نقد فیلم The Rhythm Section/هر ممکنی میسر است
فیلم The Rhythm Section به کارگردانی Reed Morano با ژانری تراژدی، اکشن است که در 31 ژانویه 2020 به اکران عمومی در آمد. او که برنده جایزه امی در سال ۲۰۱۷ برای قسمتی از سریال (سرگذشت ندیمه) شد اینبار به داستان زندگی دختری جوان می پردازد که به دادخواهی خون خانواده اش برمی خیزد. داستان فیلم اقتباسی از کتاب (The Rhythm Section) به نویسندگی Mark Burnell درسال ۱۹۹۹ است، که برنل فیلم نامه نویسی این فیلم را خود برعهده گرفته است. از بازیگران فیلم می توان به Blake lively اشاره کرد، او که از بازیگران مشهور سریال (سخن چین) است اولین کارش را به کارگردانی پدرش شروع کرد و با تکیه بر استعداد درونی اش توانست جایی برای خود در عرصه هنر پیدا کند و با بازی در فیلم انی هال و جادوگر شهر از ،تواناییهایش را ثابت کند. از دیگر ستارگان این فیلم Jude Law که در کارنامه اش نامزدی اسکار بهترین بازیگر برای بازی در فیلم تحسین شده کوهستان سرد می درخشد. این فیلم با بودجه ی 50 میلیون دلاری ساخته شد اما در گیشه فقط توانست 5.9 میلیون دلار فروش داشته باشد و تبدیل به یکی از زیان بارترین فیلم های تاریخ سینما شد. با سایت ساعت هفت با نقد فیلم The Rhythm Section در خدمت شما عزیزان هستیم.
خلاصه فیلم
سه سال پس از سقوط هواپیمایی که منجر به مرگ خانواده استفانی ( black lively) شده بود ، او از طریق روزنامه نگاری(Reza jaffrey) پی به عمدی و حادثه نبودن ان فاجعه می برد. این نقشه که توسط عملیات تروریستی انجام شده استفانی را که حالا به فردی درمانده تبدیل شده است ترغیب می کند که انتقامی سخت بگیرد و در روند نابودی مسببان تحت هدایت مامور سابق بین المللی (Jude law) ، خودش را برای این نبرد اماده کند.
نقد و بررسی فیلم The Rhythm Section
همه ی افراد در مقطعی از زندگی خود تجربه ی تاریکی از احساسات نه چندان مثبتی مانند انتقام داشته اند. انتقام از آن دسته احساساتی است که به هر انسانی دست می دهد اما گاهی آنقدر قابل بخشش که از یاد می رود و گاهی آنقدر عمیق که تاوان دارد. عمل انتقام خود جبران ضرری است که به ما وارد می شود اما با این تصور که با تحقق آن احساس بهتری پیدا میکنیم غافل از اینکه باعث تداوم این چرخه ی رنج می شویم، حال این احساسات خشونت طلب تِمِ بسیاری از فیلم ها و داستان هاست و محتوای فیلم ها را تشکیل می دهد که در “فیلم The Rhythm Section”، باعثِ به چرخه انداختنِ سیرِ داستانیِ آن می شود.
سکانس آغازین با برشی از اواسط فیلم آغاز می گردد جایی که استفانی قرار است قدم در مسیر رستگاری بگذارد. فیلم در یک وضعیت ناامید کننده ای شروع می شود، استفانی با متلاشی شدن خانواده اش دچار افسردگی شده که نویسنده برای تاکید بیشتر بر این قضیه به او چاشنیِ اعتیاد و روسپی گری را اضافه میکند. در صحنه های ابتدایی کارگردان احساسات درونی او را نشانه می رود و به همین دلیل دیالوگ کمی را می شنویم. استفانی به فردی منفعل و بی اراده تبدیل شده و مدام در تعلیق بین خاطرات گذشته و واقعیتِ حال سرگردان است. در صحنه ای او را پیاده در مکانی نامعلوم کنارِ اتوبوس و جدا از مردم میبینیم. گویی جامعه او را تنها به حال خود گذاشته، در ابتدا مورانو کششی را در بیننده ایجاد نمی کند اما ریتم فیلم در نیمه ی دوم جان می گیرد و با وارد شدن شخصیت بوید به داستان شاهد پوست اندازی و شکل گیری شخصیتِ استفانی می شویم که چطور در زمان اندک با تعلیم مهارت های ابتدایی از سوی بوید به طور غیر باوری از فردی ناتوان به ماموری حرفه ای تبدیل می شود. اما در برخورد با “افراد منفی فیلم” احساسات و مبتدی بودنش او را تا مرحله ی شکست می برد.
فیلم کاملا از روی اتفاقات ناممکن پیش می رود. پیش رفتن یک فرد معمولی و بی تجربه تا حد شرکت در یک عملیات حرفه ای بین المللی آن هم به کمک کلاه گیس های متعدد و آموزش های چند روزه ، که حاکی از روند بی منطقانه و ضعف داستان است. ما از شخصیت استفانی هیچ پیش زمینه ای نداریم و نمی توانیم عملکردهای اورا هضم کنیم. خانواده او چند صحنه خاطرات است که مدام مرور می شود نه چیزی بیشتر اما در کنار آن نمی توانیم از بازی درخشان “بلیک لایولی” بگذریم و تلاشش را نادیده بگیریم او بارها در این نقش دچار مصدومیت شده و از نقاط قوت فیلم که اجازه نمیدهد آن را به حالت نیمه رها کنیم بازی مسلط لایولی است. فیلم The Rhythm Section ، همانند شخصیت اصلی دچار ثبات عاطفی نیست ، برش زدن صحنه ها به صحنه های بعدی که در طول فیلم بارها اتفاق می افتد تماشاگر را سر در گم کرده و به تماشاگر اجازه کنجکاوی و هیجان را نمی دهد.
نتیجه گیری
امتیاز فیلم The Rhythm Section
فیلم The Rhythm Section با به کارگیری مواد مورد نیاز فیلمهای جاسوسی، تغییر لوکیش، اسامی رمزی، تغییر ظاهر شخصیت، صحنههای تعقیب و گریز، میخواهد آن را تبدیل به فیلمی سراسر هیجان و مهیج کند اما از درون مایه فاصله میگیرد تا جایی که ما با شخصیتهایی تک بعدی روبرو هستیم و به جز برچسبی، اطلاعاتی از آنها نداریم. در پایان سعی کنید اگر قصد دیدن فیلم را داشتید، برای اوقات فراغت داستان را باور کنید و به جزئیات اهمیت ندهید و از بازی بلیک لایولی لذت ببرید.