بررسی سریال Breaking Bad / تغییری باورنکردنی
وقتی صحبت از داستان و شخصیت پردازیِ قدرتمند میکنیم، ناخودآگاه یکی از عنوانهایی که ذهنمان به آن معطوف میشود یکی از بهترین سریالهای تاریخ است که توقع ما را نسبت به همه چیز در یک اثر تلوزیونی بالا برد. سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) از آن سریالهاییست که بعد از دیدنش تا مدتها نمیتوانید از سریالهای دیگر لذت ببرید و همیشه قسمتی از شما به دنبال تجربهی دوباره و دوبارهی آن است. امروز در بخش نوستالژی سایت ساعت هفت میخواهیم به یکی از بزرگترین سریالهای تاریخ نگاهی بیندازیم تا کمی از خاطرات گذشته را زنده کنیم. با سایت ساعت هفت با بررسی سریال Breaking Bad همراه باشید.
تاریخ انتشار اولیه: 30 مرداد 1399
معرفی شخصیت ها و بازیگران سریال Better Call Saul
اگر به دنبال خواندن مطالب بیشتر در مورد سریال های برتر می گردید به لیست بهترین سریال ها مراجعه کنید…
آموزش زبان انگلیسی بوسیله سریال بریکینگ بد:
“Stay out of my Territory”
عشق به شیمی…(مقدمه)
سریال Breaking Bad در سبک درام جنایی برای اولین بار در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۸ از شبکهی AMC منتشر شد و آخرین قسمت سریال نیز ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳ منتشر شد و در کل سریال با ۶۲ قسمت به پایان رسید. سریالی که یک سری از عمیقترین شخصیتهای دنیای تلوزیون را خلق کرد و جزئیات عجیب و غریبش تمام طرفداران واقعی سینما و تلوزیون را مجذوب خود کرد. سازندهی این سریال Vince Gilligan در حقیقت چیزی فراتر از یک درام جنایی خلق کرد و به این سبک یک مفهوم نوین بخشید.
” متن پیش رو دارای اسپویل میباشد. در صورتی که فقط میخواهید برای دیدن یا ندیدن این سریال تصمیم بگیرید ، نتیجهگیری انتهای متن را بخوانید و بعد از دیدن سریال به متن اصلی مراجعه کنید…مانند همیشه در سایت ساعت هفت یک نتیجهگیریِ کوتاهِ بدونِ اسپویل در انتهای متن منتظر شماست! “
والتر در حقیقت یک نابغهی شیمی است که در طول زندگی ۵۰ سالهاش حقش ضایع شده و کمپانی مولتی میلیون دلاری که حتی بخشی از نام او را یدک میکشد در اختیار دیگران است
داستان معلم شیمی دبیرستان…
“والتر وایت” معلم شیمی ساده دبیرستان است که با همسرش “اسکایلر وایت” و پسر معلولش “والتر وایت جونیور” زندگی میکند. او زندگی روتینی دارد، روزها به مدرسه میرود و بعد از مدرسه برای کسبِ درآمدِ بیشتر برای درمانِ پسرِ معلول و البته پس انداز برای کودک در راهش در یک کارواش به عنوان صندوقدار فعالیت میکند. البته والتر در حقیقت یک نابغهی شیمی است که در طول زندگیِ ۵۰ سالهاش (که البته امروز نیز تولدش است!) حقش ضایع شده و کمپانی مولتی میلیون دلاری که حتی بخشی از نام او را یدک میکشد در اختیار دیگران است! اما والتر با قیافهی پکر و بیروحش به زندگیای که اصلا دوست ندارد ادامه میدهد تا اینکه… در کارواش او به زمین میافتد و به بیمارستان منتقل میشود و در آنجا متوجه میشود که سرطان ریه دارد و فرصت چندانی نیز برایش باقی نمانده است!
بریکینگ بد در حقیقت داستان تغییرات انسانها در مسیر زندگیشان است. تغییراتی که در وجود همه ما هر لحظه در حال شکل گیریست اما از آنها غافل هستیم.
بررسی سریال Breaking Bad / یک تغییر بزرگ…
سالها تلاشِ بیوقفه و البته بیثمر در زندگیش به یکباره جلوی چشمانش رژه میرود و او به یکباره تهی از هر حس و درکی میشود. او فرصتِ چندانی ندارد و هیچ چیز برای آیندهی خانوادهاش باقی نگذاشتهاست. پس چه کسی باید بعد از او، نگهبانِ پسرِ معلول و بچهی در راه و همسرِ تنهایش باشد. او هیچ اثری در این دنیا از خود به جای نگذاشته و باید به فکرِ تغییر باشد. اما او فرصت چندانی ندارد تا خودِ واقعیش را نشان دهد. تک تک لحظات و دقایقی که میگذرد او به سمتِ نیستی و مرگ قدم برمیدارد. تنها یک راه پیش روی اوست و آن استفاده از استعدادش برای خلقِ اثری بزرگ است!
او از تلوزیون متوجه میشود که مادهی “متآمفتامین” بسیار گران و با ارزش است و او به عنوان یک نابغهی شیمی به راحتی میتواند به ساخت چنین محصولی دست بزند. فرصتِ چندانی برای فکر کردن نیست پس او از باجناقش “هنکس” که در پلیس مبارزه با مواد مخدر است درخواست میکند تا در یکی از ماموریتهایش که نابودی یک لابراتوار ساخت شیشه است شرکت کند تا بتواند اطلاعات دقیقتری از چگونگی تولید انبوه این ماده کسب کند. (البته به شکل مخفی چرا که باجناقش فکر میکند فقط از جهت کنجکاوی آنجاست) او در این ماموریت با یکی از شاگردان سابقش به نام “جسی پینکمن” که در حال فرار است، رو به رو میشود و همین باعث شده که او از جسی بخواهد تا با هم به ساخت شیشه دست بزنند و… این شروعی بر تغییرات، مشکلات و پستی بلندیهای بیشتر و وحشتناکتر است. اتفاقاتی که حتی تصورش را هم نخواهید کرد. تغییراتی که ویرانگر و غیرقابل بازگو کردن است… این تنها یک قطره از یک اقیانوس عظیم از داستان و تغییری است که نمیتوان به راحتی با کلمات آن را توصیف کرد…
اما داستان بریکینگ بد فقط در مورد تغییرات والتر وایت نیست بلکه تمام شخصیتهای داستان به نوعی در طولِ داستانِ پنج فصل به شدت تغییر میکنند و به انسانهای جدیدی که حتی فکرش را هم نمیکنید تبدیل میشوند. بلوغ و دگرگون شدن را میتوانید در رفتار و ظاهر هریک از شخصیتها ببینید و حس کنید. بریکینگ بد در حقیقت داستان تغییرات انسانها در مسیر زندگیشان است. تغییراتی که در وجود همه ما هر لحظه در حال شکل گیریست اما از آنها غافل هستیم.
برای توصیف درس شیمی بهتر است در کتابها از واژهی “والتر وایت” استفاده شود تا بهتر بتوان این درس را درک کرد!
شیمی دنیای تغییرات بزرگ ….
همانطور که شیمی علم شناخت دگرگونیهای ماده است ، Breaking Bad نیز داستانِ دگرگونی زندگی والتر وایت است. والتر وایت تغییر میکند. همانطور که دنیای شیمی ماهیت مادهها را با دگرگونی به درون مایهی دیگری مبدل میسازد. تشبیه به کار رفته در داستان به قدری قدرتمند است که با تمام سلولهایتان درکش میکنید. همانطور که مادهها در شیمی با هم ترکیب میشوند والتر وایت نیز در اتفاقات پیاپی و وحشتناکی که برایش افتاده و خواهد افتاد، حل میشود و به شخصیتی غیرقابل تصور و اسطورهای تبدیل میشود که نه میتوان او را خوب خواند نه بد! نه میتوان به او افتخار کرد و نه میتوان او را مورد ستایش قرار نداد! برای توصیف درس شیمی بهتر است در کتابها از واژهی “والتر وایت” استفاده شود تا بهتر بتوان این درس را درک کرد! تا بهتر بتوان تغییری که باعث عوض شدن ماهیت مادهای میشود را فهمید. شاید اینطور بهتر بتوان فهمید مفهوم شیمی چیست و دقیقا چطور میتواند باعث تغییر و دگرگونی مادهای شود! بهتر است اینطور گفت والتر وایت خود واژهی شیمی است!
یکی از بهترین سریالهای تاریخ….
تک تک دیالوگها و اجزای داستان از قسمت اول تا انتها بسیار هماهنگ با هم در ارتباط و درهم تنیده هستند. هر قسمت تکمیل کنندهی شخصیتها و راهی برای متقاعد کردن بیننده برای دنبال کردن ادامهی داستان است. بریکینگ بد یکی از بهترین سریالهای تلوزیونی ساخته شده تاکنون است. از شخصیتهایش که همگی به شدت ماندگار و تکرار نشدنی هستند تا اتفاقات، دیالوگها، پیچشهای داستانی، شخصیت پردازی و سورپرایزهایی که به یکباره در طول سریال شما را غافلگیر کرده و نمیگذارد از آن دل بکنید. هر قسمت رنگ و بوی خاص خود را دارد و پر از جزئیات ریز و درشت است. همین طور یک دست بودن کل سریال از دیگر قدرتهای آن است. از فصل اول طوفانی و درگیرکننده تا قسمت آخری که میتوان به عنوان یکی از بهترین پایان بندیهای تاریخ سریالهای تلوزیونی از آن نام برد.
با والتر وایت بارها و بارها از ته دل خواهید خندید ، از ته دل خواهید گریست ، با تمام وجود عصبانی خواهید شد، از او متنفر میشوید، او را ستایش خواهید کرد و عاشقش میشوید!
“من تمام زندگیم رو با ترس سپری کردم… ترس از چیزهایی که می تونستند اتفاق بیفتند… یا ممکن بود اتفاق بیفتن یا نیفتادن… 50 سال من اینجوری زندگی رو سپری کردم…
هر روز ساعت 3 از خواب پا شدم… اما میدونی چیه؟ اما بعد از اینکه بیماریمو تشخیص دادن… دیگه خیلی خوب می خوابیدم… و فهمیدم این ترس بدترین قسمت تو زندگیم هستش
پس بلند شو … بلند شو و وارد دنیای واقعی شو… بلند میشی و میزنی دندونای اون حرومزادهای که اینکارو کرد رو خرد میکنی!”
بهترین شخصیت تاریخ….
والتر وایت یکی از بهترین شخصیتهایست که در هر مدیوم سرگرمی خلق شده است. حتی شاید بتوانیم ادعا کنیم این بزرگترین شخصیتیست که در هر مدیومی از سرگرمی تا به امروز بوجود آمده است. با والتر وایت بارها و بارها از ته دل خواهید خندید، از ته دل خواهید گریست، با تمام وجود عصبانی خواهید شد، از او متنفر میشوید، او را ستایش خواهید کرد و عاشقش میشوید! این ترکیبی از تمام احساسات انسانی در یک سریال تلوزیونی است که بینظیر به نظر میرسد… قدرت و صلابتی که او با خود وارد رگهای سریال کردهاست تکراری نشدنیست و نباید توقع داشته باشیم که چنین شخصیتی بار دیگر در دنیای سرگرمیها تکرار شود… در طول سریال هر آنچه که انتظار دارید که شخصیت والتر انجام دهد و حتی فراتر از آن را از او خواهید دید. همه او را دست کم میگیرند و تحقیرش میکنند اما او شخصیتی غیرقابل نفوذ و توقفناپذیر است. به هر آنچه اراده کند دست مییابد و حتی در طول این مسیر برای هیچ کاری لحظهای درنگ نمیکند. او شخصی نیست که از کسی صدقه بگیرد یا برای چیزی از کسی التماس کند… او به هرآنچه که میخواهد میرسد، فرقی نمیکند که چه کسی یا چه چیزی جلوی راهش باشد او تا انتهای مسیر پیش میرود….او فردی بسیار منظم، وسواسی است و همه چیز را به موقع و با اصول انجام میدهد. او به کوچکترین چیزها و جزئیات اهمیت میدهد و در اوج ناراحتی نیز میتواند به ریزترین نکات محیط توجه کند.
شخصیتهای ماندگار دیگر…
اما والتر تنها شخصیت سریال نیست. هر شخصیت در Breaking Bad خصوصیات و اخلاقیات خاص خود را دارا هستند و برای همین است که سریال برای مخاطبانش تا این حد پرعمق و ماندگار شده است…
“جسی پینک من” شاگرد سابق والتر وایت که به خاطر مشکلات خانوادگی و اجتماعی به سمت ساخت شیشه کشیده میشود و به نوعی همکار والتر میشود. او شخصیت قدرتمندی مانند والتر ندارد و بارها والتر او را از دل مشکلات نجات میدهد. در طول سریال یک رابطه پدر و پسری بین او و والتر شکل میگیرد و در حقیقت جسی تبدیل به یکی از اعضای خانواده او میشود و والتر کسی است که همه چیزش را برای خانوادهاش میدهد… جسی بارها سعی میکند خود را از منجلاب نجات دهد اما خانوادهاش به جای اینکه پشتیبانیاش بکنند او را ترد کرده تا او بیشتر در باتلاق چیزی که حتی در ذاتش هم نیست، گرفتار شود. در طول سریال اتفاقات مختلفی برای جسی میافتد و در مقطعی او خود را تنها و بیکس میبیند و خانواده، دوستان و هرکسی که برایش مهم بودند به او پشت میکنند… او بارها در طول سریال با ایدههایش راهگشای برنامههای والتر میشود. (سرگذشت جسی در فیلم EL CAMINO BREAKING BAD MOVIE نشان داده شده است.)
اسکایلر همسر والتر است. او شاید شخصیت محبوبی نزد طرفداران سریال نباشد اما بسیار باهوش و زیرک است و تقریبا از همان ابتدا متوجه تغییرات درونی والتر میشود. او به شکل واقع گرایانهای شخصیتی زنانه دارد. همانطور که زنان با دقت به جزئیات همه چیز نگاه میکنند او نیز با دقت به جزئیاتِ رفتاری والتر نگاه میکند. همین نگاه اوست که بسیاری از گرههای داستانی را ایجاد میکند. فهمیدن اینکه چه در سر او میگذرد سخت و ناممکن است! نه از لحاظ دوست داشتنی بودن بلکه از لحاظ عمق شخصیتی اسکایلر یکی از واقعیترین و عمیقترین شخصیتهای زن ساخته شده در سریالهای تلوزیونی است….
هنکس پلیس مبارزه با مواد مخدر بسیار سختکوشی است. شخصیتی مغرور اما با زبانی مهربانی است. او با حرفهایش به خوبی میتواند دیگران را به خنده بیندازد. به قول رئیسش مثل یک کوسه میماند و تا طعمهاش را شکار نکند دست بردار نیست. شاید برخی مواقع دوست داشته باشیم در برابر والتر شکست بخورد اما والتر او را مانند برادر و یکی از اعضای خانوادهاش میبیند، و البته این دوست داشتن دو طرفه است. برخلاف ظاهرش که میخواهد آدم قوی و شجاعی را به دیگران نشان دهد اما او از درون یک انسان ترسو و بسیار حساس است که در مقاطعی از سریال به زیبایی به این موضوع پرداخت میشود.
گرچر دوست و عشق قدیمی والتر محسوب میشود. او به نوعی با دستاوردهایی که والتر برایش به جای گذاشت تشکیلات و شرکت مولتی میلیون دلاری را درست میکند و به نوعی به والتر خیانت میکند. وقتی که او پیشنهاد کمک مالی برای درمان سرطان را به والتر میدهد خروش و خشم والتر را میبینیم. او حتی یک دلار از گرچر دریافت نمیکند…
شخصیت هایی مثل گاس فرینگ ، مایک ارمانترات ، ساول گودمن ، توکو سالامانکا ، هکتو سالامانکا و .… را میتوانید در مطلب داستان سریال Better Call Saul مطالعه بفرمایید.
والتر مسیری را رفت که او را تبدیل به شخصیت دیگر یعنی هایزنبرگ کرد.
آبیِ دوست داشتنی
شاید در ابتدا والتر وایت به خاطر پول و تامین نیاز خانوادهاش دست به ساخت متآمفتامین زد اما در ادامه او تغییر اساسی میکند و خود را در موقعیتی میبینید که برای اولین بار عاشق کاری که انجام میدهد شده است. والتر در آخر سریال به زیبایی این را به اسکایلر عنوان میکند که فقط به خاطر دل خودش دست به چنین اعمالی زده است. و گرنه از همان ابتدای سریال و دریافت پول از گرچر میتوانست فقط با کمی پایمال کردن غرورش تمام مشکلات مالیاش را برطرف کند و دستش را نیز آلوده به چیزی نکند. اما والتر مسیری را رفت که او را تبدیل به شخصیت دیگر یعنی هایزنبرگ کرد. شخصیتی که در حقیقت خود واقعیاش بود و همیشه زیر نقابی که به چهرهاش زده بود مخفی شده بود اما وقتی متوجه شد که زمانی برای ظهور ندارد خیلی زود نقابش را به کنار زد و شخصیت واقعیاش را نمایان ساخت.
بعد از دیدن این سریال به این حس خواهید رسید که بعضی لذتها را نباید در طول زندگیمان به امتحانش بپردازیم چرا که شاید یک لذتِ بیوصفِ آنی داشته باشد اما باعث ویرانی زندگی خود و دیگران خواهد شد.
پر درسترین سریال تاریخ…
در Breaking Bad نه به شکل مستقیم بلکه به شکلی هوشمندانه و عمیقتر و به دور از هرگونه شعار زدگی به عواقب استفاده از مواد مخدر پرداخت شدهاست. عواقبی دردناک و خانمان سوز که مطمئنا بعد از دیدن این سریال به این حس خواهید رسید که بعضی لذتها را نباید در طول زندگیمان به امتحانش بپردازیم چرا که شاید یک لذتِ بیوصفِ آنی داشته باشد اما باعث ویرانی زندگی خود و دیگران خواهد شد.
در Breaking Bad آموختیم که هر حرکت کوچک ما میتواند جبران ناپذیر باشد. مثل ضربه کوچکی که به بدنهی سدی میزنیم و نمیدانیم همان ضربه میتواند طغیانی عظیم ایجاد کند و باعث ویرانی دنیایی شود! طغیانی که بیگناه و گناهکار را یک جا از بین میبرد و شاید فقط قصد شما از آن عمل خیر بوده باشد اما در عمل یک خسارت جبران ناپذیر از خود به جای گذاشتهاید که دیگر نتوان جبرانی برایش یافت و فقط باید حسرت کردهها و نکردههایتان را بخورید اما دیگر دیر شده است.
در Breaking Bad به ذهن پیچیده و چند لایهی زنها پی میبریم اینکه کوچکترین حرف و جزئیات برایشان پراهمیت است و از هیچ چیز به راحتی نمیگذرند و هر حرف و عمل و نگاهی را در حال رصد کردنند و پرجزئیات میبینند. این سریال شاید واقعیترین و قابل لمسترین شخصیتهای زن تاریخ سریالهای تلوزیونی را به راحتی در خود دارد. که چه از آنها بدمان بیاید یا درکشان کنیم واقعی و ملموس و پرعمق هستند. آنها شخصیتهایی عمیق و درونی هستند نه ماکتهایی که فقط از ظاهرشان پی به زن بودنشان میبریم. و خلق چنین شخصیتهای زنی در سریال از یک نویسندهی مرد بسیار بعید به نظر میرسید و باید Vince Gilligan را ستایش کرد که چه شناخت کاملی نسبت به زنها و عمق فکر و خصوصیات اخلاقیشان دارد.
این از تلخترین و پرمعنیترین لحظات تاریخ تمام سرگرمیهاست.
دردناکترین فریاد…
در Breaking Bad فریاد والتر وایت را میشنویم که با تمام وجود تمام پولهای دنیا را برای زنده گذاشتن شخصی میدهد که قصد تخریب او را دارد. او برای بدست آوردن آن همه پول دستش را به هر نوع گناه و بدیی آلوده کردهبود اما وقتی به اعضای خانوادهاش میرسد حتی اگر او را نخواهند و قصد تخریب او را داشته باشند؛ او فریاد میزند و التماس میکند و میگرید تا تمام عالم را بدهد و او را نجات دهد. اگر والتر وایت را بشناسید و اگر فریاد و زاری او را ببینید شاید بتوانید درک کنید که آن فریاد چه معنیِ بزرگ و بیهمتایی دارد. این از تلخترین و پرمعنیترین لحظات تاریخ تمام سرگرمیهاست. و با هر قطرهی اشک و فریاد او باید گریست و به فکر فرو رفت که چطور والتر وایت به این مرحله رسید و چرا آن شد که نباید میشد!
موسیقی هیجان ، اضطراب و تنش را به جریانِ داستان تزریق میکند و باعث هرچه تاثیرگذارتر شدنِ صحنههای سریال شده است.
قاب بندیها و ترانههای کم نظیر…
کاری که Breaking Bad در فیلم برداری و خلق قاب بندیهای منحصر به فرد و ترکیب اینها با آهنگها و ترانههای شنیدنی کرده در تاریخ سریالهای تلوزیونی بینظیر و تکرار نشدنی است. استفاده درست از موسیقی یکی از ویژگیهای بارز و تاثیرگذار آن است. به طوری که موسیقی هیجان، اضطراب و تنش را به جریانِ داستان تزریق میکند و باعث هرچه تاثیرگذارتر شدنِ صحنههای سریال شده است.
هر پلان از قسمت اول تا انتها حساب شده و کم نقص با بیشترین جزئیات ممکنه است. هیچ سریالی تا به حال نتوانسته و به جد توان این را ندارد که این چنین به جزئیات ریز و درشت صحنه توجه کند. برخی جزئیات را شاید در تکرار سریال در بار دوم یا سوم متوجه شوید و این حیرت انگیز است که Vince Gilligan چطور توانسته به تک تک سکانسها و پلانها هدف و انگیزه و معنیی بیهمتا بدهد. حتی فکر کردن به مغزی که توانسته چنین اثری را خلق کند انسان را ناگزیر میدارد که به او لقب نابغه را بدهد!
هزاران هزار جملهی ناگفتنی… (نتیجه گیری)
در مورد والتر وایت و Breaking Bad میتوان هزاران هزار جمله نوشت و در توصیف این سریال از قسمت اول تا قسمت پایانی میتوان ساعتها بحث کرد. شاید این تنها سریالی باشد که نتوان در یک مقالهی چند هزار کلمهای نیز به صورت کامل در وصف آن نوشت چرا که هر چه که بنویسیم جزئیات عظیمی از آن را نمیتوان در یک مقاله جا داد. این بزرگترین و بینقصترین سریالی است که تا به حال خلق شدهاست. مقایسه این سریال با هر سریال دیگری یک تلاش بیهوده و احمقانه به نظر میرسد! ساخت چنین جزئیاتی در خلق داستان و شخصیت پردازی به نظر تکرار ناشدنی است. این موضوع فقط با یک بار دیدن سریال برایتان فاش نمیشود بلکه هر بار بعد از دیدن کامل سریال و تکرار قسمتهای قبل جزئیات بیشتری از این شاهکار برایتان برملا میشود و هیچ وقت بازبینی این سریال برایتان تکراری نخواهد شد. قطعا سریال Breaking Bad با این جزئیات و فکر دیگر تکرار نخواهد شد…
امتیاز سریال Breaking Bad (کلی)
در مورد والتر وایت و Breaking Bad میتوان هزاران هزار جمله نوشت و در توصیف این سریال از قسمت اول تا قسمت پایانی میتوان ساعتها بحث کرد. این بزرگترین و بینقصترین سریالی است که تا به حال ساخته شده است. ساخت چنین جزئیاتی در داستان و شخصیت پردازی به نظر تکرار نشدنی باشد. این موضوع فقط با یک بار دیدن سریال برایتان فاش نمیشود بلکه هر بار بعد از دیدن کامل سریال و تکرار قسمتهای قبل جزئیات بیشتری از این شاهکار برایتان برملا میشود و هیچ وقت بازبینی این سریال برایتان تکراری نخواهد شد. قطعا سریال Breaking Bad با این جزئیات و عمق دیگر تکرار نخواهد شد… با فقط یکبار دیدن این سریال به خودتان ظلم نکنید!!
امیدواریم از مطلب ” بررسی سریال Breaking Bad ” لذت برده باشید تا بعد…
کاش هیچ وقت تموم نمیشد
حیف…
شک نکن اگر سریال رو دوباره از اول تا آخر ببینی بیشتر عاشقش میشی! این از اون تجربهها نیست که بار اول تمام جزئیاتش رو متوجه بشی. بار دوم یا سوم ببینی تازه بیشتر متوجه میشی چرا این بهترین سریال تاریخه! منم باهات موافقم کاش هیچ وقت تموم نمیشد. ولی از یه طرف خوشحالم که انقدر به موقع و خوب تموم شد تا اینطوری برامون جاویدان بشه…
خیلی از جزییات سریال از ذهنم پاک شده و حتی بخشی از داستانش، چون چند سال پیش دیدمش. با این نقدی که نوشتی حتما باید یه بار دیگه با دقت بیشتر ببینمش و فکر میکنم این دفعه فهمم از سریال خیلی بیشتر بشه. سوالی برام پیش اومد میام اینجا مزاحم خودت میشم. کارت درسته امین خان
حتما نگاه کن مسعود جان مطمئنم ازش بیشتر لذت میبری. برای بار دوم چون خیلی جزئیات رو میدونی پس خیلی چیزا رو بیشتر درک میکنی و جزئیات بیشتری رو متوجه میشی. واقعا تکراری نمیشه دیدن بریکنگ بد. لطف داری مسعود جان حتما سوالی داشتی در مورد بریکینگ بد همینجا بپرس در خدمتم.
هرچقدر ازخفن بودنش بگم کمه
واقعا هم از سریال لذت بردم و هم از متن عالیتون دمتون گرم
سلام لطف دارید