بررسی مینی سریال Behind Her Eyes / پشت چشمانش
پشت چشمانش/ Behind Her Eyes مینی سریالی شش قسمتی محصول شبکه نت فلیکس است که در تاریخ ۱۷ فوریه ۲۰۲۱ از این شبکه منتشر شده است. این مینی سریال براساس رمانی به همین نام نوشتهی سارا پین بوروگ(Sarah Pinborough) و توسط استیو لایت فوت (Steve Lightfoot) ساخته شده است. از جمله بازیگران این مینی سریال میتوان به ایو هوسون (Eve Hewson)، تام بیتمن (Tom Bateman)، سیمونا براون (Simona Brown) و رابرت آرامایو (Robert Aramayo) اشاره کرد. در ادامه با سایت ساعت هفت با بررسی مینی سریال Behind Her Eyes همراه باشید.
مطلب مشابه: بهترین سریال های سال 2021
اگر به دنبال خواندن مطالب بیشتر در مورد سریالهای برتر میگردید به لیست بهترین سریال ها مراجعه کنید…
خلاصه داستان مینی سریال پشت چشمانش…
داستان سریال در مورد زنی به نام “لوئیس” است که با پسرش “آدام” زندگی آرامی را میگذرانند. یک شب در بار لوئیس به طور اتفاقی با مردی به نام “دیوید” آشنا میشود و یک رابطه احساسی بین آنها شکل میگیرد. این رابطه آغاز اتفاقات عجیب بعدی داستان است چراکه روز بعد مشخص میشود که دیوید زن دارد و رئیس جدید او در دفتر روانشناسی (که در آنجا به عنوان منشی مشغول کار است) میباشد. ماجرا وقتی جالبتر میشود که لوئیس چند روز بعد با همسر دیوید “ادل” به طور اتفاقی برخورد کرده و آنها با هم دوست میشوند. اما این تنها شروع این داستان عجیب است و در ادامه اتفاقات پیچیدهتری ذهن بیننده را درگیر خود میکند…
…این متن بدون هیچ اسپویلی میباشد…
بررسی مینی سریال Behind Her Eyes
مینی سریال “پشت چشمانش” در ابتدا داستانی درام-هیجانی با رگههایی روانشناسانه روایت میکند و تا چهار قسمت ابتدایی خبری از اتفاق عجیب و غریب در سریال نیست و فقط شاهد داستانی واقع گرایانه به همراه شخصیتهای مرموز هستیم. شخصیتهایی که در اتفاقات پی در پی دچار تناقضاتمختلفی میشوند و انتخابهای عجیبی را انجام میدهند که بیننده از درک آنها عاجز است، چراکه دقیقا نمیداند چه در افکار آنها میگذرد و شخصیتها نیز چیزی بروز نمیدهند. در حقیقت یک راز بزرگ در این سریال در جریان است که از همان ابتدا سیگنالهایش را حس خواهید کرد ولی به راحتی نمیتوانید آن را حدس بزنید چراکه غافلگیرکننده بودن مهمترین ویژگی مثبت این مینی سریال محسوب میشود.
در حقیقت تا قسمت چهارم، سریال در حال مقدمه چینی و معرفی شخصیتها و روابطشان است. اما در دو قسمت پایانیِ این مینی سریال همه چیز تغییر میکند. سریال برای اینکه پاسخی برای اتفاقات پیش آمده در داستان داشته باشد از رویدادهای فانتزی برای ایجاد و حل پیچشهای داستانیاش استفاده میکند و لحظاتی غیرقابل پیش بینی را برایتان بوجود میآورد. اما این لحظات در حقیقت بدور از منطق ساخته شدهاند و حس کلی سریال بعد از برملا شدن آنها از بین میرود. حتی اگر خود اتفاقات متافیزیکی را نیز نادیده بگیرید، عکس العمل شخصیتها نسبت به اتفاقات مختلف غیرمنطقی است مثلا در آخر داستان شخصیت لوئیس دست به کارهای بسیار احمقانهای میزند. در حالی که خانهای در حال آتش سوزی است و میداند شخصی خودکشی کرده اما به اورژانس یا آتشنشانی خبر نمیدهد و دست به حرکتی کاملا بینتیجه و جنونآمیز میزند تا فقط پایان شوکه کننده داستان را رقم بزند. (هیچ دلیل قانع کنندهای برای رفتار او در انتها پیدا نخواهید کرد!)
از همان ابتدای سریال میبینید که لوئیس دارای مشکلی عجیب است و شبها کابوس میبیند و در خواب راه میرود. نکته جالب اینجاست اگر چنین ویژگی در او وجود نداشت نمیتوانست به راز اصلی داستان پی ببرد و کل پیچشهای داستانی که مهمترین خصوصیت این مینی سریال هستند شکل نمیگرفت. ما لوئیسی را میبینیم که از همسرش جدا شده ولی جزئیات دیگری از کاراکتر او نمیدانیم یا از افکار درونیاش کمتر اطلاعاتی به ما داده میشود و این موضوع جلوی شخصیتپردازی درست او را گرفته است. پس علت بوجود آمدن این کابوسها در وجود او یک علامت سوال بزرگ است که حتی تا انتهای سریال جوابی برای او پیدا نخواهید کرد. بسیاری دیگر از اتفاقات سریال نیز بدون توضیح باقی میمانند، در مورد شخصیت ادل و دیوید نیز بسیاری از نکات نادیده گرفته شدهاند. این مسائل باعث شده کل داستان سریال زیر سوال برود و یک حس بسیار سطحی در شخصیتها و روایت داستانی و اتفاقات مختلف شکل بگیرد.
با تمام مشکلات داستانی، مینی سریال “پشت چشمانش” دارای بازیهای قابل قبولی است. مخصوصا ایو هوسون در نقش ادل که بسیار جسورانه و عمیق نقش آفرینی کرده است. به طوری که به بسیاری از جزئیات بازی او در انتهای سریال و با برملا شدن راز اصلی، پی خواهید برد. بازی او یکی از دلایل جذاب شدن سریال است و اوست که با بازی زیرپوستیاش شما را ترغیب به دیدن ادامه سریال میکند. سارا پین بوروگ نیز به خوبی از پس بازی در نقش لوئیس برآمده و لحظات احساسی و هیجانی را به شکل جذابی بازی کرده است. از دیگر نقش آفرینیهای قابل قبول سریال میتوان به بازی رابرت آرامایو در نقش راب اشاره کرد که در همان دقایق کوتاه، بازی تاثیرگذاری را از او شاهد هستیم.
بعد از پایان این مینی سریال متوجه خواهید شد که داستان آن در حقیقت به هیچ وجه روانشناسانه نیست، بلکه کاملا براساس رویدادهای تخیلی و متافیزیک برنامهریزی شده است. اگر شما به دنبال دیدن یک درام روانشناسانه هیجانی هستید این مینی سریال شما را راضی نمیکند. اما اگر فقط داستانی میخواهید که غافلگیرتان کند تا از اسرار پنهان داستانی آن لذت ببرید. این مینی سریال میتواند شما را تا حدود زیادی سرگرم کند و از اتفاقات قسمت پایانی لذت خواهید برد و “پشت چشمانش” به یک مینی سریال موفق برایتان بدل میشود. گفتن این نکته نیز ضروری است که این سریال برای پیشبرد داستان و ساخت روابط بین شخصیتهایش از صحنههای جنسی استفاده کرده و سریالی خانوادگی نیست و برای کسانی که اینگونه صحنهها آنها را به هر دلیلی آزار میدهد توصیه نمیشود.
نتیجه گیری…
اگر فقط به دنبال تجربه یک سری پیچشهای داستانی هستید این سریال برایتان لحظات مفرح و غافلگیرکنندهای را تدارک دیده است. اما اگر به دنبال سریالی با داستانی قدرتمند میگردید که به جزئیات اهمیت داده و برای شخصیتهایش ارزش قائل است این سریال شما را ناامید میکند. با تمام این صحبتها این مینی سریال تنها شش قسمت دارد و زمان زیادی از شما نمیگیرد و ارزش یکبار دیدن را دارد و با تمام ضعفهایش سرگرمکننده ساخته شده است.
مینی سریال Behind Her Eyes
نمره سایت ساعت 7 (ارزش اثر)
(متوسط)
پشت چشمانش
اگر فقط به دنبال تجربه یک سری پیچشهای داستانی هستید این سریال برایتان لحظات مفرح و غافلگیرکنندهای را تدارک دیده است. اما اگر به دنبال سریالی با داستانی قدرتمند میگردید که به جزئیات اهمیت داده و برای شخصیتهایش ارزش قائل است این سریال شما را ناامید میکند. با تمام این صحبتها این مینی سریال تنها شش قسمت دارد و زمان زیادی از شما نمیگیرد و ارزش یکبار دیدن را دارد و با تمام ضعفهایش سرگرمکننده ساخته شده است.
امیدواریم از مطلب ” بررسی مینی سریال Behind Her Eyes / پشت چشمانش ” لذت برده باشید…
نقد و تحلیل بسیار منطقی، دقیق و هوشمندانه ای بود.👍
فیلم قدرتمند یعنی چی !؟ فیلم کاملا سلیقه ایه ! برای شخص من این سریال بینهایت جذاب بود یا سریالایی مثل کاراگاه حقیقی یا اشیا تیز ، ولی هیییچوقت با فرندز و نمیدونم گات و دارک و خیلی معروفای دیگه ارتباط نگرفتم اصلا سلیقه ام نیستن !
حق با شماست و سلایق افراد مختلف متفاوته و منم طبق سلیقه و تجربه خودم این متن رو نوشتم و مسلما ممکنه خیلیها با نظر من مخالف باشن. (هرچند من نگفتم این سریال بده!)
سریالهای کارآگاه حقیقی و چیزهای تیز سریالهای تاپی هستن.
فرندز و یا گات سریالهای پیشگام سبک خودشونن این یه حقیقته. اینکه خوشمون بیاد یا نه هم باز به سلیقتون برمیگرده.
موفق باشید