بازی Baldur’s Gate 3 توسط Larian Studios ساخته و منتشر شده و این سری براساس بازیهای تختهای و فانتزی Dungeons and Dragons پیاده شدهاند و از سیستم نقشآفرینی آنها بهره میبرد. بازی ابتدا به صورت Early Access برای Windows و MacOS در سال ۲۰۲۰ منتشر شد ولی نسخهی تکمیلی آن در سال ۲۰۲۳ برای PS5 و X Series X/S نیز انتشار یافت. نیازی به یادآوری نیست که این بازی توسط منتقدین به شدت تحسین شد و توانست جایزه بهترین بازی سال ۲۰۲۳ را در مراسم The Game Awards از آن خود کند.
تگ مرتبط: نقد و بررسی بازی
مطلب مرتبط: بهترین بازی های سال 2023
مقدمه
بازیهای نقشآفرینی نوبتی یا Turn-Base هیچ وقت مورد توجه من نبودند، زیرا دست و پای مرا برای آزادی عمل داشتن و تصمیمگیری در لحظه میبستند یا محدود میکردند. مجبور بودم استراتژیهای مختلفی را برای نبرد با ۳ یا ۴تا اسکلت امتحان کنم تا پیروز ماجرا شوم. ولی به عنوان مثال در Skyrim که اکشن نقشآفرینی بود حتی دشمنی با سطح بالاتر از خودم را با هزاران روش میتوانستم غافلگیر کنم و به نحوی نبرد را به نفع خود تمام کنم. یا در مثالی دیگر در بازی Elden Ring در ابتدای بازی و در Ageel Lake اگر به سمت آتش بزرگ وسط دریاچه بروید سروکلهی Ageel پیدا شده و سوراپرایزتان میکند. کشتن Ageel در حالی که سطح کاراکترتان بسیار پایین است، امری بسیار بسیار مشکل است. ولی Elden Ring یک بازی Turn-Base نیست که به محیطی خاص برای مبارزه محدود باشید. درست است میتوانید سوار Torent شده و بگریزید، چنین عملی در Turn-Baseها نیز کم و بیش وجود دارد. ولی گزینه بهتر این است که Ageel را به سمت غرب دریاچه و آن طاق فرو ریخته که در زیرش یک خرچنگ بزرگ پنهان شده بکشانید. Ageel برای به آتش کشیدن شما پرواز کرده و بر روی طاق فرود میآید و در آن بالا گیر میکند. حال او را با کمان آنقدر بزنید تا التماستان را کند و به غلط کردن بیافتد.
بازیهای Turn-Base چنین نوعی از درگیری را برنمیتابند، شما به قوانین بازی کاملاً محدود هستید و نمیتوانید در مبارزه با دشمنان قویتر از خودتان خلاقیت به خرج دهید. به همین دلیل بازیهای Turn-Base را زیاد انجام نمیدادم چون میدانستم اولاً باید قوانین آنها را کامل فرابگیرم تا کارکرد دنیای بازی را درک کنم، ثانیاً حتی یک مبارزه به ظاهر ساده میتواند حسابی طاقتفرسا شود. استودیوی Larian را با بازیهای Original Sin میشناختم که آنها را تجربه نکرده بودم. Baldur’s Gate 3 نیز مستثنایِ از دلایلی که در بالا ذکر کردم نبود و میدانستم با چه بازیای طرف خواهم بود و به خودم میگفتم “نه بهنام این بازی ارزش کلنجار رفتن را ندارد”. ولی یادم آمد برای تجربهی Persona 5 دل را به دریا زدم و اتفاقاً بسیار بسیار لذت بردم (بخاطر داستانش). در نهایت برای تجربه Baldur’s Gate 3 نیز خود را مجاب کردم ولی حجم بالای بازی را که دیدم پیش خود گفتم “امیدوارم ارزش این همه حجم از دانلود را داشته باشی”؟
گیمپلیای خاص برای افرادی خاص
از همان شروع بازی وقتی حجم عظیم نژادها و ترکیبهای نژادی، Classها و Subclassها را که دیدم فهمیدم که با چیزی متفاوتتر از Original Sinها طرف هستم. از آنجا که هیچوقت نتوانستم بازیهای DAD را درک کنم (بخوانید فرابگیرم)، بازی را با کلاس Fighter و نژاد Human آغاز کردم (بله میدانم خیلی کلیشهای است) چون در این مدل بازیها جزو Classهایی محسوب میشود که یادگیریاش راحت است. بعد از ساخت Guardian که از همان لحظه اول فهمیدم نقشی محوری در داستان دارد و قرار نیست در مبارزات کمکم کند، وارد بازی شدم. میانپردهی پر زرق و برق و تماشایی بازی (که از فیلمهای هالیوودی پرداخت بهتری دارد) چشم مرا به صفحه نمایش دوخت و تا آخر چشم از آن برنداشتم. در ادامه با انجام بخش آموزشی بازی که در سفینهی بیگانه بود، کاملاً قلق بازی دستم آمد. کاش دیگر بازیهای Turn-Base نیز چنین آموزش خوبی داشتند، از آن بهتر سیستم ذخیرهی بازی است که تمام Quicksaveهای مرا ذخیره میکرد که تعجب مرا برانگیخت زیرا تا به حال چنین چیزی را سراغ نداشتم. از Act 2 میتوانستم به Act 1 برگردم و Quicksave یک هفته پیش خود را دوباره Load کنم (توصیه میکنم بازی را قدم به قدم Quicksave کنید).
در خارج از محیط مبارزه همه چیز شبیه Dragon Age Origins بود و از آنجا که این بازی را بارها و بارها تجربه کرده بودم، با سیستم دیالوگها و تعامل با محیط آشنا بودم. تفاوت Baldur’s Gate 3 با Dragon Age Origins در این است که DAO و در راساش شرکت Bioware دیگر از قوانین D&D بیزار شده بود و سعی داشت بازیای بسازد که کمتر به قوانین سفت و سخت آن پایبند باشد (که در شمارهی دوم به قدری افراط کرد که هویت Dragon Age را از بین برد) اما Baldur’s Gate 3 با بهره بردن از نسخهی پنجم D&D، آن قوانین سفت و سخت را دور زد و بازیای کاملاً روان و لذتبخش ساخته است.
سیستم دیالوگها کاملاً بر تواناییهای شما بنا شده، اگر Wisdom بالایی داشته باشید میتوانید به راحتی از چند و چون عناصر محیط سردربیاورید. اگر Charismaی بالایی داشته باشید در متقاعد کردن NPCها یا Campanionها راحت هستید. فقدان این موارد بازی را برایتان مشکل میکند و در سطحی بالاتر کلاً تجربهای منحصر به فرد به شما میبخشند. شاید اگر کسی را متقاعد کنید نه تنها مسیر آن فرد را دگرگون میکنید، بلکه تجربه خود از بازی را نیز تحت تاثیر آن دیالوگ متقاعد کننده قرار داده باشید. حال اگر آن فرد را به حال خود را رها کنید یا به قتل برسانید، باز هم مسیری متفاوت در انتظار شماست. چنین تصمیماتی که خُرد به حساب میآیند و دربارهی یک NPC هستند اصولاً در بازیهای دیگر چندان اهمیت ندارند، اگر سازندهها خیلی سختگیر باشند، با تصمیمات شما درامی جذاب برای NPC اتفاق میافتد (مانند Witcher 3). اما در Baldur’s Gate 3 تعداد زیرشاخهها و احتمالات ممکن برای یک NPCها واقعاً زیاد و در عین حال تاثیرگذار در داستان و دنیای بازی و محیط هستند.
این مورد در رابطه با Campanionهای شما نیز صدق میکند. Lae’zel کاراکتری بود که در Act 1 سطح Relationship بالایی با او داشتم ولی تصمیماتی که در انتهای ماموریت مربوط به او گرفتم، باعث شد که با Lae’zel درگیر شده و او را بکشم. این میزان از آزاد عمل در داستان بازی را سراغ نداشتم. همواره در تمام بازیها (مخصوصاً بازیهای Action-RPG) ماموریت اینگونه بود که؛ به نزد فلانی برو، درخواستاش را انجام بده، دربارهی سرنوشتش تصمیم بگیر (اگر چنین امکانی وجود داشت)، جایزه را دریافت کن، تمام. ولی در Baldur’s Gate 3 ماموریت یا Quest را خودتان مییابید، چگونگی انجام آن و سرنخها را خودتان باید پیدا کنید، مسیر رسیدن به هدف خود را خودتان تعیین میکنید (حتی اگر علامت Quest را روی نقشه بیابید، مسیر رسیدن به آن دست شماست)، سرنوشت جزء به جزء ماموریت و NPCهای مربوط به آن در دست شماست. پایان Quest را نیز خودتان رقم میزنید. هیچ ماموریتی در بازی به اصطلاح Failed نمیشود و امکان ندارد Questئی را خراب کنید. حتی سادهترین Quest بازی که مربوط به یافتن تخم گیفراکیهاست، میتواند آنقدر پیچیده شود که فکرش را هم نمیکردید. یک Quest میتواند با یک یا چندین Quest دیگر گره بخورد و بر روی دیگر Questها تاثیر بگذارد که نحوهی پایانبندی Questها را تغییر دهد. میزان احتمالاتی که نویسندگان بازی Baldur’s Gate 3 برای شما در طول داستان و انجام Questها تدارک دیدهاند، خارقالعاده است.
مبارزات بازی
شکل انجام مبارزات بازی Turn-Base است، نوبتدهی دست بازی است و به درجه سختی بازی مربوط میشود (عوامل زیادی دخیل هستند ولی درجه سختی تاثیر بیشتری دارد). معمولاً در درجات سختی پایین در اکثر مبارزات نوبت شروع با کاراکتر اصلی شما (همانی که ساختهاید) است. حال گزینههای زیادی دارید: پریدن، مخفیکاری، دویدن به سمت دشمن، استفاده از Abilityهایتان، اجرای Spellها و غیره. دشمن نیز همینگونه رفتار میکند و در حین مبارزه میتوانید، Resistance و Immunity او را چک کنید تا بدانید چگونه به او باید آسیب وارد کنید. تعداد و تنوع تواناییها و جادوها و آیتمها، بسیار بالاست و حتی میتوانید جادوها را از روی طومارهایی که جمعآوری میکنید نیز اجرا کنید. معجونها نیز کاملاً به درد بخور هستند و تاثیراتی که میگذارند کاملاً میتواند جریان مبارزه را به نفع شما تغییر دهد.
به طور کل ۴ کاراکتر را میتوانید با خود همراه کنید (جدای از کمپ) تا شما را در مبارزات و سفرتان همراهی کنند. انتخاب ترکیب مناسب از بین چندین Campanion کار دشواری است ولی Fighter، Rogue، Cleric و Wizard ترکیب مورد علاقهی من بود که در بعضی موارد از Warlock به جای Wizard نیز بهره بردم (از کلاسهای مشابه در ترکیب استفاده نکنید). در مبارزات کنترل همراهانتان نیز بر عهدهی شماست، اعمالی را که مدنظر دارید و استراتژیای که دارید را خود با کنترل همراهانتان باید پیاده کنید. تا اینجا همه چیز ساده است، سبک بازی خود را انتخاب میکنید، استراتژی را بر مبنای سبک خود پیاده میکنید و از سیاهچالهها نمیهراسید.
اما لول آپ کردن، انتخاب درست گزینههایی که بازی در این بخش برایتان در نظر گرفته، سلاحها، زرهها و بسیاری موارد دیگر کاملاً میتواند شما را سردرگم کند. چرا چون با لول آپ شدن مشخصههایتان را تغییر نمیدهید، Baldur’s Gate با Elden Ring یا Witvher 3 یا نقشآفرینیهای اختصاصی Play Station مانند God Of War و Horizon تفاوت دارد. به عنوان مثال کلاس Fighter که به آن آشنا هستم، در سطح 6 میتوانید Feat مربوط به Ability Improvement را انتخاب کنید و دو واحد Ability خود یا مشخصهها را تغییر دهید. کلاس Fighter دارای ۲۷تا Feat است، که هر کدام تاثیر خود را بر کاراکترتان میگذارند. برای کلاس Fighter وارد کردن آسیب زیاد به دشمن الگویی است که باید مدنظر قرار دهید و خود را به آن برسانید. اما سلاحها به طور دقیق نمیگویند چه میزان آسیب وارد میکنند. اینجاست که قوانین نسخهی پنجم D&D وارد میشوند. تمام اعمال و کارها و مبارزات شما مبتنی بر احتمالات هستند و شما تنها میتوانید احتمال موفقیت را با دریافت Bonus بالا ببرید. دیدن عدد 3d12 در قسمت Hit Point سلاح یعنی چیزی بین ۶ تا ۳۶ واحد آسیب میتوانید وارد کنید. کلاس Fighter با بالا بردن Strength میتواند Bonus زیادی دریافت کند تا احتمال وارد کردن آسیب را بالا ببرد تا Damage خوبی دریافت کند. تاس ریختن در بازی Baldur’s Gate 3 حس جالبی به وجود میآورد. متقاعد کردن، بررسی کردن، قفل باز کردن، خنثی کردن، آسیب زدن (خطا نرفتن حمله) و چندین عمل دیگر همگی به تاس بستگی دارد.
از آنجا که مشخصههای شما در بالا بردن احتمال موفقیت در تاس انداختن تاثیر دارند، بالا بردن آنها لازم است. اما نه با لول آپ کردن، چون همانطور که در بالا توضیح دادم در هر بار لول آپ شدن شما مشخصههایتان را نمیتوانید تغییر دهید، پس راه حل در پیدا تجهیزاتی است که مثلاً به شما Bonus اضافی مثلاً 2+ Strength میدهند. هر چه میزان Bonus شما در مثال 3d12 بیشتر باشد مثلاً 3d12) +16) میزان آسیبی که وارد میکنید به شدت افزایش مییابد. با بالا بردن سطح کاراکترتان Buffهایی دریافت میکنید که میتوانید آسیب خود را برای یک یا چند Turn افزایش دهید. مثلاً Precision Attack حملهی بعدی شما در کلاس Fighter برای سلاحتان را تقویت میکند. برای کلاسهای دیگر
این موارد گفته شده را به دیگر Classها بسط دهید تا عمق گیمپلی بازی را درک کنید. در کنار کلاسهای اصلی Subclassها یا زیرکلاسها را داریم که کاراکتر شما را در مسیری متفاوت (از لحاظ ساختار مبارزهای) قرار میدهند. مفاهیم و ویژگیهایی که در رابطه ساخت کاراکتر وجود دارد بسیار وسیع است و تجربه بازی با ساختار و کلاس متفاوت میتواند تجربهای متفاوت را برایتان رقم بزند.
داستان در درجهی اول اهمیت
چیزی که Baldur’s Gate 3 را خاص میکند این است که واو به واو و نقطه به نقطهی داستان Baldur’s Gate 3 را شما مینویسید، عناصر داستان را کنار هم قرار میدهید و بیشترین اثرگذاری را در نوع روایت داستان دارید. تنها ماموریتی که بازی به شما میدهد این است که راهی پیدا کنید تا خود را از شرِ کرم داخل سرتان خلاص کنید، همین. چطوری این کار را انجام دهیم؟ چگونه سرنخ پیدا کنیم؟ کدام مسیر را را برویم؟ همه چیز به خودتان بستگی دارد. همراهانتان در طول ماجراجویی شما در موقعیت خاصی ممکن است برخلاف میلتان عمل کنند که مجبور شوید تصمیمی سخت در قبالشان بگیرید. تصمیمات شما نیز متقابلاً بر روی آنها تاثیرات مثبت و منفی میگذارد. به طور بسیار خلاصه داستان بازی Baldur’s Gate 3 از این قرار است که موجودی به نام Mind Flayer کرمی درون سرتان کار میگذارد که باعث میشود تبدیل به یک Mind Flayer شوید. اما این کرم به شما قدرت تلپاتی با کسانی که آنها نیز قربانی Mind Flayer بودند، میدهد.
از طرفی جناحها و مردمانی وجود دارند که این کرمها و افرادی توسط آنها آلوده شدهاند را دوست یا دشمن خود میپندارند. وظیفهای که بازی بر روی دوش میگذارد این است که راهحلی برای خلاصی از این کرم درون سرتان بیابید. اما در دل این داستان کوتاه، قصههای بلند زیادی برای گفتن وجود دارد. آن شئ عجیبی که Shadowheart حمل میکند چیست؟ مردمان Lae’zel چطور میتوانند شما را از وجود کرمها پاکسازی کنند و این کار چه عواقبی دارد؟ هر کدام از همراهانتان داستانی برای دنبال کردن دارند و اینکه ختم به خیر شوند یا نه، کاملاً به خودتان بستگی دارد (Shadowheart و Lae’zel دو تن از همراهانم بودند که در طول قصهی آنها، مجبور شدم هر دو را به قتل برسانم). حال در دنیای Baldur’s Gate 3 مردمانی وجود دارند، جناحهایی قرار گرفتهاند که به نحوی سرنوشت آنها به شما گره خورده است. همچنین متوجه میشوید این کرمها صرفاً یک بیماری نیستند، بلکه قدرتی پشت وجود آنها قرار دارد. طرف خیر بودن در Bladur’s Gate 3 معنا ندارد، در واقع خیر و خوبی را شما معنی میکنید. کشتن یک نفر باعث میشود در جنگ پیشرو متحدی قدرتمند داشته باشید؟ باعث میشود جناح رقیب دچار ضعف شود؟ یا شاید شما نقشهای در سر دارید؟ به شخصه برای پیبردن به راز و رمز Absoluteها خود را متحد آنها جا زدم و کارهای بد زیادی انجام دادم ولی در نهایت متوجه شدم بسیاری از آنها بیقید و شرط خود را در اختیار Absolute قرار دادهاند و تنها ژنرال آنهاست که چیزهایی میداند که من به دنبالش هستم. اتفاقاً این مدل بازیگردانی مورد پسند من بود و همیشه دوست داشتم در یک بازی جدای از خیر و شر عمل کنم. هم خیر را بسنجم و هم بد را، اصلاً چرا بازی خود را پیاده نکنم.
