نقد و بررسی فیلم Thor Love And Thunder
فیلم Thor Love And Thunder در تاریخ ۸ جولای ۲۰۲۲ در امریکا اکران شد و با صرف بودجهی ۲۵۰ میلیون دلاری، توانست در باکسآفیس به فروش ۷۵۶ میلیون دلاری برسد. از جمله بازیگران این فیلم میتوان کریس همسورث، کریستین بیل و تسا تامپسون، ناتالی پورتمن و راسل کرو نام برد. کارگردان Thor: Love And Thunder را Taika Waititi بر عهده داشته و نویسندگی آن را خود او به همراه Jennifer Kaytin Robinson انجام دادهاند. در ادامه با نقد و بررسی فیلم Thor Love And Thunder با ما همراه باشید.
مطلب مرتبط: مورد انتظارترین فیلم های سال 2022
مقدمه
کریس همسورث بازگشته است که تا به سراغ Gorr The God Butcher (با بازی کریستین بیل) برود. اما او تنها نیست Mighty Thor (ناتالی پرتمن) و والکایری (تسا تامپسون) نیز او را همراهی میکنند. اما نقدهای مختلفی که Thor Love And Thunder گرفته، نشان میدهند که شخصیتهای فرعی داستان (همین ناتالی پرتمن و تسا تامپسون) آنچنان پرداخت خوبی ندارند. بعد از انتشار فیلم در سینما، Cinema Score به این فیلم امتیاز +B را داد که در میان فیلمهای Marvel امتیاز پایینی است (یعنی از Black Widow هم ضعیفتر)، اما این همه هیاهو برای چیست؟ چرا مردم با فیلم Thor Love And Thunder مشکل دارند؟ بیائید عمیقتر به آن نگاه کنیم.
کُند و سریع!
اولین ایرادی که مردم از فیلم گرفتهاند این است که روایت داستان کُند است، این مسئله اما نمیتواند آنچنان پررنگ باشد زیرا Thor: Love And Thunder کوتاهترین فیلم MCU است (با مدت زمان ۱ساعت و ۵۹ دقیقه). اما این مشکل زمانی شکل جدی به خود میگیرد که انگار تایکا وایتیتی برای رفتن از نقطهی A به نقطهی B عجله دارد، تم آهنگ به سرعت تغییر میکند و صحنهها نیز سریع عوض میشوند. اگر مدت زمان فیلم بیشتر بود این مشکل به چشم نمیآمد، در حالی که فیلم تلاش دارد شکل روایی مختص دیزنی را شکل دهد، این حجم از پرشهای مختلف در فیلم، بیننده را اذیت میکند.
جلوههای نچندان ویژه
دنیای MCU در این اواخر در زمینهی CGI روزهای بدی را پشت سر میگذارد، Doctor Strange: Multiverse of Madness در بعضی مواقع جلوههای ویژهی ضعیفی داشت (خصوصاً چشم سوم Doctor Strange کهمبتدیانه بود)، Miss Marvel هم جلوههای بصری و بخش نور مشکل داشت و She-Hulk هم که مشکلات جلوههای ویژهی خودش را دارد. در کل همهی این موارد در کنار هم طرفداران Marvel را سرخورده کرده است و مسیر پیشروی مارول را نگرانکننده میکند. حال این موضوع در Thor: Love And Thunder شکل جدیتری به خود گرفته است. مشکل از کجاست؟ تکنولوژی جدید Volume LED است، همان تکنولوژیای که در The Mandalorian و Obi-Won Kenobi نیز پیشتر استفاده شده بود. در این صفحهی سبز گسترده بازیگران به صورت Real-Time در محیط قرار میگیرند. مشکل آنجایی است که به علت نورپردازی تخت، ترکیب شاتهای افتضاح و طراحی صحنهای نامناسب، بسیاری از پیشزمینههای مختلف عمقی ندارند و تشخیص آنها بخاطر برجسته بودنشان برای بیننده راحت است. طبق نظر بسیاری از منتقدین مارول باید یک قدم به عقب بردارد و به VFX فرصت بیشتری بدهد و شرکتهای بیشتری را به کار بگیرد و به آنها پنجرهای بزرگتر برای ارائهی محصول نهایی بدهد.
شوخیهای سطحی
برعکس فیلم رگناروک، در Love And Thunder با شوخیهای کوبنده طرف نیستیم. شوخی و طنزهای Love And Thunder معمولی و سطحی هستند و بیشتر آنها را در تیزر فیلم و تریلر آن دیدهاید و از قبل برایتان اسپویل شدهاند. یک ساعت اول فیلم شما را مورد رگبار جوکها و طنزهای مختلف میکند، انگار تایکا وایتیتی چندین تخممرغ را به دیوار پرتاب میکند تا بفهمد کدام یک از آنها پخته است! به طوری که The Guardians Of The Galaxy هم در برابر Love And Thunder کم میآورد. همانطور که در بالا اشاره کردم جابهجایی سریعِ بین صحنهها برای فرم درام-کمدی فیلم کارساز نیست و مخاطب را نمیتواند با خود همراه کند و فیلم هم نمیتواند بین لحظات خندهدار و جدی خود تعادل خوبی برقرار کند.
فرصت کم برای درخشیدن
از کریستین بیل چه انتظاری دارید، او در غایت خود در این فیلم ظاهر شده است. تعهدی که او به هر نقشش دارد واقعاً زبانزد است. برایش مهم نیست کاراکترش یک شرور فیلمهای مارول باشد، یا معاون رئیسجمهور یا یک مشتزن، او در غایت خود ظاهر شده و تمام تلاشش را برای بهتر شدن و بالابردن سطح فیلم میکند. مشکل اینجاست که کاش به Gorr زمان بیشتری برای خودنمایی میدادند تا ما بیشتر با او و شخصیتش آشنا شویم. پیشزمینهی او در Love And Thunder اصلاً خوب نیست، در حالی که در کامیکها، ابتدا مادرش و سپس همسرش و در آخر فرزندانش را از دست میدهد و امید خود را به خدایان کنار میگذارد و همهی اینها بخاطر گرسنگی و قحطی بود.
همانطور که در نقد فیلم Doctor Strange The Multiverse of Madness بیان کردم در فازی از فیلمهای MCU قرار داریم که کامیکهای مارول، قصهپردازی و شخصیتپردازی بهتری از فیلمهای MCU دارند. درست است که با لمس Necrosword روحش دچار فساد میشود ولی اگر این پیشزمینهی عالی را برایش تعریف میکردند، کاراکتر او میتوانست غوغا کند. در نتیجه صحنههای او و دخترش میتوانست درام بیشتری به فیلم بدهد و پایان آن را دردناکتر کند. نام او Gorr قصاب خدایان است ولی در کل فیلم تنها یک خدا را در جلوی بیننده میکشد! این مورد نمیتواند بیننده را هیجانزده کند ولی اگر او را در حین کشتن خدایان نشانمان میدادند، داستان Gorr سنگینتر و جذابتر از چیزی که هست میشد.
بازگشت ناتالی پورتمن در نقش Might Thor بسیار عالی است ولی همان ضعفهای شخصیتپردازی Gorr در مورد او نیز صدق میکند و کاراکتر او نیز باید فرصت بیشتری برای خودنمایی میداشت، در واقع او باید بیشتر با Mjolnir بازی میکرد و آن را میچرخاند!
نچندان درگیرکننده
کل ایدهی پشت کاراکتر Gorr این است که مفهوم ایمان به یک قدرت برتر را کشف کند. چه اتفاقی میافتد وقتی آن قدرت برتر وجود نداشته باشد، یا بدتر از آن شما را نادیده بگیرد؟ بعد از سکانس اول فیلم، این مفهوم و ایده به کل از داستان حذف میشود، موضوعی که باید بر کلیت قصه سایه میانداخت و مخاطب مفهومی را از دیدن فیلم دریافت میکرد. آیا خدایان باوجود تمام کارهایی که انجام نمیدهند، شایسته عشق و ستایش هستند؟
در کامیکها، ثور درمییابد که پاسخ منفی است و همین موضوع باعث میشود ارزش حمل کردن Mjolnir را از دست بدهد. بنابراین Mjolnir به جین میرسد و او شایستهی بلند کردنش میشود. موضوعی که در فیلم سرسری گرفته میشود. چنین موضوع فلسفی و اخلاقیای در فیلم کاملاً هدر رفته و دور انداخته شده است و صرفاً سعی شده برای شما جوک تعریف کنند و شما را بخندانند! از طرفی افسانهی خدایان در MCU کاملاً نامفهوم و مبهم است، این فیلم میتوانست شروعی عالی برای باز کردن و پرداختن به این موضوع باشد، ولی تایکا وایتیتی دلقکبازی و لودگی را به آن ترجیح داد و شاهد عیاشیها و زنبارگیهای زئوس در فیلم بودیم!
معمولاً فیلمنامهها چندینبار بازنویسی میشوند تا محصول نهایی از همه نظر عالی باشد. کاش Thor: Love And Thunder نیز مورد بازبینی قرار میگرفت و طرحها و ایدههای مختلف را وارد آن میکردند، در حالی که داستان نهایی مملو از طرحهای سادهانگارانه و گافهای مختلف است. به عنوان مثال همهی این افراد برای این در شهر گرد هم آمدهاند تا در برابر Gorr لشگرکشی کنند، در حالی که خدایان خیلی سریع تصمیم میگیرند که به آنها کمک نکنند و در صحنهی بعدی والکایری گرفتار صاعقههای زئوس میشود. در مورد صاعقهی زئوس سوالی دارم چطور میتواند ویژگیهای Bifrost داشته باشد؟ سلاحی که باید در برابر Gorr از آن استفاده کنند، چه ویژگیهایی دارد و چگونه به Gorr صدمه میزند؟ پسر هیمدال تنها برای این در فیلم حضور دارد که ثور با بچهها حرف بزند! در مورد قدرتهای ثور نیز جای سوال وجود دارد، از کی تا حالا او میتواند قدرتهایش را با مردم به اشتراک بگذارد؟ همهی اینها به ما میگوید که نویسندگان عجله داشتهاند و یا به نظر خودم اهمیتی به کار ندادهاند و مخاطب را کنار گذاشته و صرفاً به دنبال دستمزد خود بودهاند.
سخن آخر
برای کسانی که از فیلم لذت بردند و احساس میکنند که دیگران بیخودی دربارهی فیلم سروصدا راه انداختهاند، باید گفت هیچ اشکالی ندارد که Thur: Love And Thunder را دوست داشته باشید. اما بهتر است که بدانیم این همه سروصداهای منفی دربارهی فیلم از کجا بلند شده است. فیلم یک شکست به تمام معنا نیست زیرا توانسته بیش از بودجهی پرداختی کسب درآمد کند. بنابراین از دید دیزنی و Kevin Feige فیلم Thor Love And Thunder یک موفقیت است. اما واقعیت این است که این فیلم هیچ قدم رو به جلویی در دنیای مارول بر نمیدارد و دارای یک فیلمنامه سطحی است و فرصت ساخت یک شرور به یادماندنی را به راحتی از دست میدهد.
امتیاز فیلم Thor Love And Thunder
فیلم ثور جدید یک شکست به تمام معنا نیست زیرا توانسته بیش از بودجهی پرداختی کسب درآمد کند. بنابراین از دید دیزنی و Kevin Feige فیلم Thor Love And Thunder یک موفقیت است. اما واقعیت این است که این فیلم هیچ قدم رو به جلویی در دنیای مارول بر نمیدارد و دارای یک فیلمنامه سطحی است و فرصت ساخت یک شرور به یادماندنی را به راحتی از دست میدهد.