بررسی سریال The Glory

سریال “افتخار” (The Glory) یک درام-معمایی و مهیج کره‌ای به نویسندگی “کیم اون‌سوک” و کارگردانی “آن گیل‌هو” می‌باشد. “سانگ هی‌کیو” بازیگر نقش اصلی این سریال بوده و در کنارش بازیگرانی همچون “لی دوهیون”، “لیم جی‌یون”، “یوم هه‌ران”، “پارک سونگ‌هون” و “جونگ سونگ‌ایل” به ایفای نقش پرداخته‌اند. هشت قسمت بخش نخست این سریال در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۲ از طریق استریم نتفلیکس منتشر گردید و هشت قسمت بخش دوم آن در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۲۳ منتشر شد. هردو بخش این مجموعه با استقبال مخاطبین و نقدهای مثبت منتقدین روبرو گردید. سریال “The Glory” در همان روزهای نخست انتشار به یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های غیر انگلیسی شبکه Netflix تبدیل شد. این سریال اکنون با رکوردی حدود ۴۳۷ میلیون ساعت تماشا در ۲۸ روز اول انتشار در بین ۱۰ سریال برتر غیرانگلیسی تاریخ تلویزیون در رتبه‌ی ۵‌اُم قرار دارد. همچنین این سریال موفق شد در پنجاه و نهمین دوره‌ی جوایز هنری بکسانگ (این جایزه درواقع مهم‌ترین جایزه هنری در حوزه هنرهای نمایشی در کره‌جنوبی محسوب می‌شود) از میان هشت نامزدی‌اش در این مراسم سه جایزه بهترین سریال درام، بهترین بازیگر نقش اول زن (سانگ هی‌کیو) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (لیم جی‌یون) را دریافت کند.

تگ مرتبط: بررسی سریال

بررسی سریال کره‌ای The Glory

خلاصه داستان:

“مون دونگ‌اون” (با بازیِ سانگ هی‌کیو) یک دختر دبیرستانی بوده که توسط عده‌ای از همکلاسی‌هایش به سرکردگی “پارک یون‌جین” (با بازیِ لیم جی‌یون) مورد آزار و اذیت روحی و جسمی شدید قرار می‌گیرد. پس از مدتی دونگ‌اون که حتی از حمایت خانواده‌اش نیز بی‌نصیب می‌باشد، تصمیم به ترک تحصیل گرفته و محل زندگی‌اش را ترک می‌نماید. اما دونگ‌اون پیش از رفتن به یون‌جین قول می‌دهد که روزی تقاص کارهایش را پس خواهد داد. از آن روز به بعد دونگ‌اون تنها با خیال انتقام از یون‌جین و همدستانش زندگی می‌کند و برای رسیدن به هدفش با تلاشی بی‌وقفه برنامه‌ریزی می‌کند. او پس از چیزی حدود بیست سال بعنوان معلم در مدرسه‌ای که دختر یون‌جین در آنجا تحصیل می‌کند، مشغول بکار می‌شود و نقشه‌ی انتقامش را آغاز می‌کند و…

پ.ن : یک نکته‌ی بسیار تکان‌دهنده و ناراحت‌کننده درمورد داستان سریال “The Glory” وجود دارد و آن اینست که برخی از صحنه‌های خشونت‌آمیز آن براساس یک رویداد واقعی در سال ۲۰۰۶ در کشور کره‌جنوبی می‌باشد. جایی که سه دانش‌آموز دختر کلاس نهم حدود یک ماه از همکلاسی خود اخاذی کردند و او را مکرراً با استفاده از اشیاء مورد ضرب و شتم قرار داده و سوزاندند!

بررسی سریال کره‌ای The Glory

قاتل: هر دکتری قسم پزشکی داره (یعنی نمی‌تواند آدم بکشد)
یوجونگ: اشتباه می‌کنی
اگه می‌خواستم حیوونارو نجات بدم میرفتم دامپزشک میشدم
و اگه میخواستم شیطان رو نجات بدم میرفتم واعظ میشدم
کار من نجات آدمهاست پس اون قسمی که گفتی
شامل حیوونی مثل تو نمیشه”

بررسی سریال The Glory “زخم‌های التیام‌نیافتنی”

سریال “The Glory” از همان ابتدا با نشان دادن صحنه‌های خشونت‌آمیز از آزارهای جسمی و جنسی بیننده را دچار نوعی خشم و تنفر می‌کند. این همان چیزیست که شما برای همراه شدن با شخصیت اصلی داستان یعنی دونگ‌اون به آن نیاز دارید. وقتی محوریت یک داستان برروی انتقام بوده این ضروریست که شما بتوانید دلیل نفرت و عصبانیت فرد انتقام گیرنده را درک کرده و با او همذات‌پنداری کنید. سریال “افتخار” نمی‌خواهد خیلی زود دستش را برای بیننده رو کند و به همین دلیل با زمان بازی کرده و سکانس‌ها را با ترتیب زمانی درهم و ناپیوسته به ما نشان می‌دهد. چیزی که باتوجه به عدم زیاده‌روی در آن به ریتم هیجانی سریال کمک کرده است. (البته در قسمت‌های آغازین)

داستان سریال درباره یک انتقام حساب شده و دقیق است که شخصیت اصلی داستان سال‌ها برای آن برنامه‌ریزی کرده است. در سناریوی سریال بسیار هوشمندانه مراحل و جزئیات این عملیات انتقام‌جویانه از بیننده مخفی شده است. در نتیجه شما نیز با جلو رفتن سریال در عین حال که به کاراکترهای داستان نزدیک می‌شوید هنوز هم از نقشه‌هایی که دونگ‌اون در سر دارد، بی‌خبر هستید. وقتی از لحاظ احساسی با داستان یک سریال درگیر می‌شوید (که در مورد این سریال احساس خشم، تنفر و عموماً ناراحتی‌ست) بیش‌تر از حد معمول به پایان آن فکر می‌کنید. درنتیجه ممکن است در برخی قسمت‌ها سرعت پیشروی داستان برایتان راضی‌کننده نباشد. برای مثال به شخصه نمی‌توانستم قیافه‌ی خونسرد و بدون احساس دونگ‌اون را تا قسمت پنجم بدرستی هضم کنم. برایم قابل قبول نبود که حتی منه بیننده بیشتر از شخصیت اصلی داستان عصبانی و خشمگین باشم و او با چهره‌ای بی‌تفاوت و سرد به قضایا نگاه کند. شاید این موضوع تعمداً در سریال استفاده شده تا آستانه تحمل ما در مقابل خشونت و تنفر و نحوه تقابلمان با آن را محک بزند!؟ اما اگر منطقی به قضیه نگاه کنیم درمی‌یابیم وقتی کسی برای انتقامش سالیان سال برنامه‌ریزی کرده باشد، نمی‌خواهد که با یک خشم آنی و بی‌مورد همه‌چیز را نابود کند. این موضوع می‌تواند ریتم کُند سریال در برخی اپیزودها را توجیه کند، ضمن اینکه این مسئله هیچ تاثیری در روند مجذوب‌کننده سریال نداشته است.

بررسی سریال کره‌ای The Glory

در سریال “The Glory” همچون بیشتر آثار انتقامی تمرکز اصلی داستان برروی یک یا دو نفر قرار دارد و این مسئله شخصیت‌پردازی مناسب برای سایر کاراکترهای داستان را مشکل‌ساز می‌کند. اما در این سریال سناریوی آن درست موقعی که داستان شخصیت اصلی و به نوعی خط اصلی داستان بخوبی چیده می‌شود به سراغ دیگر کاراکترها می‌رود و نمی‌گذارد داستانش تک بُعدی شود. اما نکته‌ای که از یک جایی به بعد توجه شما را به خود جلب می‌کند، اینست که از یک تریلر انتظار می‌رود که لحظات هیجان‌انگیز بیش‌تری را برای مخاطب فراهم کند. باتوجه به اینکه شخصیت اصلی داستان یا همان فرد انتقام‌گیرنده یک زن بوده کاملاً منطقی‌ست که نباید توقع صحنه‌های اکشن زیادی را از سریال داشته باشیم. زیرا این می‌توانست به کلیت داستان و بخش درام آن نیز آسیب بزند. اما این مسئله نبود هیجان و سورپرایزهای غافلگیرکننده در سریال را توجیه نمی‌کند. حتی استفاده‌ی هوشمندانه سریال از شخصیت‌های طنازی همچون خانم کانگ و دکتر یوجونگ نیز این نقطه ضعف را در سناریوی سریال پنهان نمی‌کند. زیرا از یک جایی به بعد با خودتان می‌گوید که چرا با وجود اینهمه جریانات مختلف در داستان سریال هیچ اتفاق قابل توجهی نمی‌افتد!

در سینمای امروزه دیگر لازم نیست برای اینکه شخصیت‌های منفی داستان را برای بیننده منفور سازید، دیگر شخصیت‌های داستان را بیش از حد بی دست و پا و سست عنصر به تصویر بکشید. اینکار تنها باعث می‌شود که هردو طرف برایمان غیر قابل تحمل شوند. اینکه ثروت و قدرت می‌تواند محرک بزرگی برای زورگویی و قُلدری عده‌ای باشد بر کسی پوشیده نیست. این مسئله که در این دنیا نمی‌توان برروی عدالت دستگاه حاکم حساب باز کرد و هر لحظه می‌تواند جای مجرم و قربانی با یکدیگر عوض شود نیز یک حقیقت محض می‌باشد. اما در فیلم‌ها و سریال‌های کره‌ای استفاده اغراق شده‌ای از این موضوع می‌شود که بنظر تاحدودی با دنیای واقعی فاصله دارد. اگر این یک نقشه‌ی انتقام ساده بود، باگ‌های درون آن کاملاً طبیعی و توجیه‌پذیر بود. اما اینکه سالها برای یک کار برنامه‌ریزی کرده و نقطه ضعف‌های آن و طریقه مواجه شدن با آن را ندانی به هیچ عنوان قابل قبول نمی‌باشد. در نتیجه تنها یک توجیه برای این ضعف‌ها وجود دارد و آن کش دادن بی‌خودی سریال است. برای مثال چه دلیلی داشت که دونگ‌اون آنهمه سال را صرف تحصیل برای قبولی در آزمون معلمی کند، وقتیکه قصد نداشت از دختر یون‌جین بر علیه او استفاده کند!؟ یا بدتر اینکه چرا وقتی می‌دانست مادرش برایش دردسرساز خواهد شد، زودتر فکری به حالش نکرده بود!

