نقد و بررسی بازی Indiana Jones and the Great Circle / سینما را بازی کنید

بررسی بازی Indiana Jones and the Great Circle

با سلام خدمت شما همراهان گرامی وب‌سایت ساعت هفت، با نقد و بررسی بازی Indiana Jones and the Great Circle در خدمت شما هستیم. بازی Indiana Jones and the Great Circle در تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۲۴ برای PC و Xbox Series X/S منتشر شده و همینطور ۱۷ آوریل ۲۰۲۵ برای PS5 منتشر خواهد شد. با همراه باشید تا ببینیم آیا اقتباس از یک فیلم سینمایی در مدیوم بازی می‌تواند جذاب و تماشایی باشد یا خیر.

تگ مرتبط: نقد و بررسی بازی

ایندیانا جونز جدید روی Xbox Series X/S تمام ویژگی‌های فیلم‌های نمادین قبل از خود را دارد. توجه داشته باشید، نه دو مورد آخر، بلکه سه گانه اصلی. توسعه دهنده MachineGames (متعلق به Bethesda Softworks) به طرز ماهرانه‌ای روح این فیلم‌های نمادین را به تصویر کشیده است که به خودی خود یک شاهکار چشمگیر است. این بدان معنا نیست که دایره بزرگ (Great Circle) بدون نقص نیست. بسیاری از مناطق بازی غنی و برای جستجو مناسب هستند و گرافیکی بلند‌پروازانه طراحی شده‌اند، اما با تبدیل ماجراجویی و جهانگردی به کار سفارشی، مانع از حرکت سینمایی می‌شوند. به همین ترتیب، اتکای بیش از حد به پنهان کاری نیز انرژی سینمایی را مهار می‌کند. با این حال، اگر از طرفداران این فرنچایز هستید، بازی به خوبی توانسته حس‌وحال سه‌گانه‌ی اصلی را بازآفرینی کند و تصویرگری و کارگردانی عالی روح ایندیانا جونز را در یک بازی دمیده‌اند، روحیه‌ای که فیلم‌های اخیر ایندیانا جونز از آن بی‌بهره هستند.

دانشگاه ایندیانا جونز، کالج مارشال، غارت می‌شود. یک چهره مرموز موفق می‌شود با یک شئ باستانی از آنجا بگریزد و نشانه‌ای مبهم از دخالت واتیکان در پشت سر او باقی می‌ماند. بدین ترتیب خمیرمایه‌ی ماجراجویی‌های ایندیانا شکل می‌گیرد که ایندی را در سراسر جهان از جمله دخمه‌های رُم تا شن‌های خشک جیزه و جنگل‌های تایلند می‌برد.

بدون اینکه زیاد داستان اسپویل کنم، همچون سه‌گانه‌ی اصلی اینجا نیز ایده‌ی قصه برپایه تلفیق افسانه‌های یهودی-مسیحی و ایده یک تمدن پیشرفته باستانی در سراسر جهان شکل می‌گیرد. این مورد با توجه به اینکه امروزه نگاه به تمدن‌های قدیمی دوباره در میان عوام رونق گرفته است، می‌تواند مخاطب را محذوب خود کند. صدای تروی بیکر در نقش ایندیانا جونز عالی است. در واقع، همه‌ی صداپیشگان، از نازی شرور امریش ووس (ماریوس گاوریلیس) تا لوکوس مرموز (مرحوم تونی تاد)، اجراهای فوق‌العاده‌ای ارائه می‌دهند. فیلمبرداری در طول سکانس‌های داستانی به همان اندازه خارق‌العاده است که اسپیلبرگ ایندیانا جونز را به تصویر می‌کشید.

اگرچه بیشتر فیلم‌های ایندیانا جونز در زمان شروع جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتند، اما بخش زیادی از جنگ یا رویدادهای منتهی به آن را به تصویر نمی‌کشند. The Great Circle ایندی را نه تنها در برابر نازی‌ها بلکه فاشیست‌های ایتالیایی، ژاپنی و تایلندی قرار می‌دهد. همچنین نشان می‌دهد که چگونه پروپاگاندا بر مردم عادی تأثیر می‌گذارد، که مانند کنایه‌های فیلم اصلی جذاب هستند.

دامنه The Great Circle همانطور که شرح دادم، واقعاً چشمگیر است. نه تنها داستان سرایی بلکه هر منطقه از بازی وسعت قابل توجه برای کاوش دارد، با ماموریت‌های جانبی زیادی که باید انجام دهید، نقاط دیدنی برای دیدن، و اسرار برای کشف کردن، این موضوع نشانِ عمق دید کارگردانی و سازندگان بازی بوده تا فقط یک اقتباس سینمایی را شاهد نباشیم، بلکه ایندیانا جونز بودن را به معنای واقعی تجربه کنیم و با گوشت و پوستمان حسش کنیم. شما می‌توانید هر لحظه که خواستید از بازی خود عکس بگیرید، همانطور که توسط یک نماد دوربین کوچک در گوشه صفحه نشان داده شده است. این بینش بیشتری را در مورد موضوع مورد بحثمان ارائه می‌دهد. همچنین می‌توانید لاگ‌ها و کمیک‌های سریالی را به دست آورید که به جهان ایندیانا جونز جان می‌بخشد. دستورالعمل‌های آموزشی یافت شده سلامت، استقامت و مهارت‌های ایندی را بهبود می‌بخشد. حتی مواد‌غذایی محلی نیز وجود دارد که می‌توانید برای بهبود موقت سلامتی آن‌ها را مصرف کنید. این‌ها همه نشان می‌دهد که همه جزئیات یک بازی ماجراجویی/اکشن کاملاً هوشمندانه در بازی گنجانده شده و سرگرم‌کننده بودن که خاصیت یک بازی است کاملاً رعایت شده است.

این بازی قابلیت‌های شگفت‌انگیزی را در اختیارتان می‌گذارد که به شما این امکان را می‌دهد بفهمید چگونه با سرعت خود را از نقطه A به نقطه B برسانید. در واقع، این بزرگترین نقطه قوت The Great Circle است. شما می‌توانید هر زمان که خواستید Journal ایندی را برای دیدن اهداف خود جمع‌آوری کنید، اما چندین گزینه در مسیر وجود دارد. مستقیم‌ترین مسیر عموماً سنگین‌ترین مسیر است. با این حال، پلتفرمینگ و مخفی‌کاری گزینه‌های کاملاً مناسبی هستند، بنابراین رفتن از مسیرهای فرعی و کاوش بیشتر، سودمند است. این بداهه‌پردازی باعث می‌شود که مسیر فرعی را رفته و برگردید و مسیری دیگر انتخاب کرده و چیزهای بیشتر را بدست آورید.

شما به مقبره‌های زیادی نیز دستبرد خواهید زد. در نتیجه، انتظار داشته باشید که با شلاق خود زیاد از این سو به آن سو بروید. شلاق ایندی برای تاب خوردن در میان شکاف‌ها و بالا بردن دیوارها عالی است. دیدگاه اول شخص در نحوه کاوش شما در جهان دخالت چندانی ندارد – به جز برای پلتفرمینگ. پرش‌ها در دید اول‌شخص می‌تواند آزاردهنده باشد و تشخیص گریپ شلاق نیز دشوار است، اغلب شما را مجبور می‌کند قبل از اینکه بازی به شما اعلان شلاق بدهد، تا لبه‌ی پلتفرم بروید.

بازی معمولاً از شما می‌خواهد که قبل از اینکه بتوانید داستان را پیش ببرید، برای همکار محلی (در هر منطقه فردی برای همکاری با ایندی وجود دارد) خود کارهایی را انجام دهید. این ماموریت‌های فرعی عالی هستند و باعث می‌شود بیشتر با سیستم و مکانیزم بازی خو بگیرید ولی از طرفی حس کنجکاوی یا چرخیدن آزادنه در محیط را از شما می‌گیرند که کمی آزاردهنده است. به عنوان مثال، در جیزه، شما باید استلاهای ارزشمندی را برای موزه قاهره جمع‌آوری کنید، در حالی که منتظر رسیدن اسناد کاری خود هستید (برای پیشرفت ماموریت اصلی ضروری است). نکته منفی اینجاست که متأسفانه، از اسناد برای ارتباط با داستان استفاده نمی‌شود. در واقع، شما به هر حال به منطقه بعدی یورش خواهید برد که باعث می شود پیشرفت در بازی کمی بی‌معنی به نظر برسد. مسلماً، این کارها خسته کننده نیستند، اما سرعت پیشرفت شما را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهند. این امر گیم پلی را در تضاد با تشدید سریع و پرانرژی ارائه شده در سکانس‌های داستانی قرار می‌دهد.

این بازی دارای مجموعه‌‌ی واقعاً خارق‌العاده‌ای است که در آن شما در سناریوهای فشرده و فیلم‌نامه‌ای با تعداد زیادی اکشن و پلتفرم‌بازی قرار دارید تا انرژی و سرعت حرکت را حفظ کنید. این خصوصیات، نکات برجسته‌ای هستند و هر فصل را منحصربه‌فرد می‌کنند. برخی شما را به یک منطقه جنگی واقعی می‌برند، در حالی که برخی دیگر انحرافات سرگرم کننده‌ای هستند که چاشنی گیم‌پلی محسوب می‌شوند. دفع عقرب‌ها در حالی که تا گردن در شن و ماسه قرار گرفته‌اید ممکن است چیز عجیبی به نظر برسد، اما این یک مینی گیم تازه بود که حسابی شما را به زحمت می‌اندازد. مجموعه‌های Tomb Raider و Uncharted به لطف اینگونه مواردِ تماشایی، مورد تحسین قرار گرفتند و من دوست داشتم تعداد بیشتری از آنها را در سرتاسر The Great Circle مشاهده کنم.

