بررسی مینی سریال Moon Knight
مینی سریال Moon Knight براساس کاراکتری به همین نام از کتابهای مصور Marvel توسط “جرمی اسلتر” (Jeremy Slater) برای سرویس +Disney تهیه و تولید شده است. این ششمین سریال از دنیای سینمایی مارول MCU محسوب میشود که در فاز چهارم مارول جریان دارد. “جرمی اسلیتر” سرپرست نویسندگان سریال و Mohamed Diab تیم کارگردانی را هدایت کرده است. همینطور “اسکار آیزاک” نیز در نقش شخصیت اصلی سریال “مارک اسپکتور“ یا “مون نایت“ به ایفای نقش پرداخته است. در ادامه با ما با نقد و بررسی مینی سریال ۶ قسمتی Moon Knight همراه باشید.
آشنایی بیشتر با دنیای مارول: معرفی تمام شخصیت های مهم Marvel/ آشنایی با قهرمانان دنیای مارول
معرفی مینی سریال های جدید و مشهور
معرفی فیلم های فاز چهارم دنیای سینمایی مارول/ تاریخ انتشار و…
مطلب مرتبط: بهترین انیمه و سریال های سال 2022 تاکنون (جدید)
کمی در مورد شخصیت Moon Knight
مون لایت با نام “مارک اسپکتور” اولین بار در سال ۱۹۷۵ در کمیک شماره ۳۲ام Werewolf By Night معرفی شد. برعکس قافیه و لباسش، او یک ابرقهرمان است. مامور CIA، بوکسور، سرباز نیروی دریایی و مزدور بوده است ولی اکنون همه او را Moon Knight صدا میکنند. (حقایقی از او)
بررسی مینی سریال Moon Knight / نیم نگاهی به داستان
مینی سریال Moon Knight در قسمتهای ابتدایی به معرفی شخصیت عجیب داستانش یعنی “مارک اسپکتور” میپردازد. شخصیتی که دارای هویتهای مختلفی است. در ابتدا او یک کارمند ساده با نام “استیون گرانت” در یک موزه مرتبط با آثار باستانی مصر معرفی میشود. شخصی که از بیماری خوابگردی رنج میبرد. جلوتر متوجه میشویم او دارای “اختلال چندشخصیتی” است. هویت اصلی او در حقیقت “مارک اسپکتور” نام دارد که یک مزدور بود و اکنون دارای قدرتهای خاصی است که یک خدای مصری به نام کانشو به او عطا کرده است. او آواتار یا تجسمی از این خدا روی زمین است و قدرتهای او را در اختیار دارد. جلوتر اختلالات فکری مارک و استیون وسعت پیدا میکند و محور اصلی داستان میشود. در طول داستان این مینی سریال بیشتر باهریک از این هویتها و دلایل وجودی آنها آشنا میشویم. یکی از بهترین قسمتهای سریال بازی “اسکار آیزاک” در نقش “مارک اسپکتور” است که به شکل زیبایی از پس نشان دادن مشکل چندشخصیتی مون لایت برآمده است. او در هر هویتی که ظاهر میشود اکتهای متفاوتی در صورت، صدا و بازیاش دیده میشود که این موضوع نشان از توانایی این بازیگر در ایفای نقشهای متفاوت دارد.
کانشو از خدایان مصری است که با کمک آواتارش (مارک اسپکتور یا مون لایت) کسانی را تنبیه میکند که خطایی را مرتکب شده باشند اما شخصیت منفی داستان “آرتور هارو” (با بازی ایثن هاک) که آواتار قبلی کانشو بود، قصد دارد خدای دیگر مصری یعنی آمیت را آزاد کند که حتی قبل از مرتکب شدن فردی به خطا و از روی ذات آن فرد، طرف را تنبیه میکند. از نظر آرتور کانشو زمانی تصمیم به تنبیه میگیرد که کار از کار گذشته ولی از طرفی کانشو استدلال میکند که تا وقتی که کسی در عمل مرتکب گناهی نشده باشد مستحق تنبیه نیست چراکه انسان قدرت انتخاب دارد و شاید در طول زندگیش با انتخابهای متفاوت مسیرش را تغییر دهد. بیشتر دقایق داستان به جز اختلالات شخصتی مارک به این موضوع پرداخته و مون لایت باید جلوی آرتور را بگیرد تا آمیت را آزاد نکند، در غیر این صورت افراد زیادی در سراسر دنیا کشته خواهند شد.
تفاوتها
تطبیق Moon Knight با MCU کار آسانی نیست، این کاراکتر که اولین بار در Werewolf By Night معرفی شد در تضاد با حساسیتهای مدرن امروزی است. او مزدوری آغشته به قدرتهای یک خدای مصری است، کاراکتر مون نایت در کامیکها دچار اختلالات شخصیتی است و گنجاندن این مورد در سریال احتیاج به شخصیتپردازی مناسب دارد. در حالی که نویسنده و کارگردان و تهیهکننده تنها ۶ قسمت فرصت داشتند تا چنین کاراکتری را وارد MCU کنند و در عین حال از لحاظ جذب مخاطب و بیننده باید موفق عمل میکردند. کار دشواری که احتیاج به تیمی کاربلد و منسجم دارد، با این حال، با اینکه کاراکتر مون نایت و در کل سریالش اندکی متزلزل بود ولی توانست در این راه موفق عمل کند و در کل با سریالی طرف هستید که از دیدنش لذت میبرید. تیم خلاق مینی سریال Moon Knight تنها به بازسازی موبهمویِ صفحات کامیکهای این کاراکتر بسنده نکردهاند آنها با تلفیق مون نایت با گشت و گذار در قاهرهای مدرن سعی کردند که مخاطب را با جنبههای بزرگتری از دنیای MCU آشنا کنند و صرفاً با نشان دادن مبارزات ابرقهرمانی تلاش نکردند تا مخاطب را خسته کنند. البته در ابتدا مون نایت تبدیل به کاراکتری موازی با MCU شد و اینطور برداشت میشد که این قهرمان متعلق به دنیای موازی است ولی رفته رفته مون نایت خود را به MCU نزدیک کرد.
ادامه متن دارای اسپویل داستانی میباشد…
عجلهای ولی مخاطبپسند
چنین سریالی میطلبید که قسمتهای بیشتری را به آن اختصاص دهند و ۶ قسمت تنها دستوپای تیم سازنده را بسته و آنها را محدود کرده است. قسمت پایانی سریال “خدایان و هیولاها” بیشتر این موضوع را نشان میدهد، این قسمت عجلهای، بهطور ناگهانی و با تغییراتی بزرگ به پایان میرسد. این حجم کم از پاسخگویی به مخاطب دربارهی سوالاتی که در طول روند ۵ قسمت برایش بوجود آمده، ناخودآگاه این نکته را یادآور میشود که تیم سازنده بدون برنامهریزی، تنها برای شگفتزده کردن مخاطب آن هم نه با تعلیق بلکه با سرهمبندی کردن سریال، قصد داشتند سروته آن را هم بیاورند تا فقط در صحنه نهایی آن هم بعد از تیتراژ پایانی شما را غافلگیر کنند.
در این قسمت Layla El-Faouly (با بازیِ May Calamawy) تبدیل به Scarlet Scarab قدرتمند میشود و ما نیز با سومین شخصیت Marc Spector به نام “جیک لاکلی” (Jake Lockley) آشنا میشویم، که البته سریال برای این مورد آخری ما را در صحنههای خاص قبلا آماده کرده بود. قسمت نهایی یعنی “خدایان و هیولاها” بیشتر قصد دارد قوس شخصیتی سه کاراکتر خود یعنی، استیون، مارک و لیلا را به پایان برساند. مارک و استیون یکدیگر را پذیرفته و با قراردادی جدید با Khonshu، بدن و قدرت خود را به اشتراک میگذارند. در حالی که لیلا با شراکتی عادلانهتر با الهه Taweret، تبدیل به اسکارلت اسکاراب میشود. البته تمام اینها به همین واضحی برای مخاطب آشکار نمیشوند و لحظات پایانی سریال میتواند برای بعضی ایجاد سردرگمی کند.
حضور “جیک لاکلی” (Jake Lockley) نشان میدهد که مارک و استیون وضعیت خود را به درستی درک نکردهاند. این نکته به همراه ماهیت تیمارتسان و نکاتی دیگر باعث میشود به این نکته برسیم که انگار عمداً این ابهامات در سریال وجود دارد. صحنههای زیادی در سریال وجود دارد که سازندگان برای جذب مخاطب مصری و لاتین و یا حتی افرادی که مشکلات ذهنی دارند، تلاش کردهاند. اما ۶ قسمت برای Moon Knight با چنین داستانگوییای اصلاً کافی نیست و در نهایت با یک سریال از هم گسیخته با معرفی کاراکتری که مشخص است “در آینده مشکلساز خواهد بود” نشان از آن دارد که این سریال تنها برای نگهداشتن شور در مخاطب برای فاز چهارم MCU منتشر شده و به قول منتقدان این سریال برای مصرف انبوه ساخته شده است.
MCU نشان داد که با این سریال چقدر تجاری فکر میکند. سریال Moon Knight با اینکه از بسیار جنبهها اهمیتی به MCU نمیدهد اما دارای ماهیت مشترک با آن است و زیاد دور از آن قرار نمیگیرد. از طرفی طوفان وقایع و درهم آمیختگی داستانهای Marvel و آشفتگیهایی که روزبهروز با انتشار هر فیلم و سریال به حجمشان افزوده میشود، صرفاً در جهت نگهداشتن مخاطبان و آماده کردن آنها برای فیلمهای جدیتر است. (فیلمهایی که جمعی از قهرمانان را کنار هم جمع میکند تا دنیا را نجات دهند!) این سریال حکم سرباز پیادهای را دارد که باید در راه “شاه و وزیر” خود را فدا کند تا در نهایت مهرههای اصلی پیروز میدان شوند. (فیلمهای اصلی) پایانبندی سریال البته به ما میگوید که سریال Loki بیشتر از بقیه سریالهای منتشر شده تاکنون میتواند مستقل عمل کند و مانند Daredevil نتفلیکس مخاطب جذب کند، اما در مورد Moon Knight باید دید مارول و دیزنی چطور این سریال را ادامه میدهند یا تنها آن را به عنوان یکی مینیسریال پایان یافته تنها میگذارند!
امتیاز مینی سریال Moon Knight
MCU نشان داد که با این سریال چقدر تجاری فکر میکند. طوفان وقایع و درهم آمیختگی داستانهای Marvel و آشفتگیهایی که روزبهروز با انتشار هر فیلم و سریال به حجمشان افزوده میشود، صرفاً در جهت نگهداشتن مخاطبان و آماده کردن آنها برای فیلمهای جدیتر است. این سریال حکم سرباز پیادهای را دارد که باید در راه “شاه و وزیر” خود را فدا کند تا در نهایت مهرههای اصلی پیروز میدان شوند…