بررسی فیلم Joker (جوکر)
فیلم Joker (جوکر) یکی از جنجالی ترین فیلم های سال 2019 بود که به خاطر داشتن محتوای خاص خود معروف است. اینکه چطور فیلمی با این جزئیات و تاثیر گذاری چنین نمرات پایینی از منتقدین جهانی می گیرد را نمی توان چیزی جز سیاستی که در پشت پرده ی سینما است قلمداد کرد که نمی خواستند فیلم جوکر به خاطر محتوای خاصش فروش مناسبی داشته باشد. اما بر عکس جوکر تبدیل به یکی از موفق ترین فیلم های تاریخ سینما چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ فروش شد. با سایت ساعت 7 با بررسی فیلم Joker (جوکر) همراه باشید.
(متن شامل اسپویل می باشد بعد از دیدن فیلم نقدها را بخوانید)
ارسال متن اولیه (دو بررسی اول اضافه شد): 22 مهر 1398 (ویرایش اول: 9 آذر 1398 — ویرایش دوم: 19 بهمن 1398(توضیحات در مورد تخیلی بودن یا نبودن فیلم اضافه شد- توضیحات در مورد ساعت اضافه شد – کل متن در یک صفحه شد) )
ارسال متن دوم (بررسی سوم اضافه شد) : 3 اسفند 1398
نقد اول… (یک انفجار بزرگ)
نوشته : امین علیرضائی (تاریخ انتشار: 22 مهر 1398) ویرایش اول: 9 آذر 1398 ویرایش دوم: 19 بهمن 1398
یک انفجار بزرگ…
فیلم جوکر یک درام روانشناسیِ تلخِ اجتماعی است که قرار است تکان های شدیدی به شما وارد کند. جوکر سیرِ نزولی یک انسان را به تصویر می کشد. آنجایی که یک انسان بر اثر گذارِ بدِ روزگار دچار دگرگونی هایی در درونش می شود و این دگرگونی ها به ناگاه مانند بمبی منفجر می شود و تَرکِش هایش به زندگی دیگران نیز آسیب وارد می کند. Joker تاثیرات جامعه ای مریض و به شدت در اختلافات طبقاتی گرفتار شده را بر فردی نشان می دهد که خود یکی از قربانیان همین جامعه است!
“من همیشه فکر میکردم زندگیم یه تراژدیه ! اما تازه فهمیدم که یک کمدیه لعنتیه!”
او می خندد و در عین حال در درونش گریه می کند. درونش طوفانی از حوادث در جریان است. مانند بیدی که در دلِ یک طوفانِ عظیم گرفتار شده است. راه فراری ندارد. انگار یک حس جدید را تجربه کرده است. حسی مابین جنون و عشق، یک حسِ گُنگ و نا آشنا در درونش در حال تبلور است. او که فقط قصدش شاد کردن مردم بود چه شده است که این دگرگونی در او در حال جریان پیدا کردن است. انگار یک انفجار بزرگ در درونش اتفاق افتاده است… همه چیز در حال تغییر است…همه ی انسانیت درونیش در حال محو شدن است… و Joker متولد می شود.
” اون بیرون مثل یه تیمارستانه یا من فقط اینجوری فکر می کنم؟”
جوکر داستانِ فردی با نام “آرتور فِلِک” را به تصویر می کشد که به دنبالِ تبدیل شدن به یک کمدین حرفه ای در شهر خیالی گاتهام با مادرش زندگی می کند. اما این یک بُعدِ شخصیتی آرتور است بُعد دیگر در غار درونیش مخفی شده است و هر لحظه انتظار خروجش را می کشد. یک بعد تاریک، دقیقا بر خلاف شخصیتِ اولش که به دنبال شاد کردن مردم است. آن بُعدِ دیگر به دنبال انتقام گرفتن از تبعیض هایی است که بر او روا شده است. در درون آرتور دنیایی از درگیری ها و تضادها وجود دارد و او با مصرف کردن ۷ قرص مختلف که از روانپزشکش گرفته است قصد در سرکوب آن تضادها دارد.
هر چه او می خواهد بیشتر به دنیای انسان های اطرافش قدم بگذارد آنها بیشتر او را به بیرون هل می دهند. همین کش مکش هاست که شخصیتِ او را از خاکستری به سیاه سوق می دهد. آنجایی که در اتوبوس در دنیای خود غرق است و بچه ی کوچکی را می بیند که به او خیره شده است کمی به شخصیت کمدیش بر می گردد و برای خنداندن بچه برای او شکلک در می آورد اما در جواب با اخم و تَخم مادرِ بچه رو به رو می شود. و به یک باره او شروع به خنده ای بلند می کند! قهقه های بلند و مکرر! او بیماری (Pseudobulbar affect (PBA دارد که به ناگاه خنده های بلند و غیر قابل کنترلی انجام می دهد. مشکلی که ریشه در دوران کودکیش دارد. او در کش مکش عظیمِ درونی گرفتار شده است. و در نهایت بعد از اینکه از کاری که دوست دارد بیرون انداخته می شود اولین قدم ها برای تغییرات بزرگ در درونش برداشته می شود.
“مادرم همیشه بهم میگه لبخند بزنم و خوشحال باشم و میگه من به دنیا اومدم تا رو لب مردم خنده بکارم!”
آرتور واقعا تکلیفش مشخص نیست! نمیداند چطور میتواند از این بلاتکلیفی رهایی یابد. تنها وقتی که قرص هایش را می خورد و از خود واقعیش فاصله می گیرد کمی آرام می شود. بعد ها که به خاطر مسائل تبعیضی قرصهای او قطع شده و دیگر پیش دکتری نمی رود مشکلات او شدیدتر می شود.
او در درونش یک آرزوی دیرینه دارد تبدیل شدن به یک استند اپ کمدین، اینکه کسی او را دوست داشته باشد. اینکه کسی او را ببیند. اینکه کسی واقعیت درونی او را درک کند. اما اتفاقات پشت سر همی که برای او بوجود می آید در درونش رخنه می کند. می توان گفت او یک آدم فوق احساسیست. بر خلاف ما انسانهای معمولی او درکی متفاوت از محیطش دارد، پس هر تلنگر در وجودش نفوذ می کند. بر خلاف ما که خیلی زود از کنار خیلی از مسائل می گذریم و فراموش میکنیم. برای او گذر کردنی در کار نیست! او همه چیز را ثبت می کند. همه ی اتفاقات بر او اثر می گذارند و فقط به یک جرقه برای شکوفایی آنها نیاز است. هر اتفاق برای او به مانند یک ضربه ی سنگین و هولناک تازیانه می ماند که اثرش تا به همیشه در ذهنش حک می شود.
“عادت داشتی بهم بگی خنده هام یه مشکل روانیه ! “
این خنده های لعنتی چرا متوقف نمی شوند!
او کاملا متفاوت است حتی چیز هایی که برای دیگران خنده دار هستند از منظر او بی مزه است و دقیقا بر عکس او به صحبت هایی واکنش نشان می دهد که از نظر دیگران هیچ طنزی در خود ندارند! او دفترش را باز می کند جوک هایی که به نظرش جذاب است را می نویسد . آن دفتر پر از دل نوشته هایش است. تمام احساسات در همی که دارد درون نوشته هایش متبلور شده است.
تنهایی و روزمرگی دیگر موردی است که او را به این روز انداخته است. یک مسیر مشخص برای رفت و آمد روزانه انتخاب کرده است. یک مادرِ مریض برای مراقبت کردن دارد. و انسان هایی که به صورت روزمره آنها را می بیند. او با خود در کلنجار است تا با ساخت روابط توهمی کمی از درد درونیش را بکاهد اما فاجعه ی درونی او کارش از این حرف ها گذشته است.
بعضی ها به او نیشی می زنند و همین نیش هاست که واکنش درونی او را در پی دارد . به نوعی در درونش پاد تنی تولید می شود بر علیه این گونه رفتار ها و او را واکسینه می کند بر علیه عوامل بیرونی که او را رنج می دهد. و همین نیش های کوچک باعث می شود که او کم کم تمام احساسات و عواطف انسانیش را از دست بدهد. و به تاریک ترین نقطه ی درونیش سقوط کند.
“اسم منو گذاشتی happy ?” “من حتی یه دقیقه از این زندگی وحشتناکمو خوشحال نبودم!”
تلخ و تاریک…
مانند یک نقاش می ماند که قلم را هنرمندانه بر روی بوم تکان می دهد و با هر تکان نقشی بر ذهنتان حک می کند!
فیلم Joker به شدت تاریک و تلخ است. حتی میتوان از این فیلم به عنوان یکی از تاریک ترین فیلم های ساخته شده تا کنون یاد کرد. فیلم به شدت به درونتان نفوذ می کند و شما را تحت تاثیر قرار می دهد . صحنه پردازی و نورپردازی مناسب محیط ،کادر بندی صحنه ها در کنار آهنگ های شنیدنی این حس را به شدت افزایش می دهد. و از همه مهمتر یکی از کم نظیر ترین بازی هایی که از یک بازیگر دیده اید. واکین فینیکس در این فیلم فوق العاده ظاهر شده است. تصور اینکه شخصی دیگر میتوانست از پس چنین نقشی بر آید دشوار است.
انگار او برای این نقش زاده شده است به شدت احساسی و هنرمندانه بازی می کند. انگار یک تابلوی نقاشیِ کم نظیر را از عواطف انسانی و درگیری های درونی انسان در حال مشاهده هستیم. مانند یک نقاش می ماند که قلم را هنرمندانه بر روی بوم تکان می دهد و با هر تکان نقشی بر ذهنتان حک می کند!
“تو تموم زندگیم، من حتی نمیدونستم که وجود خارجی دارم یا نه! “
برخی راز ها که جلوتر در داستان فیلم کشف خواهید کرد اصلی ترین عوامل تمام مشکلات درونی ” آرتور” هستند. کودکیِ او پر از مسائل و داستان هایی است که روی تمام وجود او اثر گذاشته است. برخوردهای نا مناسب با کودکان می توانند ویرانی های عظیمی را در آینده به بار بیاورند و آرتور از مشکلات زیادی در دوران کودکیش رنج می بُرد. همین مشکلات را با تضادهایی که در دل جامعه ی گاتهام وجود دارند ادغام کنید تا متوجه شوید چطور “آرتور فِلِک” تبدیل به جوکر می شود.
داستانِ Joker بسیار شما را تحت تاثیر قرار می دهد. دیالوگ های بسیار حساب شده و در بسیاری از جوانب تلخ نیز از دیگر خصوصیات فیلم محسوب می شوند. و حسی که در درونِ بازی خواکین فونیکس به شما نفوذ می کند بی نظیر است. این ترکیب مطمئنا برایتان خاص خواهد بود و کسانی را که به دنبال فیلم های متفاوت هستند سیراب خواهد کرد. فیلم جوکر حتی برای کسانی که فیلم ها را جدی دنبال نمی کنند هم میتواند خاص و متفاوت باشد. و این خاص و متفاوت بودن با آهنگ های بسیار زنده و موزون فیلم ترکیب می شود و صحنه های مختلف فیلم را تاثیرگذار تر می کند.
“فقط امیدوارم که مرگم بیشتر از زندگیم با عقل جور در بیاد.”
تاریکِ تاریک ..
اگر بخواهیم فیلم Joker را یک تابلو در نظر بگیریم یک بومِ کاملا سیاه است! حتی یک لکه ی سفید در درونش پیدا نیست. ماهیت و درون مایه ی فیلم در هیچ نقطه اش هیچ اثری از عشق و امید دیده نمی شود. اینجا داستانی است که حتی برخی شخصیت های موجود در فیلم بعضا از خود “جوکر” هم تاریک ترند! رفتارها و اتفاقات نا به هنجار اجتماعی به شدت افراطی به تصویر کشیده می شوند. و هیچ شخصیت کامل و مثبتی در کل فیلم دیده نمی شود. یک حس تاریک و سرد همیشه در فیلم وجود دارد و یک نگاه بد بینانه به همه چیز در فیلم دیده می شود. به نظر می رسد کل فیلم از قاب دید جوکر در حال تصویر سازی است . و نمی توان گفت آن چه در تمام طول فیلم دیده ایم اصلا واقعی است یا تصویر سازی ذهن او است!
جوکر نماد یک جامعه ی ترد شده و فراموش شده است که وقتی حتی لباس دلقک ها را هم به تن می کند باز از گزیده شدن در امان نمی ماند! جامعه ای که به خاطر مشکلات خانوادگی که خود ناشی از نبود مدیریت درست در آن است و اختلافات بی حد طبقاتی انسان ها را به سمت جنون و تباهی سوق می دهند. و نتیجه اش جوکری می شود که نه تنها نمی خواهد کسی را بخنداند بلکه برعکس قصدش ترور و به وحشت کشاندن جامعه است. واقعا چطور می شود بعد از دیدن فیلم “جوکر” بعدا بخواهیم با شخصیتی مانند “بتمن” ارتباط برقرار کنیم. جوکر یکی از فیلم های زندگیتان خواهد بود که تاثیر شدیدی روی شما خواهد گذاشت و مانند یک خاطره ی همیشگی در ذهنتان ثبت می شود.
آیا همه ی اتفاقات در ذهن جوکر افتاده است؟ (19 بهمن 1398)
مسلما نمی توان با قاطعیت به این سوال پاسخ داد ولی مطمئنا آرتور به عنوان یک بیمار، توهماتی در طول فیلم می بینید ( مانند ارتباط خوبش با دختر همسایه ) و همه ی این توهمات برای آرام کردن درون پر خروش او ساخته شده اند و شامل اتفاقات خوب و آرامش بخش برای او می باشند. پس می توان به یقین گفت اتفاقات تلخ و بدِ فیلم ریشه در واقعیتِ خودِ گاتهام دارد. گاتهام شهری پر نفاق و افسار گریخته است که هیچ آرامشی برای آرتور و امثال او ندارد. تا قبل از قطع شدن داروها آرتور بیشتر در واقعیت درونی خود بود. تمام دغدغه ها و تلخی ها و ناملایمتی های شهر را به نوعی درون خود می ریخت اما بعد از قطعِ داروها هیچ حد و مرزی برای او وجود نداشت چرا که هیچ چیزی نبود که آرامشی بسا خیالی را برای او بوجود بیاورد پس واقعیت ها به شکل تند و تیزتری درون وجود او نفوذ کرد و تبدیل به یک خروش بیرونی برای او شد.
اما سه بار در طول فیلم ساعت ۱۱ و ۱۱ دقیقه را نشان می دهد. کارگردان فیلم در مصاحبه ای این امر را یک اتفاق عنوان کرده است که مطمئنا برای یک فیلم در این سطح واقعیت محسوب نمی شود اما به نظر من ساعت ها در یک زمان خاص می تواند به معنی بی اهمیت بودن زمان برای جوکر باشد. پس مهم نیست ساعت دقیقا چند باشد چرا که برای آرتور ساعت و زمان اهمیتی ندارد! فیلم را ما از زاویه ی دید او می بینیم پس ساعتِ بی اهمیت مهم نیست چه زمانی را نشان بدهد! پس سازنده یکی از خاص ترین زمان ها را برای نشان دادن در طول فیلم انتخاب کرده است. می گویند ساعت ۱۱:۱۱ یک ساعت پر انرژی و ویژه است و انتخاب این ساعت هم شاید به خاطر این موضوع و البته خاص تر کردن محیط فیلم و بیشتر سر در گم کردن و بحث بر انگیز تر کردن فیلم برای مخاطب در طول فیلم نشان داده شده است. هر چند این هم فقط یک استدلال است و سازندگان هیچ چیزی را تایید نکرده اند.
امتیاز نقد اول: 100/100 (شاهکار)
نقد دوم… (آن سوی تاریک جامعه …)
بررسی فیلم جوکر
نویسنده: بهنام بهرامی (تاریخ انتشار: 22 مهر 1398)
(این بررسی شامل اسپویل داستانی می باشد!)
