بررسی سریال What if / چه میشد اگر
با سلام خدمت همراهان گرامی مجله اینترنتی ساعت هفت، با نقد و بررسی سریال انیمیشنی What If همراه شما هستیم. سریال انیمیشنی What if از شبکه +Disney در تاریخ ۱۱ آگوست تا ۶ اکتبر امسال پخش شد، تهیهکننده این سریال ۹ قسمتی کمپانی مارول بوده و این انیمیشن توسط A.C. Bradley ساخته و انیماتور آن Stephan Frank بوده است. در ادامه با نقد و بررسی سریال What If در خدمت شما هستیم.
اگر به دنبال خواندن مطالب بیشتر در مورد سریال های برتر میگردید به لیست بهترین سریال ها مراجعه کنید… مطالب مرتبط: معرفی بهترین سریال های سال 2021 (جدید) معرفی تمام شخصیت های مهم Marvel/ آشنایی با قهرمانان و شخصیت های مارول چه میشد اگر…. راوی در داستان خودش گرفتار میشد؟ داستان سریال What if درباره این موضوع است که انتخابهای قهرمانان در طول مسیر قهرمان شدناِشان چقدر تاثیرگذار است. یا اگر به جای مسیر سمت راست، قهرمان قصه، مسیر سمت چپ را برمیگزید چه اتفاقی میافتاد؟! سریال What if درصدد است تا همین موضوع را برای ما روشن کند. سریال What If براساس مجموعه کامیکی به همین نام ساخته شده و این مجموعه کامیکها هم دقیقا موضوع و هدفی مشترک با سریال دارند. این مجموعه کامیک در سال ۱۹۷۷ معرفی شد و در اولین قسمت سران مارول از خودشان پرسیدند چه میشد اگه اسپایدرمن به گروه Fantastic Four میپیوست؟ در این مجموعه کامیک، موجودی به نام Uatu که یک بیگانه است، در پایگاهی در ماه زندگی میکند. او به زمین و تمام Multiverseهای زمین مینگرد. در ادامه با بررسی سریال What if به صورت قسمتی همراه شما هستیم. قسمت اول: کاپیتان کارتر پگی کارتر معشوقه استیو راجرز بود و او را از فیلم Captain America The First Avengers به یاد داریم. حال در قسمت اول What If راوی داستان که نامش Watcher است به ما میگوید اگر پگی کارتر جای استیو، سرُم ابرسرباز را دریافت میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟ من به شما میگویم اتفاق خاصی نمیافتاد، همان قضایا و تقریبا همان قصه در قالبی زنانه، اتفاق میافتاد. از آوردن کلمه فمنیسم خودداری کردم زیرا این قسمت به نظر من فمنیستی نبود. نویسنده سعی نکرده فمنیسم را بزور به خوردتان بدهد اما تیکهها و متلکهای خوبی در این مزمون گنجانده است که بیشتر جنبه شوخی دارند و نباید جدیاِشان بگیرید. در انتها برعکس کاپیتان آمریکا پگی با برخورد با تسارکت به آینده میرود و متوجه میشود جنگ جهانی دوم ۷۰ سال است که تمام شده و استیو عشقش مرده است… (مطلب مرتبط: معرفی شخصیت کاپیتان آمریکا) قسمت دوم: تچالا به جای Peter Quill در قسمت دوم Watcher به ما میگوید چه میشد اگر پیتر کوئیل جایش را به تچالا میداد و او بود که دزدیده میشد و تبدیل به Star Lord میشد. اتفاقا کاش این اتفاق میافتاد تچالا هم به اندازه Peter Quill میتواند متلکها و تیکههای استخوان شکن بیاندازد. جدای از شوخی این قسمت از اول تا آخر ادای احترامی است به Chadwick Boseman فقید و پلنگ سیاه که با ایفای این نقش جاودانه شد. اما راوی به ما نشان داد که چه بر سر پیتر کوئیل میآید اگر تبدیل به استرلرد نشود، هیچی او یک فلافلی میزند، بالاخره زندگی خرج دارد! قسمت سوم: اگر قهرمانان میمُردند در قسمت سوم Nick Fury به دنبال گردهم آوردن قهرمانان است. اما در این بین سرو کلهی یک قاتل سریالی هم پیدا میشود. معمولا فیلمهای دیزنی کمتر و یا مطلقا هیچ خشونتی ندارند و حتی در ریختن خون هم صرفهجویی میکنند! اگر به گذشته این شرکت بنگرید خواهید دید که حتی مرگ نیز زمانی جزو تابوهای آنها و خط قرمز نویسندگان بود تا انیمیشن کارتونی پریِدریایی و در ادامه با شیرشاه که کلا این تابو شکسته شد و مرگ هم وارد داستانهای دیزنی شد. حال در این قسمت شاهد این خصوصیات شرکت دیزنی در انیمیشنهایش هستید. دیزنی از خون میترسد! قاتل سریالی قصه هم ابرقهرمانان را میکشد ولی شاهد ریختن خونشان نیستید. البته با همین تدابیر توانسته فروشهای میلیاردی بدست آورد و تقریبا یکی از بزرگترین و سودآورترین کمپانیهای جهان است. حال این موضوعِ خون، جنبهای سلیقهای مییابد زیرا چه با آن، چه بدون آن… فیلمهای هالیوودی فروشهای سرسامآوری بدست میآورند. داستان این قسمت بیشتر بزرگسالانه است اما چون خون از دماغ کسی نمیریزد، درجه سنی سریال کاهش مییابد و شما این سریال را به همراه فرزند خردسال خود و یا برادر و خواهر کوچکترتان نیز میتوانید ببینید. از طرفی چون رِنج سنی سریال تقریبا بالای ۱۱ یا ۱۳ سال است، تعداد مخاطبین سریال هم خود به خود افزایش مییابد. مگر آنکه در یک خانواده کسی علاقهای به موضوعات ابرقهرمانی نداشته باشد. به سریال برگردیم در این قسمت واژه امید پررنگ شده و در ادامه Watcher سعی میکند به ما بفهماند که امید خود را حتی در تاریکترین ساعات و بدترین شرایط روحی و جسمی از دست ندهید و بشر با امید است که زنده میماند. قسمت چهارم: قلب یا دستها در این قسمت که به نظرم بهترین قسمت سریال است، Watcher به ما میگوید که اگر دکتر استرنج به جای دستانش، عشقش را از دست میداد چه میشد. دکتر استرنج در سانحه رانندگی کریستین پالمر معشوقهاش را از دست میدهد و این حادثه درد عمیقی را در قلب و روحش باقی میگذارد، به طوری که دکتر استرنج سر به بیابان میگذارد و دنبال راهی است تا غمش را بهبود دهد. او دوباره به همان محفل جادوگری در تبت میرود و تعالیم جادوگری مییابد تا زمانی که Eye Of Agamotto را بدست آورده و متوجه قدرتش میشود و سعی میکند کریستین را نجات دهد ولی… افکتهای تصویری و انیمیشنها در این قسمت اعجاز میکنند و کامیکهای دکتر استرنج را از کالبد نقاشی و آبرنگ بیرون آورده و روح میبخشند. یکی به این Stephan Frank یه اُسکار بدهد! پایان بندی این قصه نیز در خور توجه است و دکتر استرنج Multiverseی را نابود میکند تا کریستین را یکبار دیگر ببیند و خودخواهی و غرورش عالمی را ویران میکند و در آخر فقط او مانده است و دو وجب جا برای انحطاط ابدیاش… (مطلب مرتبط: معرفی شخصیت دکتر استرنج) قسمت پنجم: اِیوَل…. زامبیها! چه میشد اگر زامبیها قهرمانان را نوشِ جان میکردند؟ Watcher ما را به دنیایی میبرد که هوپ با خودش از دنیای کوآنتوم نه مادرش را که نسخه زامبی شدهی او را به همراه میآورد. همپدرش و هم مردمورچهای را از دست میدهد. این قسمت بیشتر به کامیکها نزدیک است و Wasp، رئیس قهرمانان است زیرا بقیه زامبی شدهاند. همانطور که اشاره کردم دیزنی از خون میترسد و در آثارش کمتر از این مادهی قرمز رنگ که در رگهایمان جاری است، استفاده میکند. بجز ماندالورین که جدای از خون قرمز، طیف رنگی آبی، بنفش و زرد و غیره را هم دیدیم! میبینی دیزنی جان خون ریختن همچین بد هم نیست! به غیر از خون و مسائل مربوط به آن، چگونه همه سریع بعد از گاز گرفته شدن، تبدیل شدند ولی Wasp طول کشید که تبدیل شود؟ اسکارلت ویچ که زامبی شده چگونه از قدرتهای ذهنیاش بهره میبرد وقتی زامبیها مغز درست و حسابی ندارند؟ وِلِش کن جدی نگیر!! (مطلب مرتبط: معرفی شخصیت واسپ) قسمت ششم: Chaos is a Ladder…!! کاراکتر Little Finger در سریال بازی تاج و تخت میگفت که هرج و مرج یه نردبان است و فلان و بهمان!! این چه ربطی به Marvel و What if داشت؟… خُب، باید قسمت ششم را ببینید تا منظورم را بفهمید. در این قسمت Killmonger برای نجات جان Tony Stark در افغانستان اقدام کرده و او را نجات میدهد. در این Universe دیگر خبری از Iron Man نیست و Killmonger هم نردبان ترقی را بالا رفته و جزو افسران ارشد ارتش ایالات متحده میشود. اما او به دنبال چیزهای بیشتری است. با بدست Vibranium او پلنگ سیاه و Rhodes را میکشد اما طوری صحنهسازی میکند که انگار پلنگ سیاه، Rhodes را کشته است و به همین دلیل امریکا علیه واکاندا اعلان جنگ میکند. با قتل تونی استارک این هرج و مرج به اوج خود میرسد اما فقط Killmonger است که میداند چگونه از نردبان هرج و مرج بالا رفته و در اوج قرار گیرد. قسمت هفتم: کی از پارتی بدش میاد….؟! در این یکی داستان لوکی و ثور با هم بزرگ نمیشوند زیرا اودین تصمیم گرفت لوکی را به یوتنهایمیها تحویل دهد، به جای آنکه نزد خود مانند فرزندش بزرگ کند. پس ثور هیچ وقت توسط برادرش لوکی، مصیبت، غم، دورویی، حقهبازی، ناسپاسی را نچشید. هیچ قیاسی در کار نبود و اودین امروز و فردا نمیکرد که سریر را تحویلش دهد. ثور همه چیز داشت و سرخوشی مانند خون در رگهایش جاری شد. حتی لوکی هم شریک این سرخوشیها است و با هم دنیایی را برای خندیدن به آتش میکشند. البته داستان انقدر هم که من سیرداغش را زیاد کردم دراماتیک نیست ولی چی بهتر از پارتی…ها؟؟؟ ثور بعد از، از بین بردن سیارهای بخاطر پارتی کردن داخلش حوصلهاش سر رفته، به میدگارد میاید و چه جایی بهتر از لاسوگاس برای پارتی کردن. اما دوستانش تقریبا کرهی زمین را به هم میریزند و جز خرابی چیزی به بار نمیآورند. این قسمت به شما میآموزد که هیچ وقت در خانه خود پارتی نگیرید و اجازه ندهید که غریبهها در خانهاتان پارتی بگیرند! (مطلب مرتبط: معرفی شخصیت لوکی – معرفی شخصیت ثور) قسمت هشتم: اولترون و سنگهای جادویی اینجا درست همان جایی است که راوی قصه ما Watcher در داستان خودش گیر میافتد. در این قسمت شاهد پیروزی Ultron هستیم که توسط Vision توانست قهرمانان را شکست دهد. هدف نهایی او ایجاد صلح بود اما با از بین بردن بشر. در این بین تنها دو نفر نجات یافتند،Black Widow و Hawkeye که تنها برای بقای خود میجنگیدند. تا اینکه Black Widow یاد یکی از پروژههای قدیمی هایدرا میافتد. هوش مصنوعی که میتواند Ultron را از بین ببرد و ارتباط بین رباتهایش را قطع کند و ریشهی Ultron را برای همیشه از بین ببرد. اما Ultron از این حیله نیز جان سالم به در میبرد و درست وقتی که حوصلهاش سر رفته سرو کلهی Thanos پیدا میشود که میخواهد سنگ ذهن را بدست بیاورد. اما در یکی از خندهدارترین صحنههای عمرتان Ultron با سنگ ذهن روی پیشانیِ Vision، تایتان دیوانه را از وسط دو نصف میکند آن هم تنها در سیم ثانیه و انگار نه انگار که Thanos پنج تا سنگ ابدیت منجمله سنگ قدرت را دارد(نوب!). ایراد بعدی این قصه این است که سنگ زمان بر روی زمین و در Eye Of Agamotto قرار دارد و Thanos چگونه آن را بدست آورده؟ چون الترون زمین را نابود کرد که شامل دکتر استرنج هم میشد! از طرفی هیچکس هم به محفل جادوگران یورش نبرد که سنگ زمان را بگیرد! خلاصه که این داستانها را زیاد جدی نگیرید. اما تماشایش خالی از لطف نیست. قسمت نهم: پایانی خوش… حداقل برای پگی کارتر در نهایت Watcher از هر Multiverse یک قهرمان را انتخاب میکند تا بتواند جلوی Ultron را بگیرد و… سخن آخر کیفیت انیمیشنها عالی است و سعی شده صورت کاراکترها به بازیگرهایشان نزدیک باشد که انیماتور What if یعنی Stephan Frank در این مورد سنگ تمام گذاشته است. داستان با اینکه نقطه ضعفهایی دارد ولی ارزش دیدن دارد مخصوصا اگر عاشق دنیای سینمایی مارول و قهرمانانش باشید. سریال ابرقهرمانان مارول را در مسیرهای داستانی مختلفی قرار میدهد و اتفاقاتی را برایتان روایت میکند که حتی تصورشان را هم نمیکردید… کیفیت انیمیشنها عالی است و سعی شده صورت کاراکترها به بازیگرهایشان نزدیک باشد که انیماتور What if یعنی Stephan Frank در این مورد سنگ تمام گذاشته است. داستان با اینکه نقطه ضعفهایی دارد ولی ارزش دیدن دارد مخصوصا اگر عاشق دنیای سینمایی مارول و قهرمانانش باشید. سریال ابرقهرمانان مارول را در مسیرهای داستانی مختلفی قرار میدهد و اتفاقاتی را برایتان روایت میکند که حتی تصورشان را هم نمیکردید…
در پایان Ultron متوجه حضور فردی میشود که او همان Watcher است. او در ابعاد جابهجا شده و مکان Watcher که در میان ابعاد و Multiverseها قرار دارد را مییابد و او را تهدیدی برای صلح شمرده و از طریق همان مکان میتواند بقیه Multiverseها را هم مورد عنایت خود قرار دهد. بدین ترتیب Ultron نه برای یک دنیا که برای تمام دنیاها تبدیل به تحدید میشود و راوی قصه ما را وادار میکند که پیمانش را بشکند و در امور دنیوی دخالت کند!سریال What if / چه میشد اگر
امتیاز سریال What if (فصل اول)
هر یک از اپیزود های قبل به طوری به اپیزود آخر مربوط میشد ولی این وسط گامورا تو کدوم اپیزود بود؟!!! تو اپیوزد اخر مثا یه فلش بک اونجا که استارک تو فضا بود و دسکتش بینهایت رو داخل کوره ذوب گذاشته بودن؟!!! چه ربطی به اپیزود های قبل داشت؟!!!
مرسی خیلی عالی بود
جالب بود مممنونم