نگاهی به سرگذشت کاراکتر آنجلا در Silent Hill 2

با سلام خدمت شما همراهان گرامی مجله اینترنتی ساعت هفت، با مقاله‌ی دیگری از بازی Silent Hill 2 با شما هستیم . اینبار در این مقاله به دنبال کشف رازهای پنهان و نه چندان خوش‌آیند کاراکتر Angela Orosco از Silent Hill 2 می‌رویم تا گذشته دردناک او را برایتان شرح دهیم. پس با ما همراه باشید.

اخطار: لازم است یادآور شوم که داستان سرگذشت آنجلا حاوی کودک‌آزاری و خشونت جنسی می‌شود که ممکن است برای همه قابل تحمل نباشد.

در نظرسنجی جدید ما در مورد بازی سایلنت هیل شرکت کنید و بهترین این سری از نظر خودتان را معرفی کنید

بهترین بازی سری سایلنت هیل از نظر شما کدام است؟
×

مطالب مرتبط با بازی Silent Hill 2

نقد و بررسی Silent Hill 2 / در اعماق کابوس

رتبه بندی تمام سری بازی‌های سایلنت هیل

بهترین بازی های سبک وحشت از نظر محیط و اتمسفر

نگاهی به وحشت روان‌شناختی Silent Hill 2

و نگاهی به سرگذشت کاراکتر آنجلا در Silent Hill 2

مقدمه

صحبت درباره‌ی Silent Hill 2 و هر شماره‌ی دیگر آن می‌تواند در اندازه‌ی یک رُمان قطور به طول بیانجامد. این مورد برمی‌گردد به پنهان کردن زوایا و طرح‌های داستانی در دل جریان اصلی داستان، نویسنده چیزی را از عمد پنهان کرده و این ما هستیم که باید آن راز را برملا کنیم. اما گاهی نویسنده رازی را پنهان می‌کند که برملا شدنش آنچنان خوشایند نیست. تمام داستان‌هایی که هیدتاکا میازاکی برایمان تعریف کرده از این نوع طرح روایی استفاده می‌کنند. رازهای سر به مهری که مخاطب در طول گیم پلی و با نگاه کردن به اطراف و خواندن توضیحات آیتم‌ها کشفشان می‌کند. اما بسیاری از این رازها خوشایند ما نیستند، مانند روستایی‌های رقصان و آن مهمان‌نوازی خونین و دردناکی که برای مهمانانشان به جا می‌آوردند. در Silent Hill 2 نیز، که در سال 2001 ساخته شده است و خیلی قبل‌تر از Fromsoftware از داستان‌پرازی پُر ابهام استفاده می‌کرد، چنین داستان‌هایی تا دلتان بخواهد وجود دارد. داستان‌هایی که بهتر است همان سربه‌مهر باقی بمانند و داستان Angela Orosco یکی از آنهاست.

دختری در میان آتش

بسیاری از مردم به دلایل بی‌شماری به سایلنت هیل هدایت می‌شوند، اما معمولاً بابت حس گناهی که دارند، در طلب توبه هستند. افرادی که مرتکب گناهی شده‌اند و احساس می‌کنند که باید کفاره آن را بپردازند، حتی اگر از این حقیقت آگاه نباشند. در سایلنت هیل 2، ما افراد زیادی را می‌بینیم که خود را به درون چاه عمیق آن پرتاب می‌کنند تا بتوانند خود واقعی‌شان را از سیاهی بیرون بکشند.

یکی از این افراد آنجلا اورُسکو، زن جوانی است که ناامیدانه به دنبال مادرش در شهر سایلنت هیل می‌گردد، اما ظاهراً فایده‌ای نداشته است. چرا آنجلا در سایلنت هیل گیر کرده است و در وهله اول دقیقا چه چیزی او را به آنجا رسانده است؟ آنجلا زندگی آسانی نداشته است و به نظر می‌رسد سایلنت هیل وسیله‌ای برای کنار آمدن با آن باشد.