فیلم جوکر خشم فروخورده ی جامعه ای است که آتش نفرت اش زیر خاکسترها پنهان است. مردمی که بازیچه ای بیش نیستند، عروسک هایی که نخ هایشان را دولت مردان و رسانه ها به رقص در می آورند. شلیک جوکر به مورای فرانکلین مجری برنامه Live With Murray Franklin، شلیکی بود به سر هیولای رسانه ها و پروپاگاندایی که تنها برای دولت بودجه صرف می کنند. نه برای بیان دردهای جامعه، بلکه برای تحقیر عده ای و خنداندن عده ای دیگر بود.
شاید یادتان باشد در یکی از شبکه های صدا سیمای خودمان مجری برنامه کارتون خوابی را دعوت کرده بود، خودش و کارشناسانش با فاصله از او نشسته، انگار طرف جذام داشت. از خودشان پذیرایی کرده، جلوی او هیچ نگذاشته بودند. آن برنامه مورای فرانکلین که آرتور فلک را دعوت کرده بود و او را جوکر صدا کرد مرا یاد همان برنامه انداخت. با این تفاوت که آن کارتون خواب حقارت را تحمل کرد اما جوکر حقارت را بر نتافت و به مغز رسانه ی مبتذل شلیک کرد. گاتهام جامعه ای است که در منجلاب ابتذال، فساد دولتی و هزاران جرم و جنایت غوطه ور است، روشنایی نمی خواهد.فرشته ای “افرشته وش(فرشته ای با ظاهر دختر)” نمی خواهد زیرا اصلاً نور را نمی شناسد.
جامعه ی تاریک یا به اصطلاح Psychosocial، قهرمان تاریک می خواهد، چنین جامعه ای جوکر می خواهد. کسی که شلیک به سر رسانه او را ارضا نکرد و قلبش را نیز هدف گرفت. دقت کردید لباس های آرتور فلک در ابتدا (غیر از لباس کارش) چقدر ساده است. ژاکتی کرم رنگ و شلواری تیره که مانند کارتن خواب ها می ماند، نمایانگر یک فرد معمولی از طبقه ای پایین، در حالی که وقتی جوکر می شود رنگ لباس هایش تغییر می کند. قرمز، زرد، نارنجی رنگهایی هستند که بیشتر به چشم می آیند. رنگ هایی که آتش را با آنها ترسیم می کنیم.
در حقیقت جوکر آتش همان خاکستری است که دوباره برخواسته و جامعه ی پیرامونش را شعله ور کرده است. شاید این نقد را خیلی منفی گرایانه بدانید، باور کنید فیلم جوکر تاریک تر از چیزی است که من در اینجا بدان پرداختم. همان طور که آرتور فلک به روانکاوش می گوید “مغزم پر است از افکار منفی”، در واقع این فیلم پر است از اِلمان های منفی و خشونت عریان، که به همین دلیل هم درجه R گرفته است.
سه سکانس در فیلم هست که اثر Todd Phillips را به مرز شاهکار می برد، اولی صحنه ی مربوط به فرار جوکر از دست دو مأمور پلیس است؛ در واگن مترو مردم همگی ماسک دلقک دارند، چون Thomas Wayne پدر Batman که می خواهد شهردار شود، به طبقه فرودست جامعه اَنگ دلقک بودن می چسباند. به همین دلیل مردم خشمنگین می شوند و آماده اند تا منفجر شوند. این سکانس انفجار خشم مردم به خوبی به نمایش گذاشته زیرا اگر واگن مترو را محیط اجتماع در نظر بگیریم آن وقت دو مأمور پلیس نماد مشت آهنین دولت هستند که می خواهد به زور آنها را سرکوب کند. با اولین واکنش یکی از مأموران، خشم مردم شعله ور شده و منفجر می شود. به طوری که وقتی واگن می ایستد و در واگن باز می شود، سیل جمعیت خشمگین به خیابانها هجوم می آورند.
دومین سکانس اما درست بعد از مرگ مورای فرانکلین اتفاق می افتد. توماس وین و همسرش جلوی چشمان بروس (Batman) کشته می شوند، وقتی رسانه ای در کار نباشد و پرپاگاندایی نباشد تا دروغ بگوید، دیگر دولت مردی هم نخواهد ماند و شکار جامعه ی طغیان زده می شود. در نهایت سکانس پایانی که جوکر از روی کاپوت ماشین به هوش می آید و پیروزی انقلابی که خود جرقه ی آن را زده بود را نظاره گر می شود. چیزی نمی گوید تنها می رقصد و با خون برای خود لبخندی می آفریند.
امتیاز نقد دوم: 100/100 (شاهکار)
نقد سوم… (خروش آزادی)
نویسنده: وحید یعقوبی (تاریخ انتشار: 3 اسفند 1398)
فیلم جوکر درباره ی دلقک های انسان نما و انسان های دلقک نماست. انسان هایی که در پشت ظاهرشان فردی متظاهر و دورو است،و دلقک هایی که در پشت نقابشان انسان هایی شریف و مظلوم وجود دارد. در واقع این فیلمیست سراسر نمادین که شما را فی مابین حقیقت و خیال سرگردان میگذارد. فیلمی درباره خشم،قضاوت و انتقام،خشمی نهفته در بنیان جامعه،قضاوتهایی که از روی نقاب افراد صورت میگیرد و انتقامی که حاصلِ این خشم و قضاوت است. در این فیلم شخصیت جوکر نمادی از مردمان عادی جامعه است که دلقک نامیده میشوند. اما در سوی دیگر ماجرا انسانهایی قرار دارند که تعیین میکنند چه چیزی خوب و چه چیزی بد است،چه چیزی خندهدار است و چه چیزی نیست. اینها همان دلقکهای انسان نما هستند افرادی فرصت طلب که از پلههای انسانی بالا میروند. وقتی که شما بذر نفرت میکارید چیزی جز تنفر برداشت نمیکنید. در فیلم جوکر ما گاتهام را تاریکتر،غمناکتر و خشنتر از تمامی آثار قبلی میبینیم. شاید دلیل این امر واقعیت محض و تلخی باشد که در بیشتر سکانسهای فیلم جریان دارد. واقعیتی که میتوان در عمق پوست و استخوان شخصیت جوکر مشاهده کرد.در واقع حتی شکل ظاهری و حرکات جوکر نیز انعکاسی از جامعهی فقرا و ضعیفان است.اندامی خمیده و لاغر،خندههای مصنوعی و الکی،گریههای بیصدا از دردهای بی پایان همگی نشاندهنده قشر ضعیف جامعه است.
حتی اگر به حرکات موزون و رقص مانندی که شخصیت جوکر انجام میدهد دقت کنید اولین چیزی که توجه شما را جلب میکند بدن خشک و انعطافناپذیر اوست. این نیز میتواند بیانگر اعتقادات و تعصبات خشک و جاهلانه این قِشر جامعه باشد که باعث میشود افراد سودجو از آنها سواستفاده کنند. تعصبات کورکورانه به هرنوع عقیدهای میتواند خطرناک و با عواقبی جبرانناپذیر باشد. در فیلم پس از هر جنایتی که جوکر انجام میدهد اینگونه حرکات را از او شاهد هستیم که نشان میدهد اینگونه رفتارهای ناهنجار زاییدهی همین تفکرات و باورهای نادرست است. اما از طرفی به مرور در طول فیلم مشاهده میکنیم که هرچه آرتور فلک بیشتر در باتلاق به ظاهر گناه فرو میرود(اعمال به ظاهر وحشیانهای که حاصل سالها دروغ،ریاکاری،سرکوب و خفقان در جامعه است) حرکات رقصش موزونتر و منعطفتر میشود. این میتواند نشانگر رسیدن به آزادی و دور شدن از عقاید پوچ باشد. بطور کلی فیلم جوکر پر از انتقاد و حرفهای معناداری است که شما را عمیقاً به فکر وامیدارد. جوکر فیلمیست که میتوانید بارها و بارها تماشایش کنید و هربار مطلبی جدید از درون آن شما را غافلگیر خواهد کرد.
امتیاز نقد سوم : 100/100 (شاهکار)
نتیجه گیری…
امتیاز فیلم جوکر (از سه بررسی)
از نظر سینمایی Joker یک درامِ روانشناسی اجتماعیِ کم نظیر است. هم داستانِ قدرتمند و پر فراز و نشیب و خاصی دارد. هم کارگردان به خوبی از پس بازی گرفتن از بازیگران بر آمده است. هم آهنگهای بسیار زیبا و روح نواز، محیط فیلم را تاثیرگذار و ویژه کرده است و هم اینکه یک جوکر جدید خلق کرده که مسلما بعد از Heath Ledger در شوالیه تاریکی میتواند بهترین جوکری باشد که در تاریخ سینما ظاهر شده است. از همه مهمتر واکین فینیکس که یکی از بینظیرترین بازیهای تاریخ سینما را به نمایش گذاشته است و ترکیب همه این موارد یک شاهکار تمام عیار به نام Joker است!
من این فیلم رو بارها و بارها تماشا کرده ام و صحنه ی بسیار بزرگ و قابل تامل و دردناکی رو متاسفانه هیچکس بهش دقت نکرده است .
بعد از قتل رندال وقتی جوکر لباس هاش رو می پوشه و داره از پله ها پایین میاد . این قسمت رو من براتون نقد می کنم امیدوارم استفاده ببرید .
در این صحنه جوکر با رقص و شادی داره از پله ها پایین میاد که نشون میده آرتور برخلاف قتل اولش که دچار سردرگمی و ترس و اضطراب شده بود کاملا به خودش اعتماد داره اما در اینجا سقوط آرزوهای آرتور رو با پایین اومدن از پله ها نشون میده . در این صحنه با موسیقی شادی پله ها رو پایین میاد و بالطبع اونایی که توی خیابون دارن ارتور رو درحال رقص می بینن فکر می کنن شاده و داره می رقصه اما اگه دقت کنین در یک لحظه ریتم اهنگ عوض می شه و این ریتم درونه ارتور هست که داره با اهنگ بسیار غمگین می رقصه و اینجاست که نشون میده آرتور علاوه بر ظاهرش که دلقک هست در درونش شخصی هست که به اعماق تاریک خودش سقوط کرده ، این ریتم اهنگ غمگین کاملا با رقص ارتور هماهنگه اگه دقت کرده باشین . چند تا جاهای دیگه هم از قلم افتاده متاسفانه صحنه های بسیار سنگینی که فقط با بارها و بارها تماشا کردن این فیلم می شه اونارو درک کرد نه با یکبار .
سلام مهدی جان
تمام بچههای گروه ما هم این فیلم رو دیدن و سه نفری هم که این فیلم رو نقد کردن چندین بار این فیلم شاهکار رو دیدن و به جزئیات کاملش مشرفا ولی از جزئیاتی که گفتید سپاسگزاریم
ممنون از نظرتون
[…] بررسی گروهی فیلم Joker (جوکر) / یک انفجار بزرگ […]
ممنون از مطلب کاملتون واقعا فیلم جوکر عالی ساخته شده و حس خاصی به آدم دست میده هنگام دیدنش ممنون که از دیدگاههای مختلف بهش نگاه کردید
ممنون از نظرت
[…] بررسی فیلم Joker (جوکر) / یک انفجار بزرگ […]
[…] مطالب مرتبط:بررسی فیلم روزی روزگاری در هالیوود /بررسی فیلم Marriage story/داستان طلاق/بررسی فیلم Joker (جوکر) / یک انفجار بزرگ […]
[…] مطالب مرتبط: بررسی فیلم روزی روزگاری در هالیوود / بررسی فیلم Marriage story/داستان طلاق / بررسی فیلم Joker (جوکر) / یک انفجار بزرگ […]
[…] بررسی فیلم Joker (جوکر) / یک انفجار بزرگ […]
ممنون خیلی کامل بود
این فیلم واقعا عالی بود منتظر کیفیت بهترشم.
خواهش می کنم
[…] بررسی فیلم Joker […]
فیلم واقعا فوق العاده بود . ممنون از مطلبتون
موافقم باهاتون 🙂 خواهش می کنم
ممنون عالی بود