مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne (قسمت اول)
با سلام خدمت شما همراهان گرامی، با مقالهیِ داستان بازی Bloodborne همراه شما هستیم. همانطور که وعدهاش را داده بودیم در این پرونده، داستان بازی Bloodborne و رمز و رازهای آن، Loreهای مربوط به شخصیتها و Bossها و اتفاقاتی قبل از بازی و در هنگام بازی در حال رخ دادن هستند را برایتان واکاوی و موشکافی میکنیم. این مقاله در دو قسمت منتشر میشود در قسمت اول با مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne آشنا خواهید شد و در قسمت بعدی با سیر تاریخی وقایع و پایان بندی های بازی آشنا خواهید شد. پس با سایت ساعت هفت با مقاله داستان بازی Bloodborne همراه باشید.
قسمت دوم مقاله: داستان بازی Bloodborne / سیر تاریخی وقایع و پایان بندی های بازی (قسمت دوم) (جدید) مقالات مرتبط: داستان کامل بازی ELDEN RING (کامل) هفت Boss خاطرهانگیز از بازیهای شرکت From Software (جدید) راهنمای کامل بازی ELDEN RING (مهم) داستان بازی Dark Souls / عصر آتش (آشنایی با شخصیتها و سرزمینهای دارک سولز1) داستان بازی Dark Souls 2 | آشنایی با داستان و شخصیتها و سرزمینهای دارک سولز 2 معرفی شخصیت های مرتبط با بازی Dark Souls 3 معرفی سرزمین های مرتبط با بازی Dark Souls 3
برای درک بهتر داستان بعد از تجربه کامل آن متن را بخوانید.
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
مختصری درباره Bloodborne
همانطور که میدانید Bloodborne در تاریخ 24 مارچ ۲۰۱۵ توسط Hidetaka Miyazaki و شرکت Fromsoftware برای PS4 تولید و عرضه شد. این محصول انحصاری تا به امروز برای طرفداران بازیهای میازاکی حکم پرستشگاه را دارد و هنوز Youtuberهای بسیاری را میشناسم که در حال انجام بازی هستند. اگر PS4 ندارید و به بازیهای Souls-Borne علاقه زیادی هم دارید، بدانید که یک شاهکار به تمام معنا را از دست دادهاید. اما نگران نباشید قرار است نسخه Remaster شده بازی برای PS5 عرضه شود ولی متاسفانه فعلا خبری از نسخه PC نیست و اینطور که یکی از برجستهترین لیکرهای اخبار Sony بیان کرده است، به احتمال زیاد خبری از نسخه PC هم نخواهد بود.
مکانیزم مبارزات Bloodborne تفاوت اندکی با Dark Soulsها دارد ولی تاثیری که بر مخاطبان گذاشت آنقدر زیاد بود که اصطلاح Souls-Borne ساخته شد، که یعنی بازی مدنظر مشابه Dark Souls یا Bloodborne است و حتما این اصطلاح را زیاد شنیدهاید. میازاکی سیستم دفاع-ضربه، Parry-ضربه و Dodge-ضربه را که در دو شماره از Dark Souls توسعه داده بود در Bloodborne تغییر داد. کاراکتر شما در بازی در دست راست سلاح و در دست چپ تپانچه دارد که اگر قبل از ضربات دشمنان و Bossها، تپانچه را شلیک کنید، دشمن Parry میشود و با سلاح دست راست میتوانید ضربهای Critical بزنید. این مورد در ابتدا برای DS بازاهایی که تازه BB را تهیه کرده بودند، تازگی داشت. اما برای افرادی که در DS عادت به بالا بردن Dexterity و Dodge کردن داشتند، BB بهشت موعود بود، زیرا دیگر دفاع در بازی معنی نداشت. در واقع در Bloodborne دیگر نیازی به دفاع کردن ندارید، اگر از اعتمادبهنفس بالایی برخوردار بودید به سیل دشمنان Rush میکردید و با Dodge دادن و Parry کردن با تپانچه دخل همه را میآوردید. اما مبارزات به همین راحتی نبود، تنوع دشمنان و جان سختی بالای آنها و بهرهبردن از ضرباتی مرگبار که میتوانست در دم حالتان را بگیرد، Bloodborne را تبدیل به بازیای مشکل میکرد. سختی بازی مشابه Dark Souls 1 بود ولی سرعت بازی به شدت افزایش یافته بود که در نوع خود منحصر به فرد بود.
از مکانیزم بازی و Gameplay که عبور کنیم، داستان بازی Bloodborne تا همین امروز سوالهای بیجوابی را باقی گذاشته است و تئوریهای زیادی هم در همین موارد بیان شدهاند. Bloodborne رُمانی است به بزرگی رُمانهای علمی-تخیلی برجسته و کلاسیک جهان، از هیچ کدام نه تنها چیزی کم ندارد، بلکه در مواردی همچون اشاره به ابعاد بالاتر و موجوداتی با فهم و شعور بالاتر از انسان، اشارات مکرر به Occultist و علوم جادویی (نه جادوی فانتزی) و ارتباط با خدایی که بشر سالهاست در جستجویش است، بازی را برای عدهای خاص و برای عموم زبانزد میکرد. خشونت بالا و خونی که سرتاپایِ کاراکترتان را بعد از سلاخی Beastها و Hunterها فرا میگرفت، همچون مزهی شیرین شرابی بود که هرچه از عمرش میگذرد، ارزشمندتر میشود. ترس و وحشتی که در زیر نور ماهِ سرخ Yharnam هم اَمانتان نمیداد و در منطقه Choir به اوج خود میرسید و Choir تنها منطقهای از بازی بود که دارای موزیک متن بود ولی این موزیک به طرزی عجیب با هر نُت، وحشت را در دلتان جاری میکرد.
من در این مقاله سعی میکنم تمام جنبههای داستان بازی و Loreهای مربوط به دنیایی که بازی در آن جریان دارد را برایتان شرح دهم، کاری مشکل است زیرا تئوریهای بازی در اینترنت زیاد و تمیز دادن آنها از یکدیگر مشکل، ولی سعی خودم را میکنم تا بتوانم داستان بازی را روان و ساده بیان کنم. [مطالبی که در ادامه میخوانید برگرفته از وب سایت Fextralife.com است.]
در ابتدا به توضیح مفاهیم داستانیِ بازی میپردازم.
مفاهیم داستانیِ بازی
——————————
The Hunters And The Hunt
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
هانترها یا شکارچیان گروهی از مبارزان هستند که وظیفه دارند از منطقه خود در برابر تهدید Beastها (دیوها یا هیولاها) و یا هر موجود دیگری که برای Yharnam تهدید به حساب میآید، وارد عمل شوند و عامل تهدید کننده را نابود سازند. هانترها مبارزین چابکی هستند که از سلاحی موسوم به Trick Weapon که قابلیت تبدیل شدن به سلاح بلند و کوتاه دارد، و تپانچهای در دست چپ، استفاده میکنند. این مبارزین از سپر استفاده نمیکنند (تنها یک نمونه چوبی در بازی وجود دارد که بدرد نمیخورد) و در عوض در برابر ضربات جاخالی میدهند. هانترها منحصر به Yharnam نیستند و غریبهها هم میتوانند این عنوان را کسب کنند، همچون Player بازی و Eileen و پدر گسکوئین که خارجی محسوب میشوند. اما چیزی که مشخص است این است که ریشه هانترها به Yharnam و Healing Church و یا Choir در ردهای بالاتر بر میگردد و شکارچیان را Gehrman یا Healing Church استخدام میکرده است.
The City of Yharnam
یارنام شهری با ساختمانهای بلند و معماری Gothic است که خاستگاه The Healing Church و Blood Ministration میباشد. درباره شکل سیاسی و حکمرانان یارنام هیچ Loreای وجود ندارد ولی مثل اینکه The Healing Church کنترل شهر را (حداقل به طور غیر مستقیم) در اختیار دارد. کار کلیسا این است که درمان را از طریق تزریق خون به بیمار انجام میدهد. به طوری معجزه آسا خون، بیماری و زخمهای مریض را شفا میدهد و آنها را درمان میکند. کُلّه همّوغم مردم یارنام خون است و خون، خون جزو لاینفک فرهنگ مردم یارنام است. داروها و نوشیدنیهای دارای خون آنقدر طرفدار دارد که مشروبات الکلی در شهر یارنام اصلا جایگاهی ندارند. از نظر بقیه دنیا مردم یارنام مُشتی دیوانه و مجنون هستند و مردم یارنام هم به غریبهها اعتماد ندارند.
The Red Moon
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
ماه سرخ بعد از کُشتن Rom The Vacouos Spider (رام، عنکبوت گُنگ و یا رام عنکبوت خاموش) پدید میآید. زیرا رام راز حقیقیِ ماهیت دنیا را با تارهایش پوشانده بود و بعد از نابودیش رازها فاش شدند. بعد از نابودیِ Rom، خدمتکاران Amygdala تمام قدرت خود را بدست میآورند، Beastها وحشیتر میشوند و فرزندان Amygdala را در جای جای بازی میتوانیم مشاهده کنیم. بعد از ماه سرخ حقیقت Eldritch نمایان میشود و چون شما 40 Insight کسب کردهاید قادر هستید که موجودات و نشانههای فراواقعی را به چشم ببینید. در این حالت دنیا جای مخوف و خطرناکی میشود. حقیقت Eldritch مربوط به ماهیت Great oneها میشود، به عنوان مثال نوشتهای در Choir مییابیم با این مضمون “آسمان و کیهان (Cosmos) یکی هستند.” این جمله که در ادامه یکی از Loreهای مهم بازی است به ما میگوید که Great Oneها هم در همین عالم ما حضور دارند و از رگِ گردن به ما نزدیکترند و عالم انسانها و عالم Great Oneها در واقع یکی است و ما تنها از ادراک (Insight) کافی برخوردار نیستیم تا آنها را لمس کنیم. با از بین رفتن Rom اینطور که مشخص است مقدمات آمدن Oedon فراهم میشود و بنا به گفته Fextralife این Oedon به احتمال زیاد همان Moon Presence است.
The Umbilical Cords
این مورد داستان، کمی عجیب غریب است. ۳تا از ۴ مورد این Umbilicalها (بند نافها) را زنان و نوزادان در اختیار دارند. بعد از ماه سرخ، Iosefka میگوید که حامله است و Arriana نیز حامله میشود. بعد از کُشتن Mergo’s Wet Nurse نیز Umbilical را بدست میآورید. تمامی این حاملگیها زیر سر Oedon است و او در زمان ماهِ سرخ زنان را حامله میکند. چگونگی حامله شدن این زنان مشخص نیست ولی میدانیم Great Oneها به دنبال فرزند جانشین خود هستند. باید این مورد را در نظر داشته باشید که یکی از بند نافها یا Umbilicalها در کارگاه متروکه، نزدیک Doll قرار دارد.
The Scourge Of The Beast
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
یکی از متداولترین عوارض مصرف بیش از حد خون تبدیل شدن به Lycanthropy یا گرگینه شدن است؛ انسان آرام آرام تبدیل به گرگینه میشود. در ابتدا فرد مُبتلا شده دندانهای نیشاش بزرگ شده و موهای بدنش به شدت زیاد و رشدشان توقفناپذیر میشود. در مرحله بعدی صورتشان کشیده و دستها و پاهایشان درازتر شده و این مورد تا تبدیل شدن کامل به Scourge Beast ادامه مییابد. برای اینکه بیشتر شما را بترسانم کافی است بدانید بین انسان و گرگ ۸۴درصد تشابه DNA وجود دارد. شاید این Blood که در بازی Bloodborne توسط مردم مصرف میشود یک کاتالیزور است برای جهش ژنتیکی انسان به گرگ. بگذریم هرچه قدر فرد مبتلا بیشتر به گرگینه شباهت مییابد میزان درک و شعورش نیز کاهش مییابد و دیگر نمیفهمد که انسان است و به دیگران حمله میکند. این موارد به حدی پیشرفت میکند که در نهایت فرد ماهیت انسانیاش را از دست میدهد و به قدری وحشی میشود که دیگران را مانند حیوان میدرد. اینطور که پیداست تاثیرات و عوارض خون بر روی انسانها متفاوت است و اعضای The Healing Church مثلا The Vicar Amelia تبدیل به حیواناتی عظیمالجثه و خوفناک میشوند. مسئله خون و تبدیل شدن به هیولا در یارنام مقولهای بومی یا endemic است و برای آنهایی است که که در این مسئله زیادهروی میکنند. شکارچیان هم مورد احتراماند و هم مردم از آنها دوری میکنند زیرا خود شکارچیان هم در برابر خون و عوارض آن ایمن نیستند.
Old Yharnam, Ashen Blood, And The Powder Kegs
قسمت قدیمی یارنام که به یارنام قدیم معروف است، مشخصا قدیمیتر از Yharnam است. ولی توسط بیماریای عجیب به نام Ashen Blood فراگرفته شده است. در متون بازی به این بیماری Baffling یا گیجکننده به خاطر تفاوتش با Blood رایج در Yharnam اطلاق شده است. زیرا این خون مسمومیت نیز به همراه دارد. در همین منطقه شما آیتم Antidote نیز مییابید که برای رفع موقتی مسمومیت ناشی از Ashen Blood استفاده میشود. مشابه Blood که مصرف بیش از اندازهاش انسان را به Beast تبدیل میکند، بخاطر Blood Ministration هم مردم یارنام قدیم جملگی تبدیل به هیولاهای مخوفی شدهاند که مسمومیت برای فردی که با آنها در ارتباط باشد به همراه دارد و به همین خاطر بعد از دریافت ضربه از سوی Beastهای این منطقه نوار مسمویت شما هم افزایش مییابد. Boss این منطقه که Blood-Starved Beast به معنای هیولای تشنهبهخون، نام دارد در فاز دوم خود اگر نزدیکش باشید شما را مسموم میکند زیرا این Boss نیز آلوده به Ashen Blood است. بعد از سقوط یارنام قدیم دروازه منتهی به این منطقه بسته شد و مرکز Central of Yharnam و Grand Cathedral بعد از این اتفاق تاسیس شدند.
احتمالا Hunterها هم بعد از این اتفاق پدید آمدند. The Powder Kegs گروهی از شکارچیان هستند که اقدام به ساخت سلاحهای آتشزا کردند. با اینکار در برابر Beastهای این منطقه توانستند موفقیتهای زیادی کسب کنند. این کار اما توسط شکارچیان دیگر نوعی بدعت به شمار آمد و استفاده از این سلاحها ممنوع شد و به آنها نام Workshop Heretics داده شد.
Blood Ministration And Healing Church
احتمالا گروه تاثیرگذار و شناخته شده تاریخ یارنام یعنی Healing Church بعد از بیداری Choir بوجود آمد. سه گروه که زیر مجموعه کلیسا هستند، شکارچیان سیاهپوش، افرادی با لباس سفید که به آنها Doctor گفته میشود و گروه کُر یا Choir. آنها مستقیما از Byrgenwerth سرچشمه نگرفتهاند و در جستجوی رازهای پنهان در Labyrinth به همان نقطهای رسیدند که گذشتگان یعنی سومریها رسیده بودند و تحقیقات خود را معطوف به این امر کردند.
اما تفاوت در این است که آنها بر روی خون تحقیق کردند و Blood Ministration را ساختند و خون عنصر اصلی تحقیقات آنها شد. Master Laurence شاگرد محبوب Master Willem بر این اندیشه بود که برای تعالی و پیشرفت روحی و جسمی انسان باید تحقیقات خود را معطوف Old Blood کنند. اما Master Willem به همه شاگردهایش آموخت که باید به جای نگریستن به بیرون، درون خود و ژرفای درون خود را بنگرند و بیابند (Insight). آنها باید ذهن خود را بینا کنند تا مانند Great Oneها به دنیا بنگرند. به همین دلیل آنها به دانش Eldritch نیاز دارند تا Insight خود را تقویت کرده و به Great One تبدیل شوند. با Insight، شما دنیا را در شمایل واقعیاش میبینید که فراتر از ادراک آدمی است.
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
مهمترین آموزه استاد ویلم هم چیزی نیست جز “Fear the Old Blood”، که تنها او بود که از ماهیت و حقیقت Old Blood حذر کرد. بنا بر سینماتیکی که بعد از لمس جمجمه داخل Grand Cathedral مشاهده کردیم، استاد لارنس راه خود را از استاد ویلم جدا کرد و تحقیقات خود را معطوف به Old Blood کرد. او سپس اقدام به تاسیس Healing Church کرد و Blood Ministration را گسترش داد. بعد از این عمل Blood در بین مردم یارنام محبوب شد و کم کم مردم تبدیل به Beast شدند. بعد از آنکه یارنام بخاطر این امر به مرز سقوط رسید با توجه به دستنوشتههای Lecture Building در مییابیم که لارنس از کرده خود پشیمان شده و ابراز ندامت میکند. با توجه به نوشتهی ” Master Willem was right, Evolution Without Courage will be the ruin of our race” استاد ویلم حق داشت، تکامل بدون شجاعت، نژادمان را نابود میکند. البته در این جمله Courage را باید چیرگی معنی کرد و معنای مفهومی جمله این میشود که تکامل انسان باید بر مبنای چیرگی بر خود باشد نه بر محیط. زیرا Blood برای کلیسای درمانگر به طور موقت سلامتی و نیروی جسمی فراهم کرد ولی هیولای درون انسان را نیز بیدار کرد که باعث سقوط انسان به مغاک تباهی شد. همانطور که در آیتم مربوط به Caryll Rune نیز در مییابیم که The discovery of blood entailed the discovery of undesirable beasts یعنی اکتشاف خون، اکتشاف دیوهای نامطلوب است.
The Choir, The Cosmos And Ebrietas
رهبران Healing Church یعنی گروه Choir خودشان را با دیگر اعضای کلیسا فرق گذاشتند، زیرا آنها مستقیما از Ebrietas دانش کسب میکردند. اِبریتاس، دختر کیهان، موجودی آسمانی است که از اعماق Labyrinth ظهور کرد و به عنوان منبع دانش Healing Church بود و این موجود تلاشی برای در اختیار گرفتن اراده آدمیان ندارد، البته Great Oneها در کل تلاشی برای آزار انسان نمیکنند مگر اینکه ماهیت و هستی خود را در معرض تهدید بیابند. Ebrietas نه تنها به Choir دانش لازم برای شناخت ماهیت دنیا را آموخت، به آنها راه ارتباط با دیگر Great Oneها و دریافت دانش Eldritch را هم یاد داد. گروه Choir در صدد بود تا به Cosmos برسد یا حداقل با آن ارتباط برقرار کند. در همین اسنا آنها موضوع مهمی را دریافتند؛ در حالی که در زمین قدم میزنند، کیهان در دوردستها نیست، شاید در فاصلهای بسیار کوتاه درست بالای سرشان باشد. شاید این آیه در قرآن که میگوید: ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم، مثال خوبی برای تفهیم یافتهی گروه Choir باشد. گروهی از سرخپوستان که البته به یاد ندارم آزتکها بودند یا مایاها، معتقدند، موجوداتی در آسمان قرار دارند که انرژی معنوی انسان را میمکند. با این تفاسیر گروه Choir به طور خستگیناپذیر تحقیقات خود و دانش Ebrietas را به کار گرفتند تا ماهیت Great Oneها را دریابند.
The School of Mensis And The Mensis Ritual
اعضای مکتب Mensis تمام هموغم خود را معطوف به ارتباط با Great Oneها کردند. بنابر توضیحات آیتم Mensis Cages میفهمیم که آنها به اینکه شما که هستید، اهل کجائید اهمیت نمیدهند و تنها هدفشان ارتباط با Great Oneهاست. با اینکه به نظر میرسد هدف Healing Church و مکتب Mensis یکی است ولی آنها با هم در این موضوع، همکاری نمیکنند. این را از جسد یکی از اعضای Choir در زندان Unseen Village میفهمیم. این دهکده توسط مکتب Mensis تاسیس و کنترل میشود. رئیس مکتب Mensis یعنی Micolash به نظر میرسد دارای قدرتهای تلپاتیک است و میتواند بذر کابوس و توهم را در ذهن قربانیانش بکارد. شاید مکتب Mensis توانسته باشد با Great Oneها ارتباط برقرار کند، اما نیّت درستی از این کار نداشته است و سعی کرده تا بر مردم تسلط پیدا کند. احتمالا همین امر باعث بروز نزاع بین اعضای دو مکتب شده است.
از توضیحات مربوط Umbilical Chord که در کابوس Mensis مییابیم متوجه میشویم که Mergo با Mensis ارتباط برقرار کرده ولی نتیجه آن مطلوب نبوده، اما باعث شد تا آنها بفمهمند که Great Oneها نمیتوانند صاحب فرزند شوند و نوزادهای آنها مرده به دنیا میآیند و به همین خاطر به دنبال فرزندی جایگزین هستند (Surrogate). حال Micolash و دیگر اعضای مکتب Mensis نیز با استفاده از همین Umbilical Chord با نوزاد Great Oneها ارتباط برقرار کرده است. اما این برقراری ارتباط برای آنها گران تمام میشود و تمام اعضا کشته میشوند. آنها که نجات مییابند در قلمرو کابوس اسیر میشوند که تحت کنترل Micolash است و او جملگی آنها را دیوانه میکند. اینکه این مورد توسط Mergo برنامهریزی شده است یا نه، مشخص نیست.
Cainhurst, The Vileblood And The Executioners
در قلعه Cainhurst، ملکه Annalise بر نجیبزادگان و رعایای خود حکمرانی میکرد، اولین Vilebloodئی که با Byrgenwerth در فساد خون مشارکت داشت. او برای بدست آوردن خون به پیروانش دستور داد تا Hunterها را بدون فضاحت شکار کنند و برای او خون فراهم کنند. Annalise هم خونهایی که توسط خادمینش برایش فراهم میشد را جمعآوری کرد و با مصرف آنها فناناپذیر شد. در قلعه Cainhurst به همین خاطر یک جامعه خونآشامگونه بوجود آمد. این اصرار بر مصرف خون و زندگیِ خونآشامی باعث شد Beastهایی منحصر به فرد نیز در این منطقه بوجود بیایند که شمایلی همچون حشرات را دارند و خون انسان را میمکند. خدمه ملکه از روی وفاداری، ترس و یا هرچیز دیگری برای او خون فراهم میکردند و از طریق Caryll Rune قدرت تهاجمی خود را افزایش دادند. ملکه Annalise از این کارها میخواست روزی بتواند جانشینی برای خود پدید آورد و کودکی را بدنیا بیاورد که مستقیما از خون بوجود آمده باشد. The Child of Blood تمام فکر و ذکر او بود و تمام شکارچیان Vileblood خود را برای یافتن و جمعآوری Blooddregsها به گوشه گوشه دنیا میفرستاد تا زمانی که بتواند Child of Blood را بدنیا بیاورد.
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
اما شوالیهای به نام Master Logarius که خواهان عدالت بود، آموزههای خود را برای کشتن تمام Vilebloodsها به کار گرفت و گروه Executioners را تاسیس کرد. سپس آنها به قلعه Cainhurst یورش بردند و تمام افراد قلعه را سلاخی کردند و Cainhurst را با خون رنگآمیزی کردند. آنها به ندیمهها که نقشی در جنایات ملکه Annalise نداشتند و صرفا تنها از روی ترس و یا واهمه از او برایش خدمت میکردند نیز رحم نکرده و همه را سلاخی کردند. Master Logarius به افرادش دستور بازگشت داد و خود را قربانی کرد تا Annalise را برای ابد در قلعه خودش حبس کند. او با Crown of Illusion در ورودی به مکان Annalise را مخفی کرد و خود جلوی آن نشست تا کسی وارد بارگاه ملکه نشود.
The Great Ones
کلیسای درمانگر در تعقیب هدفی عجیب به مدت بسیار طولانی بود. هدفی که برای همهی اعضای کلیسا مخفی بود و فقط آنهایی که دارای مقامی بالا بودند از آن خبر داشتند. این هدف احضار و یا مهار و دریافت قدرت Great Oneها بود. موجوداتی که متعلق به این دنیا نیستند ولی آنقدر قدرتمند هستند که به آنها خدا میگفتند. آنها در Labyrinth بودند، برای مدتی طولانی، آنها در Byrgenwerth هم حضور داشتند، نزدیکتر از آنچه فکرش را میکنید. افرادی را به Labyrinth فرستادند و آکادمی تاسیس کردند تا دانش بدست آمده از Labyrinth را بررسی کنند و این دانش را حقیقت نام نهادند. اما مشخص شد که این حقیقت چیز آزاردهندهایست و هرکسی در تحقیق و بررسی حقیقت عمیق میشد و بیشتر در فهم آن فرو میرفت، بیشتر از خود بیخود میشد و عقلش را از دست میداد. متاسفانه حوادثی ناگوار در Byrgenwerth بوقوع پیوست و در نتیجه کلیسا بسته شد و نه تنها آکادمی بلکه کل جنگل منتهی به آن را Forbidden یا ممنوعه نامیدند.
اینکه Great Oneها خدا هستند یا فقط موجوداتی از ابعاد بالاتر سوالی است بینتیجه، تنها چیزی که ارزشمند است این است که آنها وجود دارند. زمان بر روی آنها تاثیری ندارد ولی میشود آنها را کشت. قدرتهایشان Teleport یا Energy و یا چیزهایی است که در دنیای ما دستنیافتنی است. درک این موجودات احتیاج به مقدار بسیاری Insight دارد که Master Willem سعی کرد با هزینه شخصی به آن دست یابد. قویترین Great One باید Moon Presence باشد که عامل ایجاد Nightmare ایست که شما در آن گرفتار شدهاید. دیگران نیز Oedon، Rom، Mergo، Amygdala، Celestial Emissary، The Brain of Mensis و Ebrietas هستند.