چطور Abstract Daddy با آنجلا مرتبط است؟

جیمز در طول سفر خود در سایلنت هیل چندین بار با آنجلا ملاقات می‌کند. آنجلا همیشه تا حدودی از او فاصله دارد و ظاهراً در دنیایی خود را محبوس می‌کند که متعلق به خودش است. تا زمانی که در انتهای هزارتو متوجه واقعیت دنیای او می‌شوید و رازش را برملا می‌کنید.

شما در انتهای هزارتو با Abstract Daddy مبارزه می‌کنید، موجودی گوشتی که از دو بدن تشکیل شده و به‌نظر می‌رسد چارچوب تخت یا درگاهی را دربر گرفته است. اگرچه نام آن واقعاً در بازی گفته نشده است، Trophy مربوط به این Boss Fight خود را به عنوان Abstract Daddy نشان می‌دهد. این سرنخی است که به اندازه‌ی کافی روشن است که این موجود باید “پدر” آنجلا باشد.

نگاهی به سرگذشت کاراکتر آنجلا در Silent Hill 2

وقتی آنجلا را برای اولین بار در قبرستان سایلنت هیل ملاقات می‌کنید، می‌گوید که به دنبال مادرش می‌گردد و اظهارنظر کوتاهی می‌کند که برادر و پدرش هم قرار است آنجا باشند. این تنها باری است که او به صراحت از آنها یاد می‌کند. در میان‌پرده‌ی پس از شکست دادن Abstract Daddy، او تمام ناراحتی‌ها و خشم خود را بر سر هیولای بی‌جان فرو می‌آورد، لگد می‌زند و جیغ می‌کشد، حتی تلویزیون را روی آن خرد می‌کند. او نفرت و خشم خود را به شدت آشکار می‌کند. ارتباط تلویزیون با Abstract Daddy طبق گفته‌ی Thegamer.com به نادیده گرفته شدن آنجلا از سوی پدر برمی‌گردد. زیرا در ادامه خواهم گفت که آنجلا برای خانواده‌اش بی‌ارزش بود. در هنگام Boss Fight این Abstract Daddy، جیمز را به دیوار چسبانده و با تمام بدنش به جیمز فشار وارد می‌کند. این صحنه و صحنه‌ای دیگر که با فریاد جیمز را برای لحظه‌ای Stun می‌کند، یادآور همان خشونت جنسی و روحی است که پدر آنجلا به او تحمیل می‌کرده است.

در گفتگوی بعد از مبارزه، آنجلا روشن می‌کند که چرا اینقدر از پدرش متنفر است – پدرش از او در کودکی سوء استفاده جسمی، ذهنی و جنسی داشته است. او را از مادرش جدا کرده و سرپرستی‌اش را به پدرش داده‌اند. پدری که از تنها دخترش غافل ماند و او را تنها به عنوان جسم و وسیله‌ای برای تقویت نفس خود می‌دید. این بخشی از چیزی است که طراحی Abstract Daddy ممکن است درصدد انتقال آن باشد. پدرش خودش را به او تحمیل می‌کند و آنجلا احساس می‌کند که نمی‌تواند خودش را از پدرش جدا کند.

نگاهی به سرگذشت کاراکتر آنجلا در Silent Hill 2

با این حال، درجاتی از تبعیض جنسیتی نیز در این مورد وجود دارد. آنجلا یک برادر دارد که تنها یک بار در کنار پدرش از او نام برده شده است. این امکان وجود دارد که او نیز در آزار علیه آنجلا شرکت داشته باشد و شکل گوشتی دوم در Abstract Daddy نشان دهنده دو مرد بدرفتار در زندگی او است که او با آنها گرفتار شده بود، پدر و برادرش، هر چند به دلیلی به آن موجود Abstract Daddy می‌گویند. در حالی که حضور پدرانه تضمین شده است، همه چیز دیگری در مورد او پیچیده است، نسخه‌ای منحرف از آنچه یک پدر باید باشد.

پس چه چیزی باعث شد که آنجلا با دیدن این کابوس‌های مکرر پدرش، مسیر زندگی‌اش به سایلنت هیل ختم شود؟ او را کشت، تنها وسیله‌ای که می‌توانست برای فرار از دست‌های آزاردهنده‌ و متجاوزکارانه‌اش پیدا کند. شما می‌توانید یک قطعه روزنامه را در راه منتهی به Abstract Daddy بیابید که در مورد مرگ مردی به نام توماس اوروسکو بر اثر ضربات متعدد چاقو صحبت می‌کند. همان چاقویی که آنجلا در آپارتمان Blue Creek به شما می‌دهد.

چرا آنجلا در حضور جیمز دچار جنون می‌شود؟

هر زمان که جیمز، آنجلا را ملاقات می‌کند، آنجلا از او فاصله می‌گیرد. او گاهی اوقات آرام است و تنها لحظاتی بعد جنون را بروز می‌دهد. او هرگز نمی‌تواند کاملاً آرام باشد، وقتی جیمز در نزدیکی اوست، ظاهراً همیشه سعی می‌کند از هر سناریویی که در آن، در اتاقی با فردی مذکر گرفتار می‌شود، فرار کند. قابل توجه است که نگرش او نسبت به جیمز با پیشرفت در بازی ناراحت‌کننده‌تر می‌شود. چرا آنجلا اینطور رفتار می‌کند، در حالی که اصلاً جیمز را ندیده است و نمی‌شناسد؟

نگاهی به سرگذشت کاراکتر آنجلا در Silent Hill 2

این مورد به ضربه‌ی روحی‌ای که به آنجلا وارد آمده برمی‌گردد. او توسط مردی در زندگی‌اش که باید با عشق و احترام با او رفتار می‌کرد، مورد آزار و اذیت قرار گرفته و اکنون اصلاً نمی‌تواند در اطراف مردان آرامش پیدا کند. این یک چیز شخصی نیست، اما خاطرات ناراحت‌کننده و منزجرکننده‌اش، او را در هیچ‌کجا و هیچ‌زمان رها نمی‌کنند.

ممکن است متوجه شده باشید که در اکثر صحنه‌های بین جیمز و آنجلا، دوربین به سمت پایین زاویه دارد و جیمز معمولاً بر فراز آنجلا می‌چرخد. در حالی که این هیچ تلاش فعالی از جانب جیمز نیست، اما بیشتر بازتابی از احساس آنجلا است. مردی عجیب که به نظر می‌رسد که ادعا می‌کند به دنبال کسی می‌گردد و به طور اتفاقی با شما برخورد می‌کند و در هر سناریویی با قد بلند بالای سر شما می‌ایستد و به شما می‌گوید که آرام باشید و احساسات خود را کنترل کنید!

برای آنجلا، باید درست مثل دیدن دوباره پدرش باشد که منتظر است پول کم بیاورد تا آزار و اذیت و تجاوز را دوباره شروع کند. به همین دلیل است که او چنین تغییرات خلقی ناگهانی در اطرافش دارد، به نظر می‌رسد که نمی‌تواند درست فکر کند و فرار می‌کند. با نزدیک‌تر شدن به برخورد شخصی با آن آسیب، در اطراف جیمز ناراحت‌تر می‌شود و بیشتر پدرش را در او می‌بیند. تا آخرین صحنه که او این اعتماد به نفس را پیدا می‌کند که مستقیم‌تر و با خونسردی بیشتر با جیمز صحبت کند.

نکته: در سکانس نهایی بین این دو در پایان بازی، دوربین بر فراز جیمز قرار دارد و آنجلا در نقطه‌ی برتر واقع شده است، این موضوع نشان می‌دهد که در نهایت Angela توانست بر آسیب روحی و ترومایش فائق آید.

برادر و مادر آنجلا کجا هستند؟

تقریباً در هر سناریویی که با آنجلا ملاقات می‌کنید، حتی در سکانس Abstract Daddy، آنجلا از یافتن مادرش صحبت می‌کند. درست مثل بهانه‌ی James که در صدد یافتن Mary است. همانطور که دنیای پیرامون هر دو تغییر می‌یابد و حقیقت در ژرفای Silent Hill فرو می‌رود، پی بردن به ماهیت مادرِ آنجلا نیز مشکل می‌شود.

جیمز تلاشی نمی‌کند تا در این‌باره سوالی بپرسد و موضوع شخصی آنجلا برای جیمز اهمیتی ندارد و همینطور هم آنجلا در موضوع یافتن Mary فضولی نمی‌کند. این Silent Hill داستان جیمز است که تعریف می‌کند نه آنجلا. اما می‌توان همچنان درباره‌ی مادرِ آنجلا حدس‌هایی زد و تئوری‌هایی سَرِهم کرد. ممکن است که مادرِ آنجلا مُرده باشد. اولین مکانی که او به دنبال خانواده‌اش می‌گردد، قبرستان Silent Hill است. بیاد بیاورید که او می‌گوید پدر و برادرش هم باید اینجا باشند، در حالی که در این مقطع پدرش باید توسط خودش به قتل رسیده باشد. مادرش هم می‌توانست زنده باشد ولی تنها آگاهی ما از او به گفته‌های آنجلا برمی‌گردد. یکی از موارد روشنی که وجود دارد این است که مادر آنجلا او را ترک کرده، حال بخاطر شوهر بدرفتارش بوده یا هر دلیل دیگری. می‌توان برداشت کرد که مادر آنجلا هیچ نقش موثری در آزار جنسی و روحی او نداشته است، اما احتمالاً از ترس اجازه داده این اتفاق بیافتد. صرفه‌نظر از هر بخشی از این تئوری، مشخص است که آنجلا در مادر حداقل نوعی آرامش را یافته است.

نگاهی به سرگذشت کاراکتر آنجلا در Silent Hill 2

پس برادرش چطور؟ درباره‌ی مادر می‌توان چیزهایی را جستجو کرد ولی درباره‌ی برادرش حتی یک سرنخ هم نداریم. بنابر تئوری دیگری برادرش نیز در آزار جنسی و جسمی او نقش داشته است. هرچند در درجه‌ی کمتری از پدر بوده است. برادرش بواسطه‌ی رفتار پدر بخاطر تبعیض جنسیتی، جسارت یافته و از آنجا که دیگران بی‌توجهی کاملی در حق آنجلا داشته‌اند، برادر از این مسئله سود برده و هر کاری که می‌خواسته انجام داده است.

در صحنه آخر با آنجلا در بازی، دو بدن خون آلود و گوشتی به دیوارهای راه پله چسبیده‌اند که ظاهراً دو بدن Abstract Daddy از هم جدا شده‌اند. این احتمال وجود دارد که یکی از این اجساد برادر او باشد و او را نیز به خاطر نقشی که در بدرفتاری با او داشته، کشته است.

نگاهی به سرگذشت کاراکتر آنجلا در Silent Hill 2

تئوری من درباره آنجلا: با توجه به سلولی که در زندان Silent Hill یافتم که یک زندانی اجازه داشته نقاشی بکشد، تابلویی را در آن سلول یافتم که خانه‌ای را نشان می‌داد که سراسر در آتش می‌سوخت. یکی از تئوری‌های مشهور درباره‌ی آنجلا به این نکته اشاره داشت که او بعد از قتل پدرش خانه را آتش می‌زند و ناخواسته یا عمدی برادرش را نیز می‌کشد. من احتمال می‌دهم این سلول متعلق به مادر آنجلا باشد که قتل پدر و برادر را برعهده گرفته و باعث شده آنجلا دیگر مضنون به قتل نباشد. به همین دلیل است که او در Silent Hill به دنبال مادرش می‌گردد ولی نمی‌داند دقیقاً کجا را بگردد و از طرفی خاطرات پدر و برادر در Silent Hill او را دچار کابوس‌های وحشتناکی کرده‌اند و همانطور که می‌دانیم دنیای پیرامون آنجلا همواره در آتش می‌سوزد زیرا تنها این زمان بود یا بهتر بگویم تنها آتش بود که به تعرضات پدر و برادر خاتمه داد و او را از قفسش آزاد کرد.

چرا صورت آنجلا در مقایسه با نسخه‌ی اصلی بیشترین تغییر را به خود دیده است؟

من این تغییر صورت آنجلا را دوست داشتم و بیشتر توانستم درد و رنج را در او تشخیص دهم. البته که همه طرفداران این تغییر را دوست نداشتند. اما دلیلی دارد که بیشترین تغییر را Angelaست که به خود دیده و کاراکترهای دیگر در واقع تغییرات کمتری داشته‌اند؟

آنجلا به‌عنوان یک قربانی آزار و اذیت، به همان شکلی که یک فرد عادی بالغ می‌شود، رشد نکرده است. سن او هرگز در بازی ذکر نشده است، اگرچه سازندگان به صراحت گفته‌اند که او باید جوان باشد، حداکثر 19 سال، با این حال، با نگاهی به ویژگی‌های صورت و عمق صدایش، به نظر می‌رسد که او زنی بسیار بالاتر از نظر سنی است. چرا زمانی که به سختی به بلوغ رسیده، او را بسیار مسن‌تر و بالغ‌تر جلوه می‌دادند.

نگاهی به سرگذشت کاراکتر آنجلا در Silent Hill 2

در بسیاری از قربانیان آزار و اذیت جنسی و جسمی، استرس ناشی از آن به طور چشمگیری شما را پیر می‌کند. این به وضوح در مورد آنجلا صدق می‌کند که مجبور شده بود برای خودش بزرگ شود، در حالی که هیچ کس آرامش دوران کودکی را به او نداد. این در تضاد با نحوه صحبت کردن کاملاً کودکانه او بود که مدام در حال بی‌قراری و درخواست مادرش بود. در تقابل با آزاری که او متحمل شده است، پیرتر به نظر می‌رسد، اما جوان‌تر عمل می‌کند (کودکانه‌تر).

اجرای او در Remake رویکردی مخالف دارد. به جای اینکه او را مسن‌تر نشان دهد، بسیار جوان‌تر به نظر می‌رسد، شاید حتی جوان‌تر از سنی که قرار است باشد. دلیل احتمالی این امر این بود که آنجلا احساس کند رشد او به طور کامل به دلیل سوء استفاده متوقف شده است. بدن او به نظر می‌رسد که رشد کرده است، اما ویژگی‌های او در دوران کودکی قفل شده است. او با عدم اطمینان می‌ایستد و بدون هیچ وضوحی صحبت می‌کند. او درست مانند یک کودک گیج رفتار می‌کند زیرا او همین است. او از کودکی محروم شد، و بنابراین هرگز نتوانست از آن مقطع از لحاظ روحی عبور کند.

دو شخصیتی که او نشان می‌دهد، هر دو روی یک سکه است. تأثیراتی که سوء استفاده می‌تواند بر روی پیری جسمی شما بگذارد، در حالی که به طور همزمان نشان می‌دهد که چگونه می‌تواند رشد ذهنی شما را کاملاً متوقف کند. آنجلا در برزخی محبوس شده است که نمی‌تواند به طور کامل از آن فرار کند…

منبع: the gamer

مقالات ویژه به روز شده

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها