک بخش جدا نشدنی در وجود شما در طول کل این بازیست. الی از دو طرف محاصره شده است. یک چاقو در زیر گلوی زن کار او را می سازد. واقعا مانند یک فیلم سینمایی پر هیجان می ماند تا یک بازی کامپیوتری… چیزی که شاهدش هستیم فوق العاده است. درگیری تن به تن با مرد دوباره از سر گرفته می شود و چکشی که در صورت مرد فرو می آید و کار او را می سازد. جهان و اتمسفری که Naughty Dog خلق کرده است خوفناک ، واقعی ، استرس زا و همه چی تمام است. الی اسلحه ی مرد را بر می دارد ولی ناگهان صدای مردی دیگر که اسلحه دارد شنیده می شود. صدای بسیار بلند شلیک گلوله در محیط می پیچد و الی باید این بار در جایی خود را مخفی کند و فرار می کند. “لعنت…” صدای گلوله فوق العاده واقعیست و هر بار شلیک شدنش مو به تن بازیکن سیخ می شود. صدای پرواز کلاغ ها و صدای نفس نفس ها و فرارِ الی همه چیز را پر استرس تر از قبل کرده است…از همه سمت به سوی الی شلیک می شود او با سرعت می دود از موانع می پرد تا جای امنی برای خودش پیدا کند… صدای برخورد گلوله با شیشه ی ماشین و الی بلاخره یک سری علفِ بلند پیدا می کند به درون آنها نیم خیز می شود. دشمنان باهوش او را شناسایی کرده و محاصره می کنند. ” اون داخله علفا رفته…مراقبه خودت باش…”
صدای سوت شنیده می شود و دو نفر نیز از طرف دیگر به الی نزدیک می شوند. او محاصره شده است. یک کلت دارد با فقط هشت تیر و دشمنان باهوشی که از همه سمت او را محاصره کرده اند. در آن نزدیکی یک کامیونِ بزرگ است. الی مجبور می شود به زیر آن سینه خیز برود. صدای نفس نفس زدن و استرسی که مانند خون در رگ های بازیکن در جریان است… -“ایتن” -“چی شده؟” -“گرگ… اون این سمتی اومد… لعنت بهش…” این صحبت های دو تا از دشمن های بازی با هم هستند انگار الی را گرگ خطاب می کنند. اتمسفر خوفناک است و بازیکن منتظر است هر لحظه اتفاقی غیر قابل پیش بینی بیفتد. “برگرد … برو” ناگهان یکی از دشمنان به روی پا می نشیند و می خواهد زیر ماشین ها را چک کند …. وای اگر در آن زیر بمانیم گیر خواهیم افتاد… زن به سمت الی نزدیک و نزدیک تر می شود و الی به سمت زن نشانه رفته است… استرس در نفس های الی شنیده می شود… زن کاملا خم می شود تا زیر ماشینی که الی در آن مخفی شده است را ببیند… و اینجاست که یک تیر از طرف الی به سر او برخورد می کند… صدای شلیک گلوله در زیر ماشین وحشتناک است… دشمنان صدای شلیک را شنیده اند و به سمت الی می آیند… این را می تواند از اثر قرمزِ کم رنگی که در وسط صفحه ظاهر شده است فهمید و از همان سمت دشمنان صدا را شنیده اند و به سمت الی می آیند. باید زودتر کاری کند و فرار کند… یک نفر از پشت پای الی را می گیرد و او را از زیر ماشین بیرون می آورد “ای موش…” مربع روی بدن مرد نمایش داده می شود که باید به سرعت زده شود تا مرد را از الی دور کنید. و وقتی او را با لگد از الی دور کردید می توانید از اسلحه برای کشتن مرد استفاده کنید. دشمنان به اسم همدیگر را صدا می کنند و بعد از کشتن ایتن، فردی از دور با ناراحتی اسمِ او را فریاد می زند.
تنها سه تیر برای الی باقی مانده است و دشمنان او را شناسایی کرده اند. دو تیر خرج مرد دیگر می شود و الی تنها یک تیر دارد. آخرین شلیک گلوله به زن تیر کمان دار و سلاح او خالی از فشنگ می شود. استرس بالا می گیرد و تنها راه فرار برای او باقی مانده است. لحظات پر اضطراب و پر از درگیری درست شده اند. نیم خیز الی خود را پشت خودروها مخفی می کند. و از بلندی می پرد تا به سمت دیگر برسد. با سرعت یک بطری که روی زمین افتاده است را بر می دارد و فردی که به سمتش می آید را با آن مهمان می کند و بطری را به سمتش پرتاب می کند. او را می گیرد و از او به عنوان سپر در مقابل تیر کمانی که به سمتش پرتاب می شود استفاده می کند. صدای سوت ، چند نفر دیگر با اسلحه به سمت الی می آیند. صدای نفس های الی ، شلیک شات گان و شکسته شدن شیشه … الی خود را به سمت دری باز پرتاب می کند و پشت ویترینی مخفی می شود. به هیچ عنوان نمی توان لحظه ی بعدی را پیش بینی کرد. هر لحظه ممکن است دشمن از هر سمتی به سمتی الی بیاید. آنها جلوی در هستند و در حال نقشه کشیدن که چطور جلوی او را بگیرند. یک تیکه چوب در پهلوی الی فرو رفته است. او به زور تکه چوب را از بدنش جدا می کند… او زحمی و درمانده است و از هر سمت دشمنان به او نزدیک می شوند. همه جا را می گردند و الی خود را به سمتی دیگر می کشد تا دیده نشود. یک نفر شات گان دارد ، یک نفر تیر و کمان و نفر سوم که یک مرد قوی هیکل و بسیار بزرگ است که یک چکشی بسیار بزرگ در دست دارد.
به سمت جنازه ای می رود که یک تیر روی آن است. تیر را بر می دارد شاید به کارش بیاید. هوش مصنوعی بسیار بالاست . دشمنان بسیار با هوش هستند و همه جا را وارسی می کنند. در اینجا الی با وسایلی که جمع کرده یک تیر می سازد یک تیر که منفجر می شود. این بهترین راه برای مقابله با این تعداد از دشمن است. در این بخش بازی نشان می دهد که گشت زنی و جمع آوری همه چیز پر اهمیت است چرا که برای زنده ماندن و پیشروی در بازی به این وسایل احتیاج مبرمی است. هواس دشمن به سمت الی نیست و این بهترین فرصت برای اوست تا تیرِ بمبی را به وسط دشمنان پرتاب کند. یکی از آنها بلافاصله می میرد و بعدی که زحمی و گیج است با قمه ی الی از پای در می آید. ولی مرد قوی هیکل هنوز زنده است… او به سمت الی یورش می آورد و چکش بسیار بزرگش را به سمت الی تاب می دهد. الی جای خالی داده و از قمه اش استفاده می کند. یک درگیری سخت و تن به تن شکل می گیرد. مرد که قدرتِ بسیار بیشتری دارد الی را به سمتی پرتاب می کند. او زخمی و درمانده است… به سختی از جایش بلند می شود اما مرد دست بردار نیست چکش را بالا می برد ولی الی به موقع ضربه ی او را جا خالی می دهد. وای دشمنی دیگر از آن سمت به سمت الی شلیک می کند و الی پا به فرار می گذارد. به صورتی جدی می توان گفت حتی یک ثانیه نیز بازی آرام و قرار ندارد این یکی از هیجان انگیز ترین گیم پلی های دیده شده است و مطمئنا تجربه اش فوق العاده دلچسب و لذت بخش خواهد بود. جزئیات استفاده شده در تصاویر ، صداها و آهنگ بسیار خوب کار شده است.
الی از لای ویترین ها فرار می کند. و زن تیرکمانی را غافلگیر می کند و کارش را می سازد. و تیرهای او را بر می دارد…ناگهان ضربه ی محکم پتک به شکم الی می خورد… صدای سوت گوش … نفس های سنگین ، حالت خوفناک صفحه و تار شدن آن همه چیز را به یکباره مرگبار و خوفناک می کند. الی ضربه ی دوم را جا خالی می دهد. تیر کمان را بر میدارد و با تمام وجود سه تیر روی مرد خالی می کند. خون ریزی ، صدای نفس نفس زدن های مرد ، صدای نفس های الی … مرد در آخرین لحظات زندگیش“تو میدونی … اینجا سرزمین فداکاری هستش…”…و قمه ی الی که در گردن مرد فرود می آید… و ضربه ی بعدی که سر او را قطع می کند….
ساخت دشمنانی با شخصیت پردازی ، اسم و نوع حمله و حالت و چهره ی خاص و صدای مشخص و البته هوش مصنوعی فوق العاده بالا کاری کرده است که بازیکن متحیر از چیزی که می بینید شود و مطمئنا شما نمی توانید تمایزی بین گیم پلی و کات سنس ها از لحاظ جزئیات قائل شوید. Naughty Dog فوق العاده عمل کرده است و انتظار برای تجربه ی بازی بسیار سخت است. در بازی شاهد دیدگاههایی وحشتناک هستیم. سال ها زندگی در مریضی و دنیای آخر و زمانی اعتقاداتِ عجیب و غریبی را برای مردم بوجود آورده است. مثلا سرزمین فداکاری انگار جاییست که مردم را به قتل می رسانند شاید برای آرامشِ خدایی که ساخته اند! نکات و جزئیات بسیار بالاست و در همین چند دقیقه می توان در این مورد بیشتر از این ها نوشت …
————————————-
سفری در میان برف و خون …
صحنه ی بعد یک صحنه ی برفی ست. و “الی” سوار بر اسب همراه با دختری به نام “دیانا” که در جلو در حال حرکت است دیده می شود. صدای کشیده شدن سم اسب روی برف و رد برف که به زیبایی هر چه تمام تر واقعی و عالی درست شده است. دور نماهای تحسین بر انگیز و کوهستان های پر برف و پر از جزئیاتِ تصویری و صدایی که نفس را در سینه حبس می کند. جزئیات به قدری بالاست که انگار سرما در درون وجودتان رخنه می کند. با عبور الی و همراهش از میان برف ها می توانید ببینید که برف های روی درخت سُر می خورند و به زمین می افتند و این جزئیات متحیرتان خواهد کرد. اینجا لحظات آرام بازیست ، صحبت های دوست داشتنی و آهنگ ملایمی که در پس زمینه اتمسفر را آرام و دل چسب می کند. وقتی از رودِ نیمه یخ زده عبور می کنند می توانید شکسته شدن یخ روی آب را ببینید.
در صحنه ی بعدی الی به همراه دیانا وارد ساختمانی نیمه متروک شده اند. به نظر در اتاق بعدی گازی سمی یا ویروسی وجود دارد. هر دو ماسکی به صورت می زنند. دیانا به شوخی به الی می گوید: ” یادت باشه نمی خوام به صورتت شلیک کنم.” و الی باحالتی مسخره “لطفتو میرسونه! ” محیط بسیار تاریک است و الی با چراغ قوه باید محیط را روشن کند. وجود چنین مکان هایی اتمسفرِ بازی را بشدت هیجانی و استرس زا می کند. آهنگ پس زمینه به یکباره مرموز می شود تا تاثیر محیط در وجودتان بیشتر شود. می بینیم که الی وسایل (پیچ) را از روی میز بر میدارد. با این وسایل می توانید چیزهای بسیار مفیدی بسازید که برای از سر راه بر داشتن دشمنان جلوتر بسیار به کارتان می آید. الی از شکافی روی دیوار عبور می کند و به بخش دیگر اتاق خود را می رساند. نور چراغ به زیبایی هر چه تمام تر محیط تاریک بازی را روشن می کند. یک شکافِ دیگر در این اتاق وجود دارد. و ناگهان الی پاییش گیر می کند. صحنه به یکباره تغییر می کند و حالت گیم پلی عوض می شود. الی به همراه دیانا به طبقه ی پایین سقوط می کنند. آوار روی الی فرو افتاده است و هر دو سعی می کنند که آوار را از روی الی کنار بزنند.
ناگهان یک زامبی قارچی با صدای عجیب و وحشتناکش وارد اتاق می شود. دیانا اسلحه اش را به سمت او نشانه می رود و در اینجا لحظاتی کنترل دیانا را در دست می گیریم. صدای زامبی وحشتناک و گوش خراش درست شده است. واقعا اتمسفر بازی کم نظیر است. با دو تیر در سر زامبی قبل از اینکه به کسی آسیب وارد شود، موجود بر روی زمین می افتد. آوار از روی الی کنار می رود و باز کنترل الی را در دست می گیریم. در پشت ویترینی پناه می گیریم. زامبی هنوز زنده است و سر و صدای عجیب و غریبش را متوقف نکرده است ، یکی دیگر در سمت دیگر فروشگاه پرسه می زند. این گونه زامبی ها چشمی ندارند و به صداهای اطراف بسیار حساسند… الی آرام به سمت جلو حرکت می کند. به صورت مخفیانه به پشت یکی از زامبی ها می رود و آن را می کشد. صدای نفس نفس زدن هایی که از زیر ماسک خفه به نظر می رسد. الی بطریی از روی زمین بر می دارد و به سمت دیگر زامبی پرتاب می کند. وقتی زامبی به صدا عکس العمل نشان می دهد الی از فرصت استفاده کرده یک تیر در سر زامبی می زند. تیر بعدی کار زامبی را می سازد. خون به طرز وحشتناکی روی زمین غلت می خورد و گسترده می شود… جزئیات بی نظیر است و اتمسفر فوق العاده پر تنش است.
در صحنه ی بعدی الی تنهاست. از یک مانع بلند عبور می کند و لابه لای علف های بلند مخفی می شود. جزئیات علف ها بی نظیر است. دشمنان از حضور الی با خبر شده اند و در این صحنه یک سگ می بینیم. قرار است اتفاقات عجیبی بیفتد و دیگر حتی مخفی شدن نیز برای الی کارساز نیست. سگ به راحتی می تواند بوی او را تشخیص بدهد و او را به سرعت شناسایی کند “هی. یه متجاوز دیگه داریم. یه دختره … دیدیش؟ ” “نه… یه مرد لعنتی این نزدیکا بود.” … الی به دردسر افتاده است. مرد بلند از دور می گوید: ” دنبال دو نفر می گردیم.” … ” این دود واسه چیه؟” از اون کامیونه میاد” ” چرا گذاشتی همچین اتفاقی بیفته..” واقعا بازی به زیبایی حسی کاملا واقعی بین دشمنان بازی بوجود آورده است. مرد فریاد زنان : ” فقط پیداشون کن … من اون متجاوزای لعنتی رو می خوام” … الی تیر و کمانش را در می آورد و آرام از پنجره ی شکسته وارد خانه می شود… صدای ریختن خرده های باقی مانده ی پنجره به روی زمین …الی همه جا را به دنبال مهمات و وسایل بدرد بخور می گردد. یک بطری روی زمین است شاید بدردش بخورد آن را بر می دارد. وقتی از پله ها پایین می رود مردی را از دور می بینید که در حال گشت زنی است. الی مرد را از پا در می آورد. انگار او امکان دیدن اشخاص از پشت دیوار را نیز دارد تا بهتر بتواند قدم های بعدیش را بر دارد. بازی مانند یک پازل می ماند و هر قدم را باید با فکر و آنالیز کاملِ محیط برداشت. با تیر و کمان محافظی که بالای خانه در حال نگهبانی است را از پا در می آورد و نیم خیز به پیش میرود.
انگار جسدی پیدا شده است و الی به دردسر افتاده است. دشمنان در حال حرف زدن و برنامه ریزی برای گیر انداختن الی هستند. الی روی زمین می تواند دراز کش تیر اندازی بکند. انعطاف گیم پلی واقعا بی نظیر است. سینه خیز بین علف ها حرکت می کند تا شناسایی نشود. از پنجره ای وارد خانه می شود. صدای پارس سگ از دور به گوش می رسد. انگار بویی به مشامش رسیده است. ناگهان از جلوی الی از پنجره سگی در جلویش ظاهر می شود. هیچ لحظه ی قابل پیش بینیی در بازی وجود ندارد و هر لحظه ممکن است اتفاقِ متفاوتی برای شما بیفتد و بازی شما را غافلگیر کند. سگ به سمت الی هجوم می آورد و الی از پنجره ای که آمده بود به بیرون می پرد اما مردی به همراه سگی دیگر در جلویش ظاهر می شود. واقعا در دردسرِ بدی افتاده است ،او به سختی فرار می کند ولی سگ از پشت او را غافلگیر می کند. صحنه های بازی پر از استرس و دلهره درست شده اند و عالی هستند. وضعیت الی به شدت وخیم است و از همه سمت دشمنان او را محاصره کردند و سگ ها به دنبال او هستند. سگ دشمن جدید بازی است که به شدت بازی را سخت و خوفناک کرده است چرا که حتی حالت مخفیانه و ایمن بازی را به نوعی از بین می برد. صحنه ها فوق العاده استرس زا درست شده اند. مبارزه با آدم های واقعی با هوش مصنوعی و سگ بخشی از ماجراست و مبارزه با زامبی های قارچی متنوع کاملا گیم پلی را تغییر می دهد و سبک بازی شما باید کاملا در مواجهه با آنها غافلگیر می کند.
سگ ها بو می کشند و دشمنان از وجود شما آگاه می شوند و سگ را بدنبال بوی شما به محیط می فرستند. اینجا دیگر جایی برای نفس کشیدن وجود ندارد و همیشه باید منتظر اتفاق جدیدی بود. بازی پر از ساخت و ارتقای وسایل مختلف انواع تیر ها ، ارتقای انواع اسلحه ها می باشد . پس گشت زنی در محیط بازی و پیدا کردن آیتم های مختلف بسیار حیاتی و ضروریست. آپگرید ها شدت تکان اسلحه ، سرعت نشانه گیری ، وسعت صدای پخش شدن تیر را دست کاری می کنند. همچنین می توانید برای اسلحه Silencer نیز درست کنید که واقعا در هر چه مخفیانه تر رفتن بازی کمک شایانی می کند. دشمنان از راه دور را بهتر است با تیر و کمان و بدون صدا و نزدیک را با کلت صدا خفه کن از پا در بیاورید. با پرتاب وسایل می توانید حواس دشمنان را پرت کرده تا به موقع آنها را غافلگیر کنید. می توانید به بالای ساختمان ها بروید تا دشمنان را بدون اینکه دیده شوید با تیر کمان خلاص کنید. و حرکات دشمنان را در پشت دیوارها ببینید و حرکت بعدی آنها را شناسایی کنید. اینها بخش هایی از امکاناتی است که در برابر دشمنان باهوش بازی می توانید از خود دفاع کنید و بازی با اینها می خواهد به زیبایی بالانس بازی را حفظ کند. هر چند دشمنان همیشه شما را با هوش مصنوعی بسیار قویشان غافلگیر خواهند کرد.
اسلحه ها را می توانید از لحاظ میزان صدمه ای که وارد می کنند ، تکان های کمتر ، نشانه گیری هدف های دورتر و تعداد تیر ها قوی کنید. و اینها می تواند به شما در طول سفر خطرناکتان کمک کند. در این بخش نیز به جزئیات به زیبایی توجه شده است و اسلحه هایی می بینیم که می توانید قطعه قطعه ی آن را تغییر دهید و بهتر کنید. استفاده از انواع اسلحه ها ، انواع نارنجک ها ، تله های انفجاری این ها را باید در طول مبارزات استفاده کنید و مطمئن باشید اگر به فکر جمع آوری مهمات و وسایل موجود در محیط نباشید با دردسر بزرگی رو به رو خواهید شد.داستان بازی به نظر می رسد در مورد یک انتقام جویی است و در تریلر آخر می بینیم که جوئل نیز به الی در این راه محلق می شود. در کل بازی یک اکشنِ هیجان انگیز ، مخفیانه و هوش مندانه است و بی صبرانه منتظر تجربه ی بازی Last Of Us 2 در تاریخ 21 فوریه 2020 هستیم.
امیدوارم از مطلب “پیش نمایش بازی Last Of Us II” لذت برده باشید تا بعد…
[…] پیش نمایش بازی Last Of Us II / آخرین بازمانده از ما 2 (پیش نمایش قدیمی) […]
[…] پیش نمایش بازی Last Of Us II / آخرین بازمانده از ما 2 […]
آقا خیلی کامل و زیبا بود دستتون درد نکنه