در میان اینها Oedon با بقیه تفاوت دارد او دارای ماهیت فیزیکی نیست و تنها از طریق شنیدن صدایش میتوان با او ارتباط برقرار کرد. او حتی بر بقیه نیز تسلط دارد و تاثیر زیاد بر عالم میگذارد. بسیار قدرتمند است و بیزمان یا Timeless یا ابدی، به همین خاطر او غیرمستقیم قویترین در بین بقیه است. او یکی از Great Oneهایی است که مذکر خطاب شده است و از ضمیر مذکر برای خطاب کردنش به کار بردهاند. عدهای نیز مونث هستند ولی بعضی بدون جنسیت هستند و یا جنسیتشان مشخص نیست. چند آیتم در بازی، بازگو کردهاند که Great Oneها، بعضی در رویا و بعضی در کابوس زندگی میکنند (این در حالی است که درباره Amygdala و Mergo Wet Nurse و عملکرد و خاستگاهشان چیزی نمییابیم). برای ارتباط با Great Oneها باید از Phantasm موجودات کوچک بیمهرهای که در Labyrinth یافت میشوند، استفاده کرد. جالب است که Mergo و Moon Presence وقتی مورد خطاب قرار میگیرند از عنوان Great One برای تعریفشان استفاده نمیشود. مشخص نیست از روی اشتباه سهوی است یا آنها از مرتبه و یا Class متفاوتی از Great Oneها هستند.
Pthumerian Civilization
سومریها تمدنی باستانی بودند که ملکه Yharnam رهبر آنان بوده است. سومریها نژادی قدیمی بودند که حقیقت Great Oneها را کامل دریافت کرده و فهمیده بودند و در عوض قدرتهای فرابشری بدست آورده بودند. ملکه یارنام برای Great Oneها یک واسطه یا Medium بود، بواسطه یک آیتم که گروه Choir نیز این آیتم را کشف میکند. سومریها به اعماق Labyrinth دستیافتند و با Holy Chaliceها که از بقایای Ritualهای جادویی (منظور جادوی فانتزی نیست) به جا مانده بود توانستند دیوار دنیای خود و دنیاهای دیگر را بشکنند. بعضی Chaliceها مانند Ailian Loran آنها را به دیگر سرزمینها رهنمون شد و Isz Chalice به طور ویژه برای ارتباط با Great Oneها استفاده میشد.
در بخش بعدی به معرفی NPCها و Hunterهای مشهور میپردازیم.
معرفی NPCها و Hunterهای مشهور
——————————
Gehrman The First Hunter
بعد از اوج گیری Beastها و افزایش تعداد آنها، مردی به نام Gehrman بر علیه Beastها بپا خواست. او در ابتدا لباس مبارزه خود را طوری طراحی کرد که در برابر پنجههای Beastها بیشترین مقاومت را داشته باشد. سپس سلاحی ساخت که بعدها نامش Trick Weapon شد، این سلاح دو قسمت داشت، تکّه ابتدایی آن کوتاه بود و برای ضربات سریع و سبک برای جهش کردن و قسمت دوم سلاح که به بخش اول متصل میشد، طول دسته سلاح را افزایش میداد و به Gehrman اجازه میداد تا بتواند ضرباتی قدرتی و مرگبار وارد کند. همینطور اتصال دو قسمت سلاح به هم بُرد ضربات Gehrman را افزایش میداد.
نام اولین سلاح Trick Weapon که خود Gehrman حمل میکرد، Burial Blade بود. سلاح Gehrman به قدری خوب بود که میان دیگران مشهور شد و این اختراع Gehrman منبع الهام دیگر Hunterها و تولید سلاحهای Trick Weapon بیشتر شد. نحوه مبارزه Gehrman و استایل او نیز توسط دیگر Hunterها برای مبارزه با Beastها به کار گرفته شد. با این که به طور مستقیم چیزی درباره رابطه Gehrman و Healing Church در بازی وجود ندارد، ولی براساس Loreهای موجود Gehrman توسط Healing Church استخدام میشود و به او Workshop یا کارگاهی میدهند که بتواند Hunterها را آموزش و سلاحهای متنوع تولید کند. کارگاه او درست در قسمت پایین Healing Church و در Oedon Chapel قرار دارد. Gehrman تا زمان مرگش در این Workshop کار میکرد. او شاگردان بسیاری را تعلیم داده است و آنها نیز با افتخار و شرافتمندانه در راه استاد خود قدم نهادند و وظیفهی خود را انجام دادند و آنها نیز خیلی وقت پیش به کام مرگ فرو رفتند. استخوانی که در یکی از قبور موجود در کارگاه Gehrman مییابیم، مربوط به یکی از شاگردان اوست که در Quickening مهارت بسیار بالایی داشته و از سرعت بالایی برخوردار بوده است. بر روی همین قبر نیز میتوان Doll یا عروسک را مشهاده کرد. احتمالا این Hunter که شاگرد Gehrman بوده به مرحلهای رسیده بود که بتواند Moon Presence را تهدید کند و یا حداقل جانشین Gehrman شود.
بند نافی که در Old Abandoned Workshop مییابیم به ما میگوید، همه Great Oneها فرزند خود را از دست میدهند و آرزو دارند که فرزندی را جایگزین کنند. سومین بند ناف، مواجهه با ماهِ بیرنگ را سرعت میبخشد. که Hunterها را صدا میکند و آنها را به Hunter’s Dream میرساند. بر اساس این بندناف دو حدس میتوان زد، اینکه Gehrman همان فرزند جایگزین Moon Presence میباشد یا اینکه Gehrman باعث و بانی پدیدار شدن Moon Presence و باز شدن پایش بروی زمین است و سپس از طرف او برگزیده شده است. (هیچ Loreئی در بازی وجود ندارد که بدانیم چه کسی عامل پدیدار شدن Moon Presence است.) هدف از پیدا کردن و یا تولد فرزند جایگزین (Surrogate) چیست؟ آیا آنها این کار را برای التیام درد مرگ فرزند خود میکنند و یا دلیل دیگری دارند؟ این سوالهایی است که متاسفانه تا به امروز بیپاسخ ماندهاند و صرفا با حدس گمان به آنها پاسخ داده شده است.
بعضی از دیالوگهای مخفی Gehrman که در شرایطی خاص آنها را بیان میکند، به ما میفهمانند که Gehrman در Hunter’s Dream به مدت بسیار طولانی گیر افتاده است و به دنبال کسی است که او را نجات دهد. در دیالوگ دیگری متوجه میشویم که Gehrman، استاد ویلم و لارنس را از زمان Byrgenwerth به یاد دارد.
