بررسی سریال The Walking Dead: Dead City/ مردگان متحرک شهر مرده

سال‌ها سریال walking Dead را دنبال کردیم و با شخصیت‌ها و داستان‌های خطرناک و جذابی در طی فصل‌های مختلف رو به رو شدیم. اما این واقعیت را نمی‌توان کتمان کرد که حجم شخصیت‌ها در فصل‌های نهایی اجازه نداد آنچنان که باید و شاید از سریال و اتفاقات نهایی‌اش لذت ببریم. در فصل‌های آخر، سریال از شکل منسجم خود خارج و بیشتر وارد فرعیات و داستان‌های نه چندان پراهمیت شده بود. اما در اسپین‌‌آف‌ها سازندگان این فرصت را دارند که در مورد شخصیت‌های خاص و موقعیت‌های متفاوت داستان سرایی کنند و همین باعث افزایش جذابیت این گونه سریال‌ها خواهد شد، با این حال باید دید سازندگان چگونه می‌توانند از این موقعیت به بهترین شکل ممکنه بهره ببرند. در ادامه می‌خواهیم بیشتر در مورد این اسپین آف جدید صحبت کنیم. (با انتشار قسمت‌های جدید تا پایان سریال این مطلب به روز خواهد شد.)

مطالب مرتبط با دنیای واکینگ دد:

بررسی قسمتی فصل یازدهم سریال Walking Dead (تا قسمت آخر)

معرفی شخصیت ها و بازیگران اصلی سریال Walking Dead (شخصیت‌های زنده)

معرفی شخصیت های مرده سریال Walking Dead

بررسی فصل دهم سریال walking dead / نگاه نهایی

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده (قسمت اول تا سوم)

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده

در شهر مرده با مگی و نیگان چند سال بعد از اتفاقات فصل آخر همراه می‌شویم. دو کاراکتر با گذشته‌ای تلخ و دردناک که دل خوشی از هم ندارند، اما از بد روزگار این دو باید در ماموریت و داستانی جدید با هم همکاری کنند. پسر مگی هرشل توسط فردی مرموز به نام کروئت ربوده شده و به خاطر اینکه کروئت از افراد قدیمی نیگان بود مگی از او کمک می‌خواهد تا پسرش را از چنگ این فرد نجات دهد و این موضوع باعث شده پای آنها به شهر منهتن باز شود. اگر اولین قسمت مردگان متحرک را به یاد بیاورید، زمانی که ریک وارد شهری در قسمت اول شد، به این نتیجه رسید که به خاطر حجم مردگان متحرک باقی مانده در شهر برای زنده ماندن دیگر پایش را در هیچ شهرِ دیگری نگذارد! اما در داستان جدید مگی و نیگان مجبورند وارد شهر شوند و با تمام خطرات مرگبار آن دست و پنجه نرم کنند. (تا قسمت سوم خطر جدی حس نمی‌شود و این بد است! اما این شهر پتانسیل تهدیدات ناشناخته را در دل خود دارد.) این خود یک موقعیت متفاوت و تنوعی جذاب در سریال ایجاد می‌کند و امیدمان را نسبت به آن بالاتر می‌برد. همینطور شهر مرده در فصل اول تنها در شش قسمت منتشر می‌شود، پس سازندگان باید تمام تمرکزشان را روی داستان اصلی و شخصیت‌های مگی و نیگان و اتفاقات پیرامون آنها بگذارند و این موضوع برای سریال بسیار خوب است.

قسمت اول یک شروع خوب برای داستان نیگان، مگی و پسر گم شده‌اش هرشل است. سقوط مردگان از آسمان، وجود حشرات به شکل غیرقابل تصور درون شهر (زیاد از این موضوع به شکل درستی در ادامه استفاده نمی‌شود)، حجم زیاد زامبی‌ها (تنوعی که ممکن جلوتر دیده شود) ، محیط‌های بسته‌تر و متفاوت‌تر و البته کروئت شرورِ روانیِ بی‌حد و مرزی که از مزدوران سابق نیگان بود، از جمله دلایلی هستند که می‌توانند راه را برای موفقیت این سریال هموار کنند. اما همه چیز به این بستگی دارد که سازندگان با چه هدفی قصد دارند این سریال را بسازند. آیا به دنبال روایت یک داستان منسجم و جذاب هستند یا بعد از اینکه کمی سریال معروف‌تر شد قرار است همینطور به داستان آب ببندند تا پول بیشتری به جیب بزنند!؟ فعلا باید منتظر ماند و دید داستان مگی و نیگان در منهتن به کجا می‌رسد و سازندگان چه اهدافی برای آینده سریال در سر دارند! 

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده

قسمت دوم دوباره داستان سریال را به سمت معرفی شخصیت‌های جدید سوق می‌دهد. شخصیت‌هایی که بک گراند داستانی خوبی برای آنها در نظر گرفته‌ نشده و البته داستان سریال نیز این اجازه را به سازندگان نمی‌دهد که بخواهند بیشتر به این شخصیت‌ها بپردازند. همین موضوع باعث می‌شود دوباره با افزایش حجم شخصیت‌های بیهوده مواجه شویم. شخصیت‌هایی که نه آنها را می‌شناسیم و نه اصلا برایمان مهم است که چه بلایی سرشان بیاید یا نیاید! به شکل ضعیفی سازندگان نمی‌توانند به شخصیت‌های جدید روح تازه‌ و جذابی بدمند و به طور قابل پیش بینی‌ای و با توجه به سابقه سریال می‌دانیم که قرار نیست اتفاق خاصی توسط این شخصیت‌ها رخ دهد و در نهایت آنها توسط نیگان یا مگی (یا برای آنها) کشته خواهند شد!

اما هنوز جای امیدواری‌ست….

با توجه به گذشته نیگان و مگی سازندگان می‌توانند این دو کاراکتر را طی اتفاقاتی رو در روی هم قرار دهند (مگی عروسک جینی را برای جلوگیری از منحرف شدن ذهن نیگان در انتهای قسمت سوم به آتش می‌کشد، اگر نیگان از این موضوع مطلع شود شاید درگیری بین آنها رخ دهد) و داستان غیرقابل پیش بینی‌تری را به ارمغان بیاورند. اما اگر غیر از این باشد و آنها بخواهند مگی و نیگان را فقط به دنبال سرنوشت هرشل بفرستند، جذابیت سریال طی قسمت‌های آینده به شدت کاهش پیدا خواهد کرد. چرا؟ چون سرنوشت هرشل برای هیچ یک از ما اهمیت خاصی ندارد!

داستان کروئت از طرفی ارزش دنبال کردن دارد. او نگاه نیگان رئیس قدیمی خود را به شکل متفاوت‌تری دنبال می‌کند. از نظر او نیز “مردم یک منبع هستند.” اما  او اجساد را به سوخت تبدیل می‌کند و از این طریق از انسان‌ها استفاده می‌کند! در این میان شورشیان نیز در حال انجام رفتار خاص خود هستند، آنها سر شام می‌نشینند و دعای بی‌کلامی را زمزمه می‌کنند. آنها اشیاء معنا داری (حداقل برای خودشان) را روی میز می‌گذارند و همین جزئیات باعث می‌شود که باهویت‌تر شوند و دوست داشته باشیم بیشتر آنها را بشناسیم تا آنها را بهتر درک کنیم. مارشال نیز کم کم در حال شکل گیری بهتری است. مخصوصا که نشان داد هرکاری برای نجات خود انجام می‌دهد. (حتی اگر لازم باشد درون روده جسد مرده‌‌‌ی متحرکی را جستجو کند!)

فعلا برای قضاوت کردن در مورد سریال واکینگ دد شهر مرده کمی زود است. برخی نکات ما را امیدوار و برخی ناامید می‌کند اما در کل اگر به شخصیت‌های نیگان و مگی یا حتی یکی از آنها علاقه دارید می‌توانید از دیدن سریال تا حدودی لذت ببرید. اما برای قضاوتِ بهتر باید منتظر قسمت‌های آینده بمانیم.

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده (قسمت چهارم)

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده (قسمت چهارم)

قسمت چهارم شهر مرده، با فلش بکی به گذشته آغاز می‌شود. فلش بکی که خاطرات زیادی از شخصیت نیگان را برای بینندگان قدیمیِ سریال زنده می‌کند. وقتی نیگان را همراه با لوسیل روی شانه‌هایش در این قسمت می‌‌بینید حس جالبی به شما دست می‌دهد. انگار به گذشته سفر کردیم و در حال بازسازی خاطرات تلخ و غیرقابل باور قدیم هستیم! (زمانی که WD در اوجش قرار داشت) شما در این قسمت بیشتر با شخصیت شرور داستان یعنی کروئت آشنا می‌شوید. ماجراهای قسمت چهارم کاری می‌کند که با دید بهتری وارد داستان اصلی این دو شخصیت شویم. وقتی چهره خونین کودک روی صندلی را می‌بینیم بیشتر به خوی وحشی کروئت پی می‌بریم، او هیچ حد و مرزی ندارد و حتی حاضر است یک کودک بی‌گناه را برای رسیدن به اهدافش به شکل بی‌رحمانه‌ای به قتل برساند، نیگان با تمام اعمالش در برابر پلیدی او کم می‌آورد! این دقیقا همان چیزیست که سازندگان با قرار دادن این فلش بک در ابتدای این قسمت قصد گفتنش را به ما دارند، اینکه کروئت صد درجه از نیگان بدتر است!

قسمت قبلی گلاویز شدن لوتر (یکی از بازماندگان درون شهر) و نیگان را شاهد بودیم و دیدیم که نیگان با یک حرکت غیرقابل پیش بینی لوتر را به قتل رساند! در این ویژگی نیگان نسبت به گذشته تغییری دیده نمی‌شود و او همان شخصیتی است که برای زنده ماندن دست به هرکاری می‌زند. (درست مانند مگی) نقشه‌های بازماندگان برای کروئت با ضدحمله او به تله‌ای مرگبار برای بازماندگان و مگی تبدیل می‌شود. آنها در بین زامبی‌ها گیر می‌افتند و به سختی خودشان را نجات ‌می‌دهند و برای رهایی از این مخمصه به فاضلابِ خطرناک شهر پناه می‌برند. کروئت در اینجا نشان می‌دهد که یک روانی بسیار باهوش است و قبل از هر حرکتی به خوبی نقشه می‌چیند و یک قدم از دشمنانش جلوتر است.

رو به رویی دو شخصیت نیگان و کروئت نیز جذابیت‌های خاص خودش را داشت، مخصوصا وقتی کروئت مارشال را به پایین انداخت و دید نیگان در حال نجات دادن اوست. اینجا کمی غافلگیری در چهره کروئت دیده می‌شود، یعنی واقعا نیگان انقدر تغییر کرده که حتی مارشالی که به دنبال دستگیری و کشتن اوست را نیز نجات می‌دهد؟ این سوالی‌ست که از چهره کروئت می‌توانستیم آن را بخوانیم! حال باید ببینیم رو در رویی‌های بعدی آنها چطور می‌تواند رنگ و بوی جذاب‌تری به خود بگیرد و امیدواریم دیالوگ‌های عمیق‌تر و درگیری معنادارتری بین این دو شخصیت شکل بگیرد. بازی جفری مورگان در این قسمت کم دیالوگ اما درونی بود و امیدمان را نسبت به شکل‌گیری سکانس‌های ماندگارتر در آينده سریال بالاتر برد.

همانطور که کاملا قابل حدس بود شخصیت‌های جدید فقط برای کشته شدن به دست زامبی‌ها در سریال حضور دارند و هدف دیگری برای آنها در نظر گرفته نشده است. به جز دو شخصیت توماسو و آمایا که انگار سازندگان برنامه دیگری برای آنها در نظر گرفته‌اند همه بازماندگان در طی نقشه کروئت و محاصره زامبی‌ها کشته می‌شوند! در این قسمت برای اینکه تنوع سریال حفظ شود شخصیت‌های مگی و نیگان از هم جدا می‌شوند. جینی (همان دختر بچه همراه نیگان) که او را در طی قسمت قبل در حال پرسه زدن در شهر دیدیم (اصلا حضور او در شهر و پرسه زدن بی‌خطرش به هیچ عنوان با عقل جور در نمی‌آید!) با مگی همراه می‌شود و به همراه توماسو و آمایا وارد فاضلاب شهر می‌شوند. به نظر می‌رسد درون فاضلاب خطرات وحشتناکی در انتظار آنهاست، در قسمت بعد شاید سریال کمی طعم ترس و وحشت را به خود ببیند و این موضوع برای سریال بسیار مفید خواهد بود. داستان مارشال و نیگان نیز طرف دیگر ماجراست و کروئت و گروهش (دیگر رمز و رازهای شهر که هنوز رو نشده) نیز بخش سوم مثلث داستانی شهر مرده را تشکیل داده‌اند. حال باید ببینیم این سه خط داستانی کی بهم می‌رسند و چطور ماجرای شهر مرده در دو قسمت آینده به نتیجه‌ای هیجان انگیزتر خواهد رسید…

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده (قسمت پنجم)

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده (قسمت پنجم)

تصویری متفاوت‌تر از آنچه از مردگان متحرک به یاد داریم، در همان لحظات ابتدایی این قسمت به نمایش در می‌آید. حسی که خیلی وقت بود در WD آن را تجربه نکرده بودیم. در این محیط بسته و تاریک‌ هیولاهایی در کمین هستند که نظیرش را قبلا در مردگان متحرک ندیده بودیم. این‌ موضوع یکی از دلایلی است که شهر مرده را نسبت به مردگان متحرک متمایز کرده‌ است.

در همان دقایق ابتدایی، شک و تردیدهای مگی نسبت به خیانتکار بودن توماسو به واقعیت بدل می‌شود و در دل فاضلاب شکاف بین گروه بیش از پیش می‌شود. اما هیولاها، توده‌های چربی ناشناخته یا خیانت تنها مشکلات مگی و همراهانش درون فاضلاب شهر نیست، گاز متان خیلی زود روی آنها اثر می‌گذارد و باعث می‌شود رفتار مگی و دیگران تحت تاثیر این گاز دگرگون شود. مگی در توهماتش لحظات دردناک گذشته را مرور می‌کند. به ناگاه در بین توده‌های مردگانِ در حال تجزیه زامبی‌هایی بیرون می‌زنند و در یک لحظه هر چهار نفر آنها در محاصره مردگان قرار می‌گیرند و توماسو و آمایا در این بین کشته می‌شوند تا مگی و جینی در این فاضلاب مخوف تنها شوند.

در این قسمت دلایلی که باعث شد مارشال به دنبال نیگان باشد برملا می‌شود، به نظر می‌رسد نیگان برای نجات خانواده‌اش جرم‌هایی را انجام داده (چند مارشال را کشته است) و به این دلیل تحت تعقیب است. در جستجو برای یافتن راهی برای خروج از جزیره آنها در محاصره زامبی‌ها مجبور می‌شوند وارد ساختمانِ مخروبه‌ای شوند و ماجراهایی باعث می‌شود که کمی درگیری بین‌‌شان کاهش یابد.

اما مهمترین بخش اپیزود پنجم در حقیقت دقایق پایانی آن است، جایی که مگی و جینی با هیولای وحشتناک و چند سری رو به رو می‌شوند، این نشان می‌دهد که هیولاهای تکامل یافته و ناشناخته‌ای در شهر حضور دارند که می‌توانند بیننده را غافلگیر کرده و باعث بوجود آمدن موقعیت‌های خاص و متفاوت در سریال شوند. در آخرین دقایق علت اصلی اینکه مگی از نیگان برای پیدا کردن پسرش کمک خواست برملا می‌شود، در حقیقت کروئت پسر مگی را به گروگان می‌برد و عکس نیگان را به او می‌دهد بدین معنی که اگر می‌خوای پسرت را زنده ببینی باید نیگان را با خود به شهر بیاوری… پس اگر مگی پسرش را زنده می‌خواهد باید نیگان را تحویل کراوت دهد، با توجه به اینکه جینی به مگی اعتماد ندارد و او را دروغگو خطاب می‌کند مشخص است که درگیری بین نیگان و مگی در قسمت‌‌های پیش رو محتمل‌ است و این مسلما باعث افزایش جذابیت‌های داستان در قسمت‌های پیشرو خواهد شد. در این قسمت می‌بینیم که خود کراوت به دستور یک زن ناشناس و مرموز به دنبال نیگان است. اینکه این زن کیست یا اینکه به چه دلیل به دنبال نیگان است فعلا مشخص نیست. اما تا اینجا می‌دانیم که کروئت مانند یک مرشد این زن را می‌پرستد و دستوراتش را پیروی می‌کند… حال باید ببینیم پشت پرده این داستان چه می‌گذرد و به چه دلیل آنها به دنبال نیکان هستند و عاقبت هرشل، نیگان و مگی چه می‌شود…

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده (قسمت ششم)

بررسی سریال مردگان متحرک شهر مرده (قسمت ششم)

همانطور که می‌توانستیم حدس بزنیم، قسمت ششم شهر مرده خیلی زود با درگیری نیگان و مگی آغاز می‌شود. نیگان از صحبت‌های جینی کمی به مگی شک می‌کند و متوجه می‌شود قصد مگی از کشاندن او به یک محل مخروبه تحویل دادنش به کروئت است. بعد از گذشت این همه سال هنوز مگی قتل همسرش توسط نیگان را فراموش نکرده، به قول نیگان اگر این دو باهم همکاری می‌کردند چه کسی می‌توانست جلوی آنها بایستد؟ (با توجه به بکگراند داستانی واکینگ دد حرف غیرمنطقی‌ای به نظر نمی‌رسد) با این حال نیگان به مگی اجازه می‌دهد تا او را تحویل داده تا هرشل نجات پیدا کند. (با اینکه می‌توانست جلوی مگی را بگیرد)

به نظر می‌رسد این آخرین رو در رویی آنها با هم باشد، در آینده این سریال با همکاری نیگان و مگی ادامه پیدا می‌کند. نگاه‌های مگی به نیگان بعد از تحویل دادنش به کروئت حاکی از پشیمانی است. (با این حال چاره‌ای ندارد چراکه زندگی پسرش در خطر است.) از طرفی کروئت و دارو دسته‌اش یکبار پسر او را دزدیده‌اند و یک خطر بلقوه برای او و خانواده‌اش محسوب می‌شوند. (با توجه به انگشت قطع شده هرشل و تهدید داما به بازگشت و تکه تکه کردن بیشتر هرشل!) مگی کسی نیست که چنین چیزی را پشت گوش بیندازد، پس حتما به شهر باز خواهد گشت تا نیگان را نجات داده و کار نیمه تمام خود را تکمیل کند و کروئت و کل دارودسته‌اش را از بین ببرد.

حال دقیقا کروئت چه چیزی از نیگان می‌خواهد؟ کروئت نوچه زنی به نام داما است و در مورد قدرت مدیریتی نیگان با او صحبت کرده است. حال داما از نیگان می‌خواهد که مدیریت گروه آنها را در دست بگیرد (آوازه بی‌رحمی و اقتدار او به گوش داما رسیده است) تا با کمک هم بتوانند همه جوامع پراکنده در نیویورک را متحد کنند. او معتقد است که مردم به دور یک رهبر کاریزماتیک که از له کردن سر انسان‌ها ابایی ندارد، جمع می‌شوند. حال سوال دیگر اینجاست که آیا نیگان با داما همکاری می‌کند؟ جواب این سوال حتی بدون دیدن فصل بعدی مشخص و واضح است و با توجه به شخصیت تغییر کرده نیگان به نظر نمی‌رسد او خود را وارد چنین داستانی بکند. شاید در ظاهر (به خاطر تهدید هرشل) با گروه بماند اما در واقع منتظر فرصتی برای ضربه زدن به آنهاست. از اینجاست که می‌توان حدس زد همکاری واقعی نیگان و مگی در فصل بعد شکل خواهد گرفت و آنها برای از بین بردن داما، کروئت و دار و دسته‌اش تیم می‌شوند. (با توجه به شات پایانی که نیم صورت مگی و نیگان را کنار هم نشان می‌دهد به نظر می‌رسد داستان آنها به هم گره خورده است)

از طرفی داستان مارشال را هم نباید نادیده گرفت. او در شهر جدید بابل با رهبر آنجا صحبت می‌کند و به او می‌گوید نیگان کشته شده تا آنها را از شهر دور نگهدارد. اما رهبر گروه که زن تیز و بی‌رحمی است به نوعی با تهدید غیرمستقیم دختران او از او می‌خواهد تا واقعیت را در مورد گاز متان درون شهر بازگو کند، انگار او با شنیدن اینکه درون شهر گاز متان است برای رفتن به آنجا جرقه‌ای در ذهنش شکل گرفته است. (یک منبع انرژی) در فصل بعدی (یا نیم فصل بعدی) به نظر می‌رسد این گروه نیز به همراه مارشال (Perlie Armstrong) وارد شهر شوند. (اگر آنها متوجه شوند که او در مورد نیگان دروغ گفته او و دخترانش به خطر می‌افتند)

شهر مرده به خاطر تمرکز روی داستان دو شخصیت خاص از دنیای مردگان متحرک توانست روند داستانی منسجم‌تری را نسبت به فصل‌های آخر واکینگ دد به خود بگیرد و به راحتی‌ می‌توان بدون حتی دانش خاصی از فصل‌های قبلی مردگان متحرک از دیدن آن لذت برد. هرچند اگر فصل‌های قبلی WD را دیده باشید مسلما حتی نگاه‌های شخصیت‌ها به هم نیز برایتان معنای عمیق‌تری پیدا می‌کند. اما بهترین بخش شهر مرده بازی جفری مورگان در نقش نیگان بود، با اینکه کم دیالوگ‌تر از قبل بود اما با کمترین دیالوگ و با بازی بدنش و نگاه‌هایش توانست شخصیت عمیق‌تری از خود بسازد. دیالوگ‌های تلخ او به جینی برای اینکه او را از خود براند و از خطر دور کند دردناک و زیبا بود. یا وقتی به مگی نگاه می‌کرد در عمق نگاهش می‌توانستیم بخوانیم با اینکه در خطر است اما به خاطر گذشته به مگی حق می‌دهد و خودش هم می‌خواهد برای نجات هرشل هرکاری انجام دهد تا حداقل بتواند ذره‌ای از کار وحشتناکی که در گذشته کرده است را جبران کند.

حرف پایانی

شهر مرده عمیق‌تر به داستان مگی و نیگان وارد می‌شود و خیلی زود شما را سوار بر امواج داستانی خود می‌کند. فصل اول (یا نیم فصل اول) شهر مرده توانست با تمرکز بر روی داستان مگی و نیگان و تاحدودی معرفی شخصیت‌های منفی‌اش مسیر درستی را طی کند. فیلم‌برداری، طراحی صحنه و جلوه‌های ویژه مناسب، محیط‌‌ها و زامبی‌های متنوع‌تر، دیالوگ‌های زیبا از دلایلی است که دیدن این فصل را دلچسب می‌کنند. اما اگر قرار باشد این داستان یکی دو فصل دیگر ادامه داشته باشد احتمال اُفت آن بسیار زیاد است، مگر اینکه سازندگان در همان فصل بعدی این ماجرا را به زیبایی به پایان برسانند تا یک خاطره خوب از سریال شهر مرده در ذهنمان به جای بماند…

مقالات ویژه به روز شده

اشتراک در
اطلاع از
guest
9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حسین
حسین
8 ماه قبل

تو سریال اصلی نیگان یه زن داشت اون چی شد؟

جاسم
1 سال قبل

چرا قسمت هفتم پخش نمیشه شهرمرده

آرش
آرش
1 سال قبل

مگی با تحویل دادن نیگان به داما بزرگترین اشتباهو کرد با این کار دوباره هیولای درون نیگان رو بیدار کرد که اگه برای نجات پسرش با هم تبانی میکردند هم مگی به پسرش می‌رسید هم نیگان مجبور به گرفتن سخت برای رهبری نبود شاید یه روز مگی بخاطر این اشتباهش خودشو نبخشه

Aus
Aus
1 سال قبل

احتمالا اون زنه دنبال یه رهبره تا این جامعه خطرناک بر جامعه انسانی گذشته غلبه کنه و اون نیگان رو با توجه به میراثی که داره به عنوان یک برگزیده و رهبر میخواد.

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

سریال قشنگیه ارزش دیدن داره

احمد
احمد
1 سال قبل

ممنون بابت بررسی
من از نیگان خوشم میاد. فعلا که تا اینجا خوب بوده به نظرم. امیدوارم ادامش خوب از آب در بیاد.