بررسی سریال Carnival Row (فصل اول)
سریال Carnival Row یک درام-فانتزی محصول کشور آمریکا است که فصل اول آن در تاریخ ۳۰ آگوست ۲۰۱۹ از سرویس ویدئویی آمازون (Amazon Prime Video) در ۸ قسمت به پخش رسید. سازندگان این سریال “رنه اچواریا” Rene Echevarria و “تراویس بیچام” Travis Beacham می باشند. از بازیگران سریال Carnival Row میتوان به اورلاندو بلوم (Orland Bloom) کارادلوین (Cara Delevingne) و جردهریس (Jared Harris) اشاره کرد. آمازون در جولای ۲۰۱۹ این سریال را برای فصل دوم تمدید کرد. با سایت ساعت 7 به بررسی سریال Carnival Row می پردازیم.
به روز رسانی: …این سریال بعد از انتشار فصل دو کنسل شده است…
اگر به دنبال خواندن مطالب بیشتر در مورد سریال های برتر می گردید به لیست بهترین سریال ها مراجعه کنید…
خلاصه داستان:
برای قرن ها سرزمین “فی” مکانی پر از سِر و افسانه بوده است. تا اینکه امپراطوریهای متعددی از انسان ها فرا رسیدند و برای کنترل ثروتهایش وارد جنگ شدند. هفت سال پیش این جنگ بزرگ تمام شد. وقتی جمهوری “بورگ” عقب کشید و “فی” به دست دشمن بیرحمشان “پَکت” افتاد. حالا سرزمین “فی” جهنمی شده که مردمانش در حسرت فرار از آن هستند. آنها گروه گروه در حال مهاجرت به شهرهای “بورگ” هستند. تعداد زیادِ مهاجرین باعث میشود تا تنش میان انسانها و موجودات افسانهای اوج بگیرد. در این میان یک قاتل نیز در شهر پیدا شده که قربانیانش را به شکل وحشتناکی به قتل میرساند.بازرس پلیس رایکرافت فیلوستریت مسئول رسیدگی به این پرونده و دستگیری این قاتل میباشد اما در نهایت خودش….
بررسی داستان(حاوی اسپویل)
وقتی که صحبت از یک داستانِ فانتزی میشود باید با چَشم دِل به تماشای آن نشست نه با چَشم عقل و آنوقت میتوان لذت برد. سریال Carnival Row دارای جلوههای بصری دیدنی و چشمنوازی می باشد. موجودات افسانهای با ظاهری شبیه انسان و بالهایی زیبا بر پشتشان که میتوانند براحتی پرواز کنند و یا به نوعی دیگر با شاخهای روی سَرشان که بجای پا سُم دارند. حال تصور کنید که این موجودات افسانهای در میان انسانها زندگی میکنند همین امر کافیست تا شما را به تماشای این سریال بنشاند. اما این تمام ماجرا نمیباشد و این سریال بطور همزمان چهار خط داستانی را پیش میبرد.
داستان اول و شاید بتوان گفت داستان اصلی سریال یک روایت عاشقانه است. وقتی که یک گروهان از ارتش بورگها برای حفاظت از یک صومعه وارد “تیرنانوک” میشوند. افسر جوانی به نام “رایکرافت فیلوستریت”(اورلاندو بلوم) مامورِ بازرسی اطراف صومعه میشود و بر حسب اتفاق وارد غاری مخفی می شود. اما این یک غار معمولی نمی باشد بلکه کتابخانهای بزرگ با چندین هزار کتاب کمیاب و ارزشمند میباشد. محافظ قسم خوردهی این کتابخانه و موزه دختریست به نام “وینیت استون ماس” که پس از ورود فایلو به غار با یکدیگر آشنا میشوند و در گیراگیر آن جنگ خونین رابطهای عاشقانه را آغاز میکنند. البته سریال تنها یک قسمت را به اتفاقات زمان جنگ در “تیرنانوک”اختصاص داده و به دلیل وقت کم شکل گیری این رابطه بسیار سطحی و بدون احساس کار شده است.این در حالی است که به برخی موضوعات بی ربط مدت زمان زیادی را اختصاص دادهاند.
داستان دوم هفت سال پس از جنگ و در جمهوریِ بورگ جریان دارد جایی که یک قاتل بیرحم درحال شکار کریچها (کریچ نامی است که انسانها بر روی مهاجران سرزمین “فی” گذاشتهاند) و انسانهای بیگناه می باشد. فایلو که اکنون به یک بازرس پلیس تبدیل شده است مسئول رسیدگی به پرونده این قتلها می شود. اما اگر فکر میکنید با یک موجود شرور و داستانی تاریک سروکار دارید سخت در اشتباهید.”دارک اشر” هیولای قاتل سریال موجودی عجیب و غریب و بدون مغز می باشد که توسط شخصی دیگر کنترل میشود و پایانی به شدت مسخره دارد! این بخش بار جنایی و معمایی داستان را به دوش میکشد و میتوان گفت سازندگان تیکههای پازل را بخوبی به هم چسباندهاند. اما در نهایت وقتی پازل تکمیل میشود شما شگفتزده نمی شوید.
داستان سوم یک عشق ممنوعه را به تصویر میکشد. جایی که خواهر و برادری از یک خانوادهی ثروتمند را مشاهده میکنیم که پس از فوت پدر و مادرشان تمام داراییهایشان را با بی کفایتی از دست دادهاند. اکنون تقریبا تنها دارایی آنها خانهای است که در آن زندگی می کنند. پس از نقل مکان یک فرد ناشناس به همسایگی آنها “ایموجن”(تامزین مرچانت)برادرش “ازرا”(اندرو گاور)را متقاعد میکند تا برای خوشامدگویی به خانه همسایه جدیدشان بروند. اما پس از ورود به خانه همسایه جدیدشان در کمال تعجب میفهمند که او یک “پاک” (نژادی از مردمان سرزمین “فی” که بر روی سرشان شاخ و به جای پا دارای سُم میباشند) ثروتمند به نام “آگرئوس”(دیوید گیسی) است. در ابتدا آنها سعی میکنند که این همسایه جدید و عجیب و غریبشان(برای انسانها حضور یک کریچ در آن محله که مخصوص ثروتمندان و افراد مهم است تنها به عنوان خدمتکار قابل قبول است و همسایگی با آنها را توهین به خودشان میپندارند) را نادیده بگیرند. اما کمی بعد ایموجن باخبر میشود که برادرش قصد دارد تنها دارایی باقیمانده از ثروت پدرشان یعنی خانه را برای گرفتن وام گرو بگذارد. ایموجن ابتدا به منظور سوءاستفاده از آگرئوس او را برای صرف چای دعوت میکند اما آگرئوس از نیت او باخبر میشود. سپس آنها قراردادی نانوشته با هم میبندند که در ازای کمک مالی آگرئوس به آنها ایموجن برای بدست آوردن مقبولیت در جامعه انسانها به آگرئوس کمک کند. این مسئله باعث می شود تا آنها به مرور احساساتی به یکدیگر پیدا کنند و همین باعث دردسری بزرگ و نهایتاً منجر به فرارشان از شهر میشود. حال باید دید که سازندگان برای ادامه این داستان در فصل بعدی چه برنامهای دارند.
چهارمین خط داستانی مربوط به مسائل سیاسی میباشد.”ابسالوم برکسپیر”(جرد هریس) صدراعظم مجلس نمایندگان در “بورگ” می باشد. او از طرفداران منع تبعیض نژادی میان انسانها و کریچها می باشد. در طرف مقابل “ریتر لانگربین”نمایندهای که نیمی از آرای مجلس را در اختیار دارد معتقد است که حضور کریچها در بورگ برای صلح و آرامش جامعه انسانی خطری بزرگ محسوب می شود. این قسمت از داستان را میتوان زنندهترین و در عین حال بدیعترین بخش آن نامید. البته اگر از دید سیاسی به این بخش و روابطی که جلوتر مابین فرزندان این دو خاندان شکل میگیرد نگاه کنیم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در هرصورت وجود آن برای ادامه سریال کاملاً ضروری است و این موضوع در قسمت پایانی فصل اول بخوبی مشخص می شود. کشیدن مرز میان کریچها و انسانها میتواند سرآغاز داستانهای دیدنی و جذابی باشد که امیدوارم سازندگان سریال بتوانند ما را سوپرایز کنند.
(پایان اسپویل)
“نقد کلی”
سریال Carnival Row پتانسیل این را دارد که با داستان فانتزی و جذابش همه را شگفتزده کند. اما به نظر میرسد این سریال هم دقیقاً از جایی ضربه خورده است که سریال گیم آف ترونز در فصل آخرش ضربه خورد. شتابزدگی بیش از حد در پیشروی داستان باعث شده تا در برخی موارد شما نتوانید ارتباط خوبی با داستان برقرار کنید. داستان این سریال دارای پتانسیل بسیار زیادی میباشد که میتواند برای چندین سال طرفداران سریالهای فانتزی را راضی نگه دارد. شاید بخاطر هزینه بسیار زیاد ساخت اینگونه سریالها باشد که قدرت ریسک را از سازندگان آنها می گیرد. اگر سریال با ظرافت و دقت بیشتری کار میشد میتوانست تا مدتها نقل محافل سریالبازها باشد. اما اتفاقات سریال خیلی سریع و بدن مقدمه چینی اتفاق میافتد و این ضعف فیلمنامه را نشان میدهد.
برای مثال در سریال شاهد تغییر شخصیت آنی و سریع “ایموجن اسپرن رُز” می باشیم که اصلا به آن پرداخته نمیشود که نشان از شخصیتپردازی ضعیف فیلمنامه دارد. متاسفانه این تنها شخصیتی نیست که بخوبی به آن پرداخته نشده بلکه اکثر شخصیتهای سریال فاقد شخصیتپردازی درست و حسابی میباشند. مسلماً Carnival Row باید در ادامه با جزئیات و پیچیدگی بیشتری داستانش را پیش ببرد. البته این سریال دارای ویژگیهای مثبت زیادی میباشد.بازیگران تقریباً به خوبی از پس نقشهایشان برآمدهاند.گریم و طراحی صحنه بسیار عالی کار شده است و موسیقی زیبا و شنیدنی سریال نیز از نکات مثبت آن میباشد. این را هم باید اضافه کرد که سریال با وجود کم و کاستی هایش به هیچ عنوان خستهکننده نمیباشد. سکانس پایانی فصل اول خوشبختانه به ما این نوید را میدهد که در فصل دوم شاهد هیجان،پیچیدگی و ماجراهای دیدنی زیادی خواهیم بود.
امیدوارم از مطلب “بررسی سریال Carnival Row (فصل اول)” لذت برده باشید…
امتیاز سریال Carnival Row (فصل اول)
در آخر میتوان گفت سریال Carnival Row اگر میخواهد جای خالی “گیم آف ترونز” را برای طرفداران سریالهای فانتزی پر کند باید در فصل بعدی سوپرایزهای بیشتری برای بینندگان فراهم کند. اگرچه فصل اول سریال داستانی سرگرمکننده و جدید دارد اما همگی خوب میدانیم که لازمه ماندگار شدن یک فیلم و سریال داستان قوی و منسجم است. پس باید امیدوار باشیم فصل دوم با ریتم هماهنگتر و داستان قویتری آغاز شود. اگر این سریال را بدون مقایسه کردن و تنها بعنوان تجربهای جدید نگاه کنید مسلماً برایتان لذتبخش خواهد بود.
مرسی از سایت خوبتون
مرسی از سایت خوبتون