بررسی سریال کره‌ای The Glory

یکی از موضوعاتی که سریال‌های کره‌ای را به شدت تضعیف می‌سازد تعداد قسمت‌های زیاد و در برخی موارد مدت زمان طولانی اپیزودهاست. سریال “The Glory” دارای ۱۶ قسمت می‌باشد که با آنکه مدت زمان هر قسمت طولانی نبوده اما بازهم از لحاظ تعداد بیش از حد می‌باشد. در نتیجه در اواسط فصل به موضوعاتی برمی‌خوریم که بسیار قابل پیش‌بینی بوده و تنها برای وقت تلف کردن به داستان اضافه شده‌اند. در این قسمت‌ها تنها تکرار واضحات را مشاهده می‌کنیم که کمی ملال‌آور بوده و جذابیت چندانی برای بیننده نخواهد داشت. سازندگان سریال “The Glory” می‌توانستند با داستانی که در دست داشتند یک فیلم‌نامه جمع و جورتر و مهیج‌تری را تدارک ببینند. اگرچه گفتنی‌ست که در داستان این سریال تکه‌های پازل به درستی کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و به جزئیات توجه قابل ستایشی شده است. که نشان می‌دهد با یک فیلم‌نامه قوی روبرو هستیم که شاید بزرگترین ایرادش کش دادن بیش از حد داستان می‌باشد. بنظر کره‌ای‌ها عادت دارند که سریال‌هایشان را با تعداد قسمت‌های زیاد تهیه کنند که این می‌تواند اصلی‌ترین دلیل کمتر دیده شدن آنها باشد. زیرا باتوجه به اُفت شدید سریال‌های هالیوودی چنین داستان‌هایی می‌توانستند بسیار بیش‌تر از این مورد توجه قرار گیرند.

اگر بخواهیم درباره پایان‌بندی سریال یک کلمه بگوییم آن کلمه مسحورکننده خواهد بود. این سریال نشان داد که یک داستان میتواند هم نگاهی انتقادی و بی‌پروا به مسائل جدی و قابل اهمیت داشته باشد و هم به شکلی فوق‌العاده تصویری زیبا از عشق و فداکاری را ترسیم کند. در پایان‌بندی سریال “The Glory” اگرچه هیچ سورپرایز شگفت‌انگیزی در انتظارمان نبود، اما در عوض از یک پایان تلخ و به ظاهر آموزنده نیز خبری نبود. شخصیت اصلی داستان دونگ‌اون پس از اتفاقات ناگوار و درهم‌شکننده‌ای که تجربه می‌کند، درنهایت نه از طریق انتقام بلکه با عشق و به کمک انسان‌های شریفی که سر راهش قرار گرفتند به آرامش رسید. پس کافیست به یاد داشته باشیم این دنیایی‌ست که ما در آن زندگی می‌کنیم و به تعداد انسان‌های رذل و بی‌ارزش، انسان‌هایی درستکار و قابل اعتماد وجود دارد که میتوانند زندگیمان را متحول کنند.

امتیاز سایت ساعت هفت

امتیاز کلی سریال The Glory 

خیلی خوب

در پایان میتوان گفت که سریال “The Glory” یک تریلر روانشناختی جذاب و تاثیرگذار بوده که نشان می‌دهد هیچ مرزی میان انسانیت و حیوان صفت بودن افراد جامعه وجود ندارد. یعنی به همان اندازه که برخی افراد می‌توانند مهربان، دلسوز و فداکار باشند، عده‌ای نیز قادرند به قدری بی‌رحم، شرور و از خود راضی باشند که حتی نتوان آنها را انسان خطاب کرد. اما نکته‌ای که شاید پایان سریال سعی دارد به مخاطب منتقل کند اینست که اگر انسان‌های خوب از این مرز عبور کنند به درون سیاه‌چاله‌ای می‌افتند که بیرون آمدن از آن اگر نگوییم غیرممکن، بلکه به شدت سخت و دشوار می‌باشد. درنتیجه سریال “افتخار” در آخر نیز شما را با این پرسش که آیا دونگ‌اون واقعاً به آرامشی که می‌خواست رسید یا نه؟ تنها می‌گذارد. پس همه‌چیز به دیدگاه شما بستگی دارد و این میتواند بهترین پایان‌بندی برای داستانی اینچنینی باشد…

مقالات ویژه به روز شده

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها