بررسی فیلم Avatar: The Way of Water / آواتار: راه آب
تلفیق سینما و دیجیتال فُرم اصلی جیمز کامرون بزرگ است. فقط کافیست نیم نگاهی به آثار قبلی این کارگردان مخصوصا ترمیناتور بیاندازیم. او بهتر از هرکسی در سینمای امروز میداند که چطور از دیجیتالیسم استفاده کند و چطور دوربین خود را در اختیار پرده سبز قرار دهد.
مطلب مرتبط: داستان سری فیلم های آواتار
داستان فیلم آواتار:مسیر آب از چه قرار است؟
شانزده سال پس از تهاجم انسانها به دنیای پاندورا و شکست آنها مقابل آواتارها میگذرد. اکنون جیک سالی به همراه خانواده پُر جمعیت خود در صلح و آرامش زندگی می کند. اما خیلی زود و در همان نیم پردهی اول تنش شروع میشود! انسانها باری دیگر و قدرتمندتر از قبل برای بازپسگیری پاندورا برمیگردند چرا که سیاره زمین درحال نابودی است و آنها دنبال مکان جدیدی برای زندگی میگردند. اما در این میان سرهنگ مایلز کواریچ (با بازی استیون لانگ) در شکل آواتار بازگشته تا انتقام مرگ خود و گروه اش را از جیک سالی بگیرد و…
بررسی فیلم Avatar: The Way of Water / آواتار:مسیر آب
اکنون بعد از گذشت سیزده سال جیمز کامرون تصمیم گرفته ادامه فیلم آواتار را که در سال 2009 ساخته بود، بسازد. گذشت این همه مدت برای ساخت دنباله یک اثر کار بسیار سختی است. چرا؟ چون فیلمساز مجبور است با پایبند بودن به گذشته، آینده را دوباره و از اول بسازد. و در این میان باید حواس خود را جمع کند که مخاطبین تازه اضافه شده به دنیای او احساس خستگی نکنند چرا که فیلم مدت زمانی سه ساعته دارد. اما مهمتر از زمان، داستان فیلم است. آیا داستان آنقدر جذاب است که مخاطب ترغیب به دیدن آن شود؟ آیا کامرون در نسخه اول این فیلم ما را با کلی سوال نگه داشته است که ما امروز به سراغ این فیلم برویم یا نه؟ به نظر من جواب بله است. برای ما مخاطبین این سوال باقی مانده بود که دنیای آواتارها (پاندورا) بدون انسانها چگونه خواهد شد! آیا قهرمان داستان یعنی جیک سالی (با بازی سم ورثینگتون) توانسته با خانواده و دنیای جدید ارتباط برقرار کند یا خیر؟ تمامی این سوالها را جیمز کامرون در همان ابتدای فیلم پاسخ میدهد. قهرمان داستان با روایتی چند دقیقهای تمامی سوالها را پاسخ میدهد و ما را آماده ماجراجوییهای جدید میکند.
فیلم در ادامه و در نیم پرده دوم سعی میکند، ما را در تمامی لحظههای خود همراه خانواده جیک سالی کند، خانوادهای که اکنون و باری دیگر مجبور شده است هویت خود را باز یابد و خود را با شرایط جدید وفق دهد. شرایطی که دو حالت بیشتر ندارد یا خانواده از هم میپاشد یا خانواده نزدیکتر از گذشته میشود، خلاصه این بار کامرون همان هیجان همیشگی خودش را در درون خانواده دارد، خانوادهای که سعی میکند برای خود و حفظ بقایش بجنگد.
فیلم در پرده دوم تمام سعی خود را میکند که هم فروش داشته باشد و هم به حس دراماتیک داستان جانی دوباره ببخشد. آقای کامرون با ساخت بهشت آبی و فوق العاده زیبا خود همان کاری را می کند که در نسخه اول با ساخت جنگلهای سرسبز پاندورا کرد. او سعی میکند واقعیت و آن تم جادویی خود را که در قسمت اول داشت، دوباره بسازد. اما فیلمساز با طبیعت کار مهم دیگری هم میکند، او میخواهد ارتباط عمیق و فلسفی مهمی را میان کاراکترها و طبیعت ایجاد کند. البته این نوع تلاش درمیان فیلمهای بلک باستر رایج نیست و جیمز کامرون سعی میکند این پیام را به مخاطب ارسال کند که من یک فیلمساز معمولی نیستم! معمولی هم نیست چون ساخت چنین دنیایی به این عظمت و بزرگی کار هر کارگردانی نیست.
قسمت اول و دوم از چند لحاظ با هم مشترکاند، اما اصلیترین اشتراک میان این دو، طبیعت است. در قسمت اول، جنگل محور اصلی داستان بود و در قسمت دوم دنیای بیانتها و اسرار آمیز زیر آب محور اصلی داستان است. همان طور که اشاره هم کردم زیباییهای چشم نواز بینظیر در این فیلم غیرقابل انکار است، و دیدن دنیای زیر آب به این کیفیت واقع باورنکردی است. اما در کنار تمامی این تعریفها داستان ایرادهایی هم دارد که شاید اصلیترین آن داستان کلیشهای و قابل حدس آن باشد که دقیقا به راه و روش قسمت اول ساخته و پرداخته شده و اضافه شدن چند شخصیت جدید، آن چنان هم به گسترش فیلم کمکی نکرده است چرا که شخصیتهای مهمی ساخته نشده و یا اگر هم ساخته شده برای مخاطب جذاب و پراهمیت نیستند. شاید همین نزدیکی داستان به قسمت اول است که باعث شده فیلم موفقیت قسمت اول را نداشته باشد و یکی دیگر از ایرادات فیلم شخصیت منفی یعنی سرهنگ است که بیهیچ دلیل قانع کنندهای گاهی دل رحم میشود و گاهی همان آدم بد قصه است…
سخن آخر
امتیاز فیلم آواتار: راه آب
فیلم آواتار مسیر آب بیشک برای پُر کردن سالنهای سینما ساخته شده است. جیمز کامرون به خوبی مخاطباش را میشناسد و میداند که چگونه و به چه شکلی او را راضی کند. به همین خاطر است که ما شاهد جلوههای بصری زیبا و فوق العادهای در فیلم هستیم. پس بهتر است به جای تمرکز بر ایرادهای جزئی به تم اصلی فیلم (اهمیت طبیعت) توجه کنیم و در سه ساعت خود را تسلیم جیمز کامرون و داستان هیجان انگیزش کنیم. پس اگر در دیدن این فیلم دو دل هستید من به شما اطمینان میدهم که این فیلم همچون قسمت اول برایتان خاطره انگیز خواهد شد، پس حتما به سراغ تماشای این فیلم بروید.