بررسی فیلم Tokyo Story / زندگی، گذر لحظه های بی بازگشت
امروز می خواهیم نگاهی به یکی از بهترین آثار دنیای سینمای کلاسیک و یکی از بهترین فیلم های سینمای ژاپن بیندازیم. فیلمی که تاثیرات عمیقی در قلب و روح سینما دوستان برجای گذاشت. فیلم داستان توکیو یک فیلم درام محصول سال ۱۹۵۳ به کارگردانی Yasujirō Ozu می باشد. این فیلم با 45 نقد ثبت شده در سایت Rotten توانست ۱۰۰% نقدهای مثبت با میانگین ۹۶% امتیاز بدست بیاورد که در نوع خود بی نظیر است. همینطور این فیلم در رتبه سوم بهترین فیلم های تاریخ سینما توسط مجله Sight & Sound به انتخاب منتقدین و همچنین رتبه ی اول بهترین فیلم تاریخ سینما از نظر کارگردان های مطرح سراسر دنیا در سال ۲۰۱۲ انتخاب شد.(منبع) با سایت ساعت هفت با بررسی فیلم Tokyo Story در خدمت شما عزیزان هستیم.
خلاصه داستان…
فیلم “داستان توکیو” در مورد سفر پدر و مادرِ مسنی ( شوکیچی هیرایاما معلم بازنشسته و همسرش تومی) با قطار به شهر توکیو برای تجدید دیدار با چند تن از اعضای خانواده شان (پسرش کوییچی،دخترش شیگه و عروسِ بیوه اش نوریکو) است. داستان فیلم اتفاقات مختلف پیرامون این سفر را به تصویر می کشد. یک تعامل کوتاه بین زندگی مدرن و زندگی سنتی و اینکه چقدر زندگی های جدید انسان ها را نسبت به هم غریب کرده است.
وقتی پدر و مادر به توکیو می آیند با مشغله ی شدید فرزندانِ خونی خود مواجه می شوند. فرزندانی که در تکاپوی زندگی قرار گرفته اند و به چیزی جز امرار معاش فکر نمی کنند. آنها که وقتِ کافی برای صرف کردن با پدر مادر خود ندارند آنها را به متلی مجلل در منطقه ای توریستی می فرستند. پدر و مادر برای ملاقات فرزندان خود و محبت دیدن از آنها به این سفر آمده بودند … پس آنها خیلی زود از محیط متل خسته می شوند، چرا که آنجا پر است از شب گردی ها و تفریحات شبانه و جایی برای دو فرد مسن در این متل نیست. پس آنها خیلی زودتر بر می گردند اما دخترشان Shige به آنها می گوید یک جلسه کاری دارد و آنها به نوعی به بیرون از خانه برای یک شب آواره می شوند. به قول پدر که با خنده ی تلخی می گوید: ” بلاخره بعد از سال ها بی خانمان شدیم! “
زن به پیش عروسش “نوریکو” می رود و مرد به پیش دوستان قدیمی اش برای یک شب دورهمی می رود. می توان گفت نوریکو یکی از مهمترین نمادهای فیلم است. او همسرش را هشت سال پیش در جنگ از دست داده ولی هنوز هم با مادر شوهرش مانند یک مادر تنی با مهر و محبت رفتار می کند. حتی در اوج کارش مرخصی می گیرد تا زمانی را با آنها سر کند و اکنون در این شب به خصوص با مادرش درد و دل می کند. در واقع او هیچ نسبتی در حال حاضر با این مادر ندارد اما از همه به او نزدیک تر است. نوریکو زن تنهاییست که قلب بزرگی دارد و نماد یک انسان فرشته خوی در این فیلم است. پدر به پیش دوستان قدیمی اش می رود. شاید در ظاهر و به زبان نیاورد اما قلبش شکسته است او آن شب را با خوردن الکل به فراموشی می سپارد و دردی که در سینه دارد را در خود می خورد… فردای همان روز پدر و مادر تصمیم به بازگشت به خانه خودشان می گیرند و در راه بازگشت به خانه در قطار…
یاسوجیرو اوزو…
فیلم توسط کارگردان معروف ژاپنی یاسوجیرو اوزو ساخته شده است که در کنار آکیرو کروساوا از بزرگترین کارگردان های تاریخ سینمای کلاسیک ژاپن محسوب می شود. اوزو روح تازه ای را به سینمای جهان دمید و تاثیرات عمیق زیادی در سینمای دنیا به جای گذاشت. فیلم های اوزو طعم خاصی دارد، طعمی که دیگر نمی توان در سینمای این روزهای دنیا آن را پیدا کرد. طعمی ساده ، واقعی و قابل درک که می تواند مانند آینه ای خودمان را بازتاب دهد و کرده هایمان را مقابل چشمانمان آشکار سازد. آثاری که در وصف خانواده، زندگی روزمره و پستی و بلندی هایش ، خوبی ها و بی توجهی های ما نسبت به یکدیگر است. مسائلی که برای همه ی ما قابل درک و باور پذیر هستند و به شکلی کاملا ساده و روان با کمترین پیچیدگی به نمایش در می آیند و بیننده را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث تحول در انسان می شود.
گذر لحظه های بی بازگشت…
زندگی، گذر لحظه های بی بازگشت است. انسانی که حتی از ثانیه ی پیش روی خود خبر ندارد و در گذر همین طوفانِ زمان باید انتخاب های بی بازگشتی را انجام دهد که میتواند برای تمام طول عمر حسرتِ کرده ها و نکرده ها را برایش به دنبال داشته باشد. داستان توکیو گوشه ای از یک زندگی ساده و بی پرده است ، مسیری که هر کدام از ما روزی به آن منتهی خواهیم شد. مسیری پیش روی هر انسانی که بلاخره روزی سر می رسد. رسیدن به سن پیری و شکنندگی و اینجاست که بیش از هر زمانی فرد به کوچکترین محبت های اطرافیان نیاز دارد. و یک لبخند ،نوازش یا یک احترام کوچک می تواند برایشان قدر یک دنیا ارزشمند باشد.
ساده و پر احساسات…
بعضی وقت ها محبت نه از طرف کسی که انتظارش را داریم بلکه می تواند از طرف یک غریبه برای شما بوجود بیاید. و او می تواند نزدیک تر از هر عضو خانواده جزوی از بندهای وجودی شما تبدیل شود. در داستان توکیو با چنین واقعیت هایی رو به رو می شویم. واقعیت های تلخ اما واقعی که در زندگی خود یا دیگران آن را تجربه یا دیده ایم.
گاهی اوقات به قدری در روزمرگیِ زندگی اسیر و گرفتار می شویم که بدیهیات زندگی را از یاد می بریم و فراموش می کنیم زندگی همیشگی نیست و با کوچکترین غفلت، اتفاقات جبران ناپذیری برایمان می افتد که تنها حسرت را در قلبمان می کارد و به هیچ عنوان نمی توان آن را جبران کرد. کار روزمره در دنیای امروز به نوعی انسان ها را اسیرِ دست خود کرده است. به طوری که فرد نمی تواند افراد اطراف خود ، حتی عزیزترینشان را به خوبی ببینید. در فیلم داستان توکیو به زیبایی با این طعنه ها رو به رو می شویم.
فیلم داستان توکیو ساده و پر از احساسات است و به همراه داستان ساده اش درس های زیادی را برای بیننده به همراه دارد. بازی ساده ی بازیگرانش عمیق و واقعی و بدور از اغراق است. و شما با تمام وجود شخصیت های آن را درک می کنید و با آنها ارتباط برقرار می کنید. از نوریکو عروس خانواده بگیرید که بازی زیبا و تاثیرگذاری را به نمایش می گذارد تا پدر و مادر خانواده که ساده ولی پر عمق بازی می کنند. وقتی به دور از فرزندانشان در کنار ساحل متلی نشسته اند غم بزرگی در سینه دارند. آنها به خرج کردن پول توسط فرزندانشان احتیاج نداشتند… آنها این همه راه را تنها به دلیل دریافت محبت از طرف فرزندانشان آمده بودند نه اینکه در یک متل اقامت کنند… و در اینجا در کنار ساحل به دور دست ها خیره می شوند و آینه ای می شوند از آینده ی خودمان…
انعکاسی از زندگی….
فیلم داستان توکیو از جمله فیلم هایی است که از زاویه دوربین، رفتارهای ما را به خودمان بازتاب می دهد. اینکه اینگونه رفتارها تا چه حد تاثیر گذار و آزار دهنده هستند. نوع فیلم برداری فیلم بسیار زنده و واقعی است و قاب بندی های بسیار زیبایی را در طول فیلم می بینیم که مطمئنا از زمان خود بسیار فراتر است. روایت داستان قوی و جاری و بازی بازیگران واقعی و تاثیر گذار است. فیلم پر از نماهای زیبا از خیابان های خلوت ، شهرهای شلوغ و پر هم همه ، انسان های در گیر هیاهوی روزمره ، قطار پر سر و صدایی که میگذرد و نماد زندگی زودگذرمان است ، هتل های پر از شب گردی و خوش گذرانی های زودگذر که انسان ها را از هم دور می کنند و … است و به زیبایی زندگی مدرن خالی از روح را به تصویر کشیده است. چندین مورد است که باعث تاثیر گذاری هر چه بیشتر داستان ساده ی فیلم شده است ؛ آهنگ های تلخی که در پس زمینه به گوش می خورد کاملا حال و هوای فیلم را دگرگون کرده اند و قاب بندی های ثابت و حساب شده ی فیلم بیشتر شما را به عمق داستان فیلم وارد می کند. همینطور بازی ساده و زیبای بازیگران و داستان ساده و قابل درک همه و همه در تاثیرگذاری هر چه بیشتر فیلم کمک شایانی کرده اند.
هر فرزند مشغول زندگی خودش است و هر کدام دلایل خاص خود را برای رفتارهایشان دارند چه دلایلی که نوع زندگی اجتماعی به آنها تحمیل کرده یا دلایلی مادی. در اینجا ما با یک فیلم شعارگونه طرف نیستیم که به نکوهش یا تمجید شخصیت خاصی از داستان بپردازد. بلکه داستان توکیو مانند زندگی می ماند هر کس به خاطر دلایل خود دست به اعمالی می زند و این قضاوت بیننده است که تصمیم می گیرد کدام طرف ماجرا حق دارد یا اینکه بی طرف فقط بخشی از زندگی را بدون داوری به تماشا بنشیند.
از فیلم داستان توکیو نباید یک داستان سریع ، پر اتفاق و سرگرم کننده را انتظار داشته باشید. چرا که بخش کوچکی از داستان زندگی خودمان است. همان قدر ساده و غیر قابل پیش بینی ، همان قدر زنده و پر معنی یا بی معنی ، همان قدر تلخ و همان قدر شیرین…. مانند مسیر زندگی هر کدام از ما که پر از این نوع خاطرات گوناگون است. به قدری قابل لمس که با پوست و استخوان داستانش را درک می کنید و خود را بخشی از فیلم می پندارید. به قدری قابل لمس که درونتان نفوذ می کند و به شدت تحت تاثیرتان قرار می دهد. به تلخی همان قطرات اشکی که عروس تنها “نوریکو” در کنار مادر شوهرش در خفا می ریزد یا به شیرینی لحظه ای که او مبلغ ناچیزی را به مادر شوهرش می دهد که نه از لحاظ ارزش مادی بلکه از لحظات ارزش معنوی او را از فرت شادی به گریه وا می دارد…
نتیجه گیری…
امتیاز فیلم Tokyo Story
زندگی میدان انتخابهای صحیح و غلط ماست و داستان توکیو گوشه کوچکی از همین زندگی و انتخابهاست و با تمام زیباییها و زشتیهایش، پر از تلنگر و درس است. فیلم داستان توکیو را نه به چشم یک فیلم سرگرم کننده، بلکه به عنوان یک اثر تاثیرگذارِ ماندگار برای همیشه در زندگیتان نگاه کنید… تا شاید کمی در طول زندگیمان بیشتر به مهمترین داشتههای امروزمان که ممکن است فردا نباشند اهمیت دهیم…
امیدواریم از مطلب “ بررسی فیلم Tokyo Story “ لذت برده باشید تا بعد…
فیلم در واقع شاهکاری دیگر از قلدر سینمای ژاپن یاساجیرو اوزو ؛ بعداز کوروساواست!
فیلمی که تاریخ انقضایش شاید مرگ بازیگران ان باشد که شاید با بودنشان اثر فاخر دیگری را با این بازیهای زیر پوستی ارائه دهند! و الا تاریخ انقضاء نداشته و ندغرد و نخواهد داشت..چه که زبان دل همه ی کشورهاست..تا بدانجا بی مهری فرزندان هم با لبخندی همشیگی بر لب پدرومادر مینشیند و شکستگی قلب پدری رنج کشیده در نور ماهتاب که بوسعت قلب اوست ؛ ترمیم میشود! از خودگذشتکی انها تا بجایی میرسد که در نمایی مدیوم کلوز اپ که تلفیقی از دریا و دو مرغ عشق در تصویر است را ؛ غمی به عظمت دریا بر قلوب شکسته شان که اکنون میبایست در خانه ی ثمرات زندگی شان باشند و نه در یک متل(و حتی نه هتل) نشسته است..و این غم زمانی سنگین تر میشود که مرگ مادر خانواده را یاساجیروی بزرگ در قابی لانگ شات(که انگار کل خانواده عزادارند) به تمسخر میگیرد! چرا که حتی کوچکترین عضو خانواده هم فرصتی برای حتی اخرین لحظات مرگ مادر برای دیدنش ندارد! و فرزند دکتر و تحصیل کرده شان زمانی برای مراسم خاکسپاری مادری که او را در بطنش پرورانده است!!!و سرانجام پیرمردی که با سرزمینی که روزی در همانجا ازدواج کرده تنها با خاطرااش میماند….داستان توکیو داستان همه ی نسلهاست و تا ابد حرف برای گفتن دارد..و میشود ساعتعا و روزها درموردش سخن گفت و دراین مقال نمیگنجد…
نقد وتحلیلی کوتاه بود از امید مقدم علاقه مند به فیلم و سینما.
ممنون از امید عزیز بابت متن زیبات
فیلم واقعا شاهکاره
البته باید درک سینمایی داشته باشی تا متوجه این موضوع بشی
ممنون ازت
این فیلم فوق العادست و ممنون از متنی که در مورد این فیلم آماده کردید