گیم‌پلی بازی

ایندی کتک‌کاری‌های خودش را دارد و مشت‌هایش را نثار ملت می‌کند، سیستم Melee بازی رضایت‌بخش و ساده هستند. می‌توانید دست‌های راست یا چپ او را به‌صورت جداگانه بچرخانید، ترکیبی را از خود اختراع کنید، حملات وارده را block کنید و با comboهای سریع تلافی کنید. حتی حمله‌ی شارژشونده هم دارید تا دفاع دشمن را بشکنید.

سلاح‌های melee (باتوم، بطری، لوله و سایر اشیاء) حملات شما را تکمیل می‌کنند و به طور قابل توجهی آسیب بیشتری نسبت به مشت‌های شما وارد می‌کنند. اما پس از استفاده مکرر می‌شکنند. این موارد ناچیز باعث می‌شوند که حس یک نزاع سینمایی به شما دست دهد. این‌ها تا زمانی که اوباش بر سرتان خراب شوند یا یک فرد بی‌همه چیز بر روی سرتان اسلحه بکش، جالب خواهند بود. ایندیانا جونز می‌تواند اشیاء پرتاب کند، اما این کار زیاد فایده‌ای ندارد. گاهی اوقات، اجتناب از درگیری به جای درگیر شدن با مشت‌ و لگد، ایمن‌تر است.

شما اسلحه نیز به همراه دارید اما خطراتی دارد. ایندی معمولاً مجهز به هفت تیری است که می‌توانید به راحتی دشمن را ناکار کنید، اما مشکلی وجود دارد و آن این است که صدای گلوله‌ی شما آنقدر بلند است که همه متوجه حضور شما می شوند و اینجاست که باید با انبوهی از افراد تا دندان مسلح بجنگید. از طرف دیگر ایندیانا جونز، مانند Leon S. Kennedy تمرینات چریکی ندیده است و ساعتی را وقت پر کردن سلاح خود می‌کند. به این معنی که اگر ناخواسته شلیک کنید، به احتمال زیاد اشرار از خجالت ایندی درمی‌آیند. با پیشروی داستان و شروع مبارزه با دشمنان سخت‌تر و مسلح‌تر، دوام شما در مبارزه کمتر می‌شود.

پنهان کاری نه تنها یک گزینه، بلکه معمولا بهترین گزینه برای پیشروی در یک منطقه است. The Great Circle هیچ چیز خصوصیت جدیدی به Stealth نمی‌افزاید. اگر بازی Hitman یا Metal Gear Solid را انجام داده‌اید، این تمرین را می‌دانید: دور از دید دشمن باشید. اگر آنها شما را ببینند، نشانگرهای بالای سرشان پر می‌شود. هنگامی که نشانه‌گر به نقطه خاصی رسید، دشمنان از محل خود خارج و برای بررسی محیط شروع به حرکت می‌کنند. گاهی اوقات بازی با اضافه کردن یک سگ به گشتی که می‌تواند صداها را بسیار بهتر از انسان تشخیص دهد، کمی کار را برایتان سخت می‌کند. طراحی وسیع مناطق، راه‌های مخفی‌کاری زیادی را در اختیار شما قرار می‌دهد که می‌توانید همواره روی Stealth حساب باز کنید.

برخی از باس فایت‌ها حتی پس از اینکه حقه آنها را کشف کردید، خیلی طول می‌کشد تا پایان یابند. یکی از bossها، بدون اینکه زیاد اسپویل کنم، از شما می‌خواهد که دزدکی دور او بچرخید تا شناسایی نشوید و در صورت ناآگاهی او را به هلاکت برسانید. من شمارش را از دست دادم که چند بار مجبور شدم این کار را انجام دهم تا اینکه سرانجام او را هلاک کردم، اما دعوا کردن با او ده دقیقه طول کشید.

ابعاد فنی و گرافیکی

ایندیانا جونز یک بازی کامپیوتری است که سخت‌افزار قوی‌ای را طلب می‌کند. حداقل سیستم مورد نیاز پردازنده AMD Ryzen 5 3600 یا Intel Core i7-10700K، AMD Radeon RX 6600 یا Nvidia GeForce RTX 2060 Super GPU و 16 گیگابایت رم است. این بازی همچنین به یک SSD برای ذخیره سازی نیاز دارد. تنظیمات توصیه شده و Ultra نیاز به سیستم قدرتمندتری دارند. من با CPU نسل دوازده و ۱۶گیگ Ram و ۸گیگ گرافیک توانستم خروجی ۱۰۸۰p بگیرم و ۷۰ فریم درثانیه به من داد. البته گه‌گداری در برخی قسمت‌های نقشه lag داشتم که همیشگی نبود و تعداد آنها زیاد نبود. در غیر اینصورت نه باگی دیدم نه گلیچ و مشکل بزرگی برنخوردم. افزایش رزولوشن یا تنظیمات گرافیکی بالاتر از Low، نرخ فریم را کاهش داد. این واقعاً تو ذوقم زد زیرا مدل‌ها، انیمیشن و ارائه کلی عالی هستند و ما دوست داشتیم از بازی با خروجی بالاتر لذت ببریم.

سخن آخر