نقد و بررسی بازی Black Myth Wukong / و حالا نوبت چین است
درود بر شما همراهان گرامی مجله اینترنتی ساعت هفت با نقد و بررسی بازی Black Myth: Wukong در خدمت شما هستیم. بازی Black Myth: Wukong در تاریخ ۲۰ آگوست ۲۰۲۴ منتشر شده و توسط استودیوی Game Science ساخته و توزیع گشته است. پس با ما همراه باشید تا بفهمیم آیا چینیها هم میتوانند حرفی برای گفتن در صنعت بزرگ بازیهای رایانهای داشته باشند یا خیر….
تگ مرتبط: نقد و بررسی بازی
مقدمه
همچون کرهجنوبی، بازیسازان چینی نیز بیشترین فعالیت را در بازار بازیهای موبایلی دارند. زیرا پلتفرم موبایل به راحتی میتواند اقشار مختلف مردم با هر سن و سالی را درگیر خود کند. در مترو به سمت خانه میروید، برای گذران وقت با موبایل بازی کنید. در هواپیما نشستهاید، با موبایل خود بازی کنید تا به مقصد برسید و چندین مثال دیگر در این دست نشان میدهد که پلتفرم موبایل چقدر قدرتمند و پولساز است. اما بازیهای کنسولی و کامپیوتری نیز بازار گستردهی خود را دارند. مشکل این است که اگر میخواهید برای خود سهمی در این بازار پیدا کنید باید بودجهی کلانی هم در نظر بگیرید. وقتی بازی Spider-Man 2 با بودجهی ۳۰۰ میلیون دلاری (که از بسیاری از فیلمهای هالیوودی بیشتر است) ساخته میشود، ناخودآگاه هراسی بر دل افرادی که میخواهند وارد این عرصهی رقابتی شوند میاندازد. زیرا اگر شکست بخورند و فروش نکنند، هزینهی گزافی باید بپردازند. کار حتی ممکن است به تعطیلی و از دست دادن شغلشان نیز بکشد. بنابراین بهترین کار ساخت بازیای با بودجهی کم ولی سرگرمکننده یا به قولی ساخت بازی در سبکی که میدانیم مخاطبپسند است، میباشد. از طرفی فشار توزیعکننده یا سرمایهگذاران نیز میتواند اثر تخریبی در این پلتفرم (کنسول و PC) را افزایش دهد و منجر به هدر رفت بودجه و شکست اثر شود. مثلاً Lords Of The Fallen که پارسال منتشر شد و از لحاظ بهینهسازی کاملاً فاجعه بود. زیرا کارگردان بازی افشا کرد که تهیهکنندگان فشار آوردند به جای Unreal Engine 4 با Unreal Engin 5 کار کنند تا گرافیک بازی از Elden Ring بیشتر شود. اتفاقی که چون تیم سازنده تجربهای از UE5 نداشت منجر به فاجعه در روز عرضه شد که محصول نهایی چیزی جز Bug و Glitch و Crash نبود.
حال شرکتهای چینی و کرهای اندکی از پلتفرم موبایل دست کشیده و وارد گود بازیهای کنسولی و PC شدهاند. اتفاقی خوشایند زیرا که خلاقیت و ایدههای بکر وارد این کالبد و پلتفرم پر از کلیشه خواهد شد. اما کرهایها تا به الان موفق بودهاند زیرا Lies of P و Stellar Blade بسبار موفق عمل کردند و توانستند انتظارات مخاطبان را برآورده کنند. حال نوبت چینیهاست تا وارد گود شوند و به ما نشان دهند چه چیزی برای عرضه دارند. Black Myth: Wukong تنها یک بازی از یک استودیوی چینی نیست، Black Myth: Wukong بازیای ساخت کشور چین است که AAA است و بودجه زیادی (حالا نه در اندازهی Spider-Man 2) به خود اختصاص داده تا فرهنگ و سبک و ایده و خلاقیت خود را به معرض دید جهانی قرار دهد. بازار هدف آنها فقط چین نیست، بازار هدف آنها هر کسی است که کنسول یا PCئی در خانه دارد. به نظرم Black Myth: Wukong میتواند فروش قابل توجه دست یابد و در این زمینه موفق عمل کند. زیرا Gamerها همواره مشتاق کسب تجربیات جدید هستند.
میمون شاه وارد میشود
مجموعهی سیرِ باختر یا Journey to the West یکی از مشهورترین داستانهای افسانهای چین است که شهرت جهانی دارد. این رُمان در قرن ۱۶ میلادی توسط “وو چنگین” نوشته شده و دربارهی ماجراجوییهای سوان زانگ و سه شاگرد (البته چهارتا زیرا اسب-اژدها نیز جزو این گروه است) او به غرب چین و هند است تا کتابهای مقدس بودایی را بیابند. سوان زنگ از روی یک شخصیت واقعی برداشت شده است و سان ووکانگ (که اسم بازی نیز از روی او اقتباس شده) میمونی است که در طول این سفر بارها به داد سوان زانگ میرسد. Wukong و دیگر همراهان سوان زنگ گناهکارانی هستند که از بهشت تبعید شدهاند. “گوآن ین” الهه مهربانی به آنها یک فرصت دوباره داده است تا با محافظت از سوان زنگ بار دیگر خود را اثبات کنند و لیاقت بودن در بهشت را بدست آورند و تبدیل به راهب بودایی شوند. Wukong قدرتهایش را از یک راهب دائوئیسم یاد گرفته است ولی در بهشت از کوره در رفته و هرج و مرج میآفریند. “امپراتور یشم” با دادن لقب “حکیم بزرگ آسمان” سعی میکند Wukong یا میمون شاه را آرام کند. اما میمون شاه متوجه میشود که این لقب سطح پایین و نوعی توهین به اوست، بنابراین بهشت را بهم میریزد. به همین دلیل به عالم فانی تبعید شده و به مدت ۵۰۰ سال در کوهی حبس میشود. تا زمانی سوان عزم سفر میکند…. سوان زنگ به او لقب “روشنبین پوچی” میدهد و او را با خود همراه میکند. میمون شاه قادر به دیدن شیاطین در هر کالبدی است به همین خاطر سر این موضوع با سوان زنگ دچار سوتفاهم میشود که درسهای اخلاقی بسیاری در پی دارد. در این رُمان جذاب سوان زنگ و یارانش ۸۱ خان متفاوت را پشت سر میگذارند و در نهایت کتاب مقدس بودا را بدست میآورند.
حال که اندکی با میمون شاه یا Wukong و افسانهی او آشنا شدید به سراغ بازی Black Myth: Wukong برویم که میخواهد با میمونشاه هرجومرج را وارد دنیای ما کند. چندین عامل روی Black Myth: Wukong تاثیر دارند که همه آنها را در این بررسی توضیح خواهم داد. با این حال، هیچ یک از آنها باعث نمیشود اعتیادآور بودن بازی از بین برود. این یک سفر به ناشناختههاست، سفری در اسطورهشناسی چین که دست شما را میگیرد و با خود همراه میکند تا نادیدنیها را ببینید. داستان پیوند خوبی بین گرههایش ندارد و بعضاً ممکن است سردرگم شوید و از خود بپرسید “چه شد که به اینجا رسیدم؟” ولی سیر روایی جذابی دارد. از طرفی متناسب با ریشههای کمدی منبعی که از آن اقتباس میکند، سعی دارد با عنصر طنز شما را پای اثر نگهدارد. اما Black Myth: Wukong و طنز آن مانند پرت کردن تک تک تخممرغهای شانه تخممرغ به دیوار برای یافتن تخممرغ پخته است. یعنی آنقدر در طنز افراط میکند تا بالاخره شما را بخنداند که میدانم موفق هم میشود. اگر در مدیوم سینما بود این مدل طنزپردازی را به اصطلاح به چهارمیخ میکشیدم ولی از آنجا که با یک بازی طرف هستیم که روایت و قصه یک طرف قرار دارند و Gameplay در طرف دیگر، میشود این مدل داستانسرایی و طنزپردازی قابل تحمل دانست.
شروع و پرولوگ Black Myth: Wukong بسیار قدرتمندانه ساخته و پرداخته شده است. میمون شاه یا Wukong را داریم که در سنگ محبوس شده و افتتاحیه بازی نبردی حماسی را به تصویر میکشد که پس از حبس شاه میمون در سنگ و سالهایی که پیروانش منتظر احیای او بودند، میگذرد. بازی شما را تنها اُمید به روشنی پیروزی مینمایاند، شما آموزش میبینید و ماموریتهای مختلفی را برای جمعآوری اشیای مورد نیاز برای احیای میمون شاه انجام میدهید. اما اینجاست که داستان به نوعی از حرکت و سیرصعودیاش میایستد. مطمئناً با شخصیتهای دیگری روبرو میشوید و اتفاقاتی میافتد، اما منطق روایی پادرهواست.
شخصیتها فقط لحظاتی معرفی میشوند تا بعداً فراموش شوند و این تصور باقی میماند که توسعهدهندگان در گروههای جداگانه کار کردهاند و به آرامی پروژه خود را با یکدیگر ادغام کردهاند. سرعت روند بازی هرگز اُفت نمیکند زیرا شما همیشه در حال جنبوجوش هستید یا از مکانی به مکان دیگر میروید. زمان برای نمایش یا آماده کردن کافی برای اتفاقاتی که روی مانیتور میافتد، تلف نمیشود. در واقع بازی از شما میخواهد آن را انجام دهید و داستان و شخصیتها را در اولویت آخر خود قرار دهید. اطلاعات و شخصیتشناسی را میتوانید در منوی بازی پیگیری کنید، این نوع پردازش در مواجهه با شخصیتها و دشمنانی که با آنها روبرو میشوید به شما درک بهتری از اینکه چه کسی یا چه موجودی هستند، میدهند. با این حال، خارج از آن متن فوقالذکر، زیاد پیگیر آنها نشوید.
سرعت معرفی و محو شدن کاراکترهای بازی آنقدر زیاد است که بعضاً میتوان آن را طنز در نظر گرفت، فقط در عرض چند ثانیه با آنها مبارزه میکنید و دیگر هرگز آنها را نمیبینید. شخصیتی به نام Tiger Vanguard وجود دارد که بهترین معرفی را انجام میدهد، میآید، شکست میخورد و دیگر هرگز مطرح نمیشود. در هر بازی معمولی، این شخصیت به راحتی یکی از شرورهای اصلی خواهد بود، اما در اینجا، او فقط یک قطعه است و Villainهای اصلی که خندهدارتر هم هستند. دیگر نیازی به Material برای تقویت خود ندارید. این بازی شما را تشنه هیجان هر چیزی میکند که میخواهد به سمت شما پرتاب کند و از آنجا که بیتجربگی را میشود در لابهلای لایههای بازی مشاهده کرد، این چیزها به نومیدی میانجامند.
گیم پلی
اینجاست که تجربهی شما از بازی متفاوت خواهد. Black Myth: Wukong شباهتهایی به Stellar Blade دارد، گیمپلی سرعتی و Bossهای متفاوت و متمایز ولی چیزی که آن را از Stellar Blade جدا میکند این است که Black Myth: Wukong حداقل جزئیات داستانی و پیشینه را هم برای هیچ دشمنی یا Bossئی بیان نمیکند، سازندگان نمیخواهند شما درگیر قصه شوید بلکه اصرار دارند شما از باسی به باسِ دیگر بروید، بلافاصله از یک دشمن به دشمن بعدی. در منوی بازی البته میتوانید دربارهی یک کاراکتر بخوانید ولی مثالی بزنم آیا کاراکتر Baldur از God of War 2018 را از نوشتههای آترئوس در منوی بازی شناختید یا شخصیتپردازی او در روایت قصه؟ به همین دلیل گفتم که بازیکنان در تجربهی Black Myth: Wukong دو دسته میشوند، آنها که قصه برایشان اهمیت ندارد، بلافاصله از یک دشمن به دشمن بعدی میروند و بازی را میستایند، و آنها که کمی عمیقتر شده و ظواهر را کنار زده و متوجه میشوند داستان و شخصیتپردازی به هیچ عنوان برای سازندگان اهمیت نداشته است و صرفاً به چند نوشته بسنده کردهاند.
نبرد با Bossهای بازی بعضاً ناگهانی اتفاق میافتند. گاهی اوقات، شما باید به طور تصادفی با چندین boss بدون هیچ دلیل مشخصی مبارزه کنید. خوشبختانه، سیستم Checkpoint بازی شما را به شروع یک مبارزه نزدیک میکند، اما در صورت نبردهای چند مرحلهای، از جایی که مُردید بازی را ادامه میدهید. مواجهه با Grunt نیز بخش عمدهای از زمان بازی کردن شما را میگیرد، اما در بیشتر مواقع به راحتی میتوانید آنها را شکست دهید و فقط در زمانی که گروهی یورش بیاورند واقعاً یک تهدید به شمار خواهند رفت. اگر خیال میکنید که با یک Soulslike طرف هستید اصلاً اینگونه نیست و بازی بسیار بسیار بخشنده است و جز یکسری شباهت جزئی، اصلاً نمیتوان آن را یک Soulsborne به حساب آورد. در واقع دادن عنوان Boss Rush به بازی کاملاً بجاست. اگر Soulslikeباز ماهری هستید Black Myth: Wukong نمیتواند اعصاب شما را بهم بریزد.
هر یک از این هفت منطقه بازی بسیار بزرگ است و مسیرهای منشعب به شما اجازه میدهند در جهات مختلف حرکت کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد. مسیرهای مترویدونیایی وجود دارند ولی ساده هستند و امکان ندارد سردرگم شوید اما میتوانید خود را در جهان بازی گم کنید (منظورم حس غوطهوری خوبی در بازی وجود دارد). بازی سعی دارد یک RPGئه با درون مایههای قویِ اکشن ماجراجویی باشد، به مانند سفری که سازنده میخواهد حس کنید که در یک ماجراجویی در دل اساطیر چینی هستید.
مکانیزم مبارزات
شما به یک Staff مجهز هستید که با افزایش Levelاش قدرتمندتر میشود. از بین بردن دشمنان به شما Xp میدهد و با Will (اراده) تجهیزات میخرید و یا تجهیزات را ارتقاء خواهید داد. در اوایل بازی، مبارزات بسیار ساده است و کم کم شما شروع به آزاد کردن تواناییها و مهارتهای جدید میکنید، که هر کدام دارای درخت مهارتی هستند که میتوان از آن برای اصلاح قابلیتهای رزمی خود استفاده کرد. وجود درخت مهارت در بازی باعث شده Wukong را در مسیری که دلخواهتان است تقویت کنید. مثلاً بر جنبههای دفاعی او تاکید کنید یا تهاجمی شوید. علاوه بر این، هر زمان که بخواهید میتوانید این مهارتها را در Shrineها دوباره از نوع تعریف کنید.
مبارزات مفرحترین و هیجانانگیزترین بخش بازی هستند و احتمالاً بهترین بخش کل بازی هم این جنبه از Black Myth: Wukong باشد. در عمل، شما احتمالاً مات و مبهوت حرکات آکروباتیک Wukong خواهید شد. بازیکنان میتوانند در موقعیتهایی که الگوهای حمله سبک و سنگین را تغییر میدهند، حرکت کنند. همانطور که حملات را بر سر دشمن فرو میآورید، نوار Stun را افزایش میدهید که به شما امکان میدهد یک حمله سنگین قدرتمند را انجام دهید. علاوه بر این، میتوانید ارواح را تجهیز کنید که میتوانند به صورت جداگانه برای تأثیر بیشتر ارتقاء یابند. Perfect Dodge زمان را کاهش میدهد و i-frame را اضافه میکند، اما به دنبال چالشهای Sekiro یا Elden Ring نباشید. این بازی از شما میخواهد که نهایتاً آن را کامل کنید و مرگها فقط شما را به جدیدترین Shrine باز میگردانند، اما همچنان Experience و Will خود را بعد از مرگ حفظ میکنید. پیامد مُردن عمدتاً در زمان هدر رفته است نه از دست دادن چیزی. اگر در یک مسیر زیاد با مرگ مواجه میشوید کافی است کار خود را در مسیری دیگر پی بگیرید و قویتر شوید و دوباره بازگردید. محتوای جانبی کافی در کنار کمپین اصلی اتفاق میافتد و به شما امکان میدهد چند Level به دست آورید. تنها چیزی که در بازی دوست داشتم وجود داشت، Arial Combo بود چون این Jump-Kick بازی اصلاً خوب نیست.
مجموعه عظیمی از دشمنان وجود دارند که شما با آنها روبرو خواهید شد، Bossها که دائماً الگوی “حرکاتم را یاد بگیر و به موقع واکنش نشان بده” را القا میکنند، این را در کنار قفل کردن یا Focus کمی بد بازی قرار دهید. در برخی از مکانها چینش دشمنان و نحوهی حرکات آنها ضعیف انجام شده است. یک نمونه از این چینش ضعیف و Focus بد زمانی است که از زندان میخواهید فرار کنید و باید یک چوب را پل کنید تا از روی آن عبور کنید. آنطرف سه دشمن منتظر شما هستند و شما را تعقیب میکنند. با Focus روی یکی از آنها هم شما و هم دشمن از روی چوب به پایین میافتید و اگر Focus نکنید مواجهه با ۳ دشمن روی چوب هم سخت است و از طرفی باید Balance خود را روی چوب نیز کنترل کنید تا چوب واژگون نشود. خوشبختانه موقعیتهای اینچنینی اندک هستند.
یکی از مهمترین نکات منفی کل تجربه، نبود نقشه است. این مناطق بسیار بزرگ هستند و در حالی که پس از بازدیدهای متعدد به چیدمان و پستی و بلندیها عادت میکنید، اگر نقشه وجود داشت بهتر میتوانستید از موقعیت خود سردر بیاورید. سفر سریع نیز از این موارد آسیب میبیند، زیرا Shrineها به شما امکان میدهند از مناطق اولیه بازدید کنید، اما هیچ اشارهای در مورد اینکه آن نقاط در کجا قرار دارند، وجود ندارد. Shrineها همچنین به شما اجازه میدهند آیتمها، سلاحها و تجهیزات جدیدی بسازید که همگی به صورت خطی باز میشوند. در حالی که امکان یافتن تجهیزات کمیاب در صندوقچههای اطراف نقشه وجود دارد، اکثر قویترین تجهیزات در طول رویدادهای عطف بازی آزاد میشوند. تجهیزات دارای علاقهمندیهای منحصربهفرد هستند و Statهای شما افزایش میدهند، اما از جایی به بعد یادم هست بدون تجهیز کردن Itemهای جدید و قوی بازی را به اتمام رساندم.
گرافیک میمونی
بازی Black Myth: Wukong از نظر گرافیکی فوقالعاده است. هر محیط دارای مناطق مشخصی برای کاوش است، اما از سیاه چالها و غار بیش از حد استفاده میشود. میتوان این بحث را مطرح کرد که آنها برای ایمنی مردم محلی ساخته شدهاند، اما سیاهچالها و غار خیلی بیشتر از یک غار و دخمه هستند. مانند پازلهای محیطی که چشمانداز را تغییر میدهند یا Mid-Bossهایی که شما را از این که متوجه شوید در ۱۰ ساعت گذشته در یک منطقه جنگلی بودهاید، بازمیدارند. تکمیل همه چیز میتواند حدود ۶۰ ساعت طول بکشد، اما عبور از کمپین حدود ۴۰ ساعت طول میکشد. با این حال، این مدت زمان عمدتاً با صحنههای اکشن و حداقل داستانی پُر میشود که این Black Myth: Wukong را به یک بازی اکشن واقعی تبدیل میکند.
بهینهسازی
بازی را روی PC تجربه کردم و همین ابتدا بگویم افتفریم دارد ولی با آپدیتهای بعدی برطرف خواهند شد. بیشتر از آن چیزی به چشمام نیامد که بخواهم ایراد اساسی به بازی بگیرم، دیگر افتفریم را همهی بازیها روز اول دارند.
سخن آخر
امتیاز بازی Black Myth Wukong
بازی Black Myth: Wukong از ابتدا تا انتها یک نمایش است. کسانی که میخواهند خود را به طور کامل در جهان بازی غوطهور کنند، با تعداد زیادی از افسانههای چینی پذیرایی میشوند و کسانی که نمیخواهند میتوانند از یک بازی اکشن تقریباً چالش برانگیز لذت ببرند. در نهایت، من معتقدم که Black Myth: Wukong تمام بودجهی خود را در سیستم مبارزه قرار داده و این با سرمایهگذاری بازیکنان برای از بین بردن تعداد زیادی از دشمنان در این ماجراجویی همراه خواهد بود. به همین دلیل Black Myth: Wukong در ابتدا میتواند از هم گسیخته به نظر برسد و فقط بر گروه خاصی از بازیکنان تمرکز کند. با این اوصاف، من Game Science را برای خلق ماجرایی که مانند یک روایت افسانهای در آمیخته با ماجراجوییهای فانتزی است، تحسین میکنم. سی ساعت بعد در بازی، در حال خواندن برخی از ژورنالهای درونبازی بودم که گویی خاطرات ماموریتهایی را که 20 سال پیش انجام شده بود، مرور میکردم و نوستالژی بر من غلبه کرد. نمیدانم آیا میتوان چنین بازیای را برای دورهای بعدی تکرار کرد و همچنان از آن لذت برد، با این حال میدانم که تجربه Black Myth: Wukong برای اولین بار از نظر گیمپلی، لذتبخش و هیجان انگیز است…
نقد بسیار خوبی بود ممنون ✌️