مشخصاً جناح Absoluteها کارهای بد زیادی انجام میدهند ولی قدرتی که از این راه بدست آوردهاند وسوسه کننده است. برای دیگر جناحهای بازی شما میتوانید فرشتهی نجاتشان باشید یا مامور کفنودفن آنها، شما نیز نقشههای خود را در سر دارید. هدفتان را فراموش نکنید پیبردن به راز پشت وجود کرمها، آنها چه هستند؟ چطور عمل میکنند و آیا شما قادر به کنترل آنها هستید؟ این موارد به همراه موارد ذهنی خودتان باعث میشود از جناحها و افراد برای مقاصد خودتان بهره ببرید و کسی نیز شما را قضاوت نخواهد کرد، زیرا همه چیز به تصمیمات خودتان بستگی دارد و قاضی این ماحرا خودتان هستید، چرا که نه؟! اینکه Skyrim و Elden Ring و Zeldaها به شما میگفتند آزادید هر کجا خواستید بروید و به کاووش بپردازید، زمانی بسیار وسوسهکننده و جذاب بود اما حالا Baldur’s Gate 3 را داریم که میگوید آزادید داستان کاراکتر خود را هر طور که خواستید با دستان خودتان رقم بزنید.
گرافیک و موسیقی
آنچنان نمیتوان از گرافیک بازی ایراد گرفت به هر حال بیشترین جنبهای که از بازی به چشم میآید داستان آن است نه محیط و عناصر و Effectهای گرافیکی Baldur’s Gate 3، اما به هر حال بازی در حالت DirectX 11 بهترین عملکرد را دارد و توصیه میکنم بازی را با آیکون bg3_dx11 اجرا کنید زیرا در این حالت پردازش بهتری را از محیط بازی داریم تا حالت Vulkun که دارای glitchهای گرافیکی متعدد است. Act 3ام بازی که دچار افتفریم شدید میشد، به لطف آپدیتهای متعدد بهینه شده است و بازی پایدارتر است و اکنون به راحتی و با خیال راحت میتوانید بازی را تجربه کنید (حتماً بازی را آپدیت کنید زیرا در Act 3ام به مشکلات مختلفی گرفتار میشوید). در کل در بحث فنی جدای از مواردی که عرض کردم هیچ bug یا crashئی وجود ندارد که مانع از پیشروی شما در بازی شود.
موسیقی بازی جذاب کار شده و تِم اصلی بازی زیبا و دلنشین است و Soundtrackهای جذابی در بازی وجود دارند که برای طرفداران Baldur’s Gate 3 گوشنواز خواهند بود.
بهینهسازی
اگر روی کنسول یا PC بازی را انجام میدهید حتماً آپدیتها را دریافت کنید زیرا Act 3 مشکل افتفریم داشت. به غیر از این مورد، بازی هیچگونه مشکل دیگری ندارد و به روانی بر روی پلتفرمهای مختلف قابل اجراست.
سخن آخر
امتیاز بازی Baldur’s Gate 3
بازی Baldur’s Gate 3 در جنبهی گیم پلی نوعآوری خاصی ندارد و حتی میتوانید بگویید این سبک نقشآفرینی برای یک قرن پیش است (بیراه نیز نگفتهاید زیرا در دههی نودِ قرن بیستم این سبک نقشآفرینی جایگاه خاصی در بین مخاطبان برخوردار بود) اما در سبک متفاوت داستانگوییاش هیچ بازیای به گرد پایش نمیرسد. این چنین آزادی عمل در انجام ماموریتها و تصمیمگیریها را در هیچ بازیای سراغ ندارم و به همین خاطر نیز به نظرم لیاقت داشتن عنوان بهترین بازی سال کاملاً برازندهی Baldur’s Gate 3 و استودیوی Larian میباشد.
واقعا هم شاهکار بود ، معنای دقیق گیم همین بازی بود !!!!
ممنون از نقد کامل و زیبای شما