بررسی فیلم Gretel & Hansel / حصار شیطان

بررسی فیلم Gretel & Hansel / حصار شیطان

گرتل و هانسل (Gretel & Hansel) فیلمی در ژانر ترسناک و ماورایی است که توسط بازیگر و کارگردان Oz Perkins ساخته شده است. داستان هانسل و گرتل داستانی آلمانی و نوشته ی برادران گریم است که Rob Hayes بازنویسی این اثر را برای این فیلم انجام داده است. این دومین فیلم ترسناکیست که از روی قصه هانسل و گرتل ساخته شده است. از بازیگران فیلم میتوان به Sophia Lillis (در نقش گرتل که تجربه بازی در فیلم ترسناک It را داشته)، Charles Babalora، Jessica De Gouw Alice Krige و همینطور Samuel Leakey (در نقش هانسل) اشاره کرد. این فیلم در ۳۱ ژانویه ۲۰۲۰ به نمایش درامده است و توانست نزدیک به 21.3 میلیون در باکس آفیس فروش کند. با سایت ساعت هفت با ” بررسی فیلم Gretel & Hansel ” همراه باشید.

خلاصه فیلم

در دنیای عجیب و وهم آلود گرتل ۱۶ ساله (Sophia Lillis) به همراه برادر ۸ ساله اش (Samuel Leakey) برای زنده ماندن از فقر و پیدا کردن غذا و کار به خواست مادرشان خانه را ترک می کنند، اما در میانه جنگل تاریکی به کلبه ی مملو از خوراکی و غذاهای گرم برمیخورند و گرفتار نیروی شیطانی می شوند و…

نقد و بررسی فیلم گرتل و هانسل (حاوی اسپویل)

کمتر کسی است که داستان هانسل و گرتل را به یاد نیاورد، داستان خواهر و برادری که در تنگ دستی به همراه خانواده خود روزگار می گذراندند اما در یکی از روزها مادر از پدر می خواهد به دلیل فقر و کمبود غذا بچه ها را در جنگل رها کنند. هانسل و گرتل بعد از رها شدنشان توسط خانواده در میان جنگل با یافتن خانه ای از جنس شیرینی و آبنبات های خوشمزه گرفتار جادوگری شرور می شوند که بچه ها را با این حقه به تله می اندازد و از آن ها تغذیه می کند. اما در اقتباس Hayes ، هانسل و گرتل را با تغییراتی دنبال می کنیم و داستانِ دیگری در درون داستان ایده اصلی آن است و قواعدش متناسب با سینمای رمز آلود امروزی و چاشنی شیطان پرستی آمیخته می شود.

همانطور که از جابه جایی اسم ها در تیتر فیلم مشخص است، اینبار کانون داستان بر روی گرتل و تاکید بر نگاه زنانه است. مصاحبه استخدامی او با پیرمردی هوسران ، داشتن نیرو و قدرت درونی علاوه بر هوش و خواسته جادوگر در طول داستان، که از گرتل که می خواهد جاه طلب باشد و از ضعفِ وابستگی هایش دست بکشد و برادرش ( همان جنس مردانه) را ببلعد. همچنین فیلم به بالغ شدنِ نوجوانی اشاره میکند که باید مسیرش را مشخص کند و نیاز به راهنمایی دارد. ناجی در فیلم راه را نشان می دهد درست مانند کمکی از طرف خداوند اما در بین این مسیرِ پر فراز و نشیب گرتل گرفتار نیروی تاریکی می شود اما چون سرشتِ پاکی دارد سعی در جبران اشتباهش و ایستادن بر روی نفسش می کند. بارها از زبان گرتل این دیالوگ را می شنویم که باید در مقابل چیزی که میگیریم کاری را انجام بدهیم. زمانی که او مسرور از نیروی کسب شده اش است و برادرش را سدی در مقابل پیشرفتش می بیند او را در کمال ناباوری در جنگل رها می کند و تقدیم اهریمنی که با نوری قرمز تداعی شده می کند ،گرتل نادانسته پا در نقشه ی شیطان می گذارد ولی کم کم خود را از منجلاب کوته فکری هایش بیرون می کشد.

نماد شیطان را از لحظه ی مواجه شدن بچه ها با کلبه، بر مخاطب تاکید می شود از جمله نگاه گرتل از حفره پنجره و ترسیم چشم شیطان، قرارگیری جادوگر شفا دهنده در مثلث در ابتدای فیلم ، پنتاگرام حک شده بر روی درخت و معماری مثلثی شکل کلبه که اندیشه ی هولناک جادوگر خبیث را هشدار می دهد. فیلم از تصاویر و موجودات رعب آور برای ترساندن مخاطبس استفاده نمی کند ولی با استفاده اِلِمان های ترس آلود و مخوف احساس تهدید آمیزی را در دل به مخاطب به وجود می آورد. علاوه بر این فیلمبردار، الیور ارز (Galo Olivares) سعی کرده تا با ایجاد فضاهای بیمناک نمای خاصی را برای داستان به نمایش بگذارد که به همراه موسیقی روبن کودر  (Robin Coudert) دوچندان شده و دلهره را عمیق تر منتقل می کند. در کنار طراحی لوکیشن های اندک و خاص مانند تابلویی نقاشی قابل تحسین است.

نتیجه گیری