Ludwig, The First Hunter Of The Church
لودویگ با عنوان بالا در بازی خطاب شده است. سلاح او از نوع سنگین است و ضربات مرگباری وارد میکند. سپس مدل مبارزه لودویگ بین دیگر مبارزین کلیسا الگو میشود و آنها نیز از سلاحهای سنگین استفاده میکنند. لودویگ اولین فردی بوده است که مردم عادی یارنام را برای پیوستن به Hunterها دعوت کرده است. در نهایت او نیز بخاطر عوارض Old Blood و بیش از حد در معرض آن قرار داشتن تبدیل به هیولا شد.
Eileen The Crow
برای اینکه Hunterها هم بتوانند در برابر Beastها یارای مقاوت داشته باشند آزمایش Blood Ministration نیز روی آنها انجام میشود. خیلی از Hunterها هم در همان ابتدا تسلیم Blood شده و به آن آلوده میشوند و در نهایت تبدیل به Beast میشوند. برای از میان برداشتن آنها Hunter of Hunters پا به میدان میگذارند و آنها را از میان برمیدارند. بنا بر توضیحات مربوط به Set لباس Eileen آنها شرافتمندانه و به روش خارجیها دفن میشوند، بدن آنها را تکه تکه کرده و در معرض لاشخورها و یا کلاغها که مردار خوارند قرار میدهند. اما در انتهای این توضیحات گفته میشود که “امید است Hunterها در آسمان و در Hunter Dream به آرامش ابدی دستیابند.”
The Player
شما در پی درمان بیماری نامشخص به یارنام سفر کردهاید، زیرا از شهرت Blood Ministration خبر دارید. در جستجوی Paleblood شما قراردادی را با مردی روی ویلچر که Caryll سازنده Runeهاست، امضا میکنید و قسم یاد میکنید که به عنوان Hunter از Yharnam محافظت کنید.
Djura, The Retired Hunter
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
او عضو گروه Powdered Kegs است و این لقب را بخاطر آنکه نتوانست از Old Yharnam محافظت کند، بدست آورد. او اما اصرار دارد که از مردم یارنام قدیم محافظت کند حتی با اینکه میداند آنها دیگر از دست رفتهاند و تبدیل به هیولا شدهاند. با اینکه Powdered Kegsها از طرف کارگاه اصلی و کلیسا بدعتگذار خوانده شده و طرد شدهاند ولی Djura گوشش به این حرفها بدهکار نیست. و هرکسی که گذرش به یارنام قدیم بیافتد و تیغش را بر روی beastهای یارنام قدیم بکشد، مجازات میکند.
Alfred
او نیز یک Hunter است و عضو Executionerهاست. او نیز قسم یاد کرده که Beastها و Vilebloodها را یکسان مجازات کند. با اینکه مجازاتگران به خونریز بودن و قصاوت قلب داشتن شهره هستند ولی Alfred اوضاع یارنام را در این زمان درک میکند و همینطور از دید من قلبش سیاه نیست چراکه به شما پیشنهاد همکاری در برابر Beastها و Vilebloodها میدهد.
Father Gascoigne And Henryk
پدر گسکوئین از خارج به یارنام مهاجرت کرده است و اینطور که از نامش پیداست یک Cleric و یا روحانی بوده است، قبل از اینکه به یارنام بیاید. هیچ عنوان و رتبهای با نام Father در یارنام وجود نداشت. این بدان معناست که این عنوان را قبل از مهاجرت به یارنام داشته است. اینکه گسکوئین قبل از آمدن به یارنام بیماری داشته و یا بعد از آمدن به یارنام بیمار شده مشخص نیست ولی میدانیم که قبل از ملاقات ما با او، گسکوئین مریض بوده است. بخاطر قدرتمند بودن او تبدیلش به هیولا نیز سریع اتفاق میافتد. به نظر میرسد که او به Healing Church وابستگی داشته است و به همین خاطر Hunter شده است. دیگر اینکه او کلید Oedon Chapel را نیز به همراه داشته و از ورود دیگران ممانعت به عمل میآورده است. این بدان معناست که کلیسا او را استخدام کرده است تا جلوی دسترسی به مقر مرکزی را بگیرد. اینطور که از شمایلش پیداست او قبلا یک Black Cleric بوده است. اعضای کلیسا که دارای لباس سیاه هستند به خاطر آنکه پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به هیولا دارند، بدناماند. به همین خاطر است که او قبل از روبرو شدن با شما میگوید: دیر یا زود تو هم جزوی از آنها خواهی بود. روانپریش بودنش احتمالا بخاطر تبدیل شدنش به هیولا یا در معرض خون قرار داشتنش است.
بعد از آنکه در کنار او با Cleric Beast مبارزه میکنید، گسکوئین یکراست به سمت Oedon Chapel میرود. سپس بعد از دیدن مردم یارنام که آلوده شده و تبدیل به هیولا شدهاند ذهنتیش نسبت به اطرافش تغییر میکند. همه مردم را تهدید میبیند و فکر میکند که آنها همه تبدیل به Beast میشوند. آنقدر روانش و ذهنیتش ویران شده است که دیگر حتی همسرش Viola را نیز به جا نمیآورد و او را بیرحمانه میکشد. جعبه موسیقی همیشه بر روی او تاثیر داشته است و شاید اگر Viola همسرش جعبه موسیقی را همراه داشت، میتوانست جلوی بیعقلی گسکوئین را بگیرد و او را آرام کند. به هر حال جعبه موسیقی حتی با اینکه او دیگر از دست رفته و تبدیل به هیولایی مهیب شده باز هم تاثیر روانی عمیقی بر او میگذارد. Henryk برای مدتی طولانی همکار گسکوئین بوده است. اما چیز بسیار کمی درباره او میدانیم، و در تاریخ یارنام هم اشارهای به او نشده است. اما لباس Henryk اشاره به اتفاقی دارد که بر همکاری او و گسکوئین تاثیر گذاشته است.
Willem, Head Scholar of Byrgenwerth
مشخص نیست که استاد ویلم دقیقا چه چیزی را کشف کرده است. ولی چیزی که میدانیم این است که اکتشافات و دانش و شخصیت او تاثیری مستقیم بر Healing Church داشته است و همگی برای او احترام زیادی قائل هستند. حتی نزد اعضای Choir نیز از احترام ویژهای برخوردار است. آموزههای او برای Choir و مکتب Mensis حکم اساس و بنیانِ ایجاد نوع نگرش آنها به جهان و ساختمان فکری این مکاتب بوده است. مهمترین آموزهی استاد ویلم Fear” The Old Blood” است. او به همه شاگردان میگفت که هر روش را برای بالا بردن ادراک و بینش خود بکار برند جز استفاده از Old Blood. لارنس از Old Blood استفاده کرد زیرا معتقد بود که این عنصر میتواند نژاد بشر را به پیشرفت سوق دهد. به همین خاطر استاد ویلم حس کرد که به او خیانت شده است. سپس لارنس اقدام به تاسیس کلیسای درمانگر کرد و Blood Ministration را اساس کار خود قرار داد. به نظر استاد ویلم هم سن و سال Gehrman است ولی مشخص نیست چگونه توانسته اینقدر عمر کند. بند نافی که از جسد Iosefka بدست میآید میگوید که “رئیس ویلم به دنبال بندناف بوده است و تا از طریق آن بتواند چشمان ذهن و مغز خود را افزایش دهد و ذهن خود را به ذهن یک Great One پیوند دهد. او میدانست تنها انتخاب، رسیدن و لمس کردن عظمت خود است.” احتمالا او نیز همچون سومریها با یک Great One ارتباط برقرار کرده است و از طریق آن توانسته عمری طولانی بدست آورد و این Great One چه کسی بوده، شاید Rom، نمیدانیم.
Caryll, The Runesmith
این مرد را در ابتدای بازی ملاقات میکنید که روی ویلچر قرار دارد و Blood Ministration را بر روی شما انجام میدهد. او میتواند صدای Oedon را بشنود و تنها کسی است که همچین ویژگی را داراست و به طریقی حرفهای او را بر روی Rune حک میکند. این ویژگی استاد ویلم را وادار به تحسین کرد و او به Caryll افتخار میکرد زیرا او بدون Blood قادر به انجام این کار بود. این Rune ها کارایی ساده در بازی دارند ولی اطلاعت خوبی درباره جهان بازی به ما میدهند.
در این بخش کاراکترهایی را معرفی میکنیم که در قالب گروه و یا سازمانی خاص قرار دارند و اهداف و دستورالعملهای خاصی از سوی گروهایی مانند Healing Church و گروههای دیگر به آنها داده شده است.
گروهها و سازمانها
——————————
Tomb Prospectors
پژوهشگران معبد افرادی هستند که از طرف Healing Church ماموریت دارند تا اعماق Labyrinth را کاووش کنند. آنها معتقدند که اعماق هزارتو اطلاعت بسیار خوبی از حقایق مربوط به گذشتگان و Great Oneها دارد. بعد از آنکه این افراد Ebrietas را از همین اعماق هزارتو بیرون کشیدند، گروه Choir نیز به هزارتو علاقهمند شد و این افراد تحت حمایت خود قرار داد و به آنها تجهیزات لازم برای کاووش عمیقترین بخشهای هزارتو را داد تا پا به مکانهایی بگذارند که تنها سومریها موفق شده بودند بدانجا برسند. بسیاری از این افراد توانستند اشیاء باستانی زیادی بیابند و با خود به سطح زمین بیاورند ولی عدهی زیادی نیز در هزارتو و اعماق آن گم شدند و کم کم عقل خود را از دست دادند و دیوانه شدند. اجساد آنها را میتوانید در Chalice Dungeonsها مشاهده کنید که مثل علامت اخطار هستند از اینکه اگر در هزارتو گم شوید سرنوشتی مشابه در انتظار شماست.
Black-Garbed Hunters
این دکترهای آماتور پیشتر نیروی مبارز و جنگجو بودند تا درمانگر، هدفشان این بود که آنهایی که آلوده شدهاند و یا در معرض آلودگی قرار داشتند را بکشند. آنها سلاحهای بزرگی حمل میکنند و در دست چپ نیز به سلاحهای سنگین مجهز هستند که نشان میدهد آنها با هیولاهای بزرگی روبرو میشدهاند. Set لباس آنها توضیحاتی درباره احوال آنها و روشهای آنها به ما میدهد.
White-Garbed Doctors
دکترهای سفیدپوش پیشنهاد Choir را در دستور کار خود قرار داده بودند. آنها بروی سوژه مورد نظر که احتیاج به درمان داشت، Blood Ministration را انجام میدادند ولی نه برای درمان بلکه برای انجام آزمایشهای گوناگون. نتایج این آزمایشات را میتوانید در بازی مشاهده کنید یک نمونه آن انسانهایی هستند که شمایل غولها را دارند و تبرهای بزرگ و یا گویهای سنگین را حمل میکنند. Set لباس این افراد درباره دستورالعمل کاریشان توضیحاتی میدهد. “آنها (دکترهای سفید پوش) معتقدند دارو بیشتر از آنکه برای درمان باشد برای انجام تست و آزمایش است. و این دانش تنها با کار بر روی بیمارانی که محتاج درمان هستند، بدست میآید.”
در ادامه مطلب کمی بیشتر با مناطق مختلف بازی بلادبورن آشنا خواهید شد…
درباره مناطق بازی / Areas
——————————
The College Of Byrgenwerth
کالج بیرگِنوِرث، جایی است که منبع دانشِ Healing Church، مکتب Mensis، تحقیقات Choir و حتی Vilebloodها بوده است. دانشآموختگان این کالج بعد از سومریان اولین کسانی بودند که Labyrinth را کشف کردند و لارنس و Micolash با دانشی که از اعماق این هزارتو بیرون کشیدند، به دنبال اهداف خود رفتند و Healing Church و School of Mensis را تاسیس کردند. این سازمانها هر کدام با دانشی که از برگنورث بدست آوردند و حقایقی که از اعماق هزارتو بیرون کشیدند، روشهای خود را برای درک بهتر دنیا و Great Oneها به کار گرفتند.
The Dreamlands, The Nightmares And The Hunters’s Dream
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
در داستانهای Lovercraft رویا (Dream) روشی است که انسانها هوشیاری خود را وارد ابعاد دیگر میکنند. Dreamlandsها سرزمینی تخیلی نیستند و واقعیت دارند، این سرزمینها هم همچون Yharnam و Yahar’gul و یا برگنورث و دیگر مکانها وجود دارند و قابل دسترسی هستند. اینکه در Dreamlandsها قادر به جمعآوری item هستید و میتوانید آنها را با خود به دنیای مادی بیاورید، یعنی Dreamlandsها واقعی هستند. توضیحات Lead Elixir به ما میگوید: دستورالعمل این معجون عجیب ناشناخته است، اما برخی تصور میکنند که این ماده فقط در ناامیدترین کابوس ساخته میشود. تقریبا تمام Hunterها حداقل برای یکبار نیز گذرشان به Hunter’s Dream افتاده است. کارگاه که در عالم رویا قرار دارد دقیقا کپی Old Abandoned Workshop در Upper Cathedral است. در این کارگاه متروکه عروسک را مشاهده میکنیم، زنده نیست و تحرکی ندارد و بندنافی را بر روی Altar میبینیم. احتمالا این بند ناف و تنها این مورد متعلق به شخص Moon Presence است و از همین بندناف Hunter’s Dream بوجود آمده است.
Hunter’s Nightmare
بنابر اظهارات Harrowed Hunter کابوس شکارچی، مکانی است که در آن شکارچیانی که مَستِ در خون هستند، در شبِ شکاری بی انتها شرکت میکنند. جغرافیا و ظاهر این Hunter’s Nightmare شبیه Cathedral و Central Yharnam است.
Research Hall
بالاتر از Hunter’s Nightmare بعد از گذشتن از لانه Ludwig, The Holy Blade، به مکانی میرسیم که شما با مخفیگاه Healing Church مواجه خواهید شد، که در آنجا رازهای آنان برای شما برملا خواهد شد و تحقیقات آنها برای ارتباط با Great Oneها را مشاهده خواهید کرد. با گردش در طبقات مختلف Research Hall تلاش عجیب و غریب آنها برای تبدیل کردن Blood Saints به Great One را خواهید دید. اما گناهان Healing Church زمانی برملا میشود که شما پا در Astral Clocktower میگذارید. قبل از آن تلاش آنها برای ساختن Celestial Emissary و ارتباط با Great Oneها را میبینید که منجر به تولید Living Failures شده است و آنها از ورودی به جایی که Lady Maria جسدش قرار دارد محافظت میکنند.
Fishing Hamlet
این دهکده در پشت Astral Clocktower قرار دارد، که توسط Lady Maria محافظت میشود. در اولین Cutscene مربوط به Old Hunters، زنی در حال لعن و نفرین Byrgenwerth است و سپس در مییابیم که اهالی روستا به زور مورد آزمایش و کالبد شکافی قرار گرفتهاند. این بدان معناست که پژوهشگران Byrgenwerth به این روستا تجاوز کرده و آن را غارت کردهاند و احتمالا در این امر از شکارچیان هم استفاده کردهاند. علت این تهاجم وجود سرنخهایی از ارتباط Great Oneها با این روستاست و پژوهشگران به دنبال کشف این راز بودند. روستائیانی که از این تهاجم زنده ماندند از Kos که یک Great One است خواستند تا Healing Church را نفرین کند و آنها را دچار عذاب ابدی کند.
The Altar Of Despair
این محراب پرارزشترین دارایی Choir یعنی اِبریتاس، دختر کیهان را در خود جا داده است. ابریتاس تنها Great One است که مطمئنیم انسانها توانستهاند با آن ارتباط برقرار کنند و این موجود دانش لازم برای گروه Choir را فراهم کرده است. Upper Cathedral Ward برای این ساخته شد تا “محراب نومیدی” را در بر بگیرد و Healing Church هر کاری کرد تا این راز گروه Choir را مخفی نگهدارد. کلیسایِ درمانگر همچنین افرادی را برای ثبت اطلاعاتی که Ebrietas میداد، استخدام کرد. احتمالا Ebrietas با یکی از این خدمه ارتباط نزدیک برقرار کرده است. متاسفانه ذهن بشر آماده دریافت این حجم از اطلاعات و درک آنها را نداشته و این خدمتکاران تبدیل به عنکبوتهایی شبیه Rom شدهاند.
The Orphanage
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
فرزندانی که توسط والدینشان در خیابان رها میشدند و یا یتیمها، از سطح خیابان جمعآوری شده و به یتیمخانه فرستاده میشدند، تا ذهنشان را برای آزمایشی ویژه آماده کنند. در واقع آنها را تبدیل به نسخهای کوچکتر از Celestial Emissary میکردند، حتی بعضی تبدیل به Great One میشدند یا شاید یک Great One آنها را راهنمایی میکرده است. این را در نظر داشته باشید که آزمایشات Choir بر روی Celestialها برای بوجود آوردن Great One است. نشانههای زیادی وجود دارد که Iosefka عضو سرکش گروه Choir است که آزمایشهای Choir را با قربانیهایی که ما برایش میفرستیم و تبدیل کردنشان به Celestial، ادامه میدهد.
در ادامه مطلب کمی درباره دشمنان بازی به طور کلی، Beastها، Kinها و Neutralها توضیح میدهیم.
دشمنان بازی به طور کلی، Beastها، Kinها و Neutralها
——————————
Beasts
هیولاها و دیوها محصول فرآیند Blood Ministration و Old Blood است. و باعث پرورش دیوهایی مانند Blood-Possessed Soul و یا Beast Patient یا Labyrinth Madman و The Silverbeastها و غیره است. البته این Old Blood بر روی سگها و کلاغها و گرگها و پرندگان هم تاثیر دارد.
Kin
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne
از زیر مجموعه بیگانگان هستند. ارتباط این موجودات با یکدیگر دقیقا مشخص نیست. این را هم در نظر داشته باشید که همه بیگانگان در Bloodborne جزوی از Kin محسوب نمیشوند. Kinها به طور کلی موجودات وهمآلود هستند، و یادآور Great Oneها میباشند. Brainsuckers ها، Celestial Mobsها، Celestial Centipedesها، Mi-Goها و Celestial Larvae از خانواده Kin هستند و Ebrietas و Rom و Celestial Emissary و Living Failure جدا از این دسته قرار دارند.
Neutrals
دشمنانی که نه Kin هستند نه Beast در این دسته قرار دارند. از جمله برجستهترین دشمنان این دسته میتوان، شکارچیان، Yetiها، Amygdala، Witch of Hamwick و یا Undeadهای سومریایی و Bloodlickerها را نام برد.
قسمت دوم مقاله: داستان بازی Bloodborne / سیر تاریخی وقایع و پایان بندی های بازی (قسمت دوم) (جدید)
امیدواریم از مطلب مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne لذت برده باشید تا بعد…
داداش باید بگم که خدایی عاشق کارت شدم و تحت تاثیر قرار گرفتم
این سایت کلا خیلی تو سری سولز کمکم کرد
چه الدن رینگ که اگه این سایت نبود بعد گادریک نمیدونستم چی کنم
چه داستان دارک سولزو بلادبورن
سلام دوست گرامی، خوشحالم که این مطلب به کارت اومده و وب سایت ما رو برای خواندن مطلب مورد علاقهات انتخاب کردی. موفق باشی
خوبه که آدم عاشق بشه، عاشق کارش یا عشق های دیگه
خوبه از عشقش بنویسه از بلادبورن، از دارک سولز یا هر عشق دیگه ای
واقعا خسته نباشی خیلی خوب و عالی
لطف داری Sekiro، خوندن کامنت شما سراسر انرژی مثبت بهم داد.