بررسی سریال کره ای Squid Game / بازی مرگ برای پول
بازی اسکویید / Squid Game که به نام “بازی مرکب” نیز معروف است مجموعه تلوزیونی درام-هیجانی از کشور کره جنوبی است. Hwang Dong-hyuk (هوانگ دونگ-هیوک) نویسنده و کارگردان این سریال در سال 2008 نوشتن آن را به پایان رساند اما تا سال 2019 قبل از اینکه شبکه نت فلیکس سرمایهگذاری اثرش را برعهده بگیرد، نتوانست سرمایهگذاری برای داستانش پیدا کند. بازی اسکویید در 17 سپتامبر 2021 از شبکه نت فلیکس در 9 قسمت منتشر شد و در کمترین زمان ممکن به خاطر داستان خاصش به یکی از پربینندهترین سریالهای شبکه Netflix در سراسر دنیا تبدیل شد. از جمله بازیگران سریال میتوان به لی یونگ جائه در نقش سئونگ گی هون، پارک های-سو در نقش چو سانگ-وو، وی ها-جون در نقش هوانگ جون-هو و او ینسگ-سو در نقش اوه ایل-نام اشاره کرد. در ادامه میخواهیم بیشتر در مورد این سریال جذاب صحبت کنیم. پس با سایت ساعت هفت با بررسی سریال Squid Game همراه باشید.
خلاصه داستان سریال بازی اسکویید
“سئونگ گی هون” راننده تاکسی فقیری است که به خاطر مشکلات مالی از همسرش جدا شده است. او با مادرش در خانهی کوچکی زندگی میکند و به همراه هم خرج زندگی را به سختی درمیآورند. امروز تولد دختر کوچک اوست که به همراه مادر و ناپدریش بزرگ شده است و او حتی در خرید یک هدیه مناسب برای او عاجز است. سئونگ به شرط بندی روی اسبهای مسابقه معتاد است و پول بسیار زیادی به خاطر همین شرط بندیها و نوع بد زندگیش به افراد رباخوار بدهکار است. بدهیهای تلنبار شده روی هم و شرایط سخت اقتصادی و دوری از دخترش باعث میشود او سرخورده و ناامید شود. تا اینکه روزی در ایستگاه مترو با فردی رو به روی میشود که کارت عجیبی را به او میدهد. کارتی که او را به یک مسابقه دعوت میکند. سئونگ که چیزی برای از دست دادن ندارد و به نوعی ریسک کردن(قمار کردن) به بخشی از زندگی او تبدیل شده در این مسابقه شرکت میکند. در این مسابقه 456 نفر شرکت کننده حضور دارند. در نهایت بازیکنی که بتواند از تمام شش مسابقه بگذرد و پیروز شود، میتواند با مبلغ 45.6 میلیارد وون (به پول ما تقریبا 159 میلیارد تومن میشه) از مسابقه خارج شود! کسانی که از مسابقه حذف شوند کشته میشوند یعنی مرگ هر نفر به منزله 100 میلیون وون برای بازیکنان زنده است و این انتخاب آنهاست که میخواهند در این مسابقه مرگبار شرکت کنند یا از آن با رای اکثریت خارج شوند…
“تو به مردم اعتماد نمیکنی چون اونها قابل اعتمادند،
تو به اونها اعتماد میکنی چون راه دیگهای نداری”
بررسی سریال کره ای Squid Game
(وحید یعقوبی)
سریال “بازی اسکویید” دقیقاً همان مولفههایی را دارد که در آثار مطرح سینمای کره جنوبی بارها دیده شده است. چیزی که رفته رفته در طی سالیان گذشته توانسته فیلمهای کرهای را بسیار مورد توجه عموم مردم قرار دهد. اینبار نیز میبینیم که این سریال در مدت زمان کوتاهی توانست به محبوبیت بالایی دست پیدا کند و تبدیل به یکی از پربازدیدترین آثار شبکه Netflix گردد. اما این مولفههای خاص چه چیزهایی هستند؟
یکی از بارزترین این مولفهها اینست که قهرمانهای داستانشان مردمانی کاملاً عادی و بدون ویژگیهای منحصربفرد هستند. این موضوع باعث میشود که مخاطبان بتوانند ارتباط راحتتری با شخصیت یا شخصیتهای اصلی داستان برقرار کند. شاید خیل عظیم فیلمهای ابرقهرمانی که سینمای هالیوود در سالهای اخیر روانه سینما کرده است. مهمترین دلیل برای گرایش بیشتر مردم به سوی فیلمهای دیگر کشورها و به ویژه فیلمهای خاص کره جنوبی باشد. مسلماً اینکه فیلم “انگل” (Parasite) توانست در سال گذشته میلادی بسیاری از جوایز مهم سینمایی را از آن خود کند، اتفاقی نبوده است. این مهم نشان از سرمایهگذاری و نگاه ویژه به سلایق مخاطبین دارد. دومین و شاید مهمترین ویژگی که سینمای کره را متمایز ساخته پرهیز از خود سانسوری و پرداختن به تمام زوایای داستان است. در سریال “بازی اسکویید” میبینیم که زشتترین و تاریکترین خصلتهای انسان، گاهاً با خشنترین شکل ممکن به نمایش درمیآید. از طرفی آنها شخصیتهای داستان را بارها به چالش میکشند و از بازیگران میخواهند که در موقعیتهای مختلف واکنشهای مناسبی داشته باشند.
