بررسی فیلم Hamilton / بهای ناگزیر آزادی
همیلتون (Hamilton) فیلمی بر اساس یک نمایشِ موزیکالِ تاریخی در مورد الکساندر همیلتون از سیاستمداران و تاسیس کنندههای ایالت متحده میباشد. در طول این فیلم که در اصل یک پردهی دو ساعت و نیمه از یک نمایش تئاتری موزیکال است شما با فراز و فرودهای زندگیِ شخصی و اجتماعی او بیشتر آشنا میشوید. این نمایش در اصل ابتدا در ۱۷ فوریه ۲۰۱۵ در تئاتر عمومی نیویورک به اجرا درآمد و توانست نظرات مثبت زیاد و جوایز متعددی از جمله 11 جایزهی تونی را کسب کند. این فیلم برگرفته از نمایش برادوی این عنوان میباشد که توسط دیزنی پلاس در ۳ جولای ۲۰۲۰ منتشر شدهاست. آهنگسازی، نویسندگی ، تهیه کنندگی و بازیگر نقش اصلی یعنی همیلتون را Lin-Manuel Miranda بر عهده داشته است. از دیگر بازیگران این فیلم میتوان به Phillipa Soo در نقش “الیزا همیلتون” ، Christopher Jackson در نقش “جورج واشنگتن” و Leslie Odom Jr در نقش “آرون بر” اشاره کرد. در ادامه با سایت ساعت هفت با بررسی فیلم Hamilton در خدمت شما هستیم.
برای خواندن مطالب بیشتر در مورد فیلم های 2020 به لیست فیلم های سال 2020 مراجعه فرمایید.
مطمئنا ستون اصلی نمایش Hamilton و فردِ شمارهی اول و مغز متفکر تمام این نمایشِ حیرتانگیز “Lin-Manuel Miranda” در نقش الکساندر همیلتون میباشد.
خلاصه داستان
نمایش Hamilton زندگیِ الکساندر همیلتون مهاجرِ یتیمِ اهلِ جزیرهی “نویس” در کارائیب را به تصویر میکشد. در ابتدا شما او را در تلاش برای انقلاب و کمک به جورج واشینگتن در جنگ علیه بریتانیا برای استقلال و انقلاب آمریکا میبینید. فیلم به تلاشِ بیوقفهی او در نبردهای استقلال طلبیِ آمریکا پرداخته است. بعد وارد زندگی شخصی او میشود و چگونگی آشنایی با همسرش Eliza Schuyler و فراز و فرودهای زندگی او به نمایش گذاشته شده است. همینطور در کنار تمام مسیرهای درست و تلاشهای بیوقفه او در زندگیش ، لغزشها و اشتباهات او نیز در درون داستان آورده شده و تا به انتها و سرنوشت نهایی او داستان ادامه دارد.
فیلم به شدت تاثیرگذار ساخته شده و حتی اگر شما علاقهای به فیلمهای موزیکال نداشته باشید ، مطمئنا به این فیلم علاقهمند شده و از آن لذت میبرید.
بررسی فیلم Hamilton
Hamilton یک نمایش تاریخی با ریتم و داستان پیوسته و پرانرژی است و شما در طول فیلم از دیدن آن لذت خواهید برد. این به چند دلیل است ؛ یکی آهنگهای بسیار شنیدنی با ریتمهای متنوع ، دوم بازی بازیگران فیلم پر از مهارت لازم برای یک نمایش این چنینی است و سوم روایت داستانی به شما به خوبی اطلاعات کافی را میدهد و اگر حتی شما شخصیت همیلتون را قبل از این فیلم اصلا نمیشناختید بعد از نمایش حداقل نه به شکل تاریخی اما تا جایی که فیلم برای شما آن را محیا کرده میتوانید از شخصیت همیلتون ، مشکلات خانوادگیاش و درگیریهای سیاسی که در طول زندگی گرفتارش بود ، صحبت کنید.
در کنار تمام این موارد روایت داستانی فیلم منسجم است و هیچگاه متوقف نمیشود و داستان پشتِ داستان از زندگی همیلتون نمایش داده میشود. دقیقا این همان انرژی است که در طول فیلم به خود شخصیت همیلتون نسبت داده میشود. اینکه او بی وقفه مینویسد به طوری که انگار آخرین روز زندگیش است. فیلم نیز با همین انرژی روایت میشود و لحظهای بیننده را تنها نمیگذارد و داستان بعدی را برایش به نمایش میگذارد.
در این نمایشِ دو ساعت و نیمه شما خود را سوار بر امواج یک روایتِ تاریخی میبینید…
فیلم به شدت تاثیرگذار ساخته شده و حتی اگر شما علاقهای به فیلمهای موزیکال نداشته باشید ، مطمئنا به این فیلم علاقهمند شده و از آن لذت میبرید. ریتم خوب موسیقی و هارمونیی که آهنگها در طول نمایش بوجود آوردهاند، بسیار ستودنی است. یکی از دلایل رضایت شدید مردم از چنین فیلم موزیکالی استفاده از آهنگها در سبکهای متنوع است. متن آهنگها بسیار قوی است و بازیگران با قدرت خاصی آهنگها را اجرا میکنند. صدای اکثرا بازیگران دوست داشتنی و آهنگهای استفاده شده هماهنگ با بازی بازیگران و متن آهنگهاست. همهی اینها فیلم را به شدت رویایی و متوازن کرده به طوری که در طول یک فیلم دو ساعت و نیمه گذر زمان را حس نخواهید کرد!
در این نمایشِ دو ساعت و نیمه شما خود را سوار بر امواج یک روایتِ تاریخی میبینید. در اینجا قرار نیست فقط از خوبیهای الکساندر همیلتون بشنویم بلکه در طول داستان ما علاوه براینکه از توانِ سخنوری ، هوش ، شجاعت و پشتکارِ بیوصف او میبینیم ، در مورد برخی مشکلات شخصی و همینطور غرور بیش از حد او و مشکلاتی که برایش بوجود میآورد نیز اطلاع کسب میکنیم. در کنار این موارد از دوستان و رقیبان سیاسی او نیز در طول اثر اسم برده شدهاست. افرادی مانند جیمز مدیسون و توماس جفرسون و همینطور در بخشهایی از جورج واشینگتن فرمانده ارتش، رئیسجمهور و یکی از بزرگترین سیاستمداران آمریکا میشنویم. از “آرون بر” و داستان حسادت و رقابتی که با همیلتون در طول زندگیش داشت نیز در داستان استفاده شدهاست.
وقتی برید من عصبانی خواهم شد پس این چیزی که داریم رو دور نندازید چون وقتی فشار شروع بشه من دوستان و خانوادهتان را خواهم کشت تا عشقم رو بهتون یادآوری کنم
در طول داستان پادشاه وقت بریتانیا جورجِ سوم در میان پردههای مختلف نمایش ظاهر میشود و با بازی استادانه و عمیق Jonathan Groff و همینطور طنازی زیبا و تاثیرگذارش شما را بسیار سرحال میآورد و سرگرم میکند. (از نظر شخصی بهترین بخشهای نمایش است) فیلم هم لحظات مفرح و شادی همچون حضور جورج سوم و متلکها و ناراحتیهایش از انقلاب آمریکا را به نمایش میگذارد. همینطور لحظات تلخ نیز در طول نمایش کم نداریم که بسیار دراماتیک و عالی درست شدهاند. فیلم ترکیبی از احساسات را برایتان محیا کرده و شما را به شدت در طول نمایش درگیر نگه میدارد.
در کنار نمایشِ خیره کنندهی Jonathan Groff میتوان از چهار بازی بسیار تاثیرگذار دیگر صحبت کرد اولی بازی Phillipa Soo در نقش “الیزا همیلتون” میباشد که با صدای زیبا و بازیِ ستودنی و تاثیرگذار او همراه شدهاست و یکی از خیرهکنندهترین بازیهای این نمایش محسوب میشود. دومی Leslie Odom Jr در نقش “آرون بر” است که میتوان از او به عنوان یکی از ستونهای اصلی این نمایش و راوی داستان از او یاد کرد. قدرت کلام و بازی او حیرت انگیز است و انرژی ویژهای به نمایش داده است. سومی Renée Elise Goldsberry او به شکل ویژهای به علت خواننده بودنش صدای قدرتمند و پر روحی دارد و آهنگهای پر قدرتی در طول نمایش اجرا میکند.
اما مطمئنا ستون اصلی نمایش Hamilton و فردِ شمارهی اول و مغز متفکر تمام این نمایشِ حیرتانگیز Lin-Manuel Miranda در نقش الکساندر همیلتون میباشد. او بی وقفه و پر انرژیست و حتی لحظهای بازیِ بدون انرژی از او در طول نمایش نمیتوان یافت. بازی و صدای او به این نمایش روح داده است و مغز اوست که در تک تک کلام و بازیهای بازیگران دیگر تاثیر گذاشته است. اما این بدین معنی نیست که فقط این بازیگران در این فیلم خوب عمل کردهاند. بلکه میتوان گفت تمام بازیگران اصلی و حتی فرعی در طول این نمایش به شکل عالی از پس وظایف خود برآمدند و یک نمایش کم نقص و پر از انرژی را به اجرا گذاشتهاند.
در Hamilton لحظات تاثیرگذار زیادی وجود دارد. صحبت های معنیدار پادشاه جورج سوم ، دوئلهای پایانی فیلم و از همه تاثیرگذارتر صحبتهای پایانی جورج واشینگتن به عنوان ” One Last Time ” اینها بخشهایی از فیلم است که به شدت متنهای قدرتمند آن خودنمایی میکند. آخرین حرفهای جورج واشینگتن و وداع پایانی او و عکس العمل پادشاه بریتانیا جورج سوم به کنارهگیری او از قدرت از بخشهای ماندگار این نمایشِ موزیکال محسوب میشود که حرفهای زیادی درونش نهفته است.
این اثر به صورت زنده در تئاتر Richard Rodgers در شهر نیویورک در سال ۲۰۱۶ فیلمبرداری شدهاست. یعنی تمام دو ساعت و نیم نمایش بدون وقفه (تنها نمایش یک دقیقه در میان بخش اول و دوم متوقف میشود) بازی شدهاست (به جز چند اصلاحیهی کوچک) و نشان از تمرین و ممارست بسیار زیاد ، برای خلق چنین اثرِ به شدت سنگین و تاثیرگذار دارد. اجرای چنین اثر موزیکالِ بسیار دقیق و سنگین ، آن هم به صورت زنده یکی از دستاوردهایی است ، که در طول دیدن این نمایش نظر شما را به خود جلب خواهد کرد.
ریتم مناسب داستان و نمایش فوق العادهی بازیگران به همراه متن قدرتمند ، آهنگهای شنیدنی ، ترانههایی به شدت زیبا و نورپردازی حیرت انگیز از دلایلی است که این نمایش را برایتان ماندگار خواهد کرد…
نکتهی دیگر اینکه، فیلم جزئیاتی از نمایش را با دوربین تصویر میکشد که مطمئنا حتی در طول نمایش زنده نمیتوانید آن را حس کنید چرا که دوربین به خوبی صحنههای مختلف را از نزدیک با جزئیات بیشتر فیلمبرداری کرده و صحنههای تاثیرگذاری بوجود آورده است. کارگردان این فیلم توماس کای است که به خوبی از پس تبدیل کردن این نمایش به فیلم برآمدهاست. همینطور میتوان از نورپردازی حیرت انگیز و دقیق اثر ، طراحی لباس و فیلم برداری پرهیجان همراه با قاببندیهای متنوع آن یاد کرد که صحنهها را بیش از پیش عمیق و پر از احساس کردهاست.
اما یک طرفه نگاه نکنیم ؛ برای کسانی که فقط برای سرگرمیِ مطلق فیلم نگاه میکنند این نمایش کمی طولانی و خستهکننده خواهد بود و اگر به زبان انگلیسی به خوبی مسلط نباشید ، نمیتوانید لذت زیادی از آهنگهای فیلم مخصوصا بخشهای رپ آن ببرید. (هر چند این بخشها در فیلم کاملا ضروری هستند) نکتهی دیگر اینکه برای ما ایرانیها این فیلم از نظر تاریخی ارزش خاصی ندارد و آن شور و حرارتی که یک آمریکایی در هنگام دیدن این فیلم برایش بوجود میآید ، برای ما ایجاد نخواهد شد. پس اگر به شکل جدی سینما را دنبال نمیکنید این نمایش را نادیده بگیرید چراکه کمی طولانی است و ممکن است در میانه پشیمان شوید. همینطور باید دقت کنید این یک نمایشِ تاریخیست نه یک مستند تاریخی و تخیلات نویسنده به شدت در آن تاثیر گذاشته و نمیتوان به عنوان مستند تاریخی بدان استناد کرد.
آمریکا تنها با کمی بیش از 3 قرن تاریخ این چنین به تاریخ پیدایش و انسانهای مهم تاریخش ارزش قائل میشود تا خود را بزرگ جلوه کند و مردمش را به واسطهی همین تاریخ اندک متحد سازد. نگاهی به بیتوجهی خودمان به بیش از 3 هزار سال تمدن باعث میشود بیشتر حسرت از دست رفتن فرصتهای تاریخیمان را بخوریم…
نتیجه گیری
فیلم Hamilton یک نمایشِ موزیکالِ عالی است که میتواند حتی برای کسانی که علاقهای به این سبک ندارند نیز جذاب و مفرح باشد. ریتم مناسب داستان و نمایش فوق العادهی بازیگران به همراه متن قدرتمند ، آهنگهای شنیدنی ، ترانههایی به شدت زیبا و نورپردازی حیرت انگیز از دلایلی است که این نمایش را برایتان ماندگار خواهد کرد. کمی طولانی بودن ، استفاده بیش از حد از آهنگهای رپ و همینطور داستان تاریخی بیاهمیت برای ما ایرانیها شاید از دلایلی باشد که این نمایش نظر شما را به خود جلب نکند. در کل باید گفت همیلتون یکی از بهترین ، تاثیرگذارترین و پرانرژیترین نمایشهای موزیکالِ چند سال اخیر است ، که اگر با دقت برایش وقت بگذارید، میتواند به یک اثر دلنشین ، متفاوت و ماندگار برایتان تبدیل شود…
فیلم Hamilton
نمره سایت ساعت 7
(عالی)
بهای ناگزیر آزادی
فیلم Hamilton یک نمایشِ موزیکالِ عالی است که میتواند حتی برای کسانی که علاقهای به این سبک ندارند نیز جذاب و مفرح باشد. ریتم مناسب داستان و نمایش فوق العادهی بازیگران به همراه متن قدرتمند ، آهنگهای شنیدنی ، ترانههایی به شدت زیبا و نورپردازی حیرت انگیز از دلایلی است که این نمایش را برایتان ماندگار خواهد کرد. کمی طولانی بودن ، استفاده بیش از حد از آهنگهای رپ و همینطور داستان تاریخی بیاهمیت برای ما ایرانیها شاید از دلایلی باشد که این نمایش نظر شما را به خود جلب نکند. در کل باید گفت همیلتون یکی از بهترین ، تاثیرگذارترین و پرانرژیترین نمایشهای موزیکالِ چند سال اخیر است ، که اگر با دقت برایش وقت بگذارید، میتواند به یک اثر دلنشین ، متفاوت و ماندگار برایتان تبدیل شود…
عالی بودش ممنون
تئاتر قدرت کلامش را به رخ سینما میکشد، هرچند قدرت تصاویر سینما بیشتره. اولا کارگردان برای بهبود کارش میتونست از خواننده های حرفه ای استفاده کند تا تاثیر موسیقی صدچندان میشد. دوما بکارگیری یک مانیتور بزرگ در پشت صحنه سن برای همگامی با داستان جذابیت را مضاعف میکرد.
شخصیت همیلتون بقدری زلال و ساده و لطیف پردازش شده که نبوغش را میپوشاند، مثلا مردی که در دوئل عمدا کشته میشود تا بعدا عذاب وجدان نگیرد و حتی به پسرش هم چنین توصیه ای میکند و مرگ فرزندش را میبیند، براحتی توسط زنی شوهردار اغفال شده و با بهره برداری سیاسی حزب رقیب، ریاست جمهوری آینده رو از دست میده. پس یا اینقدر ساده لوح بوده که اسناد سی ساله رو نابود نکرده ، یا اینکه از اول هم مورد پرونده سازی رقبا قرار گرفته، که در اینصورت آیا استفاده ابزاری از یه بچه یتیم از همان اول پیشرفت سیاسی اش ، نمیتونه دام و تله رقبا بوده باشد؟
سلام ممنون از نظرتون
به نظرم این نمایش نمیخواد کسی رو قضاوت کنه یا مثلا از همیلتون فرد بینقصی رو نشون بده. میخواد بخشی از تاریخ رو البته با زبون خودش و داستانهای ساختگی و حقیقی ترکیب و روایت کنه. بله خواننده اگر انتخاب میکردن قطعا صدای بهتری داشت ولی نمیتونستیم این حس رو تو بازیهاشون دیگه ببینیم و ممکن بود دیگه این تاثیر رو نگیریم.