بررسی انیمیشن سریالی Castlevania
انیمه کسلوانیا / Catlevania از سال ۲۰۱۷ شروع و تا امسال در چهار فصل از Netflix پخش شد و به اتمام رسید. خالق این اثر Warren Ellis است که به همراهی Adi Shankar که نقش تهیهکننده را داشت، خلق شد. از صداپیشگان مطرح این انیمه هم میتوان Richard Armitage را نام برد که نقش تِروِر بلمونت را بر عهده دارد. این انیمه براساس بازی Castlevania که توسط شرکت کونامی ساخته شده است، تولید شده، و توانست هم نظر مخاطبان را به خود جلب کند و هم منتقدان را مجاب کرد که نظراتی مثبت روانه نقدهای خود کنند. با ما در سایت ساعت هفت با بررسی انیمیشن سریالی Castlevania همراه باشید.
مطلب مشابه: بهترین سریال های سال 2021
به صفحه لیست بهترین سریال ها برای دسترسی به مطالب بیشتر در مورد سریالهای محبوب و برتر مراجعه کنید…
ریشههای دراکولا
دراکولا را “برام استوکر“(Bram Stoker) وارد رمانها و داستانهای فانتزی کرد که تا به امروز هم در سرتاسر دنیا طرفداران خاص خود را دارد. فیلمها، سریالها، بازیها، کتابها، انیمه و انیمیشنهای بسیاری بر اساس دنیای دراکولا و خونآشامها خلق شده است که تعدادشان سر به فلک میکشد. در این میان بازی Castlevania و اللخصوص The Symphony of the Night از مشهورترین و پر طرفدارترین فرنچایزها براساس داستانهای دراکولا و خونآشامها هستند.
اما ریشههای دراکولا را همه میدانند، آنطور که گفته شده منبع الهام استوکر برای خلق دراکولا به رومانی قرن پانزدهم میلادی بر میگردد. نام این شاهزاده رومانیایی Vlad Tepes بوده است. او فرزند دوم اشرافزادهای به نام Vlad II Dracul بوده است که لقبش Dracula بوده، که به معنای فرزند Dracul است. او در ترانسیلوانیا بزرگ شده و تحت تعالیم شوالیهای و مذهبی(مسیحیت) قرار میگیرد. طبق اسناد تاریخی او عضو محفل شوالیهها به نام Dracul بوده است، در زبان رومانیایی معنای Dracul، اژدها میباشد. او حاکم Walachia بوده که امروزه جزوی از خاک رومانی است. Vlad Tepes بخاطر بیرحمیاش نسبت به دشمنانش به بدنامی شهرت یافته بود. او انواع شکنجههای جسمی از پوست کندن تا زنده زنده سوزاندن و قطع عضو و غیره را روی دشمنان بخت برگشتهاش انجام میداده است. بر طبق اسناد تاریخی او جلوی یورش ارتش عثمانی در سال ۱۴۶۲ میلادی را گرفته است و حدود ۲۰۰۰۰ هزار جسد را به رود دانوب ریخت و آن را به رنگ سرخ درآورد. در سال ۱۴۷۶ توسط مجارها دستگیر و زندانی شده است ولی از حبس گریخته و در همان سال در نبردی کشته شده است.
چیزی که او را نمادی از خونآشامها تبدیل کرده داستانهایی است که از او برجای مانده است، مانند زدن نان به خون دشنمناش و خوردن آن نان و یا قدم زدن و خوابیدن با اجساد، از جمله این داستانها هستند. البته این خط آخر را میتوان خرافات در نظر گرفت ولی خب در قصاوت او شکی نیست. در اروپا شبیه Vlad Tepes میتوان به Elisabeth Bathory اشاره کرد که قبل از او میزیسته است و داستانهای خونآشامی الیزابت درست بعد از مرگش در سال ۱۶۱۴ میان مردم و قصههای عامیانه رواج مییابد. میگویند که او برای اینکه جوان بماند در خون دختران باکره، حمام میکرده است!
درباره Castlevania
بازی Castlevania یکی از محبوبترین بازیهای قدیمی است. این بازی اولینبار برای کنسول NES یا میکرو (به تعبیر مردم خودمان) منتشر شد. اما نسخه Symphony of the Night این بازی توانست هم فروش قابل ملاحظهای داشته باشد و هم از نظر منتقدان یکی از بهترین بازیهای تاریخ است. تیم تولید انیمه سعی کرده که طراحی و کارگردانی هنری اثر را با الگوبرداری از کار Ayami Kojima کارگردان هنری بازی Symphony of the Night انجام دهد که باید گفت موفق هم شده است. در ابتدا قرار بود این انیمه یک انیمیشن سینمایی چندگانه باشد ولی خیلی خوب شد که Netflix این اثر را در قالب سریالی انیمهای منتشر کرد. همانطور که میدانید Netflix عنوان کرده که بخاطر موفقیت این اثر و DOTA (بررسی انیمیشن سریالی DOTA: Dragon’s Blood / دوتا: خون اژدها) که توانستند مخاطبان زیادی را بدست آورند، قرار است آثار بیشتری را براساس بازیهای رایانهای خلق کند.
…متن دارای اسپویل داستانی است… (قبل از دیدن به نتیجهگیری مراجعه کنید)
بررسی انیمیشن سریالی Castlevania/ فصل اول
فصل اول انیمه Castlevania دارای چهار قسمت بود، زیرا تیم تولید تصمیم داشت آنرا تبدیل به اثری در قالب سینمایی کند. در ابتدا با دراکولا و قلعه مخوفش آشنا میشویم، اما زنی جسور وارد کاخش میشود زیرا از اینکه نمیتواند مشکلات مردم را بهبود دهد ناراحت است اما او امیدش را از دست نداده است. جسارت و مهربانیاش قلب دراکولا را نرم میکند، طوری که او دلباختهاش میشود و تمام اسرار قلعه را در اختیارش قرار میدهد تا بتواند به پزشکی ماهر تبدیل شود. دراکولا و این زن که نامش لیزا میباشد صاحب فرزندی به نام Alucard میشوند که این بچه نیمه انسان نیمه خونآشام است و برعکس خونآشامها نور خورشید نمیتواند پوستش را از بین ببرد البته او را اذیت میکند ولی باعث مرگش نمیشود. لیزا به میان مردم میرود زیرا هدفش رهایی انسانها از امراض بود تا بتواند اندکی از دردهای آنها را تسکین دهد. اما کلیسا به دنبال جادوگران و کیمیاگران است تا آنها را بسوزاند، زیرا معتقد است که آنها پیرو شیطان هستند و مردم را آلوده میکنند. لیزا نیز گرفتار تعصب این افراد مذهبی میشود و او را زنده زنده میسوزانند. در اینجا که دراکولا بنابر توصیه همسرش به سفر رفته تا نژاد انسان را بشناسد، زیرا از آنها ناامید شده بود، با خبر میشود که زنش را انسانها کشتهاند. او خشمش را نثار مردم Wallachia میکند و قول میدهد که همه آنها را بکشد.
فصل اول انیمه Castlevania چهار قسمت داشت که هر اپیزود ۲۴ تا ۳۰ دقیقه زمان میبرد که برای انیمیشنی در این سطح بسیار بسیار کم بود، اما Netflix مطمئن نبود که این انیمه بتواند مخاطبانی که به آثار ژاپنی خو گرفتهاند را مجاب کند که به تماشایش بنشینند. با این حال نظرات مثبت منتقدین و جذب مخاطبانی جدید برای Netflix، آنها را مجاب کرد که این انیمه را مورد حمایت قرار دهند تا تیم تولید بتواند ایدههایش را عملی کند. فصل اول بیشتر به آشنایی با فضای داستان و شخصیتهای جدید میپردازد. نویسنده اثر Warren Ellis سعی کرده داستانی دراکولایی جدید خلق کند که تنها چیزی که از “برام استوکر” قرض گرفته، همانا نام دراکولا است. او اثری را خلق کرده که کاملا جدید است و کاملا وفادار به Theme اصلی داستانهای بازی Castlevania میباشد.
اینبار داستان آخرین نواده خاندان خونآشام کُش Belomnt را میبینیم که کلیسا آنها را مطرود و کافر خوانده و همه آنها را تبعید کرده است. حال تنها یک نفر از خاندان Belmont بر روی زمین قدم میزند که نامش Trevor است. مردی که آبجو را لذتبخشتر از سکس میداند، ولی عیاش و زنباره نیست و مهارت کافی برای استفاده از شلاق معروف و باستانی خانوادهاش را دارد. شخصیت Trevor در بازیها هم حضور داشت ولی Warren Ellis او را بسیار بهتر و کاریزماتیکتر طراحی کرده و در واقع به او جانی دوباره داده است. همینطور شخصیت Sypha Belnades که در بازیها پیشینه متفاوتی داشت و Warren Ellis پیشینهی او را تغییر داد و شخصیتی سرزنده و پویا و شوخطبع درست کرده که متلکهایش به Trevor و Alucard شما را میخنداند. شخصیت Alucard در فصل سوم تازه شکل میگیرد ولی در این فصل نیز حضوری درخور دارد و امکان ندارد از او بدتان بیاید.
بررسی انیمیشن سریالی Castlevania / فصل دوم
در فصل دوم متوجه میشویم که هر کاراکتری غیر از Trevor و Sypha و آلوکارد (هدفشان کشتن دراکولا میباشد)، نیّت و هدفی دارد، این مورد در قصر دراکولا که اکنون تمام سردارانش را فراخوانده، بازتاب دارد. بیشتر از همه این Carmilla است که از فصل اول و با پیش کشیدن مسئله همسر دراکولا و اینکه چرا دراکولا او را تبدیل به خونآشام نکرد، نشان میدهد که حتی خونآشامها نیز متفقالقول و متحد نیستند و اهداف مختلفی دارند. در این فصل بیشتر از سه شخصیت اصلی داستان با شخصیتهای دربار دراکولا آشنا میشویم. کارمیلا که مشخص است، فقط بخاطر ترس از دراکولا نیامده است و اصلا از او واهمهای هم ندارد و خیلی رُک در برابرش صحبت میکند و سعی میکند رهبری همه را در دست بگیرد که با مخالفت دراکولا مواجه میشود.
دو شخصیت Isaac و Hector که از بازی Curse Of Darkness آنها را میشناسیم در این فصل بیشتر با پیشینه، فلسفه و اینکه چرا در دربار دراکولا هستند، آشنا میشویم. شخصیت آیزاک علاوه بر تغییر ظاهری پیشینهای بسیار بهتر از بازیها دارد و مانند بازی کاملا به دراکولا وفادار است. او درکی عمیق از کاریکه انجام میدهد دارد ولی همواره تنها جلوی پایش را میبیند و اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد را به آینده میسپارد، این بدان معنا نیست که آیزاک عواقب اعمالش را نمیداند و آنها را در نظر نمیگیرد، خیر، او آنقدر ثابت قدم و فهیم است که برای رسیدن به هدفش جوانب کار را در نظر میگیرد ولی دلنگران آینده نیست. از طرفی هکتور شکاک است و درونگرا و خیلی انسانشناس نیست، تا بداند چه کسی خوبیاش را میخواهد چه کسی بدیاش، همینطور Carmilla در جای جای این فصل هر دو نفر را مورد کنکاش قرار میدهد.
در این فصل با داستان نبرد دراکولا و انسانها مواجه میشویم و نابودیای که وعدهاش را داده بود. دراکولا هم مشکلات دربار و هم غم از دست دادن همسرش را دارد و در این فصل با اینکه چهرهای غمگین داد ولی آتش خشمش مردم Wallachia را در بر گرفته است و Trevor، Sypha و آلوکارد درصدد هستند تا راهی برای متوقف کردن قلعه متحرک دراکولا بیابند و به او شبیخون بزنند.
بررسی انیمیشن سریالی Castlevania / فصول سوم و چهارم
در این فصول با حوادث بعد از مرگ دراکولا روبرو میشویم و شخصیتهای جدیدی به داستان اضافه میشوند. از دربار خود کارمیلا و Saint Germain که به Trevor و Sypha در وقایع Lindenfeld کمک میکند گرفته تا هیولایی مگسوار که با آیزاک همصحبت میشود. آلوکارد نیز میترسد بخاطر رفتن Trevor و Sypha و بخاطر تنهایی دیوانه شود و سعی میکند هم قلعه دراکولا و هم گنجینه بلمونتها را سروسامان دهد و از آنها برای تعالیم مردم استفاده کند که نتیجه این طرز تفکر و بینش را در فصل سوم دیدیم. در فصل سوم میفهمیم که کلیسا بخاطر خشمگین کردن دراکولا در منطقه Wallachia، جلال و شوکتش را از دست داده و مردم یا آواره شدهاند یا در خرابهها روزگار میگذرانند.
در میان تمام کاراکترهای فصل سوم Saint Germain بسیار مرموز و عجیب است و در آخر میفهمیم که به دنبال چیست و از روستائیان و فرقه کاهن اعظم سالا چه میخواهد. او شخصیتی دارد که به داستان طراوت میبخشد اما مرموز بودنش باعث میشود که نتوانیم به او اعتماد داشته باشیم. داستان Trevor و Sypha را در کنار Alucard و Carmilla شاهد هستیم. کارمیلا درصدد است تا زمینهایی که بخاطر جنگهای دراکولا از بین رفته و انسانها هنوز نتوانستهاند خود را بازبیابند، را فتح کند. او به همراه سه خواهرش (همپیمان هستند) میخواهد تمام دنیا را فتح کند و از هکتور که آهنگر روح است برای ساخت ارتشی از جهنمیان کمک میگیرد. البته هکتور در فصل سوم توسط این سه خواهر به بازی گرفته میشود و داستانش از آیزاک جذابتر بود. آیزاک در طول فصل سوم درصدد انتقام گرفتن از آنهایی است که به دراکولا خیانت کردند و کارمیلا و هکتور از اهداف او هستند. فصل چهارم تقابل همه اینها را داریم که رودروی همدیگر قرار میگیرند و داستان به اوج خودش میرسد. پایان بندی اثر نیز نه شاهکار است نه افتضاح و درخور چنین داستانی نوشته شده است و شما را ناامید نمیکند.
نتیجه گیری….
کارگردانی اثر و صحنهپردازیها و گرافیک هنری همانطور که بیان کردم مانند بازی Symphony of the Night است. با اینکه از آثار مشابه ژاپنی اندکی ضعیفتر است ولی آنطور نیست که به ذوقتان بزند و نتوانید تحملش کنید. این انیمه برای بزرگسالان است زیرا دارای صحنههای جنسی، خون و خشونت فراوان است، چیزی که انیمههایی در این سبک و سیاق باید دارا باشند. تیم صداپیشگان نیز که بسیار عالی از عهده نقشهایشان برآمدهاند و اصلا جای ایرادی ندارند.
انیمه Castlevania با اینکه در فصل چهارم تمام شد ولی به خاطر موفقیتی که به دنبال داشت، نت فلیکس را مجاب به معرفی اسپینآفهایی از روی این سریال کرده که ارزش صبر کردن دارند. البته هنوز بر این عقیده هستم که ۱۰ قسمت و یا ۸ قسمت برای انیمهای ۳۰ دقیقهای نمیتواند کافی باشد، مخصوصا آنکه باید یک سال برای فصل بعد منتظر بمانید و این مسئله چیزی است که Netflix به نظرم باید در آن تجدید نظر کند و سریالهای انیمیشنی با تعداد قسمتهای بیشتر و جزئیات قویتری را درست کند. با این حال انیمه Castlevania بخاطر شخصیتپردازی و داستان جذاب و درگیرکنندهاش ارزش وقتی که برایش صرف میکنید را دارد و مطمئنا از دیدنش لذت خواهید برد.
انیمیشن سریالی Castlevania
نمره سایت ساعت 7 (ارزش اثر)
(خیلی خوب)
نفرین دراکولا
انیمه Castlevania با اینکه در فصل چهارم تمام شد ولی به خاطر موفقیتی که به دنبال داشت، نت فلیکس را مجاب به معرفی اسپینآفهایی از روی این سریال کرده که ارزش صبر کردن دارند. البته هنوز بر این عقیده هستم که ۱۰ قسمت و یا ۸ قسمت برای انیمهای ۳۰ دقیقهای نمیتواند کافی باشد مخصوصا آنکه باید یک سال برای فصل بعد منتظر بمانید و این مسئله چیزی است که Netflix به نظرم باید در آن تجدید نظر کند و سریالهای انیمیشنی با تعداد قسمتهای بیشتر و جزئیات قویتری را درست کند. با این حال انیمه Castlevania بخاطر شخصیتپردازی و داستان جذاب و درگیرکنندهاش ارزش وقتی که برایش صرف میکنید را دارد و مطمئنا از دیدنش لذت خواهید برد.
امیدواریم از مطلب ” بررسی انیمیشن سریالی Castlevania ” لذت برده باشید تا بعد…