در همان ابتدای سریال Squid Game خواهید فهمید که ایدهی اولیه این سریال بکر و دست اول نمیباشد. آثار مشابه و موفق زیادی با محوریت مبارزه برای بقا در فیلمها و سریالهای هالیوود و سایر کشورها مشاهده کردهایم. که شاید معروفترین و نزدیکترین آنها از لحاظ داستانی به این سریال مجموعه فیلمهای پرطرفدار “The Hunger Games” باشد.
اما باید دید که چه چیزی باعث شده تا این سریال بتواند با اینچنین استقبال کمنظیری روبرو شود. قطعاً فضاسازی عالی، کارگردانی خوب و اجرای فوقالعاده زیبای بازیگران از نقاط قوت اساسی و مهم این سریال میباشد. بازیگران این سریال تلفیقی از بازیگران نام آشنای سینمای کرهجنوبی و بازیگران نچندان مطرح بوده که همگی در آن سنگ تمام گذاشتهاند. اما نباید فراموش شود که تمام اینها به لطف فیلمنامه قوی و منسجم این سریال بوده که راه را برای عملکرد هرچه بهتر سایر عوامل هموار نموده است.
“میدونی نقطه اشتراک بین کسی که پول نداره
با کسی که خیلی پول داره چیه؟
توی زندگی به هیچکدومشون خوش نمیگذره!”
“هوانگ دانگ-هیوک” نویسنده، کارگردان و خالق این سریال همهچیز را بسیار حساب شده و دقیق پیش برده است. او بخوبی میداند که لازمهی یک داستان درگیرکننده شخصیتپردازی خوب و فضاسازی خیرهکننده میباشد. او در خلال قسمتهای پرتنشی که بازیها به نمایش درمیآیند با زیرکی تمام برخی اپیزودها را از این فضا دور کرده و با پرداختن به شخصیتها انگیزه و اهداف آنها را برای مخاطب ملموستر میسازد. جالب است بدانید تا قبل از اینکه Netflix به سراغ این فیلمنامه برود، به مدت ده سال هیچ کمپانی بزرگی حاضر به ساخت این سریال نشده بود. اما این اعتماد به موفقیتی دوجانبه ختم گردید و نشان داد که کمپانیهای بزرگ باید با دیدگاه متفاوتتر و بازتری به سراغ فیلمنامههایی که با آن روبرو میشوند، بروند.
نمیتوان از ویژگیهای مثبت این سریال سخن گفت و از موسیقی متن شنیدنی و تاثیرگذار “یونگ جائه-ایل” یاد نکرد. در این سریال به ویژه در سکانسهای هیجانی و پراسترس اهمیت زیاد و تاثیر مثبت موسیقی را شاهد هستیم. چیزی که متاسفانه در برخی آثار هیجانی و اکشن چنان که باید به آن توجه نمیشود و در این سریال به نوعی برگ برندهی سازندگان در صحنههای مهیج و حتی تراژیک به حساب میآید.
بررسی سریال کره ای Squid Game (دیگر بررسی)
(امین علیرضائی)
در بین فیلمها و سریالها با ایدههای نخنما سریال کرهای Squid Game به یکباره با یک داستانی جنجالی مسیرش را برای جلب توجه مخاطبین هموار کرد. بازی اسکویید یک حس خطر دائمی را در سراسر دقایق سریال درون مخاطبش ایجاد میکند که کمنظیر است. سریالی به شدت خوش ساخت که در ساخت دکوراسیون و طراحی لباس و فضاسازی خیره کننده عمل کرده است. بازی اسکویید به مانند یک بمب خنثی نشده و در حال انفجار میماند که هر لحظه استرس و ترس از مرگ را به دل مخاطبش منتقل میکند. شاید برخی بخشهای داستان دارای باگهای عمدی یا سهوی باشد (که شاید به خاطر تعداد قسمتها و مدت زمان هر قسمت ایجاد شده است) اما این به کلیت داستان به هیچ عنوان لطمه وارد نکرده و چیزی از جذابیتها و اثرگذاری سریال کم نکرده است. در طول داستان شخصیتها به درستی خلق میشوند و در مسیر هم قرار میگیرند و احساسات را در جریان داستان جاری میکنند. احساساتی که در برخی دقایق سریال به شدت ویران کننده است و به شدت رویتان اثر میگذارد. سریال به شما گوشزد میکند مشکلات و تنگناهای زندگی تا چه حد میتواند روی انسانها فشار بیاورد و آنها را به انسانهای متفاوتی تبدیل کند به طوری که زمین تا آسمان با چیزی که در ابتدا بودند متفاوت شوند.
شاید این سریال را بتوان با سریال ژاپنی Alice in Borderland که همین پارسال از شبکه نت فلیکس منتشر شد مقایسه کرد. اما تفاوت اساسی که بین این دو وجود دارد نوع نگاه و جهان سازی دو اثر است. Squid Game یک اثر کاملا انتقادی و بزرگسالانه است که ترکشهایش تا مدتها در قلب و روح شما نفوذ میکند، به طوری که تا مدتها به اتفاقات آن فکر خواهید کرد. اما Alice in Borderland به جز هیجانات لحظهای چیزی به شما اضافه نمیکند و از لحاظ شخصیتپردازی و داستانی کاملا سطحی است و بیشتر به جنبههای فرعی برای جذاب کردن داستانش روی آورده است.
در داستان Squid Game با شخصیتهایی از قشرهای مختلف جامعه رو به رو میشویم که در انتهای خط هستند. شخصیتهایی که بارها در طول سریال گوشزد میکنند که دنیای بیرون از این بازی نیز دست کمی از این بازی برایشان نداشته است. یعنی جامعه نیز با اختلاف طبقاتی افسارگسیختهاش یک بازی مرگبار راه انداخته و باعث شده افراد قدرتمند و پولدار بتوانند هر بلایی که میخواهند برسر افراد طبقه پایین و ضعیف جامعه بیاورند. پس چه راهی پیش پای بازیکنان این بازی است؟ مرگ آنی در طول یک بازی که حداقل پس از موفقیت آنها را پولدار میکند یا پایانی دردناکتر درون جامعهای که هرلحظه با شرایط ناعادلانه مرگی زجرآورتر پیش پای انسانهایش گذاشته است.
اما نکته مهم اینجاست، آیا پولی که از مرگ صدها نفر بدست میآید میتواند زندگی ما را تغییر دهد؟ اگر در انتها پیروز بازی شویم میتوانیم چشممان را روی تمام خونهای ریخته شده ببندیم و بدون مشکل به زندگیمان ادامه دهیم؟ آیا میتوانیم زمان را به عقب برگردانیم و تمام فشارهای روحی و روانی که چنین مسابقهای به ما تحمیل کرده را از ذهنمان پاک کنیم؟ مسلما بازی اسکویید در تمام این زمینهها ذهن شما را درگیر میکند و سوالات بیپایان زیادی برایتان بوجود میآورد.
سخن آخر
امتیاز سریال کره ای Squid Game (فصل اول)
از بازی اسکویید به عنوان یکی از تاثیرگذارترین سریالهای چند سال اخیر میتوان نام برد. سریالی که بعد از دیدن هر قسمتش شما را ترغیب به دیدن ادامه داستانش میکند و این به خاطر خوش ساخت بودن داستان و درگیرکننده بودن لحظات آن است. بطورکلی باید گفت که سریال “Squid Game” با ریتم و سرعت بالایش خیلی زود بینندگان را به داستانش جذب میکند. اما در ادامه تنها به این داستان پرکشش اکتفا نکرده و با شخصیتپردازی عالی شما را به دنبال کردن سرنوشت کاراکترها ترغیب میکند. بدونشک سریال “بازی اسکویید” یکی از بهترین و متفاوتترین تریلرهای چند سال اخیر بوده که تماشای آن لحظاتی لذتبخش و دیدنی را برایتان رقم خواهد زد.
امیدواریم از مطلب “بررسی سریال کره ای Squid Game ” لذت برده باشید تا بعد…
واقعا سریال عالی بود و من خیلی دوستش داشتم یه کله دیدمش.
فقط یکم بعضی جاهاش با عقل جور در نمیاومد مخصوصا شکلی که پلیسه وارد جزیره میشه. ولی باز من حال کردم
ممنون بابت متنها