نقد و بررسی بازی Dragon Age The Veilguard
با سلام خدمت شما همراهان گرامی مجله اینترنتی ساعت هفت، با نقد و بررسی بازی Dragon Age The Veilguard در خدمت شما هستیم. بازی Dragon Age The Veilguard در تاریخ ۳۱ اکتبر امسال برای Ps5 و Xbox Series X/S و Steam منتشر شد و بحثهای فراوان و حاشیههای بسیاری را برای خود دست و پا کرد. در این نقد و بررسی سعی میکنم علاوهبر شرح گیمپلی و داستان و دیگر جنبههای بازی به این مسائل پیرامون بازی نیز بپردازم، پس با ما همراه باشید.
تگ مرتبط: نقد و بررسی بازی
مقدمه
شرکت Bioware یکی از شناخته شدهترین کمپانیها در زمینهی تولید بازیهای نقش آفرینی (RPG) است. سری بازی Mass Effect – Baldur’s Gate و یا Neverwinter Nights از جمله شاهکارهای آنها هستند. سران Bioware و تیم تولید آنها از ابتدا با پیادهسازی قوانین D&D و خلق شاهکار Baldur’s Gate توانستند شهرتی وصفناشدنی برای خود دست و پا کنند. بخش Multiplayer این بازی و خصوصاً Neverwinter Nights بسیار شلوغ بودند و حتی در ایران نیز طرفداران زیادی داشتند. کاری به تاریخچهی این شرکت ندارم زیرا از حوصلهی این مطلب خارج است. اما D&D و قوانینش و برنامهنویسی و ساخت موتور بازی حول این قوانین چیزی بود که Bioware تلاش داشت در هر مرحله و با هر بازی جدید آنها را سادهتر و به قول معروف راحتتر کند تا بازیکنان Casual نیز بتوانند وارد دنیای RPG شوند.
خود من جزو کسانی بودم که با Baldur’s Gate های کلاسیک و Neverwinter Nightsها واقعاً مشکل داشتم و دانش زبان اندک در نوجوانی باعث میشد با دیکشنری در دست بازیها را انجام دهم که این موضوع بازی کردن را طاقتفرسا میکرد. اینجا بود که Blizzard با Diablo سیر تکامل RPGها را متحول کرد و جریانی کاملاً متفاوت به راه انداخت و در یک کلام Bioware را قورت داد! Bioware بعد از کلی کلنجار رفتن و آزمون خطا به Dragon Age رسید. آنجا بود که آنها قوانین خود را برای گیمپلی این بازی ایجاد کردند ولی همچنان در باطن به D&D وفادار مانده بودند. موفقیت Dragon Age Origins به اندازهی Diablo یک و دو نبود ولی باعث شد سیل عظیمی از مخاطبان Casual به سمت آن جذب شوند زیرا فهمیدن مکانیزم گیمپلی آن واقعاً راحت بود. حال که Bioware دوباره مطرح شده بود، آنها بازیهایی مثل Mass Effect تولید کردند و سیستم Action RPG خود را در آن بوجود آوردند که باز مخاطبان بازیهای اول شخص مجذوب آن شدند. در اینجا دو اتفاق افتاد سیستم گفتگوی Mass Effectها حالت محور بود یعنی گزینههای عصبانی و ناراحت و عاشقانه و غیره کاملاً مشخص بودند و میتوانستید بنابر وضعیت خود با NPC یکی را انتخاب کنید و جهتگیری شخصی خود را به راحتی با NPCها بسط دهید و دیگر میان گزینههای بیشمار و تشخیص درست و غلط سردرگم نشوید. سیستمی که طبق قوانین D&D استفاده از آن خلاف عرف بود! (رجوع کنید به Baldur’s Gate 3).
اتفاق دوم زیادهخواهیهای EA بود که گریبانگیر Bioware شد و باعث شد مسائل مالی و سود ده بودن یک IP جای خود را به پیشرفت و توسعهی ایدهها و خلاقیتها بدهد. البته Blizzard نیز امروزه با پرداختهای درون برنامهای Diablo و وجود آیتمهایی که ۴۰ دلار قیمت دارند! تیشه به ریشهی Diablo زده است، اما Bioware سالها قبل با غول طماع صنعت بازیهای رایانهای یعنی EA سروکله میزد. زمانی بود که دخالتهای آنها باعث بوجود آمدن افتضاحی به نام Dragon Age 2 شد. هم گیمپلی و هم داستان و هم شخصیتپردازیها به درد لای جرز دیوار میخوردند. ملقمهای از Action RPG با سیستم دیالوگ Mass Effects و در عین حال Sandbox بودن و طراحی محیط به غایت افتضاح و بماند که خود Bioware هم در تبلیغات بازی دروغ گفته بود، جمله مواردی بودند که Dragon Age 2 را به زبالهدان تاریخ پرت کردند. بعد از این واقعه EA بیخیال Bioware شد. اینجا بود که Bioware دوباره شاهکار کرد و Dragon Age 3 را ساخت و GOTY برد. اما از بخت بد دوباره چشم سائرون EA به سمت Bioware دوخته شد و گریبانش را گرفت. در جایی که منتظر بودم Bioware درش تخته شود و Dragon Age 4 هم کنسل شود، به یکباره Bioware گفت کجای کارید که Dragon Age The Veilguard را ساختم!
الکترونیک آرتز طماع و Biowareای که از مرگ میگریزد
داستان شمارهی اول سری بازی Dragon Age یعنی Origins طوری نوشته شده بود که با ارباب حلقهها و بعدها The Song of Fire and Ice (نوشتهی جرج آر.آر. مارتین) کاملاً قابل قیاس بود! حماسی و پر افت و خیز، هیجانانگیز و غافلگیر کننده که داستانهای فرعی بسیار جذابی نیز در آن وجود داشتند که ارزش آن را دوچندان میکردند. یکی از داستانهای ریشهای آن دربارهی جوانی از خانوادهای اشرافی بود که در یک شب خاندانش را بخاطر دسیسه و کینهی خاندانی دیگر از دست میدهد و مجبور میشود به Grey Wardenها بپیوندد تا بر علیه Darkspawnها بجنگد که دوباره بعد از هزاران سال برخواستهاند. او دوباره در یک شب هم فرماندهاش که حکم پدر معنویاش را داشت را از دست میدهد، هم پادشاهی که قول داده بود انتقام خاندانش را بگیرد. داستانی که یادآور “ارباب حلقهها” و “نغمهی آتش و یخ” بود.
شما پیوسته و قدم به قدم داستان را پیش میبردید و در این راه همرزمانی نیز با داستانهای پسزمینهای متفاوت مییافتید و سعی میکردید به راز درون سینهی آنها پیببرید. این همرزمان نیز شخصیتپردازیهای بسیار خوبی داشتند و دیالوگهایی کاملاً هوشمندانه که جنبهی روانشناختی به آنها داده بودند. درست است که شمارهی دوم همه چیز را خراب کرد و چیزی جز ویرانه باقی نگذاشت اما Bioware دستبردار Dragon Age نبود. شمارهی سوم داستانی سادهتر ولی عمیق هم از لحاظ سیر روایی هم از لحاظ کاراکترها برایمان تدارک دید که گیمپلی نقطه ضعفهای داستان را پوشش میداد. به نظر Bioware به جایی رسیده بود که دیگر مطمئن بود سیستمی که ساخته و گیمپلیای که طراحی کرده همانی است که میخواهد و حالا میتواند با خیال راحت داستانسرایی کند و جهانی که خلق کرده را بسط دهد. اما زهی خیال باطل!
با Veilguard پی میبریم که Bioware هنوز نمیداند از Dragon Age چه میخواهد. اما EA خوب میداند چه میخواهد، EA نیز مانند Disney به خوبی میداند داشتن یک فرنچایز شناخته شده که از قضا جهانی وسیع دارد و جا دارد که هزاران داستان از دل آن بیرون کشید، چه سرمایه بزرگی است. برای من Dragon Age در همان شمارهی اول تمام شده است و مردمان سرزمین Thedas به خوبی و خوشی در صلح و صفا به زندگی ادامه میدهد (اگرچه تمام شمارههای آن را انجام دادهام).
داستان بازی به Solas بر میگردد که میخواهد Veil پردهی بین عالم مادی و Fade را از بین ببرد که باعث میشود دنیا از بین برود. او میگوید این کار ارزشش را دارد اما مترصد آن است که آسیب وارده به مردم را کاهش دهد (انگار عذابوجدان دارد و نمیخواهد اینکار را انجام دهد ولی مجبور باشد). در اینجا کاراکتر شما که Rook مینامندش وارد گود شده تا جلوی او را بگیرد. Veilguard و داستانش بعد از شمارهی سوم اتفاق میافتد و اصطلاح “به آن آب بستهاند” کاملاً سزاوار داستان The Veilguard است. Solas در حال نابود کردن نیمی از مردم جهان است تا نیمی دیگر در صلح و صفا زندگی کنند و در این بین چندتا خدای Elfها از اسارت آزاد شده و میخواهند همه چیز را نابود کنند.
اگر تازه به این فرنچایز وارد شدهاید باید بدانید که مسائل Woke و DEI با Dragon Age و این سری عجین هستند. اصولاً Bioware که یک شرکت کانادایی است و در کانادا این مسائل حتی در مسائل سیاسی آنها هم دخیل است، قبل از جریانات Woke و Black Lives Matter، کاراکترها و شخصیتپردازیهای رنگینکمانی داشت (لیلیانا از شماره اول و سوم (در شمارهی دوم حضوری افتخاری داشت) یک راهبهی هر دوجنسگرا بود) کاراکترهای زیادی در شمارهی دوم و سوم رنگینکمانی بودند. در Veilguard نیز این مسائل در ساخت کاراکتر نیز وجود دارد. شما میتوانید انتخاب کنید NPCها در هنگام خطاب قراردادن شما از ضمایر He/Him یا She/Her یا They/Them استفاده کنند. اما برعکس Dragon Ageهای قبلی کاراکترها و گرایش جنسی آنها بستگی به تمایل شما دارد. اگرچه مانند نسخهی اول نیستند و باز هم از Mass Effectها الگو گرفتهاند ولی انتخاب نوع رابطه با NPCها کامل دلبخواهی است و میتوانید انواع گرایشات را که خودتان میخواهید برگزینید. همچون Mass Effectها تنها در انتهای بازی شاهد نتیجهی روابط خود با NPCها خواهید بود.
درون دیالوگهای بازی این قضایا در برخورد با کاراکترها بیشتر خود را نشان میدهند. اما مشکل اصلی نحوهی دیالوگنویسی این کاراکترها و در کل تمام بازی است که کلاً در تضاد با قالب داستانسرایی بازی است. دیالوگهایی امروزی و مدرن که در تضاد با فرهنگ قرونوسطایی (فانتزی) Dragon Age است. در جایی کاراکتر Taash (از مردمان کوناری که کوئیر نشان داده میشود) را داریم که بنا به درخواست مادرش بشقاب سبزیجات میآورد (مردمان کوناری خشن و قبیلهای و مردسالار هستند و گوشتخوار، توصیفی که در شمارههای یک و دو بازی از آنها بیاد دارم) و میگوید: “بفرما بشقاب سبزیجات، من non-binary هستم!” و من پیش خودم گفتم چه ربطی داشت (مگر مردمان کوناری میدانند که Binary به چه معناست که Nonاش چه باشد؟). به قدری در این مسئله افراط شده است که احتمالاً نتوانید بازی را تحمل کنید! مشکلی با هیچ طرز فکری ندارم ولی آنقدر دیالوگهای کاراکترها بد و کودکانه نوشته شده است که تمام سکانسهای مربوط به Taash را با خنده دنبال میکردم و از حالت پاسخگویی طعنه آمیز (Sarcastic) استفاده میکردم. اگر بحث نوشتن نقد نبود صددرصد تمام این سکانسها را Skip میکردم.
اگر قرار بود Bioware مرا با این قشر از افراد جامعه آشنا کند، باید بگویم که دریافتم آنها، افرادی از لحاظ عاطفی کاملاً ضعیف و شکننده، در گذاشتن احترام به بزرگتر از خود بیشعور، در هنگام توصیف خود خارج از منطق و استدلال هستند که در مواجهه با طرف مخالف همچون کودکان لجباز و زودرنج هستند! اتفاقی که در سکانس سخیف گفتگوی Taash با مادرش (یا رئیس قبیلهاش هر که بود) اتفاق افتاد. کاراکتر Taash کاملاً خارج از Dragon Age و قصهی آن و دیالوگهایش کاملاً سطحی و کودکانه نوشته شده بود. اینکه Taash میخواهد اینگونه باشد به خودش مربوط است و دلیلی برای جنگیدن با مادرش ندارد و اصولاً بهتر بود به جای آن سکانس سخیف، Taash در گفتگوی صمیمانه با کاراکتر اصلی این مسئله را بازگو میکرد. در سکانسی دیگر فردی شرور، مادر Taash را دزدیده و او از ما کمک میخواهد، فرد شرور شروع به رجز خوانی میکند و Taash را خطاب قرار میدهد که مادر Taash به شرور قصه میگوید فرزندم را They خطاب کن و شرور قصهی ما همانجا گیج شده و Defeat میشود!!
نکته جالب رفتار کاراکترهای دیگر در قبال اوست که اصلاً نمیدانند با Taash چطور رفتار کنند و چه بگویند. مِنومِن کردن کاراکترهای دیگر در هنگام گفتگو با Taash به قدری زیاد است که مرا متعجب کرد. اگر قرار است بیاموزم که چطور با این افراد برخورد کنم، پس چرا کاراکترهای دیگر (NPCها که از قبل برنامهریزی شدهاند) نیز خود از گفتگو با او عاجز هستند. به طوری که یکی از آنها و صداپیشهاش به قدری گُنگ رفتار میکند که Shift-Delete بازی اولین گزینهای است که به ذهنتان میرسد! اما NPC بخت برگشته ترجیح میدهد خود را با Push-Up (همان شنا زدن) مجازات کند.
دیالوگهای عادی بازی نیز بسیار سخیف هستند و کاراکترها بدور از شخصیتپردازی و کاملاً سطحی طراحی شده و هیچ یک پا را فراتر از مترسک بودن نمیگذارند. در شمارهی اول چندین موضوع برای دنبال کردن داستان وجود داشت. جلوی شاه شدن فردی شرور را بگیریم، جلوی انقراض نژادهای Thedas را در برابر Darkspawnها بگیریم، انتقام خاندان خود را بگیریم و غیره. در Veilguard موضوع یک ربع ابتدایی بازی این است که جلوی Solas را بگیریم و ۶۰ ساعت بعدی این است که “وای خدایان Elf چقدر شرور و قدرتمند هستند”.
از بین کاراکترهای بازی Varric و Morrigan به علاوهی Herald of Andraste از بازیهای قبلی وجود دارند که مثلاً اینطور وانمود کنند که ما وفادار به قسمتهای قبلی هستیم. دقیقاً همان راهی که DA2 رفت. بهانهی خوبی که نویسندگان برای حضور حداقل Morrigan دستپا نمیکنند و به یکباره میآید و میرود و دلیلی هم نمیبیند که بخواهد این حضور را توجیح کند. تنها توضیح منطقی این است که او خردمند است و بهتر است به حرفهایش گوش کنید. Varric هم کاراکتری است که در نیمی از بازی حکم مشاور را دارد و دیگر آن مزهپرانیها و متلکپرانیها را کنار گذاشته است.
کاراکتر شما در بازی Rook نامیده میشود و این را بگذارید کنار القاب کاراکترهای اصلی در مجموعه Dragon Age مانند Herald of Andraste یا Hero of Ferelden و دریابید Rook (که کوتاه شدهی Rookie است) چقدر ساده و بی معنی است و ربطی به جهان بازی ندارد (در بازی اول شما را Warden بخاطر فرقهای که عضو آن بودید و در شمارهی دوم Hawk بخاطر نام فامیلتان، مورد خطاب قرار میدادند). کاراکتری در بازی وجود ندارد که بتوانید با او ارتباط برقرار کنید و کاراکترهای قبلی سری نیز همیشه در کنارتان حضور ندارند که بخواهید صرفاً بخاطر شناخت قبلی با آنها اخت بگیرید.
گیم پلی
در یک بازی مانند فاینال فانتزیها از Square Enix که قدمتی بالای ۳۰ سال دارند، تغییر گیمپلی امری واجب است، دقت کنید واجب، زیرا تکنولوژی و سختافزارها پیشرفت میکنند و مخاطب نیز طلب مدرن شدن را از سازندهاش میکند. اینکه Square Enix با FF16 آمد گیمپلی هک اند اسلش را وارد مجموعه کرد و FF را شبیه Devil May Cry کرد بخاطر این بود که قبلتر با Crisis Core Final Fantasy Reunion این کار را کرده بود و مردم پسندیدند و خواست یک شمارهی اصلی را با این سیاست پیش ببرد تا ببیند تا چه حد جواب میدهد. بماند که در زمینهی داستانگویی واقعاً FF16 فوقالعاده عمل کرد و بخاطر داستانش حداقل یکبار دل را به دریا بزنید و آن را تجربه کنید. گیمپلی FF16 تنها مشکلش این بود که Hack and Slash را وارد Open World کرد و تلاش کرد این امر خستهکننده نشود، تلاشی ستودنی که برای من لذت بخش و جالب بود ولی برای مخاطبان دیگر و افرادی که از آنها سوال کردم حوصلهسر بر و از آنجا که مُشت نمونهی خَروار است پس به نظرم FF16 نتوانست موفق عمل کند و احتمالاً FF17 تفاوت فاحشی با شمارهی شانزده خواهد داشت.
حال به Bioware و Dragon Age The Veilguard برگردیم. Bioware با Dragon Age Origin مسیر پیشرفتی که با Baldur’s Gateهاو Neverwinter Nightsها پیموده بود را توسعه بخشید و بسط داد و آن را امروزی کرده بود و به نظر حداقل جا داشت سه شمارهی دیگر با گیمپلی Dragon Age Origins بسازند. اما آنها با شمارهی دوم دست به آزمون و خطا زدند و محیط باز را وارد گیمپلی کرده و دوربین را به پشت کاراکتر بردند و سعی کردند Action RPGهای Mass Effectها را با Dragon Ageئی که ریشه در D&D داشت ترکیب کنند که به کل تیشه به ریشه زدند. در قبال شمارهی سوم که دیگر از Origin فاصله گرفته بود، Bioware تمام سعیاش را در پیشرفت گیمپلی شمارهی دوم کرد و اتفاقاً جواب گرفت و اینجا بود که من گفتم عالی، امیدوارم همین مسیر را بروند. ولی خبری از بازی بعدی نشد. تا میرسیم به Veilguard و این دست پخت جدید Bioware که یکبار دیگر چرخ را برای بار سوم اختراع کرده است ولی نه دایره که مثلثی شکل.
در Veilguard شما سه کلاس دارید: Rogue و Warrior و Mage که بسیار کم است، واقعاً کم است.
من Mage را انتخاب کردم و از همان ابتدا فهمیدم که باز مانند DA2 قرار است مبارزات پرطمطراق باشد ولی از درون تهی و حدسم جلوتر درست از آب درآمد. خیلی زود متوجه شدم که تعداد قابلیتهای جادویی و Sellهای بازی آنقدر اندک است که نمیتوان از آن لذت برد (کلاس Mage با تمام زیر مجموعهاش کلاً ۱۸تا Spell تهاجمی دارد)، در بازی Necromanceی وجود دارد ولی در سختگیرانهترین حالت فقط رنگ جادوهایش با فرمهای دیگر تفاوت دارد! آن مدل Necromancy که در RPGهای دیگر سراغ داریم را اینجا به شکلی فرمالیته در اختیارتان قرار دادهاند. آنقدر بیریشه که کاراکترتان صرفاً رنگ سبز را به اطراف پرتاب میکند. برای زیر کلاس Necro در Veilguard فقط ۳ تا Spell تهاجمی دارید که هیچکدام مربوط به احضار اسکلت و دیوار اسکلتی و حتی احضار ارواح خبیث Fade نیز نمیشوند. از بین تمام Spellهایی که قادر به اجرایشان هستید فقط سه تا از آنها را میتوانید Equip کنید و مورد استفاده قرار دهید. عجیب است زیرا در شمارههای قبلی تعداد Slot بیشتری برای Spell داشتیم.
در کنار Necromancy نکتهای که توجه مرا به خود جلب کرد Spellblade بود که به Mageها امکان میدهد جادو را با ضربات دشنه (Dagger) مخلوط کنند و به جای عصا از گویی جادویی در دست راست بهره میبرند. وقتی تعداد Spellهای تهاجمی تا اینقدر کم است در تمام بازی صرفاً کاراکتری را میبینید که جفتکپرانی میکند و همچون دیوانهها خنجر را به سمت حریف پرت میکند. برای اینکه بیشتر نااُمیدتان کنم باید بگویم که خبری از Blood Magic کلاسیک Dragon Age هم در بازی نیست زیرا Protagonist (قهرمان داستان) بازی آن را حرام میداند!
کلاس Warrior در بازی همانند نسخههای قبلی است و همچنان زیرکلاس Slayer نیز Op است. ترجیحاً از سپر استفاده کنید اگر تازهکار هستید تا سریع Op شوید. کلاس Warrior راحتترین و اتفاقاً چون نیمی از بازی را با دو Mage و یک Rogue طی میکنید کاملاً انتخابی درست است. ولی آنقدر معمولی است و تواناییهایش اندک است که تمام بازی را با یک یا دو توانایی کلاس Warrior مجبورید طی کنید و این مورد بخاطر سادگی بیش از اندازهی بازی تجربهی Veilguard را خستهکننده و تکراری کرده است. راستی کلاس Templar که پایهی بازیهای Dragon Age است در این بازی وجود ندارد. دو کلاس Mage و Rogue مورد علاقهی من در تمام بازیهای RPG هستند و سلاح تیرکمان و استایل Spellblade دو موردی هستند که در تمام RPGها سعی در پیادهسازی آنها را دارم. تا کنون تنها بازیهایی که به طور کامل با معیارهایم جور بودند، Skyrim و Grim Dawn بودهاند (که دومی در بهمن ماه بعد از ۳ یا ۴ سال یک DLC دریافت میکند) زیرا تنوع Spellهای بسیار بالایی داشتند و Skyrim با Conjurationاش تیرکمان را یک پله ارتقاء داد و کاری کرد که مانند Shadow Assassin’s عمل کنم و خیلی از Bossهای بازی را گرفتار تیر غیب کنم.
کلاس Rogue در بازی مانند دیگر کلاسها فرمالیته و ساده و دارای Abilityهای اندک است. تیرو کمان یا کمان زنبوری یا دوخنجر داشتن تمام چیزی است که نیاز دارید. اما مشکل اینجاست که با Rogue باید Comboهای مناسب وارد کنید و با کمان اگر میخواهید بازی کنید باید Headshot کنید تا Weakpoint را هدف قرار دهید. از طرفی برای دریافت آسیب حداکثری تا لول 30 باید بروید. همانطور که بازی را پیش میبرید متوجه میشوید که در واقع تمایز زیادی بین کلاسها وجود ندارد و صرفاً چون دیگری عصا دارد یا آن یکی شمشیر دارد و فلانی کمان دارد، نمیتوان گفت که RPG یعنی همین. این RPG نیست بلکه اکشن ماجراجویی است که عناصر ابتدایی و پایه بازیهای RPG را در خود جای داده است. در حالی که در بازی پیش میرفتم با احتساب کاراکتر خودم که Mage بود، دو کاراکتر Mage دیگر را یافتم و دو Rogue و خبری از Warrior نبود (بعد از چندین ساعت پرسه زدن در بازی بالاخره یک Warrior یافتم).
همچون Dragon Ageهای قبلی در اینجا نیز بر روی کاراکترهای فرعی کنترل کامل دارید و میتوانید کاملاً استراتژی و استایل آنها را شخصیسازی کنید. با Pause کردن مبارزه میتوانید به آنها دستور دهید تا با کدام دشمن بجنگند و چه Ability را اجرا (فقط آن سه موردی که برایشان Equip کردهاید را میتوانید انتخاب کنید نه بیشتر) کنند. اما جایگاه آنها در میدان مبارزه و استراتژیهای پیچیدهتر مانند Dragon Age Origin را ندارید. اگر کاراکتری Heal میکند باید دستور Heal را خودتان به او بدهید. به غیر از خودتان تنها دو نفر دیگر را میتوانید در مبارزات با خود همراه کنید که با توجه به سادگی بازی کاملاً منطقی است. صحبت از درجه سختی شد و باید بگویم به راحتی میتوانید در درجه سختی Hard نیز آن را تمام کنید و در کل در این بخش بازی کاملاً ساده است و هیچ دشمنی نمیتواند موی دماغتان شود. با خیال راحت میتوانید بدون فشار عصبی آن را تجربه کنید.
تغییرات اما نسبت به Inquisition بسیار بیشتر است و Bioware در واقع به عقب بازگشته و همه چیز را Minimalistئی کرده است. آن محیطهای بزرگ و Open World بودن بازی جای خود را به Sandboxهایی شبیه Tomb Raiderهای جدید داده است. که به راحتی سازندگان میتوانستند با پیاده کردن ویژگی Metroidvaniaئی به بازی روحی متفاوت ببخشند اما سیر گذار از نقطه A به B کاملاً سرراست و ساده است. مبارزات نیز حتی بدون کمک گرفتن از Companionها کاملاً ساده هستند و در واقع من اینطور برداشت میکردم که اصلاً احتیاجی به دو نفر ندارم و تنهایی نیز میتوانم از پس دشمنان بر بیایم. Mageئی که به راحتی Dash میکند و جاخالی میدهد و حتی قادر است Block کند دیگر از خدا چه میخواهد! در نهایت یک حرکت ویژه و Special دارد که با گرفتن R3 و L3 به صورت همزمان فعال میشود و آسیب وحشتناکی به دشمن وارد میکند.
طراحی محیط کاملاً یکنواخت هستند و جا دارد به دوربین بسیار بد بازی چه در مبارزات و چه در خارج از مبارزات اشاره کنم که به شدت روی مخم رفت. در هر بازی با فشردن R3 میتوانید دوربین به حالت اولیه یعنی پشت سر کاراکتر برگردانید ولی طراحان بازی آنقدر برای هر چیز بیخودیئی دکمهای معین کردهاند که باید دوربین را یک دور کامل بچرخانید تا به پشت کاراکترتان برسد. این در طول مبارزات کاملاً اعصابتان را خرد میکند. از طرفی اندازهای که Focus بر روی دشمنان به شما اجازه میدهد تا از آنها دور شوید و همچنان بتوانید آنها را مورد هدف قرار دهید بسیار اندک است که کار را برای “بزن در رو” بودن کاراکتر Rogue سخت میکند و اگر کاراکتر Mage محاصره شود کار برایتان سختتر هم خواهد شد.
محیطهای متفاوت از هم در بازی وجود دارد ولی در جایی که مردمان هر منطقه باید با دیگر مناطق متفاوت باشند یا لباس متفاوتی پوشیده باشند به خاطر وجود DEI هیچ تمایزی را از خود نشان نمیدهند. اگر بناست که مثلاً مردمان فلان منطقه شبیه هندیها باشند، کاراکترهای سیاهپوست و سفیدپوست اروپایی آنجا چه میکنند؟ Elfها چرا راحت در خیابان پرسه میزنند و به خرید و فروش مشغولند؟
اگر به خاطر DEI هیچ کدام از نژادها با دیگری مشکلی ندارند (در بازی اول و دوم انسانها به شدت با Elfها برخورد میکردند و نژاد آنها را مسخره کرده و آنها را به بردگی میگرفتند) پس Solas چه مرگش است که میخواهد دنیا را نابود کند؟
طراحی ظاهری کاراکترها نیز مانند انیمیشنهای کامپیوتری است و آنقدر ترکیب رنگ به کار رفته در ظاهر و لباسهای آنها متمایز از هم است که آنها را زشت نشان میدهد. هر کسی که در Bioware مسئول طراحی ظاهر و لباسها بوده بسیار بد سلیقه است و با او نباید به خرید لباس رفت! طراحی زرهها و لباسها و سلاحها به صورت یکی در میان بد و خوب هستند. آنقدر لایه لایه طراحی شدهاند که حجم بسیار زیادی به کاراکترتان میدهند و انگار کاراکترتان سه تا کاپشن روی هم پوشیده است! در تمام نسخههای Dragon Age کلاً طراحی لباسها نه تنها بد بود بلکه محدود هم بودند و این محدودیت در Veilguard با قوت خود باقی است زیرا سازندگان در تمامی بخشها صرفهجویی کردهاند. وقتی کلاسهای بازی کلاً سه عدد هستند و Spell و تواناییهای زیر کلاس هم دو یا سه تا بیشتر نیستند، پس میتوان مابقی بخشهای بازی را هم خلاصهوار سمبل کرد و با قیمت ۷۰ دلار به پاچهی مخاطب فرو کرد!
موسیقی
در بخش موسیقی بالاخره با ضعیفترین کار Hans Zimmer و Loran Balfe آشنا شدم و Veilguard به من نشان داد این دو غول آهنگسازی نیز بالاخره جایی کم میآورند و آنقدر Veilguard گُنگ و نامفهوم است که این عزیزان نتوانستند هیچ ایدهای از آن بگیرند که آهنگی متناسب و در خور Dragon Age بسازند. Theme اصلی بازی Dragon Age را بار دیگر در اینترنت جستجو کنید، همان ملودی دلنشینی که مختص Dragon Age Origin بود و آن را با Theme اصلی Veilguard قیاس کنید تا بفهمید آنچه که روزی Dragon Age میخواندید، خیلی وقت است که مرده است!
سیاست کثیف EA
قبل از اینکه از روی عنوان تیتر بخواهید کل پاراگراف را قضاوت کنید، بگویم که منظورم DEI و Woke نیست. به هر حال این دو مسئله توسط سران EA در بازیهایشان استفاده میشود و به خودشان مربوط است. بماند که آنچه من در Dragon Age: The Veilguard دیدم نشان از تخریب این مسائل داشت زیرا کاراکتر Taash که نمایندهی جامعهی رنگینکمانی است نه تنها گُنگ بلکه به نظرم کاملاً سخیف به تصویر کشیده شده است و فکر نمیکنم افراد این جامعه آنگونه که EA خواسته نشانشان دهد، باشند. به هر حال کار کثیف EA بنا بر اظهارات Fextralife این است که EA به هیچ ژورنالیستی کد بازی را ارسال نکرده بلکه خود ژورنالیست تقاضا داده و تنها در صورتی کد را دریافت میکرده که مطابق سلیقهی EA بازی را نقد کند! حتی یکی از آنها به Fextralife گفته است که EA میگفت که به کدام بخشها بپردازیم و از کدام بخشهای بازی حرفی نزنیم. موردی که حتی Asmongold یوتیوبر مطرح نیز در ویدئوهایی از بازی Dragon Age: The Veilguard به آن اشاره کرده است. البته موردی بود که میگفت همین سیاست را Ubisoft نیز در قبال Assassin’s Creedها دارد و اگر دربارهی بازی بد بنویسند، Ubisoft به آنها گفته است که نام مجلهاشان را در لیست سیاه شرکت گذاشته و دیگر کد بازی را برای آنها نمیفرستند. خلاصهی مطلب اینکه دیگر نمیتوان به خاطر اینکه فلان بازی متای ۹۰ دارد یا ۸۰ یا غیره اینطور تفسیر کرد که عالی است و باید تجربهاش کرد، نه، سعی کنید چندین منبع برای خود پیدا کنید و تا بتوانید تمام دیدگاهها را داشته باشید تا درستترین تصمیم را در قبال یک محصول بگیرید. همانطور که قبل از خرید موبایل یا یخچال یا تلویزیون به سراغ چندین مجله و روزنامه یا فروشنده میروید، قبل از خرید بازی ۷۰ دلاری نیز حتماً در اینترنت چندین مطلب دربارهاش بخوانید و چندین ویدئو از تمام جنبههای بازی ببینید تا بتوانید درستترین تصمیم را بگیرید. جالب است که Bioware در پیامی گفته Mas Effect بعدی کاملاً با The Veilguard متفاوت خواهد بود. مثل اینکه متوجه اشتباهاتشان در طراحی بازی و گیمپلی شدهاند!
بهینهسازی
حداقل در این بخش Bioware به خوبی عمل کرده و واقعاً بر روی PC بازی کاملاً بهینه شده ولی بر روی PS5 و Xbox Series X/S افتفریمها و باگهای زیادی مشاهده شده است که احتمالاً با یک آپدیت برطرف خواهند شد.
سخن آخر
امتیاز بازی Dragon Age The Veilguard
اینکه بعد از ساخت Dragon Age Inquisition بیایید و تمام آنچه که به آن پرداخته بودید را سادهسازی کنید و حذف کنید و استایلها و طراحیها را بازنگری کنید و مبارزات و کلاسها و Spellها و Abilityها را کاهش دهید، نشان میدهد که بازی قبلی ضعیف بوده است. اما خیر بازی قبلی Dragon Age: Inquisition بود که چندین جایزه “بهترین بازی سال” را برد. اما Bioware دوباره همان راه Dragon Age 2 را رفته و مشخص نیست حتی هدفش چه بوده است. Da2 هدفش این بود که مبارزات را سریعتر و تصمیمگیریها را سادهتر کند و در شمارهی سوم به هدفش رسید. پس با The Veilguard چه مرگتان بود که دوباره به همان فرمول DA2 برگشتید که چه چیزی را آزمایش کنید؟ Bioware با The Veilguard طوری رفتار کرده است که انگار Inqusitionئی وجود